۰

معاون محیط‌زیست انسانی و مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه: برای نجات ایران فقط ۵ سال وقت داریم

تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۵
معاون محیط‌زیست انسانی و مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه:  برای نجات ایران فقط ۵ سال وقت داریم
کشاورزی آب را بلعید، سدسازی‌های حساب نشده حقآبه محیط‌زیست را گرفتند در نتیجه دریاچه ارومیه آرام آرام خشک شد و حالا در مرحله احیا مسائل فراوانی به وجود آمده اسن؛ این روایت از دست دادن «نگین غرب ایران»، بسیار مشابه با روایت ورشکستگی آبی کشور است.شروع روند یک توسعه ناپایدار در ایران و توزیع ناپایدار جمعیت از ده‌ها سال پیش تاکنون وضعیت استفاده از منابع آب در کشور را تغییر دارد؛ مصرف آب به شدت افزایش پیدا کرد و بخش زیادی از آن سهم کشاورزی و صنعت شد. همه این اتفاقات باعث شد تا بعد از مدتی میزان منابع آبی کشور از ۱۳۰ میلیارد مترمکعب به ۸۰ میلیارد برسد و ایران در آب ورشکسته شود.
این ورشکستگی پیامدهای زیادی به همراه خود داشت و خشکی دریاچه ارومیه یکی از آن‌ها بود. استفاده نادرست آب در حوزه کشاورزی و اجرای پروژه‌های عمرانی نادرست باعث شد تا دریاچه خشک شود و برای نجات آن ۵ سال پیش ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل شد.
بسیاری امیدوار بودند که احیای دریاچه ارومیه می‌تواند فرمولی برای نجات ایران باشد، این پروژه هم در ابتدا در رسیدن به اهدافش موفق بود ولی حالا با مشکلات فراوانی روبرو شده، مشکلاتی که مسعود تجریشی معاون محیط‌زیست انسانی و مدیر دفتر برنامه ریزی و تلفیق ستاد احیا دریاچه معتقد است از عدم باور به نبود آب وجود آمده است.
او می‌گوید با وجود این مشکلات وضعیت برای احیای ورشکستگی کل کشور بسیار پیچیده‌تر است و از سویی برای انجام این کار فقط ۵ سال وقت داریم.
مسعود تجریشی، معاون سازمان حفاظت از محیط‌زیست
در همین رابطه با دکتر مسعود تجریشی در کافه خبر گفتگویی داشتیم که شما می‌توانید مشروح آن را اینجا بخوانید:
آقای دکتر تجریشی شما معاون محیط‌زیست انسانی هستید، پس بگذارید بحث را همینجا شروع کنیم؛ سالیان سال است که محیط‌زیست ما در حال نابودی است و در این رابطه همیشه انگشت اتهام به سمت مسئولان، تغییر یا حتی کشورهای دیگر بوده. اما نقش انسان در ایجاد چنین شرایطی چیست؟

یکی از نکاتی که در فرهنگ ما نهادینه شده، انداختن تقصیر چیزی که در آن قرار داریم به افراد و پدیده‌هاست. 
اگر به گذشته نگاه کنید، متوجه می‌شوید که در گذشته کشور و تمدن ما را به نحوه چگونه مدیریت کردن آب نگاه می‌کردند. قنات مظهر این نوع نگاه در طبیعت ما بود، ما یاد گرفته بودیم در تنوع‌های اقلیمی مختلف چگونه زندگی کنیم. این تنوع اقلیمی ما واقعاً خاص است و شاید آمریکایی که وسعت بسیار بیشتری دارد تنها کشوری باشد که تنوع زیست‌محیطی آن از ما بیشتر باشد.
واقعاً ما کشوری هستیم که می‌توانیم در آن چندین اقلیم را کنار هم ببینیم، به‌طوری‌که در وسط کرمان ما پیست اسکی داریم! این خیلی عجیب است که در جایی وسط کویر برف بیاید و ماندگاری داشته باشد یا مثلاً اگر به اردبیل نگاه کنید دما در مناطقی از آن منفی 35 تا 35 درجه تغییر می‌کند. ما در رابطه با یک کشوری حرف می‌زنیم که مردم یاد گرفته بودن با این اقلیم زندگی کنند و گیاهان هم تنوع بسیار گسترده‌ای داشته باشند. مثلاً منشأ ژنتیکی کتیرا در ایران است.
