داستان صعود «آلالههای الوند» به لیگ یک از زبان سرمربی بانوان خانه بسکتبال همدان
اَشترانی: تیمی را به لیگ یک رساندیم که هر دم هراس انحلالش را داشتیم/ قرارداد بازیکنان تیم نایب قهرمان 10 هزار تومان است!
تاریخ انتشار
سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۷
عصر تعادل - بسکتبال بانوان همدان که از اواسط دهه 80 حضور مستمری در لیگهای بسکتبال کشور داشت، با آغاز دهه بعد ناگهان به خوابی عمیق فرو رفت. سالها بود که کمتر خبری از دختران بسکتبالیست این دیار به گوش میرسید. امسال اما اتفاق بزرگی برای بسکتبال و ورزش دختران همدان افتاد. تیم بانوان خانه بسکتبال این شهر پس از کش و قوس فراوان، سرانجام دقیقه 90 در لیگ دو حضور یافت و کاری کرد کارستان. آنها جانانه جنگیدند و چه کسی فکر میکرد، دختران همدان با دست خالی، با مشکلات عدیده و باورنکردنی یک پای فینال لیگ دو باشند؟ هرچند این تیم در فینال مقابل تیم قدرتمند آرارات و تماشاگران پرشورش بازنده شد اما «آلالههای الوند» هرکدام یک قهرمان طلایی محسوب میشوند. بسکتبال خفته دختران نخستین پایتخت ایران، همسان پری زیبایی است که از خوابی عمیق بیدار شده، صورتش را در زلال آبشار گنجنامه میشوید، دستش را روی ابروهایش هلال میکند و به افقی سرسبز و زیبا خیره میشود... اگر دوست دارید متن داستان آلالههای الوند را بشنوید، با من و «شورا اَشترانی» سرمربی تیم بانوان همدان همراه شوید.
*خانه بسکتبال همدان دو چهره متفاوت در دو فینال برابر بانوان آرارات داشت. بازی نخست را با اختلاف واگذار کردید اما در بازی دوم بهتر بودید. چه اتفاقی در این بازی افتاد؟
-همینطور است. ما در بازی اول اصلا نمایش خوبی نداشتیم و میتوانم بگویم آن روز، روز بچههای ما نبود. ضمن اینکه آرارات تماشاگران پرشوری دارد که بیوقفه این تیم را تشویق میکردند. این موضوع باعث شد صدای من از جایگاه تماشاگران به شاگردانم نرسد و ...
*... مگر شما روی نیمکت تیمتان نبودید؟
-نه من نمیتوانستم روی نیمکت تیم بنشینم، چون من داور بسکتبال هم هستم و چندسال است در داوری فعالیت جدی میکنم اما از آنجا که بازیکنان و خانوادههای آنها سالهاست من را میشناسند و از من خواستند امسال هدایت تیم را بپذیرم، من هم نتوانستم به آنها نه بگویم و به تیم آمدم اما از آنجا که داور هستم، مطابق قانون نمیتوانستم در زمان بازیها نامم را به عنوان سرمربی ذکر کنم و روی نیمکت بنشینم.
*و در جایگاه تماشاگران حضور یافتید؟
-بله و خب در آن فضا که آراراتیها با شور و حرارت خاصی تیمشان را حمایت میکردند، صدای من به بچهها نمیرسید. به هرحال ما بازی اول را واگذار کردیم. در دیدار دوم اما بازیکنان ما کمی با حضور در چنین جوی آن هم در فینال آشنا شدند. در آن دیدار تا اواسط کوارتر دوم پیش بودیم و آرارات با تجربه و حمایت هوادارانش 29 بر 22 در پایان کوارتر دوم جلو افتاد. کوارتر سوم اما متعلق به ما بود و با پایان این وقت که نتیجه 39 بر 35 به سود آرارات شد، اختلاف را به چهار امتیاز کاهش دادیم اما در نهایت باید گفت ما نباختیم، بلکه آرارات با تماشاگران خوبش برنده شد.
