۹

مرتضی‌پاشایی و اسیدپاشی چرا جنجالی شدند؟

تاریخ انتشار
جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۶:۴۴
مرتضی‌پاشایی و اسیدپاشی چرا جنجالی شدند؟
شاید اگر وایبر و واتس اپ و بقیه شبکه های اجتماعی فیلتر شده بودند، در هفته گذشته شاهد اتفاقی که در زمان فوت زنده یاد، مرتضی پاشایی افتاد، نبودیم. البته این فقط احتمال است. چه اینکه در موارد دیگری که موج رسانه ای هم راه نیفتاده بود، مثل تشییع جنازه فردین، اتفاقات مشابهی افتاد. اما این بار، عمده کارشناسان معتقدند درصد بالایی از دلیل توجه غافلگیر کننده مردم به بیماری و سپس درگذشت مرتضی پاشایی، وایبر، واتس اپ و دیگر شبکه های اجتماعی است. هرچند که میزان محبوبیت او در قشر نوجوان و جوان هم تاثیر بسیاری در همگرایی اجتماعی برای گرامی داشتن یاد مرتضی پاشایی شد. 

در کنار این توجه، اتفاقات دیگری هم در زمان درگذشت مرتضی پاشایی افتاد؛ دست به دست شدن شایعات بسیار درباره سلامت او، عکس هایش در بیمارستان، تجمعات مردمی در شهرهای مختلف پس از اعلام درکذشت او، روز دفنش و مانند اینها. سه چهار هفته پیش از این، ماجرای اسیدپاشی هم بلوای دیگری در دنیای مجازی به راه انداخت؛ دست به دست شدن یک خبر مربوط به سال ۹۰ درباره اسیدپاشی در مشهد و ربط دادن به اسیدپاشی های اصفهان، بی توجهی عمده مخاطبان به تاریخ این خبر، انتشار یک عکس مبهم و انتصاب آن به متهم اسیدپاشی ها، خبرهای ضد و نقیض درباره اسیدپاشی های جدید، شیوع گاه و بی‌گاه خبرهایی درباره سلامت سوسیس و کالباس و حتی ماءالشعیر و مانند اینها. 

در همه این اتفاقات، واکنش عمده کاربران یکسان بوده است؛ به جای جستجو برای یافتن صحت و سقم شایعه و خبر، باور در نگاه اول، بود. و همین جرقه بلواهای پس از آن را موجب می شود. گاه حتی تمام تلاش رسانه های رسمی برای تکذیب و اصلاح شایعات رسانه های غیررسمی هم فایده ای ندارد. همه اینها نشان می دهد سواد رسانه ای در قشرهای مختلف ایرانیان وجود ندارد. در این شرایط آیا می توان مرزی برای کاربران ایجاد کرد تا نحوه استفاده درست از فضای مجازی را بدانند؟ به عبارتی چطور می توان سواد رسانه ای را به آنها آموزش داد؟

برای پاسخ به این سوالات میزگردی با حضور محمدرضا رستمی، دبیر کمیته ملی فضای مجازی و جوانان وزارت ورزش و جوانان، یوسف قاسمی حقوقدان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی و عالیه شکربیگی جامعه شناس و استاد دانشگاه برگزار کردیم.

مشروح این میزگرد را می خوانید:


وزارت ورزش و جوانان یک کارگروه برای فضای مجازی تشکیل داده است. قرار است در این کارگروه چه مسائلی بررسی شود و به نظر شما کاربران این مسائل را اجرا خواهند کرد؟

رستمی: وزارت ورزش و جوانان براساس قانون، مسئولیت در حوزه جوانان، برنامه ریزی ، سیاست گذاری و قانونگذاری را به عهده دارد. یکی از بخشهایی که در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی با تحولات تکنولوژی آن دوره انجام شد تدوین سند برنامه جوانان و ای تی بود اما در 8 سال گذشته با وجود موج این همه تکنولوژی و فضای مجازی که بیشترین کاربران آن جوانان هستند هیچ برنامه ای برای آن در نظر گرفته نشد و آن قانون هم کنار گذاشته شد. بدون اینکه چارچوب یا سیاستهای قانونی و دولتی برای آن درنظر گرفته شود. به همین دلیل در این دوره وزارت ورزش و جوانان در ستاد ملی جوانان پیشنهاد داد که یک کمیته تخصصی فضاس مجازی افزوده شود که مسئولیت سیاست گذاری و هماهنگی فضای مجازی با دستگاه های دولتی را به عهده داشته باشد. این کمیته با حضور 25 دستگاه در بخش دولتی و عمومی تشکیل شد. البته برخی دستگاه ها قانوناً عضو نیستند اما در کمیته دعوت هستند مانند شورای عالی مجازی یا وزیر ارتباطات را هم دعوت کردیم. برای اینکه مصوبات چارچوب قانونی داشته باشد این کمیته به عنوان یکی از کمیته های شورای عالی فضای مجازی هم شناخته شد. الان طرح ها را کار کارشناسی می کنیم تا نهایتا تبدیل به یک برنامه شود، سپس به ستاد ملی ساماندهی امورجوانان و سپس به شورای عالی جوانان که رئیس جمهور مسئول آن است ارسال می شود تا به عنوان یک برنامه ملی تصویب شود و به شورای عالی فضای مجازی ارسال می شود تا جایگاه قانونی داشته باشد؛ این فرایند 6 تا یک سال طول می کشد.


