دل‌نوشته یادگار امام درباره آیت‌الله هاشمی
تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۴۰
به گزارش عصر تعادل، متن کامل یادداشت حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی به شرح زیر است:
«امروز تن حضرت آیت‌الله هاشمی را در خاک گذاشتند و من که به اندازه عمرم از این مرد خاطره دارم، ناباورانه نگاه می‌کردم. سی‌وشش سال همسایه دیوار به دیوار بودیم و با فرزندان ایشان از کودکی، هم‌بازی و هم‌درس و هم‌مدرسه. روزی همراه ایشان به سفر رفتم. جنگ بود و هزار خطر. مادرم از پدرم پرسید برای حسن خطر ندارد؟ یادم نمی‌رود که جواب شنید اگر خطری آشیخ اکبر را تهدید کند، بگذار حسن را هم تهدید کند. نمی‌دانم چرا، ولی بسیار دوستش می‌داشتم. نوشته‌اند الحبّ و البغض یتوارثان ( حب و بغض به ارث می رسند) شاید این نیز میراث ماست.
در این سال‌ها و سال‌های مبارزه همسر مکرمه‌اش که سال‌ها از نزدیک‌ترین دوستان و همدمان همسر امام بود، بسیار سختی کشید. کمتر به ایشان تسلیت گفته شده است. لازم دانستم به این بانوی بزرگوار که از نوادگان مرجع عظیم‌الشأن حضرت آیت‌الله العظمی سید محمد کاظم یزدی (ره) است ،مستقلاً تسلیت بگویم.
پریشب خطاب به بدن بی‌جان آقای هاشمی می‌گفت بی‌معرفت مگر قرار نبود مرا تنها نگذاری؟ حالا من بی‌تو چه کنم؟ تقدیر دیگرگونه رقم خورد.»
«امروز تن حضرت آیت‌الله هاشمی را در خاک گذاشتند و من که به اندازه عمرم از این مرد خاطره دارم، ناباورانه نگاه می‌کردم. سی‌وشش سال همسایه دیوار به دیوار بودیم و با فرزندان ایشان از کودکی، هم‌بازی و هم‌درس و هم‌مدرسه. روزی همراه ایشان به سفر رفتم. جنگ بود و هزار خطر. مادرم از پدرم پرسید برای حسن خطر ندارد؟ یادم نمی‌رود که جواب شنید اگر خطری آشیخ اکبر را تهدید کند، بگذار حسن را هم تهدید کند. نمی‌دانم چرا، ولی بسیار دوستش می‌داشتم. نوشته‌اند الحبّ و البغض یتوارثان ( حب و بغض به ارث می رسند) شاید این نیز میراث ماست.
در این سال‌ها و سال‌های مبارزه همسر مکرمه‌اش که سال‌ها از نزدیک‌ترین دوستان و همدمان همسر امام بود، بسیار سختی کشید. کمتر به ایشان تسلیت گفته شده است. لازم دانستم به این بانوی بزرگوار که از نوادگان مرجع عظیم‌الشأن حضرت آیت‌الله العظمی سید محمد کاظم یزدی (ره) است ،مستقلاً تسلیت بگویم.
پریشب خطاب به بدن بی‌جان آقای هاشمی می‌گفت بی‌معرفت مگر قرار نبود مرا تنها نگذاری؟ حالا من بی‌تو چه کنم؟ تقدیر دیگرگونه رقم خورد.»
