۰

آینده بحران قطر به کجا ختم خواهد شد؟

تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۱۸
به گزارش عصرتعادل،محمدعلی دستمالی در روزنامه خراسان نوشت: لجاجت و خودنمایی پرهزینه عربستان سعودی برای جلب توجه و معرفی خود به عنوان کشور برتر جهان اسلام، درچنین  شرایطی خطرناک تر از هر زمان دیگری شده است.
 
آمریکا به خوبی از این وضعیت سوءاستفاده می کند و پیامدهای ناگوار ماجراجویی عربستان، می رود تا ثبات منطقه را به شکل جدی به خطر بیندازد. آن رقص شمشیر کذایی دونالد ترامپ در کاخ یمامه و حضور سران و نمایندگانی از بیش از پنجاه کشور اسلامی در آن ضیافت، منجر به طراحی سناریوهایی شده که منطقه را با یک شوک بزرگ روبه رو کرده است. بسیار جالب است که سازمان ملل و دیگر نهادهای بین المللی، هیچ اعتراضی به اقدامات ارتش آل سعود در یمن ندارند و عربستان، خود را در مسند و موقعیتی می بیند که کشور کوچکی مانند قطر را به حمایت از تروریسم متهم کند! در این میان، تاسف آور است که غالب کشورهای مسلمان در برابر عربستان سکوت کرده و تعدادی نیز، بر ادعاهای ریاض، صحه گذاشته اند. حمایت مصر، بحرین، امارات متحده عربی و تا حدودی اردن، جسارت بیشتری به عربستان داد و ترامپ نیز سرمست از امتیازات مالی کلانی که از جناب پادشاه گرفته، رسما اعلام کرد که اعمال فشار و تحریم علیه قطر، یکی از ثمرات سفر به ریاض است.

یک رویه  نحس
بگذارید چنین سوالی طرح کنیم: اگر دونالد ترامپ، به جای عربستان سعودی به یک کشور فقیر اسلامی سفر می کرد و از سوی آن کشور، دعوتنامه هایی برای سران کشورهای اسلامی فرستاده می شد و از آنها می خواستند در ضیافتی با حضور رئیس جمهور آمریکا حضور پیدا کنند؛ چه می شد؟ در نگاهی واقع بینانه می توان گفت؛ بعید است که نمایندگان بیش از چند کشور معدود، حاضر به پذیرش چنین دعوتی می شدند. بنابراین باید این واقعیت تلخ را پذیرفت که متاسفانه اغلب کشورهای جهان اسلام، گونه ای از سازش و سکوت در برابر تمام اقدامات و زیاده خواهی های عربستان را در پیش گرفته اند و همین مساله، موجب شده که سران آل سعود، خود را در موقعیتی ببینند که گویی، قادرند برای منطقه و حتی برای کل جهان اسلام، تعیین تکلیف کنند. ب
 
سیار جای تاسف دارد که کشورهای بزرگ و نسبتا قدرتمندی همچون اندونزی و مالزی وبسیاری دیگر از کشورهای اسلامی، هیچ گاه حاضر نیستند انتقادی علیه عربستان مطرح کنند و تاسف عمیق تر نیز، زمانی باید ابراز شود که به خاطر بیاوریم نهادها و مجامع بین المللی و غرب نیز در برابر ثروت آل سعود، تسلیم شده و حاضر نیستند کارت اخطاری به سران سعودی نشان دهند. به عبارتی روشن تر، سکوت و تسلیم شدن در برابر ماجراجویی ها و خودبزرگ بینی های عربستان به یک رویه تبدیل شده و حالا می بینیم که در دوران زمامداری ترامپ نیز، رویه  دیگری به وجود آمده که همانا اعمال فشار منطقه ای از سوی عربستان، برای جلب توجه، تضعیف ایران و همچنین یارگیری از بین کشورهای مختلف، برای شکل دادن به ائتلاف منطقه ای است.

دشواری های دیپلماسی منطقه ای

 یکی از دشواری های خاص بحران قطر، این است که این مساله، پیش از آن که یک تنش منطقه ای مبتنی بر منافع و مسائل جغرافیایی باشد و حتی پیش از آن که مساله ای در ارتباط مستقیم با جهان اسلام باشد، یک صبغه و حال و هوای ویژه عربی دارد و بنابراین در این میان، کشورهای اسلامی غیر عرب، از امکان و توان چندانی برای حل این مشکل برخوردار نیستند. کشورهایی همچون کویت و عمان – به خاطر جایگاهی که در شورای همکاری خلیج فارس دارند- تا حدودی توان اثرگذاری بر این معادلات را دارند اما کشورهای دیگر، نه تنها شانسی ندارند، بلکه ترجیح می دهند خود را از این مساله، دور نگه دارند.