الان اولویت شما کار بر روی محتوای رسانه های مجازی است؟

رستمی: سه ماه است که کارمان را شروع کردیم و اولویت اول بازنگری سند ملی جوانان و فن آوری اطلاعات که در زمان آقای خاتمی تصویب شد، است چون که الان نیاز به اضافه شدن فضای مجازی و سایبر به آن است. ما در حال بازنگری این سند هستیم که تا ابتدای آذرماه تمام می شود و همان مراحل را که گفتم برای تصویب طی می کند. برنامه بعدی سواد رسانه ای در جامعه است. الان فناوری و رسانه های مجازی جدیدی وارد کشور ما شدند اما سواد و چگونگی استفاده، توانایی و قابلیت استفاده مفید در جهت توسعه فردی و اجتماعی وجود ندارد. متاسفانه به خاطر فضای فرهنگی و سیاسی هم که در کشور وجود دارد رفتن به سمت استفاده های ناهنجار و نامطلوب هم توسعه پیدا کرده است. بنابراین ضرورت دارد که کاربران ما که جوانان و نوجوانان ما هستند مهارت و دانش جدیدی به نام سواد رسانه ای داشته باشند و آن را بیاموزند. همچنین برنامه ملی سند رسانه ای را برای گروه سنی 14 تا 29 سال تدوین کردیم و در این کمیته در حال بررسی است.

قاسمی: مسئله اساسی فرهنگ سازی است. سواد رسانه ای مهم است اما نقش قانون هم مهم است تا بسترهایی را فراهم کند که رویکردهای اجتماعی که مفید تلقی می شوند فرصت بروز پیدا کنند. به طور مثال شما نمی توانید در مورد سواد رسانه ای صحبت کنید درحالیکه بسترهای مناسبی برای کودکان، حریم خصوصی، مسولیت قانونی کاربران به عنوان مصرف کننده یا تولیدکننده محتوا را در فضای مجازی نداشته باشید. از بعد حقوقی بحث مسئولیت یک بستر مشخص دارد که اگر در فضای مجازی مشخص نشود، افراد تصور می کنند چون واقعه خبری را از دیگران نقل می کنند و خودشان تولید نکردند از مجازات مبرا هستند. معمولا دولت ها تمایل دارند کسانی که سامانه و محتوا را تامین می کنند، مسئول بدانند. اما اگر کاربری رفتاری انجام دهد که مجرمانه باشد قابل تعقیب است.


به سواد رسانه ای اشاره کردید، چیزی که در روزهای فوت مرحوم پاشایی دیده نشد. قبل از آن هم البته در ماجرای اسیدپاشی دیدیم که مردم بی توجه به همه چیز، شایعات را منتشر می کردند. چطور می توان سواد رسانه ای را ایجاد کرد؟

رستمی: سواد رسانه ای می خواهد هویت انتخاب و حضور موثر و عاقلانه کاربر در فضای مجازی را به او نشان دهد، مثلا در مورد مرحوم پاشایی برای یک مدتی در فضای مجازی به کرات اخبار و شایعاتی در گروه‌ها منتشر می شد و هیجان اجتماعی را شکل می داد. اما جامعه کاربر ما از کجا باید متوجه شود که این خبر و جریان رسانه ای که شکل گرفته درست است یا غلط؟ این از اصول سواد رسانه ای است که به کاربر آموخته می شود تا زمانیکه یک خبر از 5 کانال رسمی مانند خبرگزاری ها مورد تایید نباشد، نپذیرد. همچنین شکافی که الان در میان خانواده ها به خاطر استفاده زیاد از وایبر و اپلیکیشن های مختلف وجود دارد هم باید بررسی شود، الان خانواده ها در کنار هم هستند اما ارتباطی با هم ندارند چون همه در فضای مجازی هستند. موضوع دیگر توسعه کسب و کارهای مجازی است، جامعه جوان ما آمادگی ورود به این فضا را دارد چون سریع قابل راه اندازی هستند و نیاز به سرمایه گذاری کلان ندارد، می تواند یک فرصت بزرگ اقتصادی داخلی و خارجی باشد. الان با توجه به اینکه فرایند جمع سپاری در جهان توسط دنیای مجازی صورت می گیرد و تقسیم یک کار واحد در دنیا و اجرای آن توسط کاربران در دنیا انجام می شود ، محور ما هم می تواند باشد. ما این طرح را به دولت ارائه کردیم و اگر در شورای عالی اشتغال تصویب شود، سالیانه 31 هزار جوان برای ورود به کسب و کار فضای مجازی توانمند سازی می شوند که یک فرصت خوب و بزرگی است.


شکربیگی: امروز بیشتر از هر زمان دیگر رسانه ها در خلوت انسان نفوذ کردند و مفهوم به انسان رسانه ای و خانواده رسانه ای خلق شده است چون همه ما از صبح که بیدار می شویم تا شب درگیر آن هستیم و اگر رسانه را از ما بگیرند یک گمشده ای داریم. همه ما امروز درگیر وایبر، واتس اپ و شبکه های اجتماعی هستیم و حتی در واقع در فضای خانواده هم گروه مجازی شکل آمده و خانم های خانه دار هم گروه مجازی دارند. در واقع به خاطر کاهش روابط خانوادگی در ایران ما آن را در فضای مجازی جبران می کنیم. اما در مورد سواد رسانه ای ، آقای مک لوهان وقتی در سال 1965 موضوع دهکده جهانی را مطرح کرد که اگر مسئه ای باشد در کمتر از چند ثانیه منشتر می شود الان در حال رخ دادن است. الان هر انسان و یک کاربر در فضای مجازی یک خبرنگار است. اما مک لوهان هم مفهوم سواد رسانه ای را مطرح کرد که اگر روزگاری با دهکده جهانی مواجه شدیم چطور سواد رسانه ای را بالا ببریم و در این فضایی که اطلاعات ، اهداف و گونه های مختلف پیام وجود دارد چگونه با آنها برخورد کنیم و چه مهارت هایی داشته باشیم. تجمیع تعریف ها از سواد رسانه ای یعنی توانایی ، مهارت ، تحلیل و شناخت پیام ها. در سواد رسانه ای 4 بعد ادراکی شناختی، احساسی و زیباشناسی مطرح است. یعنی هرکاربر که در اجتماع مجازی قرار دارد باید این 4 توانمندی را داشته باشد . به نظر من شورای عالی مجازی باید این 4 مهارت را در نظر بگیرد. مثلا در فوت مرحوم پاشایی تنها ابزاری که در ایران مردم را دور هم جمع کرد وایبر بود. به لحاظ جامعه شناسی وقتی یک پدیده تمام جامعه را درگیر خود کرد وجدان جمعی است. اما باید بررسی کرد که پیام آن چه بود و از سوی کدام نسل مورد استقبال قرار گرفت. به نظر من در موضوع سواد رسانه ای باید توانمندی افراد در آن 4 مورد تقویت شود.

 

قبل از فوت مرحوم پاشایی چند بار خبر فوت او مطرح شد و در مورد موضوعات دیگر هم شایعاتی وجود داشت. این نشان می دهد که مردم نسبت به بار حقوقی آن بی اطلاع هستند. مردم چطور می توانند متوجه این بار حقوقی باشند؟

قاسمی: مسئله اساسی در این موضوع فرهنگ سازی است. سواد رسانه ای مهم است اما نقش قانون هم مهم است تا بسترهایی را فراهم کند که رویکردهای اجتماعی که مفید تلقی می شوند فرصت بروز پیدا کنند. به طور مثال شما نمی توانید در مورد سواد رسانه ای صحبت کنید درحالیکه بسترهای مناسبی برای کودکان ، حریم خصوصی، مسولیت قانونی کاربران به عنوان مصرف کننده یا تولیدکننده محتوا را در فضای مجازی نداشته باشید. در همه جای دنیا حد مسئولیت آنها مشخص است. از بعد حقوقی بحث مسئولیت یک بستر مشخص دارد که اگر در فضای مجازی مشخص نشود، افراد تصور می کنند چون واقعه خبری را از دیگران نقل می کنند و خودشان تولید نکردند از مجازات مبرا هستند. واقعیت این است که مسئول دانستن کاربران در تمام نظام های حقوقی سخت تر است. معمولا دولت ها تمایل دارند کسانی که سامانه و محتوا را تامین می کنند، مسئول بدانند. اما اگر کاربری رفتاری انجام دهد که مجرمانه باشد قابل تعقیب است. به هرحال شناخت و تعقیب این همه کاربر در فضای مجازی در تمام دنیا سوال است. اما راهکار هم دارد، از جمله ایجاد پروسه های قضایی رندوم که افراد بدانند از بین کاربران که فعالیت ناهنجار دارند به صورت راندم انتخاب می کنند ؛ این ریسک را بالا می برد چون ممکن است قرعه به نام آنها بیفتد. اما تا زمانی که بستر قانونی نباشد خیلی نمی توان به خاطر خبر دروغ و انتشار آن کسی را مواخذه کنیم ، چون در حقوق و قانون افراد به خاطر چیزی می توانند مجرم شوند که به موجب قانون به آنها گفته شده باشه که این عمل جرم است و مجازات دارد. متاسفانه شبکه های اجتماعی از نظر حقوقی در کشورهای غربی و اروپایی هم مشکل زا شده است . هنوز در کشور ما حریم خصوصی مطرح نیست به عنوان مثال هرشبکه اجتماعی یا هرسایت خبری یکسری تنظیمات دارد تا کاربر هر خبری را منتشر می کند برای همه باشد یا نه اما خود کاربر باید آن را تنظیم کند درحالیکه باید این برعکس باشد تا هرکسی امکان دسترسی به اطلاعات شخصی را نداشته باشد . الان در بمباران اخبار و شبکه های اجتماعی برخی کاربران اصلا فرصت مراجعه به بخش تنظیمات گوشی را ندارند، برای همین قانونگذار سواد رسانه ای و فرهنگ سازی را قبول دارد، اما باید یکسری بسترهایی هم باشد، مثل اینکه سایت ها و شبکه اجتماعی را ملزم کند که هیچ اطلاعات هویتی افراد منتشر نخواهد شد مگر اینکه خودش بخواهد نه اینکه خود فرد تنظیمات را تغییر دهد. یا اینکه وقتی می خواهید خریدی را انجام دهید یا خبری را منتشر کنید و یا حتی نظری بگذارید، هیچ وقت نباید در فضای مجازی به گونه ای باشد که شما با یک کلیک آن را انجام دهید و دیگر نتوانید کاری کنید. در تمام سایتهای معتبر دنیا یک سوال را چندین بار از شما می پرسند که علت همین است.