ما  به اندازه فاصله کره زمین تا ماه در این سرزمین قنات داریم، یعنی یاد گرفتیم در دل کویرمان تجارت کنیم، فرهنگ و تمدن ایجاد کنیم و ...
وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم مردم با دارایی‌شان که هوای گرم بود و با نحوه معماریشان یک زندگی بسیار خوبی داشتند.
این اقلیم توانسته یک تنوع زیست‌محیطی بسیار زیادی داشته باشد، اما در طی زمان تکنولوژی که همدم زندگی ما است به آرامی این اکوسیستم را تخریب کرده؛ برای مثال در جزایر دریاچه ارومیه ما جنگل داشتیم اما روس‌ها برای اینکه راه‌آهن درست کنند این جنگل‌ها را قطع کردند.
یعنی در گذشته مردم ما به شیوه درستی با محیط‌زیست برخورد می‌کردند و اکنون این رفتار تغییر کرده است؟
اکنون در علم امروز به این موضوع می‌گویند مدیریت تطبیقی، آن زمان مردم ما به شکل عملیاتی با شرایطشان تطبیق داده بودند؛ بادگیر ایجاد کرده بودند، کولری با الگوی مشابه امروز داشتند. یادم است در تابستان‌ها اصلاً کسی به کولر نیاز نداشت. اینکه ما خودمان را تطبیق داده بودیم جوری تأثیر داشت که منابع آب مشکلی نداشت و هیچ فشاری هم روی جانوران و گیاهان نبود.
سال 1978  قبل از انقلاب روی جلد مجله انجمن مهندسین آمریکا را دیدم که یک جمله جالب درباره ایران روی آن نوشته شده بود؛ سبز کردن بیابان و بیابان کردن سبزها. مفهوم این مقاله این بود ایرانی‌ها به واسطه دسترسی به تکنولوژی حفاری توانستند مناطق خشک را سبز کنند. معنای جمله دوم را من الان می‌فهمم؛ یعنی ما حالا انقدر از آن منابع آب استفاده کردیم که فضای سبز دیگر خشک شده.
ما آمدیم گفتیم می‌خواهیم در غذا خودکفا بشویم، می‌خواهیم گوشت قرمزمان را خودمان تولید کنیم و رفتیم در شیب‌های زیاد زاگرس گندم کاشتیم. همین باعث شده پوشش گیاهی از دست برود، وقتی پوشش گیاهی از دست برود، خاک فرسایش افزایش پیدا کرده و  به سنگ بستر رسیده‌ایم؛ در گذشته وقتی بارندگی می‌شد آب به زیرزمین می‌رفت خاک مرطوب می‌شد و جنگل‌ها می‌توانستند بعدها از این رطوبت استفاده کنند. حالا خاکمان را از دست دادیم و جنگل‌ها خشک شدند، الآن یک شیشه کافی است که نور خورشید بازتاب کند و درنتیجه در جنگل آتش‌سوزی ایجاد شود و جنگل‌های بلوط از بین بروند. درواقع ما یک سیاستی را اتخاذ کردیم که باعث شده خاک، جنگل و محیط‌زیست ما از دست برود.
پس تکنولوژی و سیاست‌های غلط به ما چنین آسیبی وارد کرده‌اند.
مسعود تجریشی، معاون سازمان حفاظت از محیط‌زیست
چه سیاست‌هایی؟
مثلاً ما اکنون 8 برابر توان اکولوژیک ایران دام داریم، ما کشوری هستیم که هیچ‌وقت گوشت نمی‌خوردیم، اگر دقت کنید بیشتر غذاهای ما از سبزیجات بودند. همین‌ها باعث شده فرسایش خاک ما 9 برابر میانگین جهانی باشد. ببینید تولید دوباره 1 سانتی‌متر خاک 100 سال زمان می‌برد. این خاک فقط که برای ما نیست باید آن را برای نسل‌های آینده هم نگه داریم.
پس یک بخشی از علت اینکه محیط‌زیست ما تخریب شده به سیاست‌گذاریمان ربط  دارد و بخش دیگر هم به استفاده بی‌حساب‌وکتاب از تکنولوژی.
