سرویس فرهنگی و هنری تعادل/ «خداحافظی طولانی» آخرین ساخته فرزاد موتمن همان اثری که در سی و سومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر علاوه بر بدست آوردن سیمرغ بهترین بازیگر نقش مرد، در ۶ رشته دیگر کاندید شد. بهانه خوبی برای نشستن پای حرفهای این فیلمساز صاحب فکر بود. موتمن با حضور در تحریریه «تعادل» از این فیلم و البته فیلم «شبهای روشن» که اکثر مخاطبانش او را با این فیلم میشناسد، گفت: او که از بهترین اثر خودش از نگاه مخاطبان، متنفر است، امید دارد که با «خداحافظی طولانی» تا حدی این ماجرا خاتمه یابد. این فیلمساز که خود را لمپن میخواند و نه یک روشن فکر! در این گپ و گفت از دورانی که در کارخانه کارگر بوده و موضوعاتی دیگر صحبت کرد.
آقای موتمن چرا همه دوست دارند از شما یک «شبهای روشن» دیگری ببیند؟«شبهای روشن» یک فیلم کالت است. فیلم کالت به اثری میگویند که شاید طرفداران خیلی زیادی ندارد اما آن اقلیتی که این فیلم را دوست دارند بدجوری دوست دارند! این سبب میشود برای چند دهه نسلهای مختلف با چنین فیلمی ارتباط و رابطه تنگاتگ بگیرند و آثاری مانند آن را از فیلمساز طلب کنند.
اما من نمیتوانم به این خواسته تن دهم چون کار من بعد از، «شبهای روشن» خیلی پیشرفت کرده است. «شبهای روشن» درواقع فیلمی آماتور از من است و اصلا جزو فیلمهای خوبم محسوب نمیشود، اما چون یک فیلم کالت شده است، اذهان عمومی از آن بهعنوان یک فیلم خوب یاد میکنند. در سینما «کالت» به فیلمهای گفته میشود که اغلب به دلایل غیرسینمایی بسیار جذاب میشوند و با نسلهای مختلف ارتباط برقرار میکنند. ما در ایران فیلم کالت کم داریم.
پس چرا افرادی که فیلمهای شما رو دنبال میکنند معتقدند همچنان «شبهای روشن» بهترین فیلم شماست؟ دقیقا برای این است که فیلم کالت شد و یا شاید دلیل دیگرش این است که فیلم «صداها» به اندازه کافی دیده نشد. این فیلم خیلی پیشرفتهتر بود و من فکر میکنم «خداحافظی طولانی» تا حدی به این ماجرا خاتمه داد. شاید این فیلم مثل «شبهای روشن» کالت نشود اما بین داوران، منتقدان و مخاطبان جشنواره محبوبیت پیدا کرد و برای نخستین بار یکی از فیلمهای من ۷ بار کاندید شد و حالا شاید کمی نگاهها معتدلتر شود. واقعیت این است که کارهای من پس از «شبهای روشن» رو به پیشرفت بوده است شاید چند کار نه چندان خوب آن وسط هم دیده شود اما عمدتا پیشرفت کردهاند.
شاید یکی از دلایلی نارضایتی مخاطبان فعالیت نکردن شما در یک ژانر مشخص باشد گویا شما علاقه به تجربه ژانرهای مختلف را دارید این را میشود در مسیر کارنامه هنریتان دید.بله دقیقا همین طور است. من قالبها و ژانرهای مختلف را دوست دارم و دلم میخواهد انواع سینما را تجربه کنم. حتی بهعنوان یک فیلمبین هم دوست دارم در ژانرهای مختلف فیلم ببینم. همه نوع فیلم برای من جالب است.
اما در طراحی دکوپاژهای خود شیوههای مختلف را تجربه نکردهاید و همیشه از یک نمای بسته به یک نمای بازتر رسیدهاید. (مثلا از کلوزآپ به سمت لانگ شات) گویا علاقهای بسیاری به افشای تدریجی دارید. بله من هیچ وقت با «تئوری نمای مادر» کار نکردهام. یعنی هیچ وقت یک لانگ شات نمیگیرم و بعد بیآیم خُرد خُرداش کنم. به این نگاه میکنم که دیالوگهای خوب کدامها هستند چراکه آنها باید کلوز باشند.
بعد باید ببینم کجای صحنه به ما اجازهی نمای بازتر میدهد و یا کجا میتوانیم جغرافیا را معرفی کنیم. من خیلی حسی دکوپاژ میکنم که خیلیها به آن میگویند افشای تدریجی، تصویر را یعنی خُرد، خُرد، خُرد بازش میکنم.
سعید آقاخانی کارکتر طنازی در ذهن مخاطب است زمانی که او را برای نقش یک کارگر زندانی در «خداحافظی طولانی» انتخاب کردید نگران این ساختارشکنی نبودید؟ مطمئن بودم که سعید در این نقش به خوبی مینشیند و آن را به خوبی به بازی خواهد گرفت. باید دقیق انتخاب کرد. من روز چهارم و پنجم فیلمبرداری به سعید گفتم؛ «تو سیمرغ میگیری»
با ساخت «خداحافظی طولانی» گاهی این احساس در مخاطبی که سینمای شما را دنبال میکند ایجاد میشود که سعید آقاخانی قشر متوسطه رو به پایین جامعه را بهتر از خود شما میشناسد. این طرز فکر را قبول دارید؟ من مطمئنم که سعید این قشر را خوب میشناسد اما چرا فکر میکنید من شناخت دقیقی از این قشر ندارم.
شاید همان تصویری که «شبهای روشن» از شما در ذهن مخاطب ایجاد کرده استهمه اینها بلاهایی ست که «شبهای روشن» سر من آورده.
شما به «شبهای روشن» میگویید بلا؟!من این فیلم را دوست ندارم و از آن نفرت دارم چراکه تمام مصیبهای زندگی من از این فیلم لعنتی نشات میگیرد. مردم ایران وقتی یک اثری را از یک فیلمساز میبینند گمان میکنند او تنها همان چیز را میفهمد! هیچکس نمیداند که من در جوانی کارگر کارخانه بودم و از درون این قشر بیرون میآیم!
من اصلا روشنفکر نیستم و بهتر است رک بگویم روشنفکرهای ما بیعرضهتر این هستند که بتواند یک «شبهای روشن» بسازنند بههمین دلیل یک لمپنی مثل من میسازدش. همه به اشتباه فکر میکنند من روشنفکر هستم اما نیستم.
و آدمی مثل من که نه خیلی کتابخوان است و نه خیلی روشن فکر، چنین فیلمی را درست! میسازد اما چون متعلق به این تفکر نیستم بلافاصله یک فیلم جنایی باعنوان «باج خور» میسازم. کسی این را نمیفهمد و گمان میکنند من کار اشتباهی کردم که دیگر مثل آن روشنفکر ساخته ذهنشان، رفتار نمیکنم. در حالی که من عامدانه به سراغ یک ژانر گیشهای دیگر رفتم.
ساره بیات یک بازیگر به اصلاح شیک است چرا او را برای این نقش انتخاب کردید؟بله درست است. اما یک «آنی» در چشمهایش هست که میتواند نقشهای مختلف را بازی کند او به محض آنکه جلوی دوربین میرود خیره کننده میشود و این ویژگی خوبی است که بهعنوان یک بازیگر دارد.
چرا برای اکران نورزی «خداحافظی طولانی» اقدام نکردید؟چون این فیلم برای اکران نورزی مناسب نبود اما به گمان عید فطر اکران شود.