هجوم مردم برای تشییع جنازه مرحوم پاشایی و همچنین تجمع مقابل بیمارستان و یا تجمع در شهرهای دیگر، نشان داد که رسانه های مجازی قدرت زیادی دارند. شما در شورا برای مهار یا استفاده از این قدرت چه برنامه ای دارید؟ چون به هرحال ممکن است تبعات منفی ایجاد کند.

رستمی: قطعا فکری نشده است، اما به هرحال جامعه با یک چیزی مواجه شد که لایه های پنهان زیادی داشت و تحلیلهایی هم در حال ارائه است که این برخورد اجتماعی در فضای مجازی با مرحوم پاشایی برخورد افراد با خودشان بود که چرا ما دیده نمی شویم. یک پتانسیل اجتماعی وجود دارد که با وجود اینکه فضای رسمی کشور علاقه ای به این موضوع نداشت و رسانه ملی برای اعلام آن مقاوت می کرد به دلیل فشارهای فضای مجازی، برنامه گذاشت و افراد مختلف کشور تسلیت گفتند. در سواد رسانه ای در سه سطح کاربران، مدیران تولید محتوا و سیاست گذاران و برنامه ریزان باید کار کنیم. در بخش سیاست گذاری و برنامه ریزی ما باید در تحلیل محتوا و پیام ها اشراف داشته باشیم تا برنامه ریزی کنیم. چرا جامعه جوان ایران نسبت به فوت یک هنرمند واکنش هماهنگ و بدون رهبری را در فضای مجازی شکل دادند و سراسر کشور درگیر آن شدند. این تحلیل محتوایی باید توسط سیاستمداران انجام شود و باید یکی از محورهای برنامه ریزی باشد. فضای رسانه ای جدید صرفا یک مصرف کننده نیست ، تولید کننده و مصرف کننده یکی است یعنی تمام فرایند یک رسانه توسط کاربر انجام می شود و مشارکت دارد. برای همین علاوه بر مسئولیت حقوقی و چارچوب قانونی، مسئولیت شهروندی و اجتماعی کاربران که تولید و مصرف می کنند را باید آموزش داد که الان خلاء است. الان 90 درصد کار سواد رسانه ای باید برای کاربران باشد تا مسئولیت فردی و شهروندی را بدانند و حقوق فردی خود و دیگران را رعایت کنند. ما الان نزدیک 75 نوع رسانه اجتماعی داریم که تنوع مختلفی دارند اما کاربر ایرانی نمی داند که اگر می خواهد مثلا عضو شبکه اینستاگرام شود اصول و قواعد اشتراک گذاری عکس چیست، عکس خصوصی و خانوادگی می گذارد که سواستفاده می شود اما در دنیا برای توسعه کسب و کار فردی و تجارتی است یا اینکه تجربه عمومی را به اشتراک می گذارند، مثلا معرفی غذاهای دنیا یعنی برندسازی می کنند. کاربرد سوم که کمی هم در ایران شروع شد برند سازی شخصی است که هنرمندان، سیاستمداران و ورزشکاران فعالیت می کنند.