*شما در مرحله گروهی هم کار بسیار سختی داشتید اما در حضور آرارات، خانه بسکتبال تبریز و ستایش تهران، این خانه بسکتبال همدان بود که پس از قهرمان این فصل لیگ دو، در این گروه دوم شد.
-بله شاید بتوان گفت یکی از دلایل موفقیت امسال ما این بود که من با این بازیکنان از ردههای سنی پایینتر کار کردهام. با این بازیکنان به مقام سوم جوانان کشور و همینطور مقام سوم امیدهای ایران رسیدیم. امسال هم در اکثر مسابقات با اختلاف برنده شدیم. ما حتی آرارات قهرمان را هم یک بار در مرحله گروهی شکست دادیم. سطح این تیم واقعا از لیگ دو بالاتر بود. همدان در بسکتبال دختران استعدادهای بسیار زیادی دارد اما مشکلاتی که خودتان بهتر میدانید، نه فقط به ما، بلکه به بسکتبال بانوان ایران ضربات زیادی میزند. مهمترین معضل ما فقدان اسپانسر است. ما پیش از آغاز بازیها با خیلی جاها صحبت کردیم. باور میکنید جایی پیدا نمیشد که حتی یک یا دو میلیون تومان به ما کمک هزینه بدهد؟ شما باور میکنید؟!
*(کمی مکث میکنم)... بله. من باور میکنم!
- و میدانید چرا اسپانسرها سمت بسکتبال بانوان نمیآیند؟
*بله میدانم اما دوست دارم از زبان خودتان بشنوم.
-خب اسپانسرها میگویند سرمایهگذاری روی بسکتبال بانوان هیچ سودی برایشان ندارد. چون این بازیها پخش تلویزیونی نمیشود و برد تبلیغاتی چندانی ندارد. آنها حاضرند چند برابر پولی را که ما درخواست کردیم در بسکتبال آقایان هزینه کنند، چون آنجا دستکم بیشتر دیده میشوند.
*گفته میشد شما مشکلات فراوان و دست خالی این تیم را به لیگ یک رساندید. ممکن است کمی از آن معضلات هم صحبت کنید؟
-خب بگذارید فقط یک نمونه از آن را برایتان بازگو کنم. وقتی ما برای یک بازی به تهران آمدیم، به خوابگاه حجاب، در بلوار کشاورز رفتیم اما آنجا برای هر تخت، شبی 50 هزار تومان از ما مطالبه میکردند. با وجود خستگی مسافرت مجبور شدیم در ترافیک تهران قریب به یک ساعت دیگر خود را به خوابگاه دیگری در بلوار بعثت برسانیم که کرایهاش نصف آن مبلغ بود. یعنی برای 300 هزار تومان آن همه سختی کشیدیم تا در هزینه صرفهجویی کنیم! حضور در خوابگاههای درجه چند، غذای بیکیفیت و فقدان رسیدگی به بازیکنان، کارمان را هر روز سخت تر میکرد. خیلی وقتها تا روز آخری که برای مسابقه آماده میشدیم اصلا نمیدانستیم فردا تیمی هست یا نیست! اگر خانواده بازیکنان از ما حمایت نمیکردند شاید تیمی که نایب قهرمان شد و سهمیه لیگ یک را گرفت، سرنوشت غمانگیزی پیش از پایان مسابقات پیدا میکرد ولی تیمی را به لیگ یک رساندیم که هر دم هراس انحلالش را داشتیم.
