معاون سابق وزیر دفاع در دوره اصلاحات : نظامیها به دنبال تشکیل دولت جنگی بودند
تاریخ انتشار
يکشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۳
۳۰ سال از زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران گذشته و به نظر میآید که زمان مناسبی است تا برخی از زوایای پنهان و ناگفتههای قطعنامه ۵۹۸ را از افرادی که مستقیما در پذیرش و اجرای قطعنامه و این فرایند حضور داشتند، بشنویم.
امروز برخی از این ناگفتنیها را از زبان دکتر علیرضا اکبری معاون سابق وزیر دفاع در دوره اصلاحات و مسئول سازمان نظامی اجرای قطعنامه ۵۹۸ در زمان پذیرش آن خواهیم شنید.در ابتدا به این بپردازیم که چه شد که اصلا بین ایران و عراق جنگ شد؟ آیا میشد از این جنگ جلوگیری شود ؟ و چه شد که نهایتا به قطعنامه ۵۹۸ رسیدیم؟
اینکه چه کسانی در پذیرش قطعنامه موثر بودند، یک مسئلهای است موخر بر اینکه چه شد قطعنامه ۵۹۸ صادر شد. روند جنگ موجب شد که جنگ به نقطهای برسد و موازنه بین ایران و عراق در بطن موازنه منطقهای و موازنه منطقه خاورمیانه و حوزه خلیج فارس در بطن موازنه جهانی، شرایطی به وجود آمد که منجر به صدور قطعنامه ۵۹۸ شد. راجع به اینکه جنگ چگونه آغاز شد، آیا جنگ اجتنابپذیر بود یا اجتنابناپذیر بود، آیا میشد در مقاطع دیگری جنگ را مدیریت کرد و خاتمه داد، زودتر از آن چیزی که اتفاق افتاد؟ آیا اگر جنگ زودتر از آنچه اتفاق افتاد خاتمه پیدا میکرد، این ختم جنگ پایداری داشت، نداشت؛ وضعیت موازنه قدرت را در متن منطقه خاورمیانه و در گستره موازنه جهانی چگونه شکل میداد، اینها همه محل بحث است و حتی میشود از همین جا راجع به آن بحث کرد. ولی به هر حال قطعنامه ۵۹۸ هشتمین قطعنامهای بود که شورای امنیت از بدو جنگ صادر کرد و اولین قطعنامهای بود که جنگ بین ایران و عراق را به رسمیت شناخت، چون اولین قطعنامهای بود که از جنگ بهعنوان جنگ یاد کرد. پیش از این بهعنوان وضعیت یاد میکرد و چون بهعنوان وضعیت یاد میکرد، بنابراین اشاره به ماده ۲۴ منشور ملل میکرد که مسئولیت حفظ صلح و امنیت را در ید قدرت شورای امنیت میداند، اما وارد فصل هفتم و بهخصوص مواد ۴۱ و ۴۲ نمیشد که اشاره میکند که اقدام عامدانه و آگاهانه یک طرف برای برهمزدن صلح و امنیت منطقهای و یا صلح و امنیت جهانی در آن قالب است؛ کاری که عراق کرد و هرگز در قبل از قطعنامه ۵۹۸، در هفت قطعنامه قبلی و بیانیههایی که مابین این قطعنامهها گهگاه صادر میشد، شورای امنیت اشاره نکرد.
اینکه چه شد ۵۹۸ صادر شد و این تفاوت در متن قطعنامه اعمال شد، مربوط به روند طولانی جنگ است. مشخصا آخرین قطعنامهای که قبل از۵۹۸ صادر شده بود ، قطعنامه ۵۸۸ بود. از مهر سال ۶۵ تا تیر سال ۶۶، حدودا ۹ ماه طول کشید که این قطعنامه صادر شد. قطعنامه ۵۸۲ بعد از ۵۸۲ صادر شده بود که ۵۸۲ خودش بعد از فتح فاو صادر شده بود. تقریبا بعد از فتح خرمشهر قطعنامهای که صادر شده بود که یک مقدار جدیتر موضوع جنگ را بدون اشاره به جنگ در نظر گرفته بود، قطعنامه ۵۱۴ بعد از فتحالمبین، یعنی بعد از آن عملیاتهای سه گانه بزرگ ما، عملیات ثامنالائمه، فتحالمبین و بیتالمقدس بود. قطعنامه ۵۱۴ تقریبا دنیا را تکان داده بود به این معنا که ایران میتواند وضعیت موازنه را به هم بزند و دفاع را کامل کند و تجاوز را بهطور جدی دفع کند.
