تاثیر نشست تهران بر پروژه تهاجم غرب به سوریه
تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۴۶
روز گذشته وزیر امور خارجه کشورمان در سفری غیر منتظره در استانه مذاکرات تهران وارد دمشق شد. سفر دکتر محمد جواد ظریف در حالی صورت می گیرد که کشورهای قدرتمند جهان در سودای حمله نظامی به سوریه هستند. فرانسه، انگلیس و آمریکا با سناریوی ساختگی و تکراری حمله شیمیایی قصد حمله به ادلب را دارند. شهری که آینده سوریه و حکومت شخص بشار اسد به آن گره خورده است.در این میان وضعیت سوریه به جایی رسیده است که کشورهایی که تا کنون در آن هزینه کرده اند به دنبال سهم خواهی هستند. رژیم صهیونیستی از روسیه خواسته است که ایران را از مرزهای جنوبی سوریه منتهی به جولان اشغالی دور کند. کردها از آمریکا خواستند دست ترکیه را از ادلب کوتاه کند. اما امریکا هم از آخور می خورد هم از توبره ! به طوری که هر از گاهی نعل ترکیه را می زند و هر از گاهی هم میخ کردها... در نهایت می ماند روسیه که از دیگر کشورهای حاضر در سوریه مرموزانه تر و محتاطتر عمل می کند. پشت پرده با آمریکایی ها و اسرائیلی ها مذاکره کرده است، مذاکراتی که تا کنون حواشی بسیار داشته است. پس از ان بود که زمزمه های از جانب روس ها شنیده شد مبنی بر اینکه روسیه قصد دارد در ازای معاملاتی با امریکایی ها، ایران را مجاب به خروج از سوریه کند. اما مقامات روسیه این اخبار را تکذیب کردند. همچنین بشار اسد رسما اعلام کرد که اجازه حضور ایران در سوریه دست ما است، کسی نمی تواند تعیین کند که ایران بماند یا برود.
در همین حال بود که ماریا زاخاروا هشدار داد که دولت فرانسه به همراه آمریکا ظرف 48 ساعت دیگر به سوریه حمله خواهند کرد.
چندی قبل از هشدار وزارت خارجه روسیه، اخباری منتشر شد مبنی بر ربودن صدها کودک از استان ادلب برای استفاده در حملات شیمیایی و استفاده از آن ها برای تبلیغ در جریحه دار کردن افکار عمومی، پس از آن بود که معلوم شد بار دیگر قرار است امریکایی ها به بهانه استفاده تسلیحات شیمیایی در ادلب از سوی دولت مشروع این کشور، به این منطقه استراتژیک و ژئوپلتیک سوریه حمله کنند. ادلب یکی از مناطق حساس سوریه است که در مذاکرات آستانه یکی از مهمترین محورهای مورد بحث بود چرا که ترکیه در میان شورشیان ادلب نفوذ بسیاری دارد و من باب این امر ترکیه در مذاکرات استانه مهره مهم وضعیت ادلب بود و هست.
نشست تهران
روز جمعه روسای جمهور روسیه، ترکیه و ایران در تهران گرد هم می آیند و وضعیت ادلب را بررسی خواهند کرد. در این مذاکرات قرار است بررسی شود که پاکسازی سوریه از کی و چه زمانی از چه شهرهایی اغاز شود و دیگر بازگشت آورگان و در نهایت تعیین سرنوشت این کشور با ماندگاری و سهم خواهی برخی کشورهای حاضر در سوریه... در همین حال شبکه خبری بی بی سی شب گذشته در برنامه 60 دقیقه در گزارشی کاملا جهت دار در راستای منافع آمریکا نشست روز جمعه را بی اهمیت خواند و کارشناسان این برنامه اظهار داشتند که خروجی مذاکرات تهران دست آورد خاصی ندارد.
