كارشناس ارشد روابط بين الملل : قتل خاشقچی، یادآور دامی است که برای صدام پهن شد
تاریخ انتشار
سه شنبه ۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۵۳
رسانه ای شدن موضوع قتل خاشقچی بازتاب بسیاری داشت و روند تعاملات عربستان را به شدت تحت تاثیر گذاشته است و از این رو چشم انداز یک زلزله سیاسی در این کشور متصور است. ترامپ با سخنانی دو پهلو و ضد و نقیض نشان می دهد در شرایط نامطلوبی است و روشن شدن ابعاد جدید پرونده می تواند به جایگاه او هم صدماتی وارد کند. آیا بن سلمان باید از قدرت خداحافظی کند؟ نقش آینده عربستان در خاورمیانه چگونه پیش بینی می شود؟ در این باره با عباس خامه یار، کارشناس ارشد روابط بینالملل در کافه خبر خبر آنلاین به گفت و گو نشسته ایم که از نظر می گذرانید:
جناب خامه یار شرایط خاصی در منطقه خاورمیانه شاهد هستیم. بحران یکی از شرایط ثابت این منطقه است و حضور عربستان در این منطقه به نظر می رسد که بر این روند تاثیر بسیاری گذاشته است. نقش حاکمان جدید عربستان را چطور می بینید؟ چه تفاوتی بین عربستان پیش و پس از ملک سلمان ایجاد شده است؟ سلمان و پسرش محمد چه در سر داشتند و اکنون ما با کدام عربستان روبرو هستیم؟
با مرور روند تاریخی خاورمیانه، مشاهده میکنیم که سعودیها نقش سنتی و ثابتی را در این منطقه بازی کردهاند. سعودیها این نقش را از ابتدا در دورههای مختلف ایفا میکردند، و ادبیات آنها در گذشته، کاملاً مذهبی، "خادمالحرمینی" و محافظهکارانه بوده است و چون خودشان مشکلات را به وجود میآوردند، مسائل درون جهان عرب را با ریشسفیدی و ادبیات قبیلهای، تا آنجایی که میتوانستند، حل و فصل میکردند، بعد از فوت امیر عبدالله پادشاه پيشن عربستان، مسائل عوض شد. با آمدن محمد بن سلمان شرایط جدیدی را شاهد هستیم؛ برخلاف روند سنتی انتخاب پادشاه، شکل جدید پیش آمد و امروز شاهد تحولات نويني هستیم و سعودیها نقش پررنگتر و ماجراجويانهتري بازي كردند. خاندان و خود محمد بنسلمان تمام سعیشان این است که "معامله قرن" را پیش ببرند؛ آنها در این موضوع شریک هستند و به فلسطینیها فشار ميآورند، ابومازن (محمود عباس) را دعوت کردند و این معامله را به وی تحمیل کردند. او را مجبور به پذیرش و ورود به پروژه معامله قرن کردند که البته با همه وابستگیهایش زیر بار نرفت. و فروش قدس را خط قرمز خود دانست. سعودیها عادیسازی روابط با اسرائیل را كاملاً پذیرفتند و به شیوههای مختلف، مذاکرات مختلفی را با اسرائیلیها پیش بردند و این پروژه را پذیرفتند که ایران بهعنوان دشمن، جایگزین اسرائیل شود.
طبیعی است که در این مسیر نیاز فوقالعاده اي به حمایت آمریکاییها داشتند، هم در طرح داخلیشان و هم در جهان عرب، ترامپ به ازای دریافتیهای کلان، این نقش حمايتي را برای آل سعود ایفا کرد. همه موارد به اصطلاح اصلاحاتي که محمد بنسلمان انجام داد، مورد پذیرش آمریکاییها و سياستمداران غرب قرار گرفت؛ ولی به دلیل ویژگیهای شخصی بنسلمان برای کسانی که از نزدیک وی را میشناسند، میدانند که او قطعاً ظرفیت راهبری عربستان و جهان عرب را ندارد و به دلیل اختلافات درون قبیلهای هیأت حاکمه، بحثهای مهمی در ابتدا شکل گرفت. برخوردهای تندی پیش آمد و بعد هم نخبگان اهل سنت، دانشگاهیان و رقيبان سياسي و ثروتمند را دستگیر کرد و عدهاي از اعضای خاندان هم برای نخستین بار به خارج از کشور فرار کردند و يا هجرت كردند و با پمپاژ دلارهای نفتی، به هر حال نوعی از آرامش ایجاد شد و همچنان محمد بنسلمان مورد حمایت غربیها قرار گرفت تا اینکه بحث خاشقچی پیش آمد که من موضوع خاشقچی را مرحله جدیدی در تاریخ عربستان میدانم.
میتوان گفت قتل خاشقچی صفحه تازه ای در روند تحولات است؟
موضوع خاشقچی را باید نقطه عطفی درون ساختار داخلی عربستان، هیئت حاکمه و قبیله یا افراد وابسته به بن عبدالعزیز بدانیم. این مسئله با در نظر گرفتن سنتهای قبیلهای و رفتارهای این بافت قبیلهای پیشزمینه یک زلزله در عربستان است که می تواند به فروپاشی قبیله آل سعود به شیوههای مختلف بیانجامد. در جهان هم به نظر من یک تحول جدیدی خارج از مرزها و در همه حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی به وجود خواهد آمد و بر این اساس فکر میکنم در روابط خارجی عربستان و حتی ساختار سیاسی داخلی این کشور، مرحله جدیدی بهوجود خواهد آمد، بهگونهای که عربستان را میتوانیم به دو دوره پیش و پس از بحرانها خاشقچی تقسیم کنیم.
جناب خامه یار شرایط خاصی در منطقه خاورمیانه شاهد هستیم. بحران یکی از شرایط ثابت این منطقه است و حضور عربستان در این منطقه به نظر می رسد که بر این روند تاثیر بسیاری گذاشته است. نقش حاکمان جدید عربستان را چطور می بینید؟ چه تفاوتی بین عربستان پیش و پس از ملک سلمان ایجاد شده است؟ سلمان و پسرش محمد چه در سر داشتند و اکنون ما با کدام عربستان روبرو هستیم؟
با مرور روند تاریخی خاورمیانه، مشاهده میکنیم که سعودیها نقش سنتی و ثابