خانواده ریزعلی خواجوی پس از او: هیچکس از او تقدیر نکرد/ باید اقساط وامی را که گرفته بدهیم
27 ارديبهشت 1397 ساعت 9:36
٥٥سال پیش بود که داستان خاطرهانگیز کتابهای درسی رقم خورد. درست همین روزها بود که ریزعلی خواجوی مسافران قطار تبریز - تهران را نجات داد. مرد فداکار قصههای بچگیمان که در آن شب بارانی ناجی بیش از ١٠٠ مسافر شد، ٦ماه پیش در ٨٦ سالگی از دنیا رفت و سالها خاطره یک مرد فداکار را هم با خود برد.
حالا داستان معروف این دهقان فداکار، در کتابهای درسی دیگر مثل گذشته نیست. قسمت بیشتر آن حذف شده و در داستانهای مختلف ادغام شده است.
چند وقتی میشود که دیگر دانشآموزان مدارس داستان ناجی مشعل به دست را نمیخوانند. چیزی که فرزندان ریزعلی را به شدت ناراحت و دلگیر کرده است. آنها معتقدند که این تنها تجلیلی بود که میتوانست از پدرشان شود. فرزندانی که میگویند پدرشان خیلی وقت است فراموش شده و حتی داستان قهرمانیاش را هم دیگر کسی نمیخواند. یونس خواجوی کوچکترین پسر ریزعلی است. او در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» از سالهای زنده بودن و فوت شدن پدرش گفت:
شما چند خواهر و برادر هستید؟
سه خواهر و ٥ برادر بودیم. اما یکی از برادرهایم به نام جهانگیر بر اثر بیماری گواتر چندسال پیش جان خود را از دست داد. من هم آخرین فرزند خانواده هستم.
شما بهعنوان فرزندان ریزعلی، وقتی با داستان پدرت در کتابهای درسیتان مواجه میشدید، چه احساسی داشتید؟
وقتی ما بچه بودیم و به آن درس میرسیدیم، به این موضوع افتخار میکردیم. ما و تمام بچههای فامیل این درس را دوست داشتیم و افتخار میکردیم. پدرم ٥٠ نوه دارد که حتی آنها هم به این درس افتخار میکردند.
این داستان الان از کتابهای درسی حذف شده؟
حذف نشده، فقط با داستانهای دیگر ادغام شده و بیشتر قسمتهایش حذف شده است. دیگر بهعنوان یک داستان مستقل نیست و اصل مطلب از بین رفته است. ما وقتی متوجه شدیم که در سالهای اخیر در کتاب درسی کوتاه شده خیلی ناراحت شدیم. این تنها تشکر و قدرشناسی از پدرم بود که آن را هم حذف کردند.
حالا خواسته شما بعد از مرگ پدرتان چیست؟
پارسال پدرم ٢٠میلیون تومان از بانک کشاورزی وام گرفت. سند زمین کشاورزی را گذاشتیم تا این وام را گرفتیم. الان که پدرم فوت شده باید اقساط این وام را پرداخت کنیم اما پول نداریم. چون پارسال بارندگی نشد و زمینهای کشاورزی پدرم و من هیچ محصولی نداشت. برای همین بی پول شدیم اما مجبوریم اقساط را هم پرداخت کنیم. اگر آن را پرداخت نکنیم یا زمینهای کشاورزی را از ما میگیرند و یا تنها یادگار پدرم که یک خانه در روستایمان است را؛ ما به همراه مادرم در آن خانه زندگی میکنیم. فقط دوست داریم این خانه که تنها یادگار پدرم بود برایمان بماند. در این سالها هیچکس از پدرم یادی نکرد و هیچوقت از او تجلیل نشد. حتی حالا داستانش از کتابهای درسی هم تقریبا حذف شده است. فقط این خانه از او برایمان مانده که نمیخواهیم آن را از دست بدهیم.
اگر همین حالا اتفاقی مشابه همان داستان برای شما رخ بدهد، حاضرید مثل پدرتان فداکاری کنید؟
من خودم همیشه به کاری که پدرم کرد افتخار میکردم. حتی اگر از او تجلیل هم نشد. با این حال او مایه سربلندی ما شده بود. برای همین اگر این اتفاق دوباره تکرار شود، قطعا دوست دارم که مثل پدرم قهرمان شوم و حتما همانقدر فداکاری خواهم کرد. پدرم چندین سال برای تمام بچهها و فرزندان کشورمان الگوی بزرگ فداکاری بود، قطعا برای ما که فرزندانش هستیم هم الگوی بزرگی بوده و راه او را در پیش خواهیم گرفت.
کد مطلب: 138672
آدرس مطلب: http://www.asretaadol.ir/news/138672/خانواده-ریزعلی-خواجوی-او-هیچ-کس-تقدیر-نکرد-باید-اقساط-وامی-گرفته-بدهیم
عصر تعادل
http://www.asretaadol.ir