این در حالی است که رسانه های خبری معاند و ضد مقاومت، افکار عمومی جهان را به سمت توجیه حملات آمریکا می برند و کسی که قرار است خون هزاران غیر نظامی بیگناه را بریزد متحدان دولت اسد هستند، هدف این رسانه ها این است که خروجی مذاکرات تهران را به وضعیت ادلب و جنگ آینده گره بزنند ،
در این زمنیه دکتر محمدایرانی دیپلمات و کارشناس مسائل خاورمیانه به طور اجمالی و ضمنی به خبرآنلاین گفت: «آمریکا قصد دارد عملیاتی را در سوریه به بهانه و دلایل مختلف علیه برخی از مواضع سوریه اینبار در ادلب انجام دهند. شرایط با توجه به اوضاع سیاسی و میدانی در حال تغییر است، دست آویز و بهانه آمریکا موضوع استفاده احتمالی ارتش سوریه در این منطقه است. فضای جدیدی که شکل گرفته است ، هم روس ها و سوری ها اطلاعاتی جابه جا کردند و مشخص شد که آنها به بهانه مختلف می خواهند به ادلب حمله کنند، این فضاسازی رسانه ای سبب شد که حمله آمریکا به مواضع مورد نظر به تعلیق بیفتد. »
ایرانی در خصوص شایعاتی درباره نوع حمله گفت: «به هیچ وجه نمی توان گفت حمله تمام عیار صورت خواهد گرفت چراکه حمله تمام عیار به معنای ان است که نیروی زمینی نیز در خاک سوریه پیاده شود که این چنین نیست. آمریکا مانند دفعات پیش مواضعی را هدف می گیرد. اگر حمله هوایی نیز جدی باشد و تعداد حملات بیشتر از دفعات قبلی باشد روسها ناوها مجهزی را به حالت آماده باش قرار داده اند.»
همچنین کانال اخبار سوریه که از داخل این کشور پوشش رسانه ای می شود در گزارشی با عنوان شهریور داغ ادلب می نویسد:شهریور داغ ادلب فرارسیده و آنگونه که انتظار میرفت همزمان با نزدیک شدن حمله ارتش سوریه برای سرکوب گروههای مختلف تروریستی حاضر در این استان مباحث نظامی در مورد آینده سوریه و منطقه شدت گرفته است.
همه از آمادهباش نیروها در کشورهای مختلف میگویند. از یکسو ائتلاف حامی تروریسم امریکا، انگلیس و فرانسه بار دیگر عزم خود را برای انجام حملات موشکی به مراکز ارتش سوریه جزم کردهاند، فقط در این ماندهاند که این بار دقیقا باید کجا را هدف قرار دهند و از سوی دیگر، نیروهای متحد و مقاومت در حال تدارک زیر ساختهای لازم برای مقابله با این حمله هستند. اما نکته اصلی و مهم اینجاست که واقعا چه اتفاقی قرار است روی دهد؟
نقش ترکیه
ترکیه، کشوری که در طول هفت سال گذشته یکی از اصلیترین و عمدهترین حامی گروهکهای تروریستی در سوریه بوده، صدها هزار آواره سوری در این کشور به سر میبرند که تقریبا دو سوم آنها را خانواده گروههای مختلف تروریستی تشکیل میدهند. در مورد نقشآفرینی ترکیه همه، تقریبا همه چیز را میدانند اما نکته اصلی این است که آنکارا در این شرایط فعلی قرار است چه نقشی بازی کند؟
شرایط ترکیه برای عمل در صحنه سیاسی و نظامی سوریه اصلا مناسب نیست و تابع شرایط مختلفی است و تعیین کننده این شرایط هم خود ترکها نیستند، بلکه آنها بخشی از بازی بوده و ناچار هستند در زمینی که برایشان تعریف شده، اقدام به بازی کنند. تحولات این روزهای ادلب به هیچ عنوان خوشایند سران آنکارا نیست، اما آنها بهعنوان بخشی از بازی به حضور در صحنه سیاسی سوریه هستند.
