۰

صدا و سیما در سالی که گذشت

تاریخ انتشار
سه شنبه ۱ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۲۷
به گزارش عصر تعادل، عملکرد سازمان صداوسیما در سال 1395 نیز همانند گذشته با انتقاد دولتمردان و فعالان سیاسی مواجه بود. منتقدان، سوگیری و جانبداری رسانه ملی از برخی گروه‌های سیاسی را خلاف روال قانونی این سازمان می‌دانند، اما این انتقادات اثری بر آن نداشته و در همچنان بر همان پاشنه می‌چرخد.

قادر باستانی، نویسنده و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی، بی‏‌توجهی صداوسیما به انتقادات دلسوزانه کارشناسان را  دارای تبعات سوء دانسته و اظهار داشت: مسئولان صداوسیما در سال 95 هم طبق روال مألوف بر همان مسیر اشتباه گذشته پافشاری کردند و باید پاسخگوی تبعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن باشند. صداوسیما، مصداق مشخص اتلاف منابع بیت‌‏المال است.

وی افزود: شما فکر می‌کنید، چرا علیرغم تبلیغات سنگین رسانه ملی، فجایع ایمنی در چهارشنبه‌سوری تکرار شد و پیام‌های متعدد رسانه‌ای بر نوجوانان و جوانان اثرگذار نبود؟ چرا میزان جمعیت کشور، علیرغم خواست مسئولان کشور و انواع تبلیغات مکرر صداوسیما افزایش نیافت و در این سالها، خانواده‌ها چندان توجهی به آن پیام نکردند؟ من فکر می‌کنم، صداوسیما متهم ردیف اول این مساله است چراکه با ندانم‌کاری، مخاطبان را در برابر پیام‌های نظام سیاسی و اجتماعی، روئین‌تن و مقاوم کرده است. تبعات امنیتی این رویکرد و سیاست اشتباه رسانه ملی، در آینده بیشتر دیده خواهد شد.

باستانی با بیان اینکه در سیاست‌های صداوسیما، مخاطب‌مداری جایگاه مناسبی ندارد، تصریح کرد: در سال 95 رسانه ملی در ادامه اصلاحاتی که از چند سال قبل شروع شده است، قدم‌هایی را برداشت اما این اقدامات نازل، بسیار کوچکتر از حرکت شتابنده رشد فناوری و تغییرات مستمر ارتباط رسانه‌ای و تحول در تعامل با مخاطبان است، بنابراین اثرگذاری محدودی دارد. صداوسیما هنوز در بند تأمین به موقع حقوق و دستمزد لشکر انبوه کارکنان خود است و مجبور است، وقت و انرژی زیادی صرف رتق و فتق امور داخلی خود کند؛ به همین دلیل از رسالت اصلی خود دور مانده است.

وی اضافه کرد: منطق حکم می‌کند، همه امکانات نظام ازجمله رسانه ملی در خدمت دولت برآمده از آرای ملت که به تنفیذ رهبر معظم انقلاب هم رسیده است، دربیاید تا این دولت بتواند در اجرای وعده‌های خود موفق باشد، اما در سال 95 هم راهبرد تقابل با برنامه‌های دولت و تزاحم و تخریب اقدامات آن، همچنان در دستورکار صداوسیما قرار داشت. اگر آماری از کارشناسان مختلفی که در برنامه‌های صداوسیما حضور یافتند، ارائه شود حجم بالای مخالفان سرسخت دولت کاملاً مشخص می‌شود.

وی افزود: البته چنانکه گفتم این اقدامات نتیجه‌ای نداشته و در انتخابات مجلس شورای اسلامی دیدیم که علیرغم جانفشانی رسانه ملی برای گروه‌های تندرو، آنها رای نیاوردند و مردم خلاف خواسته صداوسیما عمل کردند، اما سوال این است که چرا چنین سرمایه عظیم ملی، نباید در خدمت مردم باشد؟ چه دلیلی دارد که این منبع بزرگ تبلیغات، بر ضد دولت منتخب مردم عمل کند؟ چرا باید رسانه ملی از خواست مردم اینقدر فاصله داشته باشد؟

این مدرس ارتباطات با بیان استانداردهای یک رسانه حرفه‌ای و مقایسه آن با عملکرد صداوسیما خاطرنشان کرد: در سال 95 عملکرد رسانه ملی در قیاس با وضعیت استاندارد، باتوجه به امکانات فنی، تجهیزات و منابع انسانی، بسیار ضعیف بود و شبکه‌های فارسی زبان که کل دست‌اندرکاران آن حتی به اندازه تعداد عوامل فقط یک برنامه صداوسیما نیست، گوی سبقت را در جذب مخاطب از آن سازمان ربودند. یک رسانه باید تعامل جدی با مخاطبان خود داشته باشد. به اعتبار پیام خود توجه کند. پیام‌های آن القای بی‌طرفی کند و سیاست شفاف و مشخصی در قبال مخاطب داشته باشد.

باستانی تاکید کرد: سال 95 برنامه‌های سرگرم کننده رادیو و تلویزیون پیشرفتی نداشت و همان برنامه‌های سابق تکرار شد. بعضی برنامه‌ها مثل سینمای هفت، به‌جای همگرایی و وحدت، باعث جبهه‌گیری‌ها و تشدید اختلافات شد. بعضی برنامه‌های مفید قطع شد و سریال‌سازی‌ها با داستان‌های آبکی و غیرجذاب، خیل مخاطبان را به سمت سریال‌های ماهواره‌ای گسیل کرد که در پی تبلیغ سبک زندگی غربی هستند.

وی افزود: در سال 95 رفتارهای متناقض از صداوسیما دیده شد که حاکی از فقدان راهبرد مشخص و شفاف است. در زمان رحلت آیت‌الله هاشمی، برنامه‌هایی تهیه و پخش شد که برای مخاطبان تعجب‌آور بود چراکه مدت‌ها بود که ایشان بایکوت بودند و جز اخبار منفی، مطلبی از آیت‌الله پخش نمی‌شد. در حادثه پلاسکو، پوشش نسبتاً خوبی داده شد، اما رسانه ملی با گلچین کردن اعضای شورای شهر همسو و تحلیل‌های سوگیرانه، آن پوشش خوب را خراب کرد.

باستانی خاطرنشان کرد: مشکل صداوسیما، فقدان راهبرد شفاف و مناسب منطبق با قانون اساسی و منطق سیاسی است. در این شرایط یک اقلیت فعال مرتبط با محافل تندرو، خط مشی سازمان را تعیین می‌کنند و با تندروی، اعتبار چنین سازمان مهم و بزرگی را به باد می‌دهند. حرفه‌ای‌گری حلقه مفقوده مدیریت رسانه ملی است. رسانه‌داری در دنیا اصول و روالی دارد که اصل آن مخاطب‌محوری است.

وی در پایان ابراز امیدواری کرد: مسئولان امر به تبعات روند کنونی سازمان صداوسیما بر بی‌اعتباری پیام‌های آن واقف شوند و راهبردی منطبق با اصول حرفه‌ای رسانه اتخاذ کنند. کلید حل مشکل صداوسیما، بیرون از سازمان قرار دارد و روش انجام آن تدوین یک نقشه راه و یک برنامه جامع برای برون رفت از شرایط کنونی و رسیدن به یک رسانه ایده‌آل و تاثیرگذار و منطقی است.
کد مطلب : ۱۱۹۳۰۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.