۰

قتل به خاطر عشق دوران جوانی

تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۲۴
به گزارش عصر تعادل، مرد جوانی که متهم است شوهر زنی را که با او رابطه داشته‌، به قتل رسانده است، ادعا کرد قاتل نیست و شخص دیگری این قتل را انجام داده است.
 
تیرماه سال ٩٣ مرد میان‌سالی با عروس جوانش به نام مهناز به اداره پلیس مراجعه کرد و گفت پسرش کامران مفقود شده است. این مرد به مأموران گفت: آخرین بار عروسم او را دید که با کیسه‌ای از پول برای معامله زمین از خانه بیرون رفته و تاکنون برنگشته است و تماس‌هایش را هم پاسخ نمی‌دهد. شش روز پس از اعلام این خبر، مأموران جسد مرد جوانی با همین مشخصات را در کانال آبی سمت رباط‌کریم پیدا کردند.
 
پس از تأیید هویت جسد، مأموران جنایی به‌سرعت وارد عمل شدند. مأموران در تحقیقات اولیه از همه دوستان و اطرافیان کامران بازجویی کردند و متوجه تناقض‌گویی‌های مهناز شدند. به‌این‌ترتیب، مهناز را زیر نظر گرفتند و متوجه شدند او با مردی به نام فرهاد رابطه دارد؛ بنابراین مأموران فرهاد را دستگیر کرده و از او بازجویی کردند. او به مأموران جنایی گفت: ٢٠ سال قبل خواستگار مهناز بودم. ما یکدیگر را دوست داشتیم و می‌خواستیم با هم ازدواج کنیم تا اینکه کامران به خواستگاری مهناز رفت و با او ازدواج کرد.
 
من هم بعد از این اتفاق به سربازی رفتم و زمانی که برگشتم، ازدواج کردم و از مهناز خبر نداشتم تا اینکه سال ٨٩ مهناز با من تماس گرفت و گفت زندگی خوبی با کامران ندارد و می‌خواهد از او طلاق بگیرد و همه اینها به خاطر توست. بعد از آن، تماس‌های ما روزبه‌روز بیشتر شد؛ تا اینکه کامران متوجه رابطه ما شد و چند‌بار من را تهدید کرد. بعد از آن یک روز مهناز کلید خانه را به من داد و گفت بیا کامران را از سر راهمان برداریم. کلید را گرفتم و ساعت دو شب به خانه‌ آنها رفتم؛ اما نتوانستم کامران را به قتل برسانم و از خانه خارج شدم. چند روز بعد از این ماجرا، مهناز باز سراغ من آمد و گفت کامران برای گرفتن انتقام، می‌خواهد بلایی سر دختر بزرگت بیاورد. این کلید را بگیر و امشب کار را تمام کن. روز حادثه بار دیگر وارد خانه آنها شدم؛ اما این بار با جسد کامران روبه‌رو شدم که روی زمین افتاده بود. به‌سرعت جسد را از ساختمان بیرون بردم و داخل ماشین گذاشتم.
 
بعد از آن به سمت رباط‌کریم حرکت کردم و جسد را در کانال آب انداختم.  با توجه به اعترافات فرهاد و سایر مدارک موجود در پرونده و شکایت اولیای دم، کیفرخواست علیه او و مهناز صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه هشت دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. پس از انجام تشریفات قانونی، اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و از دادگاه تقاضای قصاص را برای متهم کردند. سپس فرهاد در برابر قضات قرار گرفت و پس از بازگو‌کردن روز حادثه، در آخرین دفاعیات خود گفت: من قاتل نیستم. فقط آن شب جسد کامران را از خانه به رباط‌کریم انتقال دادم.
 
شخص دیگری کامران را به قتل رسانده است که مهناز از آن خبر دارد. بعد از آن مهناز در جایگاه حاضر شد و گفت: فرهاد دروغ می‌گوید. من هرگز با او رابطه‌ای نداشته‌ام. نمی‌دانم چه کسی همسرم را به قتل رسانده است. آخرین بار او با پای خودش از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات برای تصمیم‌گیری درباره این پرونده وارد شور شدند.
کد مطلب : ۱۱۸۴۶۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.