همانگونه که در طول روزها و هفتههای گذشته شاهد بودهایم، آنکارا اقدام به گسیل بسیار زیاد نیرو و تجهیزات به سمت مناطق اشغالی در شمال سوریه کرده است، انتقال این حجم از نیرو و تجهیزات در یک تحلیل اولیه جز برای شروع یک جنگ، هیچ اقدام عاقلانهای نیست. همه شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که ارتش ترکیه توانایی مدیریت کردن هیچ جنگی را در عمق خاک سوریه با توجه به برتری هوایی و پدافندی نیروهای متحد ندارد و در شرایطی که این کشور به شدت از طرف امریکا تحت فشارهای شدید اقتصادی و سیاسی است، اصولا هیچ عقل سلیمی نمیتواند قبول کند کشوری با این شرایط بخواهد در کشوری دیگر وارد جنگ شود. اما چرا ترکیه دست به انتقال این حجم از تسلیحات مختلف به خاک سوریه زده است؟ چه اهدافی پشت این ماجرا نهفته و اصولا سهم ترکها در شهریور داغ ادلب چیست؟
برای پاسخ به این سوال باید به بخشی از تصمیمات پشت پرده در خلال سفر چند هفته پیش وزیر خارجه، وزیر دفاع و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه به مسکو و دیدار با رئیسجمهور روسیه و دیگر مقامات ارشد این کشور اشاره کرد. همه رفتارها و اقدامات آنکارا به آن سفر و همچنین سفر محرمانه برخی از مسوولان ایرانی و ترکیهای به پایتختهای دو کشور در طول دو هفته گذشته باز میگردد.
هر چند مشخص نیست که واقعا چه تصمیماتی اتخاذ شده، اما با الگوبرداری رفتاری از سیاسیون ترکیه میتوان به نتایج جالبی رسید. حدود دو ماه پیش بود که برای نخستین بار قطریها در یک چرخش آشکار، گروهک جبهه النصره را یک سازمان تروریستی شناخته و تعهد کردند که دیگر به این گروهک کمک نکنند، درست دو ماه پس از این حادثه، روز جمعه نوبت به آنکارا رسید تا دست به چنین حرکتی بزند.
بهنظر میرسد که یکی از خروجیهای سفرها و دیدارهای اخیر در منطقه، تروریستی خواندن گروهک جبهه النصره توسط آنکارا است. این اقدام هر چند که از درست دو سه ماه پیش احساس میشد، اما اعلام رسمی آن، میتواند شروع مرحلهای جدید در شهریور داغ ادلب باشد.
ترکها که به استعداد دو تا سه لشکر نیرو و تجهیزات به شمال سوریه گسیل کردهاند، اکنون در برابر انتخاب سختی قرار گرفته و پس از تروریستی نامیدن جبهه النصره، عملا نباید کمکی به آن کنند. حالا اینکه این حجم از نیرو به چه دلیل در شمال سوریه حضور دارد، همانگونه که پیش از این گفته شد، شاید در وهله اول برای نشان دادن مخالفت با حمله به مواضع گروهکهای مختلف در این منطقه باشد، اما واقعیتهای دیگری هم پشت این قضیه نهفته است که نمیشود به سادگی از کنار آن گذشت. این واقعیتها نشان میدهد که شاید ترکیه بهعنوان بخشی از نیروهای متحد با جبهه النصره وارد جنگ شود!!
واقعیت آن است که انتخابهای ترکیه برای عمل در سوریه بسیار محدود است. با قرار گرفتن جبهه النصره در قالب گروههای تروریستی توسط آنکارا، ترکها آخرین برگ برنده خود را برای وادار کردن سران این گروهک به اطاعت رو کردند. هر چند انتظار میرفت که ظرف دو روز آینده عملیات در شمال سوریه شروع شود، اما با توجه به نشست تهران با حضور سران ایران، روسیه و ترکیه به نظر میرسد که اتاق عملیات متحدین عملیات را به درخواست ترکها چند روزی به تاخیر انداخته تا به آنکارا هم فرصت فکر کردن بیشتر دهد و هم آنکه با این سیاست ترکیه را دچار عسر و هرج بیشتر نکند، چرا که این کشور در شرایطی نیست که این روزها بتواند آنگونه که دلش میخواهد مانند سالهای پیش در سوریه عمل کند.
نشست هفتم سپتامبر در تهران، بسیاری از مسائل را روشنتر خواهد کرد، هر چند این مسائل پیش از این نیز برای طراحان و ایدهپردازان عملیاتی کاملا مشخص بودند.
ترکیه از چند موضوع به شدت دلهره دارد: نخست؛ هجوم موج جدید آوارگان سوری به داخل این کشور که این روزها دیگر کاملا مشخص است که 80درصد آنها خانواده اعضای گروهکهای تروریستی هستند،
دوم؛ نگرانی از سرنوشت تقریبا 50هزار تروریست بینالمللی که در سوریه جا خوش کردهاند و بالای 90درصد آنها از با هدایت سازمان اطلاعات و امنیت این کشور وارد سوریه شدهاند. این موضوع در حال حاضر چالشیترین مساله در نزد ترکیه، کشورهای غربی و حتی ایران و چین است. واقعیت آن است که این 50هزار در شرایط فعلی چهار راه بیشتر ندارند، یا کشته شوند، یا اسیر، یا آنکه به ترکیه بروند و یا آنکه راهی کشورهای خودشان شوند که دو گزینه آخر را نه ترکها قبول میکنند و نه کشورهایی که از آن آمدهاند.
موضوع سوم، تکلیف کردها در سپهر سیاسی و آینده سوریه است. ترکها در حالی که این روزها با امریکاییها به لحاظ اقتصادی درافتاده و تحریم شدهاند نمیدانند که سیاست دمشق در برابر کردها چگونه است. از یکسو آنها نگران آن هستند که امریکا دست به تشکیل اقلیم کردی در شمال سوریه بزند و از سوی دیگر هم نگرانند که مبادا دمشق فرداروز اجازه حضور کردها از الباب تا عفرین را بدهد. هر چند مساله دوم نگرانی عمده آنها نیست، ولی بهنظر میرسد که آنها به شدت از این موضوع واهمه دارند.
چهارمین مساله، به بحث گروههای سوری مورد حمایت آنکارا و تکلیف نهایی آنها باز میگردد. گروهکهای تروریستی متعددی مانند فیلق الشام، نورالدین الزنکی، لواء معتصم، بخشی از احرار الشام، بخشی از جیش الاسلام که تعداد آنها به بیش از 70هزار نفر میرسد. با توجه به سوابق نظامی و جنایی آنها ترکیه اصلا رغبتی به پناه دادن به همه آنها در خاک خود ندارد!
پنجمین مساله در برابر سران آنکارا به موضوع بازسازی سوریه و آینده منافع اقتصادی این کشور باز میگردد. در نشست تهران بدون شک در این زمینه مباحثی مطرح خواهد شد. پیش از این رجب طیب اردوغان تلاش کرد تا در قالب یک نشست چهارجانبه با حضور کشورهای روسیه، فرانسه و آلمان در استانبول دریچه جدیدی را بدون حضور ایران طراحی کند، اما روسها عملا دست او را در پوست گردو گذاشتند کما اینکه آلمانیها نیز در شرایط فعلی ترجیح میدهند روابط امنیتی و اطلاعاتی خود با دمشق را حفظ کنند، از سوی دیگر فرانسه بهعنوان کشوری متجاوز به سوریه هیچ جایگاهی در نزد سران دمشق نداشت. این مساله برای شخص رئیسجمهور ترکیه بسیار گران تمام شد و حالا در نشست تهران باید پای یک معامله جدی و همهجانبه را امضا کند.