شاید بخشی از نظرات در این باره است که میگویند مناسب بود که صلح بعد از قطعنامه ۵۱۴ ایجاد شود، اما قطعنامه ۵۱۴ هیچ ظرفیتی برای صلح نداشت. اتفاقا قطعنامه ۵۱۴ یکی از ویژگیهایش این بود که محقق یا ناظر یا پژوهشگر یا دیپلمات یا نظامیای که در آن مقطع است، حس میکند که ۵۱۴ آمده که این جنگ ادامه پیدا کند، چون هیچ کدام از ملاحظاتی که میشد جنگ را ختم کند، در قطعنامه ۵۱۴، یعنی بعد از بیتالمقدس، ثامنالائمه، فتحالمبین، وجود نداشت. قبل از آن ۱۵ هزار کیلومتر خاک ما در اختیار عراق بود؛ بعد از این عملیاتها، این اشغال تثبیتشده به حدود پنج هزار کیلومتر مربع رسید که از این پنج هزار کیلومتر مربع عراق در حدود بیش از دو کیلومترش مجبور به عقبنشینی بود، چون بخش اعظمش در جلگه خوزستان بود که جانپناه نداشتند و یگانها باید برمیگشتند بالای فکه، بالای ارتفاعاتی که از فکه تا قصر شیرین داشت.
بنابراین بهطور طبیعی بخش زیادی از خاک ما تخلیه شد. فقط دو، سه شهر بود مثل مهران، دهلران، قصر شیرین، سومار، نفتشهر که اینها زیر دید تیر بود و یا بخشی از اینها در اشغال بود. این دو، سه هزار کیلومتر هم به واسطه اشراف آنها روی این اراضی بود، روی این ارتفاعات و موانع طبیعی بود، وگرنه عراق بهطور جدی بعد از این سه عملیات، بهخصوص بعد از بیتالمقدس و فتح خرمشهر بر هم ریخت و نظام شیرازه جنگ در عراق ضربه اساسی خورد، اما هنوز وضعیت اروندرود، وضعیت سابق را داشت، یعنی هنوز ما نمیتوانستیم بگوییم که عراق در ساحل غربی اروندرود قرار دارد. تکلیف اروندرود باید مشخص میشد.
امروز برخی از این ناگفتنیها را از زبان دکتر علیرضا اکبری معاون سابق وزیر دفاع در دوره اصلاحات و مسئول سازمان نظامی اجرای قطعنامه ۵۹۸ در زمان پذیرش آن خواهیم شنید.در ابتدا به این بپردازیم که چه شد که اصلا بین ایران و عراق جنگ شد؟ آیا میشد از این جنگ جلوگیری شود ؟ و چه شد که نهایتا به قطعنامه ۵۹۸ رسیدیم؟
اینکه چه کسانی در پذیرش قطعنامه موثر بودند، یک مسئلهای است موخر بر اینکه چه شد قطعنامه ۵۹۸ صادر شد. روند جنگ موجب شد که جنگ به نقطهای برسد و موازنه بین ایران و عراق در بطن موازنه منطقهای و موازنه منطقه خاورمیانه و حوزه خلیج فارس در بطن موازنه جهانی، شرایطی به وجود آمد که منجر به صدور قطعنامه ۵۹۸ شد. راجع به اینکه جنگ چگونه آغاز شد، آیا جنگ اجتنابپذیر بود یا اجتنابناپذیر بود، آیا میشد در مقاطع دیگری جنگ را مدیریت کرد و خاتمه داد، زودتر از آن چیزی که اتفاق افتاد؟ آیا اگر جنگ زودتر از آنچه اتفاق افتاد خاتمه پیدا میکرد، این ختم جنگ پایداری داشت، نداشت؛ وضعیت موازنه قدرت را در متن منطقه خاورمیانه و در گستره موازنه جهانی چگونه شکل میداد، اینها همه محل بحث است و حتی میشود از همین جا راجع به آن بحث کرد. ولی به هر حال قطعنامه ۵۹۸ هشتمین قطعنامهای بود که شورای امنیت از بدو جنگ صادر کرد و اولین قطعنامهای بود که جنگ بین ایران و عراق را به رسمیت شناخت، چون اولین قطعنامهای بود که از جنگ بهعنوان جنگ یاد کرد. پیش از این بهعنوان وضعیت یاد میکرد و چون بهعنوان وضعیت یاد میکرد، بنابراین اشاره به ماده ۲۴ منشور ملل میکرد که مسئولیت حفظ صلح و امنیت را در ید قدرت شورای امنیت میداند، اما وارد فصل هفتم و بهخصوص مواد ۴۱ و ۴۲ نمیشد که اشاره میکند که اقدام عامدانه و آگاهانه یک طرف برای برهمزدن صلح و امنیت منطقهای و یا صلح و امنیت جهانی در آن قالب است؛ کاری که عراق کرد و هرگز در قبل از قطعنامه ۵۹۸، در هفت قطعنامه قبلی و بیانیههایی که مابین این قطعنامهها گهگاه صادر میشد، شورای امنیت اشاره نکرد.
