۰

مرشد زاده : ما به فقر نسخه زندگی‌شده از دین مبتلا هستیم

تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۱
مرشد زاده : ما به فقر نسخه زندگی‌شده از دین مبتلا هستیم
ماه محرم برای هر فردی حال و هوای خاص خودش را دارد و هرکس به هر طریقی که می‌تواند ارتباطش را با آستان ملکوتی امام حسین (ع) برقرار می‌کند، عشق به این درگاه هیچ چارچوب و مرزبندی ندارد و به اصطلاح «کار دل است».
در طول تمام این سال‌ها که از واقعه عاشورا در سال ۶۱ هجری می‌گذرد آدم‌های بسیاری آمدند و رفتند و به هر طریقی دلشان را به عزای امام گره زدند که هر کدام قصه مخصوص به خود را دارند، قصه ارادت و عشقی که از یک جایی جرقه‌اش زده شد و دیگر جدایی از آن امکان پذیر نبود.
شنیدن این قصه‌ها همواره چراغ راه و نمایان کننده روزنه امیدی در دل بسیاری از افراد بوده که سال‌ها دنبال گمشده‌شان بودند ولی آن را نیافته بودند و به یک باره با شنیدن کلمه‌ یا جمله‌ای مقصود را یافته و ارتباطشان برقرار شده است.
نفیسه مرشدزاده در نشر اطراف مدتی است که سعی دارد تا این قصه‌ها را در قالب روایاتی شخصی عرضه کند، روایتی ساده و روشن که هرکدام حاکی از تفکری هستند که نویسندگانشان در آن رشد کرده‌اند.
سال گذشته جلد نخست این مجموعه با عنوان «کآشوب» شامل ۲۳ روایت از نویسنده‌های مختلف با دیدگاه‌های متفاوت منتشر شد که درباره نسبت خودشان و روضه‌ها مواردی را ثبت کرده بودند. امسال اما دومین جلد این مجموعه با نام «رست‌خیز» که شامل ۲۴ روایت از ۲۴ نویسنده درباره ماه محرم و مجالس عزدارای است به زیر چاپ رفت.
این اثر ۲۴ روایت از زیست اشخاص مختلف در عزاداری‌ها و مجالس روضه است، روایتی از تجربیاتی که در این مجالس شکل گرفت و برداشتی نو با خود همراه داشته است، روایاتی که هر کدام از بستر یک زندگی نشات گرفتند.
انتشار «رست‌خیز» فرصتی را برایمان فراهم کرد تا درباره این اثر و ویژگی‌های آن با نفیسه مرشدزاده در کافه خبر به گفت‌وگو بنشینیم.
در ابتدا از دو منظر و نگاه بحث را درباره کتاب آغاز می‌کنم، یک نگاه درون متنی و درون گرای کتاب است که موجب مدح و وصف است. نگاه دیگر هم برون گرایانه است که ممکن است در آن بیش از هرچیزی پرسش و کمی نقد باشد.
از نگاه درون گرایانه، کتاب کاملا ادبیات متفاوتی درباره محرم و عزاداری امام حسین دارد و با احساس دیگری مخاطب را روبه رو می‌کند. از نگاه دوم هم پرسشم را اینطور مطرح می‌کنم که اگر شرق شناس و فیلسوفی مانند نینیان اسمارت که روی مساله  تجربه دینی کار کرده از شما بپرسد که این روایت از تجربه‌های زیسته چه ارزشی دارد و چرا باید منتشر می‌شده، چه پاسخی به او می‌دهید؟ اولین سوالی که خواهد داشت این است که روایت آدم‌ها از تجربه دینی شخصی‌شان چرا و چقدر ارزشی دارد؟
بگذارید سوال شما را این طور جواب بدهم که چطور شد موضوع دنبال کردن اتفاق یا موضوع واحد بین تجربه‌های زیسته متفاوت، برایم مهم شد. اولین بار سال ۸۸ این مسئله‌ برام جدی شد. وقتی در بحث‌ها و گفت و گوها گاهی بیشتر از اینکه دینداری یا حتی موضع فکری‌ مهم باشد سبک زندگی،‌ ما را از هم جدا می‌کرد. فارغ از تمامی بحث‌های سیاسی و اختلاف نظرها که سر جای خود به جا بود، می‌دیدم قالب گروه‌هایی که ایجاد می‌شود خیلی وقت‌ها بر اساس سبک زندگی مشترک است. سبک‌زندگی‌های یکسان کنار هم قرار می‌گرفتند.
بعد فکر کنم هرچه جلوتر رفتیم سبک زندگی مهم‌تر هم شد. تاثیر تجربه‌ زیسته بر تفاوت شکل و نشانه‌های دینداری و بقیه تصمیم‌گیری هایمان محسوس‌تر شد. هرچه می‌رویم جلو نقش تجربه‌ زیسته در هویت دینداران پیداتر می‌شود. تنوع دینداران خیلی بیشتر دیده می‌شود. مذهبی‌های شرق و غرب تهران یا خیابان دولت و خیابان پیروزی الان در سلیقه باهم خیلی متفاوت شده‌اند. سلیقه عزاداری و شادیشان باهم فرق دارد. نوع سخنران و مداحی که می‌پسندند یا کتاب و محصولی که مصرف می‌کنند. وقتی چنین تفاوتی درست می‌شود فکر کنم نشان دادن این تفاوت هم مهم می‌شود. این تکثر الان واقعیت دارد و ارزش نشان دادن تجربه های دینی شخصی یک بخش اش همین نشان دادن این واقعیت است که سلیقه و ذائقه شخصی هم در کنار دین دارد هویت‌های دینی متفاوت می‌سازد. 
شاید این کاری که کردیم و این ها را کنار هم قرار دادیم به کارشناسان حوزه های مختلف و پژوهشگران امکان این را بدهد که نگاه دقیق‌تری از شکل آینده جامعه و شکل تعامل این هویت‌ها و سلیقه‌های متفاوت باهم پیدا کنند. کار ما نشان دادن است. کار ما نتیجه‌گیری یا ارزش گذاری نیست. ما فقط این ها را آوردیم جلوی چشم. بعد می‌شود درباره‌اش بیشتر فکر کرد که از این روایات متکثر روایت واحدی هم برمی‌آید یا نه؟ آیا این‌ها فهمی از هم دارند و می‌توانند باهم تعامل داشته باشند یا نه؟ کمک دیگری که می‌کند این است که به آن‌هایی که از بیرون دارند به فضای دینداران نگاه می‌کنند و به خاطر حجم این تفاوت‌ها سردرگم می‌شوند نشان می‌دهد که این تنوع شکل ها از اصل ماجرا چیزی کم نمی‌کند. یک حقیقتی هست ولی ظهورش در هر تجربه زیسته‌ای به شکلی درآمده است. در مورد خاص این کتاب و عزای حسینی نشان می دهد که یک عشق است ولی بروزش هزار گونه دارد.
کد مطلب : ۱۴۲۷۲۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.