در دنیا آموزش برای فضاهای مجازی وجود دارد؟

رستمی: بله، وجود دارد، اما سواد رسانه ای را عام آموزش می دهند و شبکه های احتماعی را معرفی می کنند که مثلا برای فعالیت تجاری از کدام فضای مجازی استفاده کنید. الان برای استفاده از محتوا ، تحقیق ویکی ها در مدارس و دانشگاهها را می توانند استفاده کنند اما کاربر ما از فیس بوک برای اشتراک گذاری این موارد استفاده می کنند و اطلاع ندارند. متاسفانه به دلیل نگاه افراطی ، منفی و سلبی که نسبت به فضای مجازی وجود دارد، تمام تلاشها برای این است که هرانچه آسیب وجود دارد به خاطر این فضاها است. برای همین جامعه را حریص کردیم تا در فضای مجازی حضور داشته باشند و فعالیت نادرست کند. به نظر من شورای فضای مجازی باید با کمک صدا و سیما که مسئول کارگروه و فرهنگ سازی فضای مجازی است کارکنند که فضای مجازی یک ابزار است و می تواند مثبت یا منفی باشد و به عنوان توسعه اجتماعی و اقتصادی می توانیم استفاده کنیم. در غیراینصورت در آینده با تبعات منفی آن مواجه هستیم.

شکربیگی: به نظر من مرحوم مرتضی پاشایی نماینده دهه 60 و 70 است، نسلی که بیشترین محرومیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را چشیده است، مهاجرت بین آنها زیاد است و آنهایی هم که مانده اند با مرارتهای بسیاری مبارزه کردند. فرایند زندگی او نشان می دهد که چقدر با سختی کارش را شروع کرد. اما تمام صحبت ها روی ساختار است و در مورد مسئولیت وزارتخانه ها صحبت می شود درحالیکه یک بعد دیگر را باید توجه کرد و آن عدم اعتماد بین ساختار و جامعه است حالا چطور باید برخورد کنیم؟ طبیعتا فضای مجازی یک شمشیر دولبه است اما چرا از نهادهای مدنی کمک نگیریم .چون به نظر من نهادهای مدنی کمک فراوانی می کند و به قول رایزمن، دوران زندگی بشر سه دوره را گذرانده سنت راهبر، خود راهبر، دگر راهبر. الان رسانه ها هدایت افکار انسان را به عهده دارند و مفهوم انسان رسانه ای هم همین است که رسانه افکار او را بررسی می کند و در خصوصی ترین مسائل ما مطرح است. رسانه در همه جا وجود دارد اما باید جامعه را درگیر کنیم و اعتماد سازی کنیم تا مشکلات و پیامدهای منفی آن را توسط خود مردم حل کنیم.

رستمی: این مسائل به سرمایه اجتماعی باز می گردد که رابطه متقابل بین مردم و حاکمیت در حوزه سرمایه اجتماعی نیازمند بازسازی جدی است. در مورد مرحوم مرتضی پاشایی این اتفاقی که در فضای مجازی رخ داد یک هشدار اجتماعی به حاکمیت بود که اگر شما ما را نبینید و نشنوید ما هم شما را نادیده می گیریم و آن کاری که می خواهیم انجام می دهیم. مردم خودشان در شهرهای مختلف قرار تجمع گذاشتند. ما نمی توانیم در جامعه ای که دسترسی به اطلاعات اینقدر سریع است، مطالب را یک‌سویه تولید کنیم.


پلیس فتا بارها به مردم هشدار می دهد که عکس خصوصی منتشر نکنید چون امکان سوءاستفاده وجود دارد اما مردم توجهی نمی کنند. این به خاطر عدم اعتماد است؟