اینکه چه شد ۵۹۸ صادر شد و این تفاوت در متن قطعنامه اعمال شد، مربوط به روند طولانی جنگ است. مشخصا آخرین قطعنامهای که قبل از۵۹۸ صادر شده بود ، قطعنامه ۵۸۸ بود. از مهر سال ۶۵ تا تیر سال ۶۶، حدودا ۹ ماه طول کشید که این قطعنامه صادر شد. قطعنامه ۵۸۲ بعد از ۵۸۲ صادر شده بود که ۵۸۲ خودش بعد از فتح فاو صادر شده بود. تقریبا بعد از فتح خرمشهر قطعنامهای که صادر شده بود که یک مقدار جدیتر موضوع جنگ را بدون اشاره به جنگ در نظر گرفته بود، قطعنامه ۵۱۴ بعد از فتحالمبین، یعنی بعد از آن عملیاتهای سه گانه بزرگ ما، عملیات ثامنالائمه، فتحالمبین و بیتالمقدس بود. قطعنامه ۵۱۴ تقریبا دنیا را تکان داده بود به این معنا که ایران میتواند وضعیت موازنه را به هم بزند و دفاع را کامل کند و تجاوز را بهطور جدی دفع کند.
شاید بخشی از نظرات در این باره است که میگویند مناسب بود که صلح بعد از قطعنامه ۵۱۴ ایجاد شود، اما قطعنامه ۵۱۴ هیچ ظرفیتی برای صلح نداشت. اتفاقا قطعنامه ۵۱۴ یکی از ویژگیهایش این بود که محقق یا ناظر یا پژوهشگر یا دیپلمات یا نظامیای که در آن مقطع است، حس میکند که ۵۱۴ آمده که این جنگ ادامه پیدا کند، چون هیچ کدام از ملاحظاتی که میشد جنگ را ختم کند، در قطعنامه ۵۱۴، یعنی بعد از بیتالمقدس، ثامنالائمه، فتحالمبین، وجود نداشت. قبل از آن ۱۵ هزار کیلومتر خاک ما در اختیار عراق بود؛ بعد از این عملیاتها، این اشغال تثبیتشده به حدود پنج هزار کیلومتر مربع رسید که از این پنج هزار کیلومتر مربع عراق در حدود بیش از دو کیلومترش مجبور به عقبنشینی بود، چون بخش اعظمش در جلگه خوزستان بود که جانپناه نداشتند و یگانها باید برمیگشتند بالای فکه، بالای ارتفاعاتی که از فکه تا قصر شیرین داشت.
بنابراین بهطور طبیعی بخش زیادی از خاک ما تخلیه شد. فقط دو، سه شهر بود مثل مهران، دهلران، قصر شیرین، سومار، نفتشهر که اینها زیر دید تیر بود و یا بخشی از اینها در اشغال بود. این دو، سه هزار کیلومتر هم به واسطه اشراف آنها روی این اراضی بود، روی این ارتفاعات و موانع طبیعی بود، وگرنه عراق بهطور جدی بعد از این سه عملیات، بهخصوص بعد از بیتالمقدس و فتح خرمشهر بر هم ریخت و نظام شیرازه جنگ در عراق ضربه اساسی خورد، اما هنوز وضعیت اروندرود، وضعیت سابق را داشت، یعنی هنوز ما نمیتوانستیم بگوییم که عراق در ساحل غربی اروندرود قرار دارد. تکلیف اروندرود باید مشخص میشد.