در روزهای داغ ادلب، شاید ارتش ترکیه بهعنوان مبارزه با تروریسم وارد نبرد با گروهکهای مختلف وابسته به القاعده شود و با این اقدام حضور درازمدتتری در شمال سوریه داشته باشد، کما اینکه در تلاش است تا مناطق اشغال شده از جرابلس تا عفرین را بهعنوان کمربند حضور تروریستهای مسلح و خانوادههایش حفظ کرده و در یک پروسه زمانی خاص دست به خلعسلاح آنها بزند. با این تفاصیل در ادلب، ارتش ترکیه سه راه بیشتر نخواهد داشت:
اول آنکه با ارتش سوریه وارد جنگ شود که بعید است، یا آنکه همه دیدگاهها و مقرهای حضور خود را تخلیه و به سمت عفرین تا جرابلس عقبنشینی کرده و زمینه را برای حمله نیروهای متحد باز بگذارد و دخالت نکند، یا آنکه بهعنوان بخشی از نیروهای متحد برای نجات جان هزاران نفر از تروریستهای مورد حمایتش وارد جنگ با جبهه النصره و سایر گروههای جهادی بینالمللی شود که هر دو برای آنکارا بسیار تلخ خواهد بود، به همین دلیل وزیر امور خارجه این کشور مدام میگوید که ما میخواهیم در چارچوب قانون اساسی جدید سوریه عمل کنیم، یعنی خرید زمان برای بازی بیشتر.
در همین حال بود که ماریا زاخاروا هشدار داد که دولت فرانسه به همراه آمریکا ظرف 48 ساعت دیگر به سوریه حمله خواهند کرد.
چندی قبل از هشدار وزارت خارجه روسیه، اخباری منتشر شد مبنی بر ربودن صدها کودک از استان ادلب برای استفاده در حملات شیمیایی و استفاده از آن ها برای تبلیغ در جریحه دار کردن افکار عمومی، پس از آن بود که معلوم شد بار دیگر قرار است امریکایی ها به بهانه استفاده تسلیحات شیمیایی در ادلب از سوی دولت مشروع این کشور، به این منطقه استراتژیک و ژئوپلتیک سوریه حمله کنند. ادلب یکی از مناطق حساس سوریه است که در مذاکرات آستانه یکی از مهمترین محورهای مورد بحث بود چرا که ترکیه در میان شورشیان ادلب نفوذ بسیاری دارد و من باب این امر ترکیه در مذاکرات استانه مهره مهم وضعیت ادلب بود و هست.
نشست تهران
روز جمعه روسای جمهور روسیه، ترکیه و ایران در تهران گرد هم می آیند و وضعیت ادلب را بررسی خواهند کرد. در این مذاکرات قرار است بررسی شود که پاکسازی سوریه از کی و چه زمانی از چه شهرهایی اغاز شود و دیگر بازگشت آورگان و در نهایت تعیین سرنوشت این کشور با ماندگاری و سهم خواهی برخی کشورهای حاضر در سوریه... در همین حال شبکه خبری بی بی سی شب گذشته در برنامه 60 دقیقه در گزارشی کاملا جهت دار در راستای منافع آمریکا نشست روز جمعه را بی اهمیت خواند و کارشناسان این برنامه اظهار داشتند که خروجی مذاکرات تهران دست آورد خاصی ندارد.
این در حالی است که رسانه های خبری معاند و ضد مقاومت، افکار عمومی جهان را به سمت توجیه حملات آمریکا می برند و کسی که قرار است خون هزاران غیر نظامی بیگناه را بریزد متحدان دولت اسد هستند، هدف این رسانه ها این است که خروجی مذاکرات تهران را به وضعیت ادلب و جنگ آینده گره بزنند ،
در این زمنیه دکتر محمدایرانی دیپلمات و کارشناس مسائل خاورمیانه به طور اجمالی و ضمنی به خبرآنلاین گفت: «آمریکا قصد دارد عملیاتی را در سوریه به بهانه و دلایل مختلف علیه برخی از مواضع سوریه اینبار در ادلب انجام دهند. شرایط با توجه به اوضاع سیاسی و میدانی در حال تغییر است، دست آویز و بهانه آمریکا موضوع استفاده احتمالی ارتش سوریه در این منطقه است. فضای جدیدی که شکل گرفته است ، هم روس ها و سوری ها اطلاعاتی جابه جا کردند و مشخص شد که آنها به بهانه مختلف می خواهند به ادلب حمله کنند، این فضاسازی رسانه ای سبب شد که حمله آمریکا به مواضع مورد نظر به تعلیق بیفتد. »
ایرانی در خصوص شایعاتی درباره نوع حمله گفت: «به هیچ وجه نمی توان گفت حمله تمام عیار صورت خواهد گرفت چراکه حمله تمام عیار به معنای ان است که نیروی زمینی نیز در خاک سوریه پیاده شود که این چنین نیست. آمریکا مانند دفعات پیش مواضعی را هدف می گیرد. اگر حمله هوایی نیز جدی باشد و تعداد حملات بیشتر از دفعات قبلی باشد روسها ناوها مجهزی را به حالت آماده باش قرار داده اند.»