* پس شما لب دره حرکت کردید تا معبری برای صعود به قله پیدا کنید. درست است؟
-بله ولی نگذاشتیم ذهن بچهها درگیر این مسائل شود. آنها انگیزه بالایی داشتند، چون مدتها با هم بازی کرده بودند. تیم ما یک تیم به تمام معنا بود و همین عامل موفقیتمان شد. این بچهها به شهرهای دیگر میرفتند که برای نام همدان بجنگند و اصلا فکر گردش و تفریح نبودند. برای آنها غذای خوب هم مهم نبود. نه اینکه اینها خوب و درست باشد، نه این کاستیها باید برطرف شود اما فقط میخواستم بدانید چه چیزی باعث شد دختران ما دست در دست هم بگذارند و حق خود را بگیرند. بله ما با تیمی که قرارداد بازیکنانش 10 هزار تومان بود نایب قهرمان شدیم!
*یعنی هیچ بازیکنی نبود که از باشگاه حقوق بگیرد؟
- نه، حتی ما امثال نفیسه زارعی، بازیکن پیشین نادرشیمی قم یا مرجان هیربد را که او هم اصالتا قمی است داشتیم که سال قبل با باشگاهشان قرار داد داشتند اما حاضر شدند امسال بدون حقوق برای ما بازی کنند. آنها کنار تیم ایستادند و پاداش این کار ارزشمند خود را هم با شادی تیم از صعود به لیگ یک گرفتند.
*از پاداش حرف زدید. آیا کسی از شما هم قدردانی کرده؟
-قرار شده جناب اقای محمود دوستی، مدیرعامل کارخانه شیر پگاه، روزهای آینده در مراسمی از تیم تقدیر کنند که باید صمیمانه از ایشان برای نوع نگاه و کمکهایشان تشکر کنم. همینطور از آقایان منعم و قهرمانی، معاون تربیت بدنی استان که همواره یاور ما بودند و جناب آقای ریحانی، رئیس هیئت استان، به اتفاق جناب آقای سجاد عطایی دبیر هیئت هم که تا آنجا که در توان داشتند به تیم کمک کردند، باید تشکر کنم. همچنین به نمایندگی از دختران همدان از سرکار خانم تالین طهماسیان، مسئول دپارتمان مسابقات و داوران بانوان فدراسیون بسکتبال که محبتشان و مهربانیشان همیشه شامل حال ما شد و سرکار خانم صنم کوهی که زحمات ایشان را هم هرگز فراموش نخواهیم کرد، تشکر ویژه میکنم.
*از دعوت خانواده بازیکنان صحبت کردید و من یادم افتاد شنیده بودم شما چند سال پیش از این تیم جدا شدهاید. دلیل جدایی شما چه بود؟
- بله من چند سال دلایلی پیش آمد که ادامه همکاری برایم ممکن نبود اما امسال وقتی با من تماس گرفتند، نمیتوانستم به بچه ها نه بگویم. خیلی از دوستان و نزدیکانم به من میگفتند نباید این کار را قبول میکردم، چون از همه چیزم دست کشیدم. حتی نتوانستم داوری کنم اما خدا را شکر میکنم که با وجود همه ناملایمات، موفق شدیم و حالا دختران بسکتبال همدان با انگیزه و امید بیشتری بازی میکنند. این بهترین پاداش برای من بود.
*تیم شما یک ایراد داشت و به نظر میرسید شما تا روز آخر ترکیب اصلی و استارترهای خود را نمیشناختید و در جریان بازیها بارها ترکیب خانه بسکتبال همدان عوض میشد. این نقد را قبول دارید؟
-نه اصلا اینطور نیست. بله من از همه بازیکنانم بازی میگرفتم چون آنها یکی از دیگری بهتر بودند. در تیم من چیزی به اسم نیمکت وجود نداشت. نه اصلا با شما موافق نیستم. این نقطه قوت ما بود.
*خب نمیشود که یک تیم 12 بازیکن یک شکل داشته باشد؟ حتما بین بازیکنان شما تفاوت وجود دارد.
- من نگفتم همه یک شکل هستند، بله آنها متفاوتند اما تفاوت آنها در تجربه است. برخی بیشتر تجربه دارند و تعدادی از بچهها جوانترند و کم تجربهتر. تفاوت آنها در همین خلاصه میشد.
