شهرداران زن و سهمی 20 درصدی
تاریخ انتشار
پنجشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۰۹
به گزارش عصر تعادل،پروانه مافی- نماینده تهران در مجلس در روزنامه شرق نوشت: شهرداری سازمانی غیردولتی، عمومی و غیرانتفاعی است که به موجب قانون تشکیل شده تا عهدهدار مدیریت امور محلی، اداره امور شهری، تأمین نیازمندیهای مشترک شهروندان و وضع و اجرای نظامات شهری شود.
به بیانی دیگر، مسئولیت اداره امور محلی و توزیع خدمات میان سکنه شهری به این نهاد واگذار شده است و بهعنوان عنصری پیشگام در مدیریت تغییرات و نیازها قلمداد میشود.
شاکله اصلی مباحث در حوزه شهری، حوزههای اجتماعی، فرهنگی، توسعهای و برنامهریزی است که به دنبال بهبود فضای زندگی شهری بوده و شهرداریها بهعنوان سازمانهای کلان در عرصه محلی، بخش اعظم موضوعات فوق را پوشش میدهند و این سازمان یا نهاد میتواند به بستری برای بلوغ و توانمندی شهرنشینان تبدیل شود. لازمه تحقق و حرکت در مسیر شهری پایدار، مشارکتدادن همه شهروندان در عرصههای مؤثر ازجمله تصمیمگیری در حوزههای برنامهریزی شهری و مدیریت شهری است.
با بررسی اجمالی آمارهای رسمی نهادهایی مانند وزارت کشور، سهم ناچیز بانوان در اداره امور شهرها بهوضوح روشن است و شاید تعداد بانوان شهردار در کل ایران به ٢٠ نفر هم نرسد. مسئله اصلی آن است که چطور میشود زنان بهعنوان بیشترین بهرهبرداران از خدمات شهری، در برنامهریزیها، سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای شهری نقشی نداشته باشند! ترسیم نقش منفعلانه برای زنان در راه رسیدن به توسعه پایدار شهری، پیامدهای منفی برای جامعه زنان دارد و مانعی در راستای تحقق آن محسوب میشود. رشد شهر، شهرنشینی و گسترش مسائل زندگی شهری، نگاه جامع و حضور فعالانه و تأثیرگذار زنان را طلب میکند تا در جایگاه مدیریت امور شهری به تزریق روح نشاط در زندگی شهری کمک کنند و این مشارکت میتواند گامی مؤثر برای هویتبخشی به فضاهای شهری باشد.
تجارب برنامهریزیهای موفق جهانی در حوزه شهری حکایت از آن دارد که برای برونرفت از ناکارآمدی برنامهریزی شهری مردسالارانه و سیاستگذاریهای بالا به پایین اتخاذشده از سوی مردان، نیاز به مشارکت مؤثر زنان بهعنوان قشری که نیمی از جامعه را شامل میشود، احساس شده و از مفهوم مشارکت شهروندی، حضور مؤثر و داشتن حق تصمیمگیری در عرصههای برنامهریزی و مدیریت شهری استنباط میشود. در حقیقت مشارکت زنان به مفهوم بهرسمیتشناختن آنان بهعنوان یک نیروی بالفعل و نه بالقوه و مداخله آنان در حوزههای مختلف تصمیمگیری در ابعاد مختلف یک شهر است.
در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سطح کیفی مشارکت زنان ارتقا پیدا کرد و مشارکت آنان به همراه خودباوری درونی، تبدیل به مطالبه اجتماعی شد؛ اما همانگونه که پیشتر اشاره شد، باوجود آنکه زنان در شهرهای مختلف کشور از لحاظ علمی و سطح دانشآموختگی، از ظرفیتهای غنی برخوردارند، سهمی بسیار اندک در مناصب مدیریت شهری ازجمله شهرداریهای کشور دارند. همچنین در سایر مناصب مدیریتی ازجمله معاونتها، شهرداریهای مناطق، ناحیه و همچنین در عرصه مدیریت ارشد شهری، کمتر زنی دیده میشود. اولین تجربه حضور بانوان شهردار در مناطق پایتخت، به سال ١٣٧٥ برمیگردد که با حکم شهردار وقت منصوب شد و درحالحاضر نیز مسئولیت شهرداری یکی از مناطق ٢٢گانه تهران به این قشر تعلق گرفته است. متأسفانه حضور نامتناسب زنان در پستهای مدیریتی و فقدان نگرش و رویکرد زنانه در تصمیمگیریهای کلان، سبب نقصان در جهتگیری اصلی شده و در بیشتر موارد بهجای مشکلگشایی، سبب مشکلسازی برای زنان شده است که پیامد این روند آن است که شهرها، نقشونگارهای مردانه به خود گرفته و نگاهها و ظرافتهای زنان را در خود جای ندادهاند.
حضور در سطوح عالی مدیریت شهری به منظور اتخاذ رویکرد، مهمترین معیار مشارکت سیاسی زنان در سطح نخبگان به حساب میآید و نیز این حضور مؤثر، بهعنوان نیمی از جمعیت فعال در همه سطوح، یک نیاز و حق اجتماعی است. برجستهسازی نقشهای جنسیتی، محدودیتهای فرهنگی و روحیه مردسالارانه موجب بروز محدودیت برای زنان و تداوم این روند، سبب بهحاشیهراندن این قشر و سرخوردگی آنان میشود و تبعات این نگاه تکبعدی، زمینهساز نقش حاشیهای برای زنان و بهرهنگرفتن از تخصص و توان نیمی از نیروی جامعه میشود که این امر مانع اصلی تحقق توسعه پایدار است. دیگر پیامد این حضورنداشتن، آن است که موجب کاهش سرمایه اجتماعی میشود.