قاسمی: به هرحال نباید فراموش کنیم که مردم حق آزادی بیان دارند، اما مسئله این است که نباید به منافع خودمان ویا دیگران ضرر رساند و اینطور نیست که آزادانه بتوانیم از مالکیتی که نسبت به مطلب یا عکس خودمان داریم، آزادانه استفاده کنیم. بدیهی است که هرقدر از شما اطلاعات و عکسهای خصوصی بیشتری در فضای مجازی منتشر شده باشد، حتما به وضعیت شغلی شما ضربه می زند و در تمام دنیا اینگونه است. در فرانسه هم کارفرما برای استخدام یک کارمند، در فضای مجازی هم جستجو می کند و این یک رکن اساسی است. متاسفانه افراد در آن لحظه که عکس یا مطلبی را منتشر می کنند پتانسیل های آینده خود را در نظر نمی گیرند که شاید در چند سال بعد از همین عکس یا مطلب علیه آنها استفاده شود. در سن 20 سالگی دانشجو است اما ممکن است سالها بعد یک مدیر یا سیاست مداری باشد که صدها رقیب دارد. الان جدا کردن محتوا از عکس در فضای مجازی آسان است یعنی باید توجه کرد که می توان از مطالب و عکسها به راحتی سوءاستفاده کرد. در کشور ما این موضوع جدیتر است؛ چون سرورها در داخل ایران نیست و در ادله دعوا دچار مشکل می شویم. طبق قانون در ایران متن مکتوب یا مجازی هیچ تفاوتی ندارد؛ در ایمیل اگر اقرار کنید که یک زمینی را فروختید تفاوتی با امضا کردن یک سند ندارد. اما مشکل این است به خاطر اینکه سرورها با مراجع قضایی تعامل ندارند و استعلامها را پاسخ نمی دهند ، بحث اثبات هم سخت است و حقوق افراد به شدت پایمال می شود. اگر شما به کسی توهین کنید و بعد آن را پاک کنید، کجا می شود این توهین را اثبات کرد؟ به همین جهت باید شورای عالی مجازی و شما در بحث حقوقی هم کار کنید. در بحث فضای مجازی همانطور که جامعه شناس آن را می خواهیم در حقوق هم دکترای حقوق مجازی می خواهیم تا در مورد محدودیتها و مقرارت کمک کند. خانم دکتر به ساختار اشاره کردند که همه چیز نیست اما نباید نادیده هم گرفت. در تمام دنیا فضای مجازی برای کودکان و خانواده بسیار مهم است و ساختار دخالت می کند که این به معنای دخالت در آزادی افراد نیست. در فرانسه عنوان می شود اطلاعات زیاد اطلاعات را می کشد. اگر ساختار دخالت نکند و فرایندی ایجاد نکند که اطلاعات منطقی هدایت شوند افراد حتی اگر بخواهند اطلاعات درست پبدا کنند هم نمی توانند. چون آشفته باز وجود دارد. نباید تصور کنیم هویت در فضای مجازی غیرقابل احراز است. این تصور اشتباه است .

شکربیگی: منظور من این نبود که ساختارها دخالت نکنند، بلکه براساس نتایج تحقیقات، جامعه و مردم جلوتر از ساختار حرکت می کنند و یک شکاف وجود دارد و باید اعتماد زایی شود. مگر می شود فضای مجازی پیامد نداشته باشد؟ اما باید مسئولان و ساختار اعتماد مردم را جلب کنند تا مردم به صدا و سیما اعتماد کنند و سواد رسانه ای افزایش پیدا کند و آموزش ببینند.سواد رسانه ای باید عملیاتی شود تا کاربر آموزش ذهنی و درونی داشته باشد که با پیامها چگونه برخورد کنند. منظور من از ساختار تمام کسانی است که در کشور مسئولیتی دارند.


رستمی: این مسائل به سرمایه اجتماعی باز می گردد که رابطه متقابل بین مردم و حاکمیت در حوزه سرمایه اجتماعی نیازمند بازسازی جدی است. در مورد مرحوم مرتضی پاشایی این اتفاقی که در فضای مجازی رخ داد یک هشدار اجتماعی به حاکمیت بود که اگر شما ما را نبینید و نشنوید ما هم شما را نادیده می گیریم و آن کاری که می خواهیم انجام می دهیم. مردم خودشان در شهرهای مختلف قرار تجمع گذاشتند. بحث اعتماد که خانم دکتر گفتند، کاملا صحیح است ما نمی توانیم در جامعه ای که دسترسی به اطلاعات اینقدر سریع است، مطالب را یک‌سویه تولید کنیم. در حوزه ارتباطات موضوع بازاریابی اجتماعی را در مورد تغییرات اجتماعی داریم و اگر قرار است جامعه ما بپذیرد که رسانه ملی راجع به سواد ملی یا هرچیز دیگر صحبت باید اعتماد وجود داشته باشد. بنابراین در مورد مصوبات شورا راهی جز این نیست که از خواستگاه اجتماعی بیرون آمده باشد نه از مغز و افکار چند نفر در یک اتاق بسته. دوم اینکه مصوبات نمی تواند از خواستگاه اجتماعی بیرون آمده باشد اما منافع و هزینه آنها را ندیده باشد. مثلا وقتی به کاربر می گوییم به فیس بوک نرو هزینه های او را بدون اینکه بدانیم افزایش می دهیم ، چون افراد را از ارتباطاتی که دوست دارند محروم می کنیم و برای همین همراهی نمی کنند. اگر از چارچوب تخصصی و حرفه ای به این موضوع بنگریم باید مطمئن باشیم که بازسازی اجتماعی رفته رفته شکل می گیرد اما الان در اتاق های بسته تعدادی افراد براساس یکسری گزارش هایی که مبانی آن ممکن است درست نباشد با ترس تاریخی تصمیم می گیرند که فضای مجازی را محدود کنند. چرا باید وایبر و ایستوگرام فیلتر شود؟ مگر می توان جلوی ماشین را گرفت فقط به خاطر اینکه عده ای با آن مواد مخدر حمل می کنند؟ باید مسائل مجرمانه را دید و شیوه درست از منافع عمومی را آموزش و توسعه دهیم.