*اسم کوچک شما، «شورا» آیا معنی خاصی دارد یا منشعب از مصدر شور کردن و رایزنی است؟
-(میخندد) نه آن که شما میگویید در اصل با یای عربی (شوری) نوشته میشود ولی نام من کردی و به معنای شورانگیز است.
* و اینکه سال بعد هم در خانه بسکتبال میمانید؟
-(بعد از کمی مکث) خب راستش را بخواهید کمی زود است راجع به این موضوع صحبت کنم. سال سختی را پشت سر گذاشتم و تنها گوشهای از مشکلاتمان را بازگو کردم اما چه من باشم، چه نباشم امیدوارم این تیم حفظ شود. این بچهها نسل جدید دختران بسکتبالیست همدان هستند و باید قدرشان را بدانیم.
گفتوگو: یاسر سماوات
*خانه بسکتبال همدان دو چهره متفاوت در دو فینال برابر بانوان آرارات داشت. بازی نخست را با اختلاف واگذار کردید اما در بازی دوم بهتر بودید. چه اتفاقی در این بازی افتاد؟
-همینطور است. ما در بازی اول اصلا نمایش خوبی نداشتیم و میتوانم بگویم آن روز، روز بچههای ما نبود. ضمن اینکه آرارات تماشاگران پرشوری دارد که بیوقفه این تیم را تشویق میکردند. این موضوع باعث شد صدای من از جایگاه تماشاگران به شاگردانم نرسد و ...
*... مگر شما روی نیمکت تیمتان نبودید؟
-نه من نمیتوانستم روی نیمکت تیم بنشینم، چون من داور بسکتبال هم هستم و چندسال است در داوری فعالیت جدی میکنم اما از آنجا که بازیکنان و خانوادههای آنها سالهاست من را میشناسند و از من خواستند امسال هدایت تیم را بپذیرم، من هم نتوانستم به آنها نه بگویم و به تیم آمدم اما از آنجا که داور هستم، مطابق قانون نمیتوانستم در زمان بازیها نامم را به عنوان سرمربی ذکر کنم و روی نیمکت بنشینم.
*و در جایگاه تماشاگران حضور یافتید؟
-بله و خب در آن فضا که آراراتیها با شور و حرارت خاصی تیمشان را حمایت میکردند، صدای من به بچهها نمیرسید. به هرحال ما بازی اول را واگذار کردیم. در دیدار دوم اما بازیکنان ما کمی با حضور در چنین جوی آن هم در فینال آشنا شدند. در آن دیدار تا اواسط کوارتر دوم پیش بودیم و آرارات با تجربه و حمایت هوادارانش 29 بر 22 در پایان کوارتر دوم جلو افتاد. کوارتر سوم اما متعلق به ما بود و با پایان این وقت که نتیجه 39 بر 35 به سود آرارات شد، اختلاف را به چهار امتیاز کاهش دادیم اما در نهایت باید گفت ما نباختیم، بلکه آرارات با تماشاگران خوبش برنده شد.
*شما در مرحله گروهی هم کار بسیار سختی داشتید اما در حضور آرارات، خانه بسکتبال تبریز و ستایش تهران، این خانه بسکتبال همدان بود که پس از قهرمان این فصل لیگ دو، در این گروه دوم شد.
-بله شاید بتوان گفت یکی از دلایل موفقیت امسال ما این بود که من با این بازیکنان از ردههای سنی پایینتر کار کردهام. با این بازیکنان به مقام سوم جوانان کشور و همینطور مقام سوم امیدهای ایران رسیدیم. امسال هم در اکثر مسابقات با اختلاف برنده شدیم. ما حتی آرارات قهرمان را هم یک بار در مرحله گروهی شکست دادیم. سطح این تیم واقعا از لیگ دو بالاتر بود. همدان در بسکتبال دختران استعدادهای بسیار زیادی دارد اما مشکلاتی که خودتان بهتر میدانید، نه فقط به ما، بلکه به بسکتبال بانوان ایران ضربات زیادی میزند. مهمترین معضل ما فقدان اسپانسر است. ما پیش از آغاز بازیها با خیلی جاها صحبت کردیم. باور میکنید جایی پیدا نمیشد که حتی یک یا دو میلیون تومان به ما کمک هزینه بدهد؟ شما باور میکنید؟!