همچنین کانال اخبار سوریه که از داخل این کشور پوشش رسانه ای می شود در گزارشی با عنوان شهریور داغ ادلب می نویسد:شهریور داغ ادلب فرارسیده و آنگونه که انتظار میرفت همزمان با نزدیک شدن حمله ارتش سوریه برای سرکوب گروههای مختلف تروریستی حاضر در این استان مباحث نظامی در مورد آینده سوریه و منطقه شدت گرفته است.
همه از آمادهباش نیروها در کشورهای مختلف میگویند. از یکسو ائتلاف حامی تروریسم امریکا، انگلیس و فرانسه بار دیگر عزم خود را برای انجام حملات موشکی به مراکز ارتش سوریه جزم کردهاند، فقط در این ماندهاند که این بار دقیقا باید کجا را هدف قرار دهند و از سوی دیگر، نیروهای متحد و مقاومت در حال تدارک زیر ساختهای لازم برای مقابله با این حمله هستند. اما نکته اصلی و مهم اینجاست که واقعا چه اتفاقی قرار است روی دهد؟
نقش ترکیه
ترکیه، کشوری که در طول هفت سال گذشته یکی از اصلیترین و عمدهترین حامی گروهکهای تروریستی در سوریه بوده، صدها هزار آواره سوری در این کشور به سر میبرند که تقریبا دو سوم آنها را خانواده گروههای مختلف تروریستی تشکیل میدهند. در مورد نقشآفرینی ترکیه همه، تقریبا همه چیز را میدانند اما نکته اصلی این است که آنکارا در این شرایط فعلی قرار است چه نقشی بازی کند؟
شرایط ترکیه برای عمل در صحنه سیاسی و نظامی سوریه اصلا مناسب نیست و تابع شرایط مختلفی است و تعیین کننده این شرایط هم خود ترکها نیستند، بلکه آنها بخشی از بازی بوده و ناچار هستند در زمینی که برایشان تعریف شده، اقدام به بازی کنند. تحولات این روزهای ادلب به هیچ عنوان خوشایند سران آنکارا نیست، اما آنها بهعنوان بخشی از بازی به حضور در صحنه سیاسی سوریه هستند.
همانگونه که در طول روزها و هفتههای گذشته شاهد بودهایم، آنکارا اقدام به گسیل بسیار زیاد نیرو و تجهیزات به سمت مناطق اشغالی در شمال سوریه کرده است، انتقال این حجم از نیرو و تجهیزات در یک تحلیل اولیه جز برای شروع یک جنگ، هیچ اقدام عاقلانهای نیست. همه شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که ارتش ترکیه توانایی مدیریت کردن هیچ جنگی را در عمق خاک سوریه با توجه به برتری هوایی و پدافندی نیروهای متحد ندارد و در شرایطی که این کشور به شدت از طرف امریکا تحت فشارهای شدید اقتصادی و سیاسی است، اصولا هیچ عقل سلیمی نمیتواند قبول کند کشوری با این شرایط بخواهد در کشوری دیگر وارد جنگ شود. اما چرا ترکیه دست به انتقال این حجم از تسلیحات مختلف به خاک سوریه زده است؟ چه اهدافی پشت این ماجرا نهفته و اصولا سهم ترکها در شهریور داغ ادلب چیست؟
برای پاسخ به این سوال باید به بخشی از تصمیمات پشت پرده در خلال سفر چند هفته پیش وزیر خارجه، وزیر دفاع و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه به مسکو و دیدار با رئیسجمهور روسیه و دیگر مقامات ارشد این کشور اشاره کرد. همه رفتارها و اقدامات آنکارا به آن سفر و همچنین سفر محرمانه برخی از مسوولان ایرانی و ترکیهای به پایتختهای دو کشور در طول دو هفته گذشته باز میگردد.