اما چه شد که ما به این سمت حرکت کردیم؟ تخریب محیط‌زیست به این شکل باید برای ما یک سودی هم داشته باشد درست است؟
ما جزو معدود کشورهای دنیا هستیم که تولید اقتصادی ما بر اساس استفاده از منابع طبیعیمان است. ما از منابع طبیعی استفاده می‎کنم تا از لحاظ مالی سود کنیم. برای مثال گفته بودن استان‌های حوزه آبریز دریاچه ارومیه 1میلیون و 100هزار تن سهم دارند. کارخانه‌هایی هم به همین میزان در آنجا ایجاد شدند.
اما ما وقتی وارد ارومیه شدیم دیدیم تغییر الگوی کشت به محصولات پرآب زیاد شده و دولت هم از این افراد حمایت کرده و تولید چغندرقند بیشتر شده. شرایط حالا به جایی رسیده که گندم به چغندرقند تبدیل شده. حالا این ماده می‌شود مصرف‌کننده اصلی در حوزه آبریز.این افزایش تولید باعث شده که به علت پر شدن ظرفیت کارخانه‌ها این چغندرقند به مشهد و اصفهان صادر شود. چون این استان‌ها آب ندارند. همه این‌ها باعث شد تا سال اول ما بخواهیم صادرات چغندرقند را از استان ممنوع کنیم، دوستان گفتند مگر می‌شود منع کنید؟
مخالفت‌ها باعث شده محاسبه کنیم ببینیم ارزش اقتصادی این میزان شکر 18میلیون دلار است و ما داریم 20میلیون دلار هزینه لاستیک و سوخت می‌کنیم، اصلاً به آب هم کاری نداشتیم.
این استدلال باعث شد موافقت کنند و این موضوع تبدیل به بخشنامه شود، سال بعد فهمیدیم زمین‌های مربوط به چغندرقند حدود 18هزار هکتار بیشتر شد. اتفاقاً یک مقاله در تحقیقات جغرافیایی در سال 75 دیده بودم که اشاره کرده بود وقتی وزارت نیرو ایجاد چاه را در دشت مشهد ممنوع کرد، تعداد چاه‌های غیرمجاز بیشتر شد.
آقای دکتر همه می‌دانند اینکه ما به دلایل منافع اقتصادی منابع زیست‌محیطی را نابود کردیم یک اشتباه است و باید به سمت توسعه پایدار حرکت کنیم، چرا این اتفاق نیافتاده؟
تحلیلی که انجام دادیم این است که به جز مردم خود نهاد حاکمیتی به این نتیجه نرسیده که چه بلایی چغندرقند به دریاچه وارد کرده. پس عامل دیگری هم به آن دو عاملی که اشاره کردم اضافه می‌شود و آن موضوع عدم آگاهی و تضاد منافع است.
این عامل سوم را کمی توضیح بدهید؟
درواقع ما داریم از تخریب محیط‌زیست پول در می‌آوریم و از منابع طبیعی استفاده می‌کنیم. مثلاً در سال‌های بخش اعظم جنگل‌های شمال را برای تولید ذغال از بین برده‌ایم. برخی مواقع هم جنگل‌ها را برای تبدیل آن به شالیزار یا مرتع نابود کرده‌ایم. همان‌طور که در اول بحث گفتیم انسان همه این تغییرات را به وجود آورده و تغییر اقلیم هنوز هیچ نقشی نداشته!
یعنی تغییراقلیم هنوز در مسائل زیست‌محیطی که داشتیم نقشی داشته و مسائل مربوط به آب، خاک و ... همه و همه به خودمان ربط دارد.
بر این اساس باید منتظر یک آینده‌ٔ...
باید منتظر یک آینده وحشتناک باشیم! نمی‌خواهم مردم را بترسانم ولی می‌خواهم بگویم ما خودمان داریم با محیط‌زیستمان این کار را می‌کنیم. خودمان اراضی را تغییر کاربری دادیم، خودمان منابع آب زیرزمینی را نابود کردیم و ... این جهلی که نمی‌دانیم چه بلایی سرخودمان آورده‌ایم می‌تواند به تکنولوژی، تضاد منافع یا سیاست‌گذاری غلط ربط داشته باشد.
هر سه این عوامل باعث شده شرایط زیست‌محیطی خاص در کشورمان به وجود بیاید، مثلاً معادن را نابود کرده و آن‌ها را کانون گردوخاک تبدیل کرده‌ایم.