*(کمی مکث میکنم)... بله. من باور میکنم!
- و میدانید چرا اسپانسرها سمت بسکتبال بانوان نمیآیند؟
*بله میدانم اما دوست دارم از زبان خودتان بشنوم.
-خب اسپانسرها میگویند سرمایهگذاری روی بسکتبال بانوان هیچ سودی برایشان ندارد. چون این بازیها پخش تلویزیونی نمیشود و برد تبلیغاتی چندانی ندارد. آنها حاضرند چند برابر پولی را که ما درخواست کردیم در بسکتبال آقایان هزینه کنند، چون آنجا دستکم بیشتر دیده میشوند.
*گفته میشد شما مشکلات فراوان و دست خالی این تیم را به لیگ یک رساندید. ممکن است کمی از آن معضلات هم صحبت کنید؟
-خب بگذارید فقط یک نمونه از آن را برایتان بازگو کنم. وقتی ما برای یک بازی به تهران آمدیم، به خوابگاه حجاب، در بلوار کشاورز رفتیم اما آنجا برای هر تخت، شبی 50 هزار تومان از ما مطالبه میکردند. با وجود خستگی مسافرت مجبور شدیم در ترافیک تهران قریب به یک ساعت دیگر خود را به خوابگاه دیگری در بلوار بعثت برسانیم که کرایهاش نصف آن مبلغ بود. یعنی برای 300 هزار تومان آن همه سختی کشیدیم تا در هزینه صرفهجویی کنیم! حضور در خوابگاههای درجه چند، غذای بیکیفیت و فقدان رسیدگی به بازیکنان، کارمان را هر روز سخت تر میکرد. خیلی وقتها تا روز آخری که برای مسابقه آماده میشدیم اصلا نمیدانستیم فردا تیمی هست یا نیست! اگر خانواده بازیکنان از ما حمایت نمیکردند شاید تیمی که نایب قهرمان شد و سهمیه لیگ یک را گرفت، سرنوشت غمانگیزی پیش از پایان مسابقات پیدا میکرد ولی تیمی را به لیگ یک رساندیم که هر دم هراس انحلالش را داشتیم.
* پس شما لب دره حرکت کردید تا معبری برای صعود به قله پیدا کنید. درست است؟
-بله ولی نگذاشتیم ذهن بچهها درگیر این مسائل شود. آنها انگیزه بالایی داشتند، چون مدتها با هم بازی کرده بودند. تیم ما یک تیم به تمام معنا بود و همین عامل موفقیتمان شد. این بچهها به شهرهای دیگر میرفتند که برای نام همدان بجنگند و اصلا فکر گردش و تفریح نبودند. برای آنها غذای خوب هم مهم نبود. نه اینکه اینها خوب و درست باشد، نه این کاستیها باید برطرف شود اما فقط میخواستم بدانید چه چیزی باعث شد دختران ما دست در دست هم بگذارند و حق خود را بگیرند. بله ما با تیمی که قرارداد بازیکنانش 10 هزار تومان بود نایب قهرمان شدیم!
*یعنی هیچ بازیکنی نبود که از باشگاه حقوق بگیرد؟
- نه، حتی ما امثال نفیسه زارعی، بازیکن پیشین نادرشیمی قم یا مرجان هیربد را که او هم اصالتا قمی است داشتیم که سال قبل با باشگاهشان قرار داد داشتند اما حاضر شدند امسال بدون حقوق برای ما بازی کنند. آنها کنار تیم ایستادند و پاداش این کار ارزشمند خود را هم با شادی تیم از صعود به لیگ یک گرفتند.