این شاید برای این است که باورهای ما با باورهایی که مردم در فیس بوک دارند، متفاوت است. یعنی آزادی هایی که در آن است برای ما تعریف نشده.  مثل همین انتشار عکس بی حجاب که عده ای این کار را می کنند.

رستمی: مصون سازی جامعه با سواد رسانه ای انجام می شود، وقتی شما نمی توانید با جامعه خودتان ارتباط بگیرید، چطور می توانید با جامعه جهانی ارتباط بگیرید. تا زمانیکه من متوجه نباشم گذاشتن این محتوا یا فیلم عوارضی برای من دارد طبیعی است که جرم آن را هم نمی پذیرم.


اما کاربر ما این را حق خود می داند. وقتی اینقدر فاصله وجود دارد سواد رسانه ای می تواند کمک کند؟

شکربیگی: در فیسبوک یک صفحه ای به نام آزادی یواشکی به وجود آمد که زنان در جاهای خلوت بی حجاب عکس می گرفتند و ارسال می کردند و تعداد آن خیلی زیاد شد. این نشان می دهد که در بدنه اجتماعی ایران یک تفکری وجود دارد که کارکرد ساختار را قبول ندارد. چطور وقتی ما در مفهوم سازی دچار مشکل هستیم یک عمل مجرمانه کاربر قرار است تعریف شود ؟

رستمی: من هم منظورم همین بود که این الان یک فرصت برای حاکمیت است که اگر شبکه های اجتماعی نبود جامعه هشدار خود را نمی توانست نشان دهد و یک جایی منفجر می شد. بازیابی اجتماعی همین است که حاکمیت و ساختار باید بداند جامعه در این فضا قرار دارد تا چاره داشته باشد و بتواند تعامل کند. فرد باید بداند که موضوع حجاب در کشور وجود دارد پس اگر تخطی کرد باید با او برخورد کرد اما حاکمیت باید با صراحت با مردم حرف بزند. اگر به این نرسیم که چرا این کارها انجام می شود نمی توانیم کاری کنیم. به نظر من باید تناقصهایی که در جامعه وجود دارد را حل کنیم. شما می گویید عکس بی حجاب نگذارید چون شغلتان را از دست می دهید، آن وقت مردم این همه فساد و دزدی در جامعه را می بینند . متاسفانه ساختار ما با مردم در تعارف زندگی می کند. اما باید صراحت داشته باشیم.

شکربیگی: ما باید اعتماد را به وجود آوریم تا سرمایه اجتماعی ، مشارکت و همدلی شکل گیرد. ما یک سیر تاریخی در مورد برخورد حاکمیت با مسائل را داریم؛ ابتدا ویدئو را جمع می کردند بعد آزاد شد، الان هم ماهواره ها را جمع می کنند اما باز مردم مقاوت می کنند. به هرحال باید آگاهی مردم بالا برود.

شکربیگی: به نظر من مرحوم مرتضی پاشایی نماینده دهه 60 و 70 است، نسلی که بیشترین محرومیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را چشیده است، مهاجرت بین آنها زیاد است و آنهایی هم که مانده اند با مرارتهای بسیاری مبارزه کردند. فرایند زندگی او نشان می دهد که چقدر با سختی کارش را شروع کرد. اما تمام صحبت ها روی ساختار است و در مورد مسئولیت وزارتخانه ها صحبت می شود درحالیکه یک بعد دیگر را باید توجه کرد و آن عدم اعتماد بین ساختار و جامعه است حالا چطور باید برخورد کنیم؟ طبیعتا فضای مجازی یک شمشیر دولبه است، اما چرا از نهادهای مدنی کمک نگیریم؟

قاسمی: در بحث آزادی رسانه ها و فضای مجازی یکسری پیش فرض هایی وجود دارد که حقوقی نیست، اما اولین سوال این است که اگر دولت ما باید نسبت به این فضاها یک رویکرد بی‌طرفانه داشته باشد آیا این رسانه ها هم بیطرف هستند یا اینکه ارزش و قالب خودشان را به تمام جهان و فرهنگها منتقل می کنند؟ برخی هم ماموریت هم دارند و این بدیهی است که نه تنها ارزشهای خودشان را به کشور ما تزریق می کنند بلکه ارزشهایی که کشور ما را منحصربه فرد می کند را از بین ببرند. من مخالفم که بحث آزادی استفاده از رسانه ها می تواند مسئولیت دولت را سلب کند. نظم عمومی و اخلاق در تمام جهان پذیرفته شده است و حتی ممکن است یک سامانه را موقتا فیلتر کنند. اما مشکل ما این است که نمی توانیم از نظر حقوقی این ریسک را کنیم و بدون داشتن بستر حقوقی و قوانین وارد حریم خصوصی افراد شویم. بستر قانونی هم نیاز به مطالعات دارد. ما هنوز نمی دانیم که برخورد قانونگذار با یک فرد 15 ساله یا 30 ساله چگونه باشد. به نظرمن شاید این بحث قابل تامل است که باید یک توازن باشد؛ یعنی از یک سو این رسانه ها در کشور ما فعالیت کنند و مردم به عنوان حق طبیعی از آن استفاده کنند و از سوی دیگر چون بسترها وجود ندارد جلوی آن را نگیریم. یعنی نباید چون بستر استفاده از آن مشخص نشده، پس هرطور که دوست داریم استفاده کنیم. ما نمی توانیم مردم را محروم کنیم اما در کشورهای دیگر هم به این نتیجه رسیدند که باید توازن رعایت شود؛ یعنی نه خیلی آزاد و رها باشند و نه خیلی محدودیت و فیلتر.