اما گاهی واقعاً از این معادن سود مالی هم کرده‌ایم.
نه این درست نیست، ما از معادنمان مس استخراج کردیم، آن را به کشورهای دیگر صادر کردیم و حالا باید این پول را هزینه کانون‌های گردوخاک کنیم. چرا جمعیت متخصص اهواز دارد کاهش پیدا می‌کند؟ به‌این‌علت که نیمی از سال  شاخص هوای این شهر ناسالم بوده.ما هرچه آب بوده پشت سدها نگه داشتیم، سهم تالاب شادگان را ندادیم. وقتی حق این تالاب را ندادیم تالاب به یک کانون گردوخاکی تبدیل شده که به‌راحتی نمی‌توان کنترل کرد.
درواقع ما از منابع طبیعی در یک دوره‌ای به‌طوری برای تولید ثروت استفاده کردیم که نابود شدند. همه این‌ها باعث شد تا شهری مثل اصفهان به وجود بیاید؛ این شهر یک تصویری از مدیریت به‌هم‌ریخته منابع آب، تصویری از آمایش نادرست سرزمین و یک تصویری از توسعه ناپایدار است.
اکنون دیگر در زاینده‌رود دیگر نمی‌توانیم آب داشته باشیم، اکنون گاوخونی شرایط مشابهی به تالاب‌های اهواز ندارد. تمام رسوباتی که در کف این تالاب‌ها وجود دارند از آلاینده‌های سمی هستند.
آقای دکتر، همان‌طور که می‌گویید ما منابع زیست‌محیطی را نابود کرده‌ایم و حالا داریم پیامدهای اقتصادی آن را پس می‌دهیم. واقعاً راهی برای بازگشت وجود دارد؟ چه سناریویی برای آینده پیشبینی می‌کنید؟
خداخیر بدهد آقای چیت‌چیان را، در طی جلساتی که ایشان در وزارت نیرو تشکیل می‌دادند به این نتیجه رسیدیم که در کشور 130میلیارد مترمکعب آب وجود ندارد و در کل کشور حدود 89 میلیارد مترمکعب است. ما برای چیزی که نداشتیم مصرف ایجاد کردیم و مرور زمان فهمیدیم که آمارمان اصلاً غلط نبود. 3 سال پیش آقای مهندس میدانی به‌عنوان معاون آب وزارت نیرو به دکتر کلانتری می‌گفتند چرا نباید همه آب کشور را مصرف نکنیم. حالا من مصاحبه ایشان را 1 ماه قبل از اینکه از وزارت نیرو بروند دیدم، می‌گفتند دیگر نباید کل آب کشور را مصرف کنیم. این یعنی یک مدیر ارشد حوزه آب کشور کاملاً متقاعد شد که ما در کشور آب نداریم.
این مصاحبه‌ها، حساسیت‌های مجلس و افزایش حساسیت‌ها نشان می‌دهد یک‌قدم مثبتی برداشته‌ایم و در سطوح بالا یک درکی به وجود آمده. آقای دکتر کلانتری می‌گفتند خوشحال‌اند که آقای حجتی وزیر کشاورزی 3 هفته‌ است باور کرده ما مشکل آب داریم. یک‌زمان فکر می‌کردیم 130میلیارد آب داریم اکنون فهمیدیم این میزان به 89میلیارد رسیده است. یک زمانی فکر می‌کردیم می‌توانیم به محیط‌زیست تسلط داشته باشیم اکنون فهمیدیم چنین چیزی وجود ندارد، البته ما این موضوع را دیر فهمیدیم.
هلندی‌ها یک زمان ادعا می‌کردند که می‌توانند برای کنترل سیلاب با طبیعت مقابله کنند، حالا فهمیدند باید با طبیعت همساز باشند. ما هم تازه این موضوع را فهمیدیم.
پس چرا هنوز تغییر ملموسی را در حوزه محیط‌زیست کشور نمی‌بینیم؟
ما هنوز نفهمیدیم در آینده تغییراقلیم می‌تواند چه بلایی برسر کشورمان بیاورد، هنوز نفهمیدیم این آب زیرزمینی که استفاده می‌کنیم برای نسل بعدی است.
 
کد مطلب : ۱۴۱۸۴۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.