*از پاداش حرف زدید. آیا کسی از شما هم قدردانی کرده؟
-قرار شده جناب اقای محمود دوستی، مدیرعامل کارخانه شیر پگاه، روزهای آینده در مراسمی از تیم تقدیر کنند که باید صمیمانه از ایشان برای نوع نگاه و کمکهایشان تشکر کنم. همینطور از آقایان منعم و قهرمانی، معاون تربیت بدنی استان که همواره یاور ما بودند و جناب آقای ریحانی، رئیس هیئت استان، به اتفاق جناب آقای سجاد عطایی دبیر هیئت هم که تا آنجا که در توان داشتند به تیم کمک کردند، باید تشکر کنم. همچنین به نمایندگی از دختران همدان از سرکار خانم تالین طهماسیان، مسئول دپارتمان مسابقات و داوران بانوان فدراسیون بسکتبال که محبتشان و مهربانیشان همیشه شامل حال ما شد و سرکار خانم صنم کوهی که زحمات ایشان را هم هرگز فراموش نخواهیم کرد، تشکر ویژه میکنم.
*از دعوت خانواده بازیکنان صحبت کردید و من یادم افتاد شنیده بودم شما چند سال پیش از این تیم جدا شدهاید. دلیل جدایی شما چه بود؟
- بله من چند سال دلایلی پیش آمد که ادامه همکاری برایم ممکن نبود اما امسال وقتی با من تماس گرفتند، نمیتوانستم به بچه ها نه بگویم. خیلی از دوستان و نزدیکانم به من میگفتند نباید این کار را قبول میکردم، چون از همه چیزم دست کشیدم. حتی نتوانستم داوری کنم اما خدا را شکر میکنم که با وجود همه ناملایمات، موفق شدیم و حالا دختران بسکتبال همدان با انگیزه و امید بیشتری بازی میکنند. این بهترین پاداش برای من بود.
*تیم شما یک ایراد داشت و به نظر میرسید شما تا روز آخر ترکیب اصلی و استارترهای خود را نمیشناختید و در جریان بازیها بارها ترکیب خانه بسکتبال همدان عوض میشد. این نقد را قبول دارید؟
-نه اصلا اینطور نیست. بله من از همه بازیکنانم بازی میگرفتم چون آنها یکی از دیگری بهتر بودند. در تیم من چیزی به اسم نیمکت وجود نداشت. نه اصلا با شما موافق نیستم. این نقطه قوت ما بود.
*خب نمیشود که یک تیم 12 بازیکن یک شکل داشته باشد؟ حتما بین بازیکنان شما تفاوت وجود دارد.
- من نگفتم همه یک شکل هستند، بله آنها متفاوتند اما تفاوت آنها در تجربه است. برخی بیشتر تجربه دارند و تعدادی از بچهها جوانترند و کم تجربهتر. تفاوت آنها در همین خلاصه میشد.
*اسم کوچک شما، «شورا» آیا معنی خاصی دارد یا منشعب از مصدر شور کردن و رایزنی است؟
-(میخندد) نه آن که شما میگویید در اصل با یای عربی (شوری) نوشته میشود ولی نام من کردی و به معنای شورانگیز است.
* و اینکه سال بعد هم در خانه بسکتبال میمانید؟
-(بعد از کمی مکث) خب راستش را بخواهید کمی زود است راجع به این موضوع صحبت کنم. سال سختی را پشت سر گذاشتم و تنها گوشهای از مشکلاتمان را بازگو کردم اما چه من باشم، چه نباشم امیدوارم این تیم حفظ شود. این بچهها نسل جدید دختران بسکتبالیست همدان هستند و باید قدرشان را بدانیم.
گفتوگو: یاسر سماوات