۰

ازخلع درجه صیادشیرازی تا علت ادامه‌جنگ پس ازفتح‌خرمشهر

تاریخ انتشار
پنجشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۸
ازخلع درجه صیادشیرازی تا علت ادامه‌جنگ پس ازفتح‌خرمشهر
آزادسازی خرمشهر یکی از مهم‌ترین اهداف عملیات بیت المقدس در دوره جنگ ایران و عراق بود که پس از ۵۷۸ روز اشغال در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ انجام شد. این عملیات توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران به فرماندهی علی صیادشیرازی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرماندهی محسن رضایی به اجرا درآمد و موفقیت آمیزبودنش بازتاب جهانی داشت. فتح خرمشهر از لحاظ نظامی نقطه عطفی در تاریخ جنگ ایران و عراق بود.
سرتیپ بازنشسته مسعود بختیاری از افسران عملیات قرارگاه نیروی زمینی ارتش و همرزم شهید صیاد شیرازی در گفت‎وگو با خبرآنلاین در پاسخ به کسانی که معتقدند بعد از آزادسازی خرمشهر نباید جنگ ادامه پیدا می کرد، می گوید: «عراق از موضع قدرت و تکبر با ایران صحبت می کرد، چون 5 هزار کیلومتر مربع زمین از قصرشیرین، مرز خسروی، سرپل ذهاب و مناطق و گذرگاه های مهم مرزی در اختیارش بود و حاضر نمی شد به مرزهای خود برگردد. بنابراین هنوز خواستار تجدیدنظر در قرارداد 1975 از ایران بود تا خطوط مرزی عراق جلوتر بیاید. ایران نیز می گفت عراق متجاوز است، باید در دادگاه بین المللی محاکمه شود و غرامت دهد اما عراق این را نمی‎پذیرفت.»
مشروح گفت‌وگوی خبرآنلاین با سرتیپ بازنشسته مسعود بختیاری را در ادامه بخوانید.
****
ماجرای اختلاف صیادشیرازی با بنی صدر و تنزل درجه او چه بود که منتهی به رفتنش از ارتش و پیوستنش به سپاه شد؟
زمانی صیادشیرازی از طرف بنی صدر دو درجه تشویقی گرفت و از سرگردی به سرهنگی ارتقاء درجه پیدا کرد. او در کردستان مشغول برخورد با ضد انقلاب بود. از طرفی تفکرات سیاسی بنی صدر با قانون اساسی و مسئله ولایت فقیه مغایرت داشت و این مسئله مورد قبول شهید صیاد نبود. به همین علت آنها اختلاف نظرهای سیاسی با هم داشتند که دامنه اش به فرمانده کلی نیروهای مسلح کشیده شد. در ادامه همین اختلافات، بنی صدر آن دو درجه تشویقی را پس گرفت و صیاد را از کار در ارتش معلق کرد. صیادشیرازی هم تا زمان عزل بنی صدر به سپاه رفت. بعد از آنکه مرحوم شهید رجایی رئیس جمهور شد، دوباره صیاد در ارتش دعوت به کار شد و آن دو درجه را نیز به او برگرداندند. 
همکاریشما با صیادشیرازی برای طراحی عملیات فتح المبین و بیت المقدس به چه صورت آغاز شد؟
با شروع جنگ داوطلبانه، به توپخانه لشکر 21 پیاده جنوب رفتم. قبل از آن جزء پرسنلی از ارتش بودم که بعد از انقلاب شغل مشخصی نداشتند. در پایان سال اول جنگ یعنی 7 مهر سال 1360 بعد از عملیات ثامن الائمهريال سانحه سقوط هواپیمای سی 130 پیش آمد که به شهادت فلاحی رئیس ستاد ارتش، نامجو و فکوری منجر شد. 
بعد از آن اتفاق ظهیرنژاد که فرمانده نیروی زمینی ارتش بود، به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش منصوب شد و صیاد شیرازی در جایگاه فرمانده نیروی زمینی قرار گرفت. صیاد وقتی آمد تغییراتی در امور داد. من تا پیش از این فقط اسم او را شنیده بودم و همکاری‎ای با او نداشتم. صیاد تعداد معدودی را انتخاب کرد تا افسران جدید ستادش شوند، من یکی از آن افسران بودم. چهار-پنج نفر از افسران به قرارگاه جنوب و چهار-پنج نفر از افسران به قرارگاه غرب رفتند. من برای اولین بار صیاد شیرازی را در هفدهم مهر سال 60 دیدم که به منطقه جنوب آمد و در حضور افسران جدید، عملیات قرارگاه فرماندهی نیروی زمینی در منطقه را تشریح کرد.
کد مطلب : ۱۳۸۹۹۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.