بی داد بیآبی در سیستان و بلوچستان
تاریخ انتشار
شنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۳۷
«صید بیرویه ماهی= نابودی ذخایر»، اینجا تاریخ مصرف این جمله سالهاست که گذشته، حالا در آن نه آبی وجود دارد، نه ماهیای، نه صید بیرویه و نه هیچ ذخیرهای برای نابودی. تنها انبوهی خاک، زمینهای کشاورزی فرسوده و ساکنانی که از ۱۰۰ به ۱۰ و از ۱۰ به یک رسیده اند.اینجا زمان و مکان دوری نیست؛ همین امروز، هیرمند در شمال سیستان و بلوچستان.
استان سیستان و بلوچستان سالیان سال است که به دلایل مختلف درگیر کمآبی یا شاید دیگر بیآبی شده است. در سال گذشته 100 درصد گستره این استان دچار خشکسالی در درجات متوسط، شدید و بسیار شدید بود و از سویی افغانستان هم آب رودخانه هیرمند را روی هامون بست تا بخش شمالی این استان هم کاملا بیآب شود.
به طور کلی منبع اصلی آب در بخش جنوبی استان، یعنی بلوچستان فقط آبهای زیرزمینی و بارندگی است و در بخش شمالی هم تمام نگاههای مردم به سمت هیرمند است، شاید افغانستان روزی آب را به سمت هامون باز کند.
گشنه، آواره و سرگردان در روستاهای بلوچستان
در جنوب استان سیستان و بلوچستان که حالا آنرا بلوچستان میخوانند، دیگر قطرهای آب در زیرزمین نیست، بارانی نمیبارد و روستاها نه آب برای کشاورزی دارند نه آب برای خوردن. محمد، کشاورز 60 ساله روستای کهنک، بلوچستان یکی از صدها قربانی این وضعیت است. میگوید بیسواد است، از کودکی هیچ کاری به جز کشاورزی و دامداری نکرده و حالا دیگر آبی برای کار کردن ندارد. کف دستانش را نشان میدهد...
- 3 سال است که آب ما انقدر شده، روزی یک قطره آب به ما میرسد.
آرام آرام، به همراه نوهاش به سمت زمینهای کشاورزیاش قدم زد، چیزی جز خاک و چند درخت دیده نمیشد. اما انگار برای او این چند هکتار خاک معنای دیگری داشتند.
- باران بود، آب بود، کشاورزی بود، خوب بود. قبلا تولیداتمان خوب بود و از کشاورزی خرجمان در میآمد.
اما ناگهان دوباره وضعیت جدیدش یادش افتاد، عصبانی شد و از زمینها روی برگرداند.
- رفتیم جهاد کشاورزی که به ما کمک کنند، کمکی هم نکردند. قنات ما خشک شده، اما برای آن کمکی به ما نکردند، وقتی شما گشنه، آواره و سرگردانید اینکه میگویند در نوبت باشید به چه دردی میخورد؟
این شرایط تنها وضعیت کهنک نیست، هزاران روستا، در هزاران استان سیستان و بلوچستان همین وضعیت را دارند. به گفته نصرالله چاری، سرپرست شرکت آب و فاضلاب روستایی سیستان و بلوچستان این استان 5594 روستا دارد 2570 روستا شبکه آب دارند و 1257 روستا فاقد این سامانه هستند، بخش کمی هم تحت آب رسانی سیال هستند.
وضعیت درست نشود، از روستایمان میرویم
چند کیلومتر دورتر از روستای کهنک، در روستایی در شهرستان سرآوان وضعیت دقیقا همین بود با این تفاوت که مردم راه حلی برای تغییر اوضاع زندگی خود پیدا کرده بودند؛ مهاجرت به شهرستانهای اطراف.
به گفته دهیار روستا در چند سال گذشته 30خانوار از این روستا به دلیل بیآبی و نبود کار مهاجرت کردهاند، بسیاری از خانهها خالی از سکنه شدهاند، قنات روستا کاملا خشک شده و دیگر آبی برای کشاورزی وجود ندارد.
محمود، یکی از کشاورزهای جوان روستای شهرستان سرآوان هم دقیقا وضعیتی مشابه با محمد داشت.
-20 سالی است که اینجا کشاورزی میکنم، تا 7 سال پیش درآمدم از طریق کشاورزی به دست میآمد ولی اکنون آبی نیست که کشاورزی کنیم.