هر چند مشخص نیست که واقعا چه تصمیماتی اتخاذ شده، اما با الگوبرداری رفتاری از سیاسیون ترکیه میتوان به نتایج جالبی رسید. حدود دو ماه پیش بود که برای نخستین بار قطریها در یک چرخش آشکار، گروهک جبهه النصره را یک سازمان تروریستی شناخته و تعهد کردند که دیگر به این گروهک کمک نکنند، درست دو ماه پس از این حادثه، روز جمعه نوبت به آنکارا رسید تا دست به چنین حرکتی بزند.
بهنظر میرسد که یکی از خروجیهای سفرها و دیدارهای اخیر در منطقه، تروریستی خواندن گروهک جبهه النصره توسط آنکارا است. این اقدام هر چند که از درست دو سه ماه پیش احساس میشد، اما اعلام رسمی آن، میتواند شروع مرحلهای جدید در شهریور داغ ادلب باشد.
ترکها که به استعداد دو تا سه لشکر نیرو و تجهیزات به شمال سوریه گسیل کردهاند، اکنون در برابر انتخاب سختی قرار گرفته و پس از تروریستی نامیدن جبهه النصره، عملا نباید کمکی به آن کنند. حالا اینکه این حجم از نیرو به چه دلیل در شمال سوریه حضور دارد، همانگونه که پیش از این گفته شد، شاید در وهله اول برای نشان دادن مخالفت با حمله به مواضع گروهکهای مختلف در این منطقه باشد، اما واقعیتهای دیگری هم پشت این قضیه نهفته است که نمیشود به سادگی از کنار آن گذشت. این واقعیتها نشان میدهد که شاید ترکیه بهعنوان بخشی از نیروهای متحد با جبهه النصره وارد جنگ شود!!
واقعیت آن است که انتخابهای ترکیه برای عمل در سوریه بسیار محدود است. با قرار گرفتن جبهه النصره در قالب گروههای تروریستی توسط آنکارا، ترکها آخرین برگ برنده خود را برای وادار کردن سران این گروهک به اطاعت رو کردند. هر چند انتظار میرفت که ظرف دو روز آینده عملیات در شمال سوریه شروع شود، اما با توجه به نشست تهران با حضور سران ایران، روسیه و ترکیه به نظر میرسد که اتاق عملیات متحدین عملیات را به درخواست ترکها چند روزی به تاخیر انداخته تا به آنکارا هم فرصت فکر کردن بیشتر دهد و هم آنکه با این سیاست ترکیه را دچار عسر و هرج بیشتر نکند، چرا که این کشور در شرایطی نیست که این روزها بتواند آنگونه که دلش میخواهد مانند سالهای پیش در سوریه عمل کند.
نشست هفتم سپتامبر در تهران، بسیاری از مسائل را روشنتر خواهد کرد، هر چند این مسائل پیش از این نیز برای طراحان و ایدهپردازان عملیاتی کاملا مشخص بودند.
ترکیه از چند موضوع به شدت دلهره دارد: نخست؛ هجوم موج جدید آوارگان سوری به داخل این کشور که این روزها دیگر کاملا مشخص است که 80درصد آنها خانواده اعضای گروهکهای تروریستی هستند،
دوم؛ نگرانی از سرنوشت تقریبا 50هزار تروریست بینالمللی که در سوریه جا خوش کردهاند و بالای 90درصد آنها از با هدایت سازمان اطلاعات و امنیت این کشور وارد سوریه شدهاند. این موضوع در حال حاضر چالشیترین مساله در نزد ترکیه، کشورهای غربی و حتی ایران و چین است. واقعیت آن است که این 50هزار در شرایط فعلی چهار راه بیشتر ندارند، یا کشته شوند، یا اسیر، یا آنکه به ترکیه بروند و یا آنکه راهی کشورهای خودشان شوند که دو گزینه آخر را نه ترکها قبول میکنند و نه کشورهایی که از آن آمدهاند.