مواضع ترکیه

 قطر به عنوان یک کشور فوق ثروتمند که در جهان، دارای بیش از 350 میلیارد دلار، سرمایه در گردش است، برای ترکیه اهمیت ویژه ای دارد. در چند سال اخیر، روابط اقتصادی و سیاسی دوحه و آنکارا، رشد فزاینده ای داشته و تجار و رجال سیاسی نامدار قطری در ترکیه، بیش از 23 میلیارد دلار، سرمایه گذاری کرده اند و تجهیز و تسلیح مخالفین سوری نیز یکی دیگر از پروژه های مشترک این دو کشور است و طبیعتا در این میان، ترکیه نیز به شدت آسیب می بیند. به همین خاطر، اردوغان و تیم سیاست خارجی او، در این روزها به دنبال راهکارهای دیپلماتیک برای پایان دادن به بحران قطر هستند. آنها خوب می دانند که ترکیه، در قد و قامت کنونی خود، نه از نظر اقتصادی و جایگاه منطقه ای و نه از منظر نگرانی از مواضع و واکنش های متفقین ریاض، توان آن را ندارد که در برابر ملک سلمان بایستد. از دیگر سو، می دانیم که عمل گرایی و برجسته سازی منافع، از اصلی ترین محورهای سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه است و بسیار بعید است که ترکیه به شکلی پرهزینه و جدی، پای حمایت از قطر بایستد.

موقعیت ایران
 متاسفانه در چند سال اخیر، روابط دیپلماتیک ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، تا حد زیادی آسیب دیده و اقدام غلط به آتش کشیدن سفارت خانه و کنسول گری عربستان در تهران و مشهد، بهانه ای شد تا سردی و انجماد بیشتری بر این روابط، حاکم شود. صد البته، عربستان، تاب و توان تحمل نفوذ و قدرت اثرگذاری ایران در عراق، سوریه و یمن را ندارد و این نیز یکی از مهم ترین دلایل ژرف شدن این اختلاف است. اما از این گذشته، در چنین شرایطی که عربستان، خود را پشت آمریکا قایم کرده و چند کشور عربی را نیز در این پروژه با خود همراه کرده، تهران، امکان و ابزار خاصی برای حل این بحران ندارد. اساسا انتظار و توقع منطقی  هم نیست که تصور کنیم کشور اسلامی، بتواند در این فضای مه آلود و در این شرایط دشوار و درهم تنیده، چنین صخره  بزرگی را از سر راه بردارد. شاید یکی از بهترین اقداماتی که در توان و امکان ایران است، تبیین روشن و مداوم پیامدهای وضعیت موجود و هشدار دادن نسبت به وضعیت و رویه  منحوس و جدیدی است که توسط عربستان سعودی به وجود آمده است. از این گذشته، ایران در شرایط کنونی، همچنان فرصت آن را دارد که در پرونده های منطقه ای اهداف خود را دنبال کند.
 
بپذیریم که ایران، قبلا هم با قطر چنان روابط زیبا و مطلوب و چنان همفکری منطقه ای خاصی نداشته که حالا به فکر نجات این کشور باشد. ایران و قطر، در سالیان اخیر، در پرونده  سوریه، همواره در دو جبهه کاملا متفاوت بوده اند و از این به بعد نیز چنین خواهد بود. پس در این مقطع حساس، بردباری و رصد رویدادها و تبیین وضعیت موجود و پیش بینی سناریوها و پیامدها، از هر چیزی مهم تر است. البته در هر حال، در حوزه های رسانه ای و تبلیغاتی، پرداختن به این مساله ضرورت دارد و باید تلاش شود تا با ادبیاتی هوشمندانه و هدفمند و دور از شعارهای تند و آتشین، به نحوی از این رویه  ضدامنیتی عربستان صحبت شود که به بخشی از حافظه تاریخی مردم منطقه تبدیل شود.
کد مطلب : ۱۳۰۰۳۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.