اما تفاوتی بین او و محمد وجود داشت، محمود جوانتر بود و با این وضعیت خشکسالی حالا دیگر میخواهد به شهر برود تا وضعیت زندگیاش را تغییر بدهد.
- من دیگر کارگری میکنم و اگر این وضعیت درست نشود ما هم از این روستا میرویم.
به گفته یکی از مسئولان این روستا تعداد خانوار این روستا به دلیل اینگونه مهاجرتها نصف شده و شاید اگر برخی کمکهای هلال احمر نبود، این وضعیت بدتر هم میشد.
وضعیت خشکسالی در چند سال گذشته در روستاهای سیستان و بلوچستان به حدی رسیده بود که مردم برای داشتن آب آشامیدنی باید به شهرها سفر کنند یا با هزینه زیاد آب را خریداری کنند ، به همین دلیل هلال احمر در چند سال گذشته با 3 میلیارد تومانی تانکرهای مختلف آب آشامیدنی در این روستاها نصب کرده.
رسول راشکی، مدیر عامل جمعیت هلال احمر استان سیستان و بلوچستان در این رابطه گفت: برای آبرسانی به این روستاها به 1260 تانکر 2 هزار و 5 هزار لیتری نیاز است تا سرانه مصرفی آب شرب برای هر نفر به میزان 15 الی 20 لیتر که توسط ماشینهای آبرسان به این مناطق ارسال میشد در این تانکرها ذخیره شود. تاکنون 1053 تانکر به شبکه آب و فاضلاب روستایی تحویل داده شده و از این تعداد 1002 تانکر نصب و 788 تانکر به بهرهبرداری رسیده است.
در نظر گرفتن سرانه مصرف آبی 15 تا 20لیتری برای این افراد در حالی است که هر تهرانی روزانه 300 لیتر آب مصرف میکند.
روایت روستای پیرمردها؛ بیآبی گوانک را پیر کرد
آن سوی سوی روستاهای شهرستان سرآوان، در نیکشهر روستایی وجود داشت که شاید آینده روستاهای دیگر بود؛ وضعیت درست نشده بود و جوانان از روستا فرار میکردند.
جمعیت افراد سالمند روستا بسیار بالا بود و آنها تنها یک حرف را تکرار میکردند؛ آب رفت، قنات خشک شد و ما مدتی است که بیکار افتادهایم.
میخندیدند و روایت مهاجرت جواننشان را توضیح میدادند، خندههایی که از بیچارگی میآمد.
- برای جوانها کار نیست بسیاری از آن ها به شهر رفتند، اما ما ها که با این سن نمیتوانیم برویم.
استان سیستان و بلوچستان سالیان سال است که به دلایل مختلف درگیر کمآبی یا شاید دیگر بیآبی شده است. در سال گذشته 100 درصد گستره این استان دچار خشکسالی در درجات متوسط، شدید و بسیار شدید بود و از سویی افغانستان هم آب رودخانه هیرمند را روی هامون بست تا بخش شمالی این استان هم کاملا بیآب شود.
به طور کلی منبع اصلی آب در بخش جنوبی استان، یعنی بلوچستان فقط آبهای زیرزمینی و بارندگی است و در بخش شمالی هم تمام نگاههای مردم به سمت هیرمند است، شاید افغانستان روزی آب را به سمت هامون باز کند.
گشنه، آواره و سرگردان در روستاهای بلوچستان
در جنوب استان سیستان و بلوچستان که حالا آنرا بلوچستان میخوانند، دیگر قطرهای آب در زیرزمین نیست، بارانی نمیبارد و روستاها نه آب برای کشاورزی دارند نه آب برای خوردن. محمد، کشاورز 60 ساله روستای کهنک، بلوچستان یکی از صدها قربانی این وضعیت است. میگوید بیسواد است، از کودکی هیچ کاری به جز کشاورزی و دامداری نکرده و حالا دیگر آبی برای کار کردن ندارد. کف دستانش را نشان میدهد...
- 3 سال است که آب ما انقدر شده، روزی یک قطره آب به ما میرسد.
آرام آرام، به همراه نوهاش به سمت زمینهای کشاورزیاش قدم زد، چیزی جز خاک و چند درخت دیده نمیشد. اما انگار برای او این چند هکتار خاک معنای دیگری داشتند.
- باران بود، آب بود، کشاورزی بود، خوب بود. قبلا تولیداتمان خوب بود و از کشاورزی خرجمان در میآمد.
اما ناگهان دوباره وضعیت جدیدش یادش افتاد، عصبانی شد و از زمینها روی برگرداند.
- رفتیم جهاد کشاورزی که به ما کمک کنند، کمکی هم نکردند. قنات ما خشک شده، اما برای آن کمکی به ما نکردند، وقتی شما گشنه، آواره و سرگردانید اینکه میگویند در نوبت باشید به چه دردی میخورد؟
این شرایط تنها وضعیت کهنک نیست، هزاران روستا، در هزاران استان سیستان و بلوچستان همین وضعیت را دارند. به گفته نصرالله چاری، سرپرست شرکت آب و فاضلاب روستایی سیستان و بلوچستان این استان 5594 روستا دارد 2570 روستا شبکه آب دارند و 1257 روستا فاقد این سامانه هستند، بخش کمی هم تحت آب رسانی سیال هستند.
وضعیت درست نشود، از روستایمان میرویم
چند کیلومتر دورتر از روستای کهنک، در روستایی در شهرستان سرآوان وضعیت دقیقا همین بود با این تفاوت که مردم راه حلی برای تغییر اوضاع زندگی خود پیدا کرده بودند؛ مهاجرت به شهرستانهای اطراف.
به گفته دهیار روستا در چند سال گذشته 30خانوار از این روستا به دلیل بیآبی و نبود کار مهاجرت کردهاند، بسیاری از خانهها خالی از سکنه شدهاند، قنات روستا کاملا خشک شده و دیگر آبی برای کشاورزی وجود ندارد.
محمود، یکی از کشاورزهای جوان روستای شهرستان سرآوان هم دقیقا وضعیتی مشابه با محمد داشت.
-20 سالی است که اینجا کشاورزی میکنم، تا 7 سال پیش درآمدم از طریق کشاورزی به دست میآمد ولی اکنون آبی نیست که کشاورزی کنیم.
اما تفاوتی بین او و محمد وجود داشت، محمود جوانتر بود و با این وضعیت خشکسالی حالا دیگر میخواهد به شهر برود تا وضعیت زندگیاش را تغییر بدهد.
- من دیگر کارگری میکنم و اگر این وضعیت درست نشود ما هم از این روستا میرویم.
به گفته یکی از مسئولان این روستا تعداد خانوار این روستا به دلیل اینگونه مهاجرتها نصف شده و شاید اگر برخی کمکهای هلال احمر نبود، این وضعیت بدتر هم میشد.
وضعیت خشکسالی در چند سال گذشته در روستاهای سیستان و بلوچستان به حدی رسیده بود که مردم برای داشتن آب آشامیدنی باید به شهرها سفر کنند یا با هزینه زیاد آب را خریداری کنند ، به همین دلیل هلال احمر در چند سال گذشته با 3 میلیارد تومانی تانکرهای مختلف آب آشامیدنی در این روستاها نصب کرده.
رسول راشکی، مدیر عامل جمعیت هلال احمر استان سیستان و بلوچستان در این رابطه گفت: برای آبرسانی به این روستاها به 1260 تانکر 2 هزار و 5 هزار لیتری نیاز است تا سرانه مصرفی آب شرب برای هر نفر به میزان 15 الی 20 لیتر که توسط ماشینهای آبرسان به این مناطق ارسال میشد در این تانکرها ذخیره شود. تاکنون 1053 تانکر به شبکه آب و فاضلاب روستایی تحویل داده شده و از این تعداد 1002 تانکر نصب و 788 تانکر به بهرهبرداری رسیده است.
در نظر گرفتن سرانه مصرف آبی 15 تا 20لیتری برای این افراد در حالی است که هر تهرانی روزانه 300 لیتر آب مصرف میکند.
روایت روستای پیرمردها؛ بیآبی گوانک را پیر کرد
آن سوی سوی روستاهای شهرستان سرآوان، در نیکشهر روستایی وجود داشت که شاید آینده روستاهای دیگر بود؛ وضعیت درست نشده بود و جوانان از روستا فرار میکردند.
جمعیت افراد سالمند روستا بسیار بالا بود و آنها تنها یک حرف را تکرار میکردند؛ آب رفت، قنات خشک شد و ما مدتی است که بیکار افتادهایم.
میخندیدند و روایت مهاجرت جواننشان را توضیح میدادند، خندههایی که از بیچارگی میآمد.
- برای جوانها کار نیست بسیاری از آن ها به شهر رفتند، اما ما ها که با این سن نمیتوانیم برویم.