۰

متهمان، قتل را گردن همدیگر انداختند

تاریخ انتشار
چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۳۸
به گزارش عصر تعادل،دو پسر جوان که متهم هستند مردی میانسال را غافلگیر کرده و با واردكردن ضربه‌ای به سرش باعث مرگ او شده‌اند، پای میز محاکمه رفتند و همدیگر را متهم به قتل کردند. 
 
  ٢٥ مرداد ٩٤ فردی با مراجعه به کلانتری ١١١ هفت‌چنار به مأموران اعلام کرد: دو جوان که هویتشان مشخص است، با واردکردن ضربه‌ای به سر برادرم باعث به کمارفتن او شدند و با وجود اینکه پزشکان تلاش زیادی برای نجاتش کردند اما در نهایت برادرم فوت کرد و حالا من از دو جوان شکایت دارم.  با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد و به دستور شعبه دوم بازپرسی دادسرای ناحیه ٢٧ تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
 
 
برادر مقتول پس از حضور در اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: در نیمه‌شب، ٢٣ مرداد ٩٤ برادرم منوچهر حین تردد در محل سکونتش واقع در خیابان فرهنگ با دو نفر از بچه‌های محل به نام‌های هاشم (٢١ساله) و یونس (٢٦ساله) که از قبل با آنها خصومت داشت، درگیر شد که این دو نفر وی را غافلگیر کردند و با زدن ضربه به سرش باعث به کمارفتن برادرم شدند؛ برادرم بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و مورد عمل جراحی قرار گرفت اما با وجود اين، تلاش پزشکان کارساز نبود و برادرم جانش را از دست داد.
 
کارآگاهان اداره دهم با مراجعه به محل سکونت مقتول و در تحقیقات از اهالی محل اطلاع پیدا کردند که دو سال پیش مقتول به‌خاطر تذکردادن به هاشم و یونس مبنی بر عدم تجمع در ابتدای کوچه با آنها درگیر شده و این خصومت در این مدت و به بهانه‌های مختلف ادامه داشته است؛ در ادامه، کارآگاهان با مراجعه به محل سکونت هاشم و یونس در منطقه دوراهی قپان، هر دو آنها را دستگیر و به اداره دهم منتقل کردند.  هاشم و یونس در اظهارات اولیه منکر هرگونه درگیری منجر به مرگ مقتول شدند اما در ادامه تحقیقات با اعتراف صریح به حضور خود در درگیری منجر به مرگ مقتول، دیگری را عامل مرگ مقتول معرفی کردند.  هاشم در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: با مقتول در حال صحبت‌کردن بودم که ناگهان یونس به ما نزدیک شد و با ضربه محکمی که به صورت مقتول زد، باعث شد او روی زمین بیفتد، مقتول از ناحیه سر به زمین برخورد کرد و بیهوش شود؛ یونس نیز در اظهاراتش گفت در زمان درگیری هاشم با مقتول در محل حضور داشته اما نقشی در ضرب و جرح مقتول نداشته است.
 
  بااین‌حال با توجه به اعترافات هر دو متهم به شرکت در درگیری منجر به قتل، کیفرخواست علیه آنها صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده ‌شد. متهمان روز گذشته پای میز محاکمه رفتند. در ابتدای جلسه رسیدگی نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و درخواست صدور حکم قانونی کرد.  در ادامه فرزند و همسر مقتول در جایگاه حاضر شدند و ضمن ارائه شکایت خود از قضات درخواست صدور حکم قصاص‌ کردند.  وقتی نوبت به یونس متهم ردیف اول رسید، او اتهام قتل را رد کرد و گفت: من و مقتول با هم صحبت می‌کردیم که هاشم رسید و درگیری آغاز شد؛ البته ما از قبل هم با مقتول درگیری داشتیم. مقتول ضربه‌ای به گردن من زد و من هم یک سیلی به او زدم که باعث شد زیر پایش خالی شود و سرش به کرکره مغازه برخورد کرد و سپس روی زمین افتاد. اما ضربه اصلی را هاشم زد؛ وقتی مقتول به زمین افتاده ‌بود هاشم یک ضربه به او زد که سر مقتول به قفل بزرگ کرکره مغازه برخورد کرد. 
 
سپس نوبت به هاشم رسید؛ او نیز قتل را متوجه یونس کرد و گفت: من وقتی رسیدم، درگیری اتفاق افتاده‌ بود و یونس مقتول را زده و مقتول روی زمین افتاده‌ بود. من یک ضربه بیشتر به او نزدم که باعث شد سرش به گوشه کرکره برخورد کند. فردای آن روز یونس به من گفت با تیغ بدنت را زخمی کن تا با هم به کلانتری برویم و بگویم مقتول هم با تیغ تو را زده‌ است؛ بعد به آنها بگویم اگر شما رضایت بدهید ما هم رضایت می‌دهیم و این‌طور غائله ختم شود.
 
یونس خیلی به من التماس کرد و گفت من بچه دارم و بدبخت می‌شوم؛ به‌خاطر بچه‌ام این کار را بکن؛ من هم دلم برایش سوخت و قبول کردم. اما مقتول ضربه‌ای به من نزده‌ بود و من هم او را نزدم بلکه یونس او را زد چون مقتول چند بار به یونس گفته‌ بود نباید سر خیابان باشید و مزاحمت ایجاد کنید.  با پایان گفته‌های متهمان و وکلای آنها هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
کد مطلب : ۱۳۴۴۸۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.