موضوع سوم، تکلیف کردها در سپهر سیاسی و آینده سوریه است. ترکها در حالی که این روزها با امریکاییها به لحاظ اقتصادی درافتاده و تحریم شدهاند نمیدانند که سیاست دمشق در برابر کردها چگونه است. از یکسو آنها نگران آن هستند که امریکا دست به تشکیل اقلیم کردی در شمال سوریه بزند و از سوی دیگر هم نگرانند که مبادا دمشق فرداروز اجازه حضور کردها از الباب تا عفرین را بدهد. هر چند مساله دوم نگرانی عمده آنها نیست، ولی بهنظر میرسد که آنها به شدت از این موضوع واهمه دارند.
چهارمین مساله، به بحث گروههای سوری مورد حمایت آنکارا و تکلیف نهایی آنها باز میگردد. گروهکهای تروریستی متعددی مانند فیلق الشام، نورالدین الزنکی، لواء معتصم، بخشی از احرار الشام، بخشی از جیش الاسلام که تعداد آنها به بیش از 70هزار نفر میرسد. با توجه به سوابق نظامی و جنایی آنها ترکیه اصلا رغبتی به پناه دادن به همه آنها در خاک خود ندارد!
پنجمین مساله در برابر سران آنکارا به موضوع بازسازی سوریه و آینده منافع اقتصادی این کشور باز میگردد. در نشست تهران بدون شک در این زمینه مباحثی مطرح خواهد شد. پیش از این رجب طیب اردوغان تلاش کرد تا در قالب یک نشست چهارجانبه با حضور کشورهای روسیه، فرانسه و آلمان در استانبول دریچه جدیدی را بدون حضور ایران طراحی کند، اما روسها عملا دست او را در پوست گردو گذاشتند کما اینکه آلمانیها نیز در شرایط فعلی ترجیح میدهند روابط امنیتی و اطلاعاتی خود با دمشق را حفظ کنند، از سوی دیگر فرانسه بهعنوان کشوری متجاوز به سوریه هیچ جایگاهی در نزد سران دمشق نداشت. این مساله برای شخص رئیسجمهور ترکیه بسیار گران تمام شد و حالا در نشست تهران باید پای یک معامله جدی و همهجانبه را امضا کند.
در روزهای داغ ادلب، شاید ارتش ترکیه بهعنوان مبارزه با تروریسم وارد نبرد با گروهکهای مختلف وابسته به القاعده شود و با این اقدام حضور درازمدتتری در شمال سوریه داشته باشد، کما اینکه در تلاش است تا مناطق اشغال شده از جرابلس تا عفرین را بهعنوان کمربند حضور تروریستهای مسلح و خانوادههایش حفظ کرده و در یک پروسه زمانی خاص دست به خلعسلاح آنها بزند. با این تفاصیل در ادلب، ارتش ترکیه سه راه بیشتر نخواهد داشت:
اول آنکه با ارتش سوریه وارد جنگ شود که بعید است، یا آنکه همه دیدگاهها و مقرهای حضور خود را تخلیه و به سمت عفرین تا جرابلس عقبنشینی کرده و زمینه را برای حمله نیروهای متحد باز بگذارد و دخالت نکند، یا آنکه بهعنوان بخشی از نیروهای متحد برای نجات جان هزاران نفر از تروریستهای مورد حمایتش وارد جنگ با جبهه النصره و سایر گروههای جهادی بینالمللی شود که هر دو برای آنکارا بسیار تلخ خواهد بود، به همین دلیل وزیر امور خارجه این کشور مدام میگوید که ما میخواهیم در چارچوب قانون اساسی جدید سوریه عمل کنیم، یعنی خرید زمان برای بازی بیشتر.