۰

دلیل پرخشگری مردم به ضابطان‌ قانون چیست؟

تاریخ انتشار
شنبه ۱۷ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۶
دلیل پرخشگری مردم به ضابطان‌ قانون چیست؟
چرخه خشونت در جامعه از کجا شروع می‌شود؟ احتمالا آخرین خبری که برد رسانه‌ای‌ش بیشتر از دیگر خبرها بود، مربوط به راننده لندکروزی بود که پلیس راهنمایی و رانندگی را به باد کتک گرفت. راننده‌ای که سرعت غیرمجاز داشت، به‌دستور توقف پلیس نتوانست سرعتش را به‌موقع کم کند و چپ کرد. قطعا نمی‌توان منکر این شد که این راننده مقصر اصلی بوده است اما او به‌خاطر خشمی که نسبت به از دست دادن ماشین گران‌قیمتش آنهم در این شرایط اقتصادی داشت، به‌جای اینکه خودش تقصیر را بر گردن بگیرد، پلیس را مسبب این اتفاق دانست و به او حمله کرد؛ اما این چرخه خشم به همینجا ختم نمی‌شود. باید به عقب‌تر رفت و رسید به نهاد خانواده و تربیت کودکان. مادری که خودش را مالک فرزندش می‌داند و در همه روند زندگی او از خواب و خوراک گرفته تا انتخاب دوست و .. دخالت می‌کند، این باور را به فرزندش می‌دهد که منشا اثر هر کاری که تو می‌کنی خودت نیستی. این کودک بالاخره وارد جامعه می‌شود و با کوچک‌ترین اتفاقی منتظر کسی است که آن را حل کند یا تقصیر را گردن ضابط قانون بیندازد. چرا؟ چون دولت و حاکمیت هم همان کاری را با او کرده که مادرش؛ وابستگی.همین اتفاق بهانه‌ کافه خبری با حضور علیرضا شریفی یزدی، جامعه‌شناس و روان‌شناس اجتماعی و حسام فیروزی روان‌درمانگر حوزه کودک، نوجوان و خانواده شد تا چرخه خشونت مورد بررسی قرار گیرد و ابعاد آن مشخص شود.
این گفت‌وگو با «خبرآنلاین» را در ادامه می‌خوانید:
تاثیر شرایط فعلی جامعه در حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و .. بر خشونت عریان را چطور می‌توان تحلیل کرد؟
حسام فیروزی: خشونت در ذات انسان‌ها به واسطه نیاز به قدرت وجود دارد. بعد از اینکه جوامع شکل گرفتند و انسان‌ها متمدن شدند، خشونت شیوه‌های مختلفی پیدا کرد. انسان‌های بدوی و رشدنایافته قدرت را بیشتر در قالب قدرت فیزیکی می‌دیدند و امروز قدرت‌ها و ابزارهای قدرت و خشونت تغییر کرده است. اگر از دیدگاه روانکاوی بخواهیم به این مسئله نگاه کنیم، خشونت می‌تواند منشا ژنتیکی داشته باشد و همچنین به‌لحاظ نوع تربیت ابراز آن متفاوت باشد. مهم‌ترین عامل رفتاری انسان کام و ناکامی است؛ یعنی اگر انسان کام به‌دست بیاورد و همچنین ناکامی به‌دست بیاورد برای رسیدن به چیزی که می‌خواهد تلاش می‌کند. در واقع کام و ناکامی باید در یک تعادل قرار بگیرد. انسان وقتی ناکام می‌شود دست به یک قدرتی می‌زند که بتواند به کام برسد و ابزار آن می‌تواند خشونت باشد. این خشونت می‌تواند یادگیری باشد و همچنین می‌تواند خشم‌هایی باشد که جابه‌جا شده‌اند. به‌طور مثال وقتی در مورد خشونت جامعه به سمت افرادی می‌رود که به‌نوعی به حکومت‌ها وابسته‌اند و کسانی هستند که مردم با آنها در تماس‌اند. مانند نیروی انتظامی، شهرداری، پلیس راهنمایی و رانندگی و .. . در واقع این افراد نماینده‌های ساختاری هستند که آن ساختار بر این افراد فشار می‌آورد و مردم هم فشارشان را به همین لبه‌های سیستم وارد می‌کنند. این مسئله نوعی جابه‌جایی است؛ به این معنی که فرد آسیب را از جای دیگری دریافت می‌کند و به‌واسطه اینکه قدرت مقابله با آن را ندارد، به قسمت دیگری خشونت می‌ورزد.
علیرضا شریفی‌یزدی:بخشی از فلاسفه به این امر معتقد هستند که خشونت یک پایه غریزی دارد و آن هم برای حفظ بقا است. خشونت یک دماسنج است برای تعیین وضعیت جامعه. وقتی از جهات گوناگون به مردم فشار وارد می‌شود، تا یک‌جایی تحمل می‌کنند و از جایی به بعد باید تخلیه شوند. یک نظریه‌پرداز خشونت به‌نام بروکویتر معتقد است که وقتی جامعه دچار محرومیت می‌شود، خودش را در قالب خشونت نشان می‌دهد و وقتی با آن خشونت مقابله می‌شود، خشونت از بین نمی‌رود و جابه‌جا می‌شود. جابه‌جایی به این معنی که از حوزه‌ای به حوزه دیگر می‌لغزد. بنابراین وقتی ما از ضابط قانون استفاده می‌کنیم و سعی می‌کنیم خشونت را در یک‌جا مدیریت کنیم، با خود خشونت مبارزه نکرده‌ایم، بلکه با مکانش مبارزه کرده‌ایم؛ زیرا ما منبع تولید و بازتولید خشونت را از بین نبرده‌ایم. در نتیجه حتما این خشونت جابه‌جا شده و در زمان و جای دیگر خودش را به شکلی دیگر نشان می‌دهد. آنچه که امروز از دید من بسیار اهمیت دارد، بحث فراگیری اجتماعی است که نظریه باندورا است. او خشونت را یک امر آموختنی می‌داند و اعتقادش بر این است که خشونت از طریق تشویق و تنبیه در سطح جامعه شکل می‌گیرد.
علیرضا شریفی یزدی و حسام فیروزی
این جابه‌جایی خشونت چه پیامدهایی را در پی دارد؟
علیرضا شریفی‌یزدی: اگر نظریه فراگیری اجتماعی باندورا را که اشاره می‌کند که خشونت امری آموختنی است مبنای تحلیل خود قرار دهیم، رخدادهای خشونت‌زا از طریق یادگیری و قاعده تشویق و تنبیه می‌تواند در سطح جامعه به صورت مستمر تولید و بازتولید شود. مثلا افراد و گروه‌هایی تلاششان بر این باشد که از طریق اعمال فشار و خشونت برخی تجمات و سخنرانی‌ها را که پسند آنها نیست برهم بزنند یا رخدادهای اواخر دهه ۸۰ و اتفاقات ۹ دی ماه سال ۹۶، یا رسانه‌ای شدن و پخش وسیع کلیپ‌هایی از شیوه برخورد برخی از ماموران گشت ارشاد با مردم و ... . ممکن است این حس و ذهنیت را برای گروهی از مردم ایجاد کند که ضابطان قانون نه مظهر و مولد آرامش بلکه مروج خشم و خشونت در جامعه باشند. رخدادهایی از این دست این زنگ خطر برای ما به صدا می‌آورد که خشونت تولید شده در مکان و زمان خاصی ثابت نمانده، از بین نمی‌رود بلکه از فضایی به فضای دیگر منتقل شده و تزاید پیدا می‌کند و نهایتا در یک دور و تسلسل گریبان تولیدکنندگان اولیه‌اش را می‌گیرد. بحث این نیست که این گزاره درست یا غلط است، بحث این است که حس توده این است. از طرف دیگر بحث خودی و غیرخودی کردن جامعه است. دسته‌بندی‌هایی که در جامعه ما در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، مذهبی و فرهنگی باعث شده است تا بخش عظیمی از مردم احساس کنند که از دایره خودی‌ها خارج هستند. همه این موارد و موارد عدیده دیگر باعث کاهش تاب آوری اجتماعی در بین بخش وسیعی از مردم شده است.