آیا امکانش هست که قوه قضاییه ایران و یا پلیس با تولید کننده ها و مسوولان سایت ها و شبکه های اجتماعی ارتباط داشته باشد و از آنها اطلاعاتی درباره کاربری بخواهد؟

قاسمی: از نظر حقوقی آنها موظف به این کار هستند که وقتی از مراکز دولتی مراجعه می کنند و یک عمل مجرمانه مثل هک کردن شماره حساب یا انتشار برخی مطالب باید پاسخ بدهند. در دیگر کشورهای هم این بحث است . مثلا در کشور فرانسه که مهد حقوق بشر است بیشترین محکومیت در دادگاه حقوق بشر را دارد، یعنی آنها هم بدون حکم قضایی به رسانه ها نامه می زنند . ما به خاطر تحریم ها در فضای مجازی که عمدتا تابعیت آمریکایی دارند، نمایندگی نداریم و آنها هم خودشان را مبرا می دانند اما از نظر حقوق بین الملل موظف به پاسخ گویی هستند.

رستمی: خود دولت امریکا هم با این رسانه ها به خاطر انتشار برخی مطالب مشکل دارد. این موضوع جهانی است و باید بحث حقوقی شود. من معتقد نیستم که جامعه ایران در تعارض با فرهنگ ایرانی و اسلامی است و قصد مخالفت با هنجارها را دارد بلکه جامعه ما می خواهد مطالباتشان دیده شود. اگر ارتباط نزدیک و صمیمی با جامعه شکل گیرد و احترام متقابل شکل گیرد مشارکت برای توسعه اجتماعی بیشتر می شود. کاربر باید بداند که در فضای مجازی یک هویت جدید از خودش می سازد که اگر با هویت بیرونی فرق دارد و به دنبال تفکیک هویتی است از این هویت مجازی به دنبال چه منافعی است. مرتبا باید برای جامعه سوال ایجاد کنیم و تنها پاسخ ندهیم . این همان سواد رسانه ای است که کاربر با پاسخ هایی که خودش می دهد ارتباط با فضای مجازی را می آموزد. همانطور که در دنیای واقعی یک کنشگری هستیم که منافعی را تولید و منتشر می کنیم در فضای مجازی هم همین است و هر حضوری که داریم منافعی را برای دیگران تولید می کنیم. پس باید مراقب باشیم.جامعه باید روی منافع حساس شود و کارگر بی جیره و مواجب کسی نباشد.این کمک می کند که افراد بیهوده در فضای مجازی نباشند. الان توانایی و مهارت به اشتراک گذاشتن یک قدرت محسوب می شود. اما باید جامعه کاربر مجازی بداند از چه قدرتی برخوردار است و آیا می تواند اخبار جدیدی تولید کنند یا تنها مصرف کننده است. خداوند روی موضوع انفاق خیلی توجه دارد واین همان اشتراک گذاری منافع است. اگر با فرهنگ دینی با مردم درست برخورد می کردیم الان اشتراک گذاری بهتر بود. در خود آمریکا هم مشخص است که تا سن 16 سالگی نباید به یکسری سایتها رفت و کودکان موبایل خاص دارند اما الان در کشور ما اینگونه نیست و همه یک گوشی دارند.

شکربیگی: من یک مقاله می خواندم که حضور در رسانه های مجازی به خاطر احساس تنهایی افراد است. آماری داده بود که در ایران مسائل و مشکلاتی که داریم حضور کاربران در فضای مجازی بیشتر از سایر کشورها کرده است. الان جریان آزاد ارتباطات وجود دارد و خیلی از اطلاعات از طریق رسانه ها منتشر می شود و در آمریکا هم وجود دارد اما آنجا رشته اتلاف وقت در فضای مجازی را داریم.یعنی آنها این شرایط را طی کردند و متوجه شدند که این اتلاف وقت است.بنابراین ما می توانیم در قالب سواد رسانه این آگاهی را به کاربر اموزش بدهیم.امروز دانایی قدرت است و باید در ایران این را فرهنگ سازی کنیم.الان رسانه ای مانند صدا و سیما باید سواد رسانه ای را آموزش بدهد و این اعتماد سازی را به وجود آورد.

مرجع : خبرآنلاین
کد مطلب : ۱۳۱۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.