پیامدهای ژئوپولیتیک تقویت همکاری نظامی با روسها
تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۷
ایران و روسيه در گذشته هرگز متحد یکدیگر نبودهاند و روابط دوجانبه آنها همیشه با رقابت ژئوپلتیک همراه بوده است. در روابط آنها در قرن بیستم هم مراحل بیگانگی عقیدتی و عدم اعتماد وجود داشته است. ایرانِ دوران شاه یکی از خطوط مقدم حضور آمریکا در خاورمیانه بوده و در بستر سیاست خارجی "بازدارندگی" واشنگتن نسبت به شوروی حرکت میکرد. با این حال جهتگیری به سوی ایالات متحده تا سطح قطع روابط تجاری - اقتصادی با شوروی، از جمله در بخش نظامی فنی ارتقاء داده نشده بود. در سالهای 1960 و 1970 محمولههای بزرگ تسلیحات زرهی سبک، خودروهای توپدار ضدهوایی "ZSU-57"، "ZSU-23-4" به نام "شیلکا"، آتشبارهای موشکی "گراد"، سامانههای توپخانه و سامانههای ضدهوایی شانه پرتاب از سوی شوروی به ایران فروخته شد.
ایران در تاریخ معاصر (از دوران انقلاب اسلامی 1979 به بعد) در رابطه با سیاست "نه شرقی نه غربی" اعلام شده از طرف آیت الله خمینی رهبر انقلاب ایران در روابط با شوروی (که به عنوان "شیطان کوچک" نامیده میشد، ایالات متحده "شیطان بزرگ" بود) گاهی به سطح خصومت بیپرده میرسید. سیاست "مساعدت به رستاخیر اسلامی" تهران در آسیای مرکزی و حمایت از مقاومت افغانستان در دوران حضور نیروهای شوروی در کشور در سالهای 1980، واکنش متقابل شوروی از جمله به شکل کمک نظامی گسترده به عراق در دوران جنگ ایران و عراق باعث شدت یافتن بیگانگی شد و امکان هر نوع همکاری سازنده را تقریباً از بین برده بود.
عادی شدن روابط دوجانبه در اواخر سالهای 1980 در شرایط از بین رفتن پیشداوریهای عقیدتی اجازه داد تماسها تقریباً در همه سطوح (از گفتگو در مورد تأمین امنیت منطقهای گرفته تا احیای تماسها در حوزههای تجاری اقتصادی ، علمی فنی و نظامی فنی) فعال شود. از اواخر قرن بیستم در شرایط سیاست بیثبات کننده روزافزون ایالات متحده در خاورمیانه و آسیای مرکزی (از جمله بطور مستقیم نسبت به ایران و روسيه) و همچنین ضرورت مقابله بينالمللي با توسعه طلبی افراط گرایی دینی اسلامی بنیادگرایان (ابتدا جنبش طالبان افغانستان و سپس دولت اسلامی عراق و شام) اشتراک عینی منافع ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک مسکو و تهران هم نمایان شد.
میانجیگری سیاسی تهران در حل و فصل درگیریها در فضای کشورها به برقراری ثبات در اوضاع داخلی آنها مساعدت کرده و همچنین تمایل ایران به رویکرد سازنده در حل و فصل درگیریهای منطقهای و رعایت منافع کشورهای همسایه را به نمایش گذاشت. این امر به عامل مهی برای مشارکت ژئوپولیتیک آینده با روسيه تبدیل شد. برای مثال ایران و روسيه از اوایل سالهای 1990 از سیاست مقابله با رخنه گروههای افراط گرای وهابی و دیگر گروههای اسلامی به قفقاز و آسیای مرکزی پیروی میکردند (به عنوان نمونه ميشود به شرکت فعال مسکو و تهران در حل امور سیاسی داخلی تاجیکستان اشاره کرد). ایران همچنین یکی از معدود کشورهایی بود که هرچند بطور غیرمستقیم ولی از نابودی جنبش افراط گرایان قفقاز شمالی از طرف روسیه حمایت کرد.
ایران در تاریخ معاصر (از دوران انقلاب اسلامی 1979 به بعد) در رابطه با سیاست "نه شرقی نه غربی" اعلام شده از طرف آیت الله خمینی رهبر انقلاب ایران در روابط با شوروی (که به عنوان "شیطان کوچک" نامیده میشد، ایالات متحده "شیطان بزرگ" بود) گاهی به سطح خصومت بیپرده میرسید. سیاست "مساعدت به رستاخیر اسلامی" تهران در آسیای مرکزی و حمایت از مقاومت افغانستان در دوران حضور نیروهای شوروی در کشور در سالهای 1980، واکنش متقابل شوروی از جمله به شکل کمک نظامی گسترده به عراق در دوران جنگ ایران و عراق باعث شدت یافتن بیگانگی شد و امکان هر نوع همکاری سازنده را تقریباً از بین برده بود.
عادی شدن روابط دوجانبه در اواخر سالهای 1980 در شرایط از بین رفتن پیشداوریهای عقیدتی اجازه داد تماسها تقریباً در همه سطوح (از گفتگو در مورد تأمین امنیت منطقهای گرفته تا احیای تماسها در حوزههای تجاری اقتصادی ، علمی فنی و نظامی فنی) فعال شود. از اواخر قرن بیستم در شرایط سیاست بیثبات کننده روزافزون ایالات متحده در خاورمیانه و آسیای مرکزی (از جمله بطور مستقیم نسبت به ایران و روسيه) و همچنین ضرورت مقابله بينالمللي با توسعه طلبی افراط گرایی دینی اسلامی بنیادگرایان (ابتدا جنبش طالبان افغانستان و سپس دولت اسلامی عراق و شام) اشتراک عینی منافع ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک مسکو و تهران هم نمایان شد.
میانجیگری سیاسی تهران در حل و فصل درگیریها در فضای کشورها به برقراری ثبات در اوضاع داخلی آنها مساعدت کرده و همچنین تمایل ایران به رویکرد سازنده در حل و فصل درگیریهای منطقهای و رعایت منافع کشورهای همسایه را به نمایش گذاشت. این امر به عامل مهی برای مشارکت ژئوپولیتیک آینده با روسيه تبدیل شد. برای مثال ایران و روسيه از اوایل سالهای 1990 از سیاست مقابله با رخنه گروههای افراط گرای وهابی و دیگر گروههای اسلامی به قفقاز و آسیای مرکزی پیروی میکردند (به عنوان نمونه ميشود به شرکت فعال مسکو و تهران در حل امور سیاسی داخلی تاجیکستان اشاره کرد). ایران همچنین یکی از معدود کشورهایی بود که هرچند بطور غیرمستقیم ولی از نابودی جنبش افراط گرایان قفقاز شمالی از طرف روسیه حمایت کرد.