در واقع پایین‌آمدن تاب‌آوری تاثیر مستقیم بر ابراز خشونت به‌شکل عریان دارد؟
علیرضا شریفی‌یزدی: بله؛ تاب‌آوری در جامعه ما طی سالیان اخیر به‌شدت کاهش پیدا کرده است. تاب‌آوری هم در حوزه روان‌شناسی و هم در حوزه جامعه‌شناسی یک مفهوم نسبتا جدید است. یکی دیگر از عوامل مهم افزایش خشونت در جامعه ما، عوامل اقتصادی است. باندورا به این معتقد است که یکی از مهم‌ترین عوامل در یک جامعه برای تولید و بازتولیدی خشونت، بحث مشکلات و مسائل اقتصادی است. علاوه بر این یکی دیگر از عوامل بروز خشونت، همسویی مشکلات، مسایل و بحران‌های اجتماعی است. ما امروز شاهد همسویی و هم‌افزایی مسایل و مشکلات اجتماعی هستیم. از سویی مشکلات و بحران‌های اقتصادی را داریم، از سوی دیگر سیاست‌گذاری‌های اقتصادی و فرهنگی ما دچار مشکل شده، سبک زندگی اکثریت مردم با مطلوبات رسمی در ما همخوان نیست. از سوی دیگر به‌لحاظ منطقه‌ای با مشکلات مواجهیم. همچنین مقوله تغییر اقلیم داریم که در سال‌های آینده مشکلات بسیار زیادی را برای ما ایجاد می‌کند. تغییر اقلیم باعث می‌شود بسیاری از مناطق خالی از سکنه شوند و حاشیه‌نشینی رشد پیدا کند. این در حالی است که حاشیه‌نشینی یکی از مهم‌ترین نقاطی است که خشونت تولید می‌کند. در واقع سیل عظیم مهاجرت اجباری از مناطق روستایی به شهرها، این پیش‌بینی را به ما می‌دهد که در سال‌های آینده در مرحله اول شاهد افزایش حاشیه‌نشینی هستیم که انواع فسادها و آسیب‌های اجتماعی را با خود به‌همراه دارد و یکی از مهمترین آنها خشونت عریان است. در مرحله دوم نیز شاهد افزایش آمار انواع آسیب های اجتماعی خواهیم بود.
در بحث ناامیدی اجتماعی، آیا می‌توان گفت زمینه‌ساز خشونت است؟
علیرضا شریفی‌یزدی: متاسفانه مطالعات اکتشافی ما طی بهار ۹۷ و اوایل تابستان امسال نشان می‌دهد که ناامیدی اجتماعی در بین طبقه متوسط به ویژه قشر تحصیلکرده ما به‌شدت افزایش پیدا کرده است. در اوایل آمدن آقای روحانی و توافق برجام، یک امید اجتماعی در جامعه پمپاژ شد و شکل گرفت. در حال حاضر دقیقا شرایط معکوس آن زمان را داریم و جامعه به‌سمت نوعی نومیدی می‌رود. مهاجرت‌طلبی های اخیر مخصوصا در بین جوانان نشان‌دهنده فراگیری نومیدی اجتماعی است. این نومیدی به‌صورت زنجیره‌ درمی‌آید نوعی سرخوردگی اجتماعی را درپی دارد که در نهایت می تواند به خشونت اجتماعی منتج شود. رخدادهای اخیر در استادیوم های ورزشی، خشونت ناشی از مطالبات متراکم اجتماعی و صنفی و کمبودهای منطقه‌ای و...که در سال جاری شاهد بودیم از مصادیق بارز تولید و گسترش خشونت جابه‌جا شده در سطح جامعه است. مصادیقی که اگر به هنگام برای آن تدبیری اندیشیده نشود ممکن است انسجام و امنیت اجتماعی ما را مورد تهدید جدی قرار دهد. یکی از منابع مهم خشونت علیه مظاهر قانون مانند پلیس، قاضی و ... احساس خودی و غیرخودی کردن آحاد جامعه است. یعنی هر یک از ما گروه اندکی را به‌عنوان خودی‌ در نظر می‌گیریم و جمعیت زیادی را از این دایره خارج می‌کنیم.
توزیع نابرابر ثروت و قدرت مرزگذاری بین دایره محدود خودی‌ها و بخش وسیع‌تر غیر خودی‌ها پر رنگ‌تر کرده و کانال ارتباز و مفاهمه بین آنان را از میان می‌برد. طبیعتا گروه دوم برای انتقال پیامش ممکن است از ابزار خشونت استفاده کند و با خشونت متقابل روبه‌رو شود که نتیجه این تقابل تولید و باز تولید هرچه بیشتر خشونت در جامعه است که نمودهای کوچک آن را در درگیری برخی از مردم با ضابطان قانونی می توان مشاهده کرد. وقتی انسداد کانال گفت‌وگو ایجاد شود قطعا رفتارهای خشونت‌زا در جامعه افزایش پیدا می‌کند. در این شرایط بیشتر از اینکه نهادهای سیاسی و تشکیلات متصل به آن حرف بزنند، نهادهای قضایی مجبور به ورود می‌شوند. همه این مسائل نشان می‌دهد که خشونت در یکی دولایه از جامعه ما محدود نشده بلکه گسترش پیدا کرده است. خطری که اگر برنامه روشنی برایش نداشته باشیم و به موقع مداخله موثر نکنیم ممکن است اضمحلال اجتماعی و فروپاشی اجتماعی را در پی داشته باشد.
 
کد مطلب : ۱۴۲۵۰۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.