ایده احمدی نژاد چگونه جوانان را اغفال کرد؟
تاریخ انتشار
شنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۴۸
رفتارهای پوپولیستی، شهرت و محبوبیت برای احمدی نژاد آورد. او پله پله از نردبان عوام گرایی بالا رفت و به اتخاذ تصمیمات هیجانی و به ظاهر ساختارشکنانه بیشتر میل کرد اما بعدها هر کدام از این تصمیمها تبدیل به پاشنه آشیلی برای کشور شد.خشت اولی که کج گذاشته شد
محمود احمدینژاد زمانی که از سوی اعضای شورای شهر دوم به عنوان شهردار تهران انتخاب شد، گروهی با عنوان مشاوران جوان شهردار شکل داد و ریاست آن را به مهرداد بذرپاش واگذاشت که زمانی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه شریف بود.
همان زمان هم درباره کارآمدی و ضرورت فعالیت چنین تشکیلاتی حرف و حدیثهایی در میان بود و کسانی نسبت به بودجهای که صرف این گروه میشد، انتقادهایی داشتند اما احمدینژاد خود معتقد بود که ایجاد این گروه زمینه را برای حضور فعالتر جوانان در عرصه مدیریت فراهم میکند. بعد از آنکه در سال 84 به کرسی ریاست جمهوری تکیه زد، برای آنکه نشان دهد در تحقق شعارهای انتخاباتیاش جدی است و سیاست تحولگرایی و جوانگرایی را دنبال می کند، در همان روزهای نخست حضور در پاستور مهرداد بذرپاش را به ریاست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری منصوب کرد و از وی خواست که با تحقیق و تلاش زمینه ورود جوانان به عرصههای مدیریتی را فراهم کند.
با چنین حمایتی بود که مهرداد بذرپاش نخستین مشاور جوان رئیسجمهور و رئیس وقت گروه مشاوران جوان دولت به کابینه راه یافت و در قامت یک دولتمرد ظاهر شد. بذرپاش در ابتدای انتصابش با تاکید بر اینکه «باید نسل سوم را برای پذیرش پستهای مدیریتی آماده و زمینهای را فراهم کرد که آنها تجربه کسب کنند»، گفت: «اگر در دولت فعلی از نسل سوم انقلاب در عرصه مدیریت میانی استفاده نشود، کشور در آینده دچار بحران مدیریتی خواهد شد.»
اما همان زمان هم یک سئوال مهم این بود که چه طور یک جوان تحصیلکرده اما بی تجربه می خواهد به یک مدیر تحصیلکرده و کهنه کار مشاوره دهد. همین مهندسی وارونه که بدون کارکارشناسی و تنها بر مبنای اهداف عوام گرایانه و پوپولیستی به اجرا درآمد، ایده خشت اولی بود که چون کَج پایه گذاری شد، دیوارش تا ثریا کَج بالا رفت.
ابتکاری که به بن بست رسید
«خامی» و «شور و غرور» جوانی دو لبه یک قیچی برای قطع روابط مدیران با مشاوران جوان بودند. در واقع هر روز که گذشت بیشتر اشتباه بودن این سیاست مشخص شد. جوانان طرح هایی را به وزرا و مدیران ارشد کشور ارائه می کردند که از کارکارشناسی قوی و بهره گیری از تجارب گذشته تهی بود و چون مورد توجه قرار نمی گرفت، به تقابل کلامی می انجامید بنابراین مدیران برای حفظ شأن خود بیشتر مشاوران جوان خود را به کارهای سرکاری و حاشیه ای سوق دادند اما در عین حال برای آنکه مورد غضب محمود احمدی نژاد قرار نگیرند، جلوی لنز دوربین عکاسان مشاوران جوان را در صندلی کناری می نشاندند.
محمود احمدینژاد زمانی که از سوی اعضای شورای شهر دوم به عنوان شهردار تهران انتخاب شد، گروهی با عنوان مشاوران جوان شهردار شکل داد و ریاست آن را به مهرداد بذرپاش واگذاشت که زمانی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه شریف بود.
همان زمان هم درباره کارآمدی و ضرورت فعالیت چنین تشکیلاتی حرف و حدیثهایی در میان بود و کسانی نسبت به بودجهای که صرف این گروه میشد، انتقادهایی داشتند اما احمدینژاد خود معتقد بود که ایجاد این گروه زمینه را برای حضور فعالتر جوانان در عرصه مدیریت فراهم میکند. بعد از آنکه در سال 84 به کرسی ریاست جمهوری تکیه زد، برای آنکه نشان دهد در تحقق شعارهای انتخاباتیاش جدی است و سیاست تحولگرایی و جوانگرایی را دنبال می کند، در همان روزهای نخست حضور در پاستور مهرداد بذرپاش را به ریاست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری منصوب کرد و از وی خواست که با تحقیق و تلاش زمینه ورود جوانان به عرصههای مدیریتی را فراهم کند.
با چنین حمایتی بود که مهرداد بذرپاش نخستین مشاور جوان رئیسجمهور و رئیس وقت گروه مشاوران جوان دولت به کابینه راه یافت و در قامت یک دولتمرد ظاهر شد. بذرپاش در ابتدای انتصابش با تاکید بر اینکه «باید نسل سوم را برای پذیرش پستهای مدیریتی آماده و زمینهای را فراهم کرد که آنها تجربه کسب کنند»، گفت: «اگر در دولت فعلی از نسل سوم انقلاب در عرصه مدیریت میانی استفاده نشود، کشور در آینده دچار بحران مدیریتی خواهد شد.»
اما همان زمان هم یک سئوال مهم این بود که چه طور یک جوان تحصیلکرده اما بی تجربه می خواهد به یک مدیر تحصیلکرده و کهنه کار مشاوره دهد. همین مهندسی وارونه که بدون کارکارشناسی و تنها بر مبنای اهداف عوام گرایانه و پوپولیستی به اجرا درآمد، ایده خشت اولی بود که چون کَج پایه گذاری شد، دیوارش تا ثریا کَج بالا رفت.
ابتکاری که به بن بست رسید
«خامی» و «شور و غرور» جوانی دو لبه یک قیچی برای قطع روابط مدیران با مشاوران جوان بودند. در واقع هر روز که گذشت بیشتر اشتباه بودن این سیاست مشخص شد. جوانان طرح هایی را به وزرا و مدیران ارشد کشور ارائه می کردند که از کارکارشناسی قوی و بهره گیری از تجارب گذشته تهی بود و چون مورد توجه قرار نمی گرفت، به تقابل کلامی می انجامید بنابراین مدیران برای حفظ شأن خود بیشتر مشاوران جوان خود را به کارهای سرکاری و حاشیه ای سوق دادند اما در عین حال برای آنکه مورد غضب محمود احمدی نژاد قرار نگیرند، جلوی لنز دوربین عکاسان مشاوران جوان را در صندلی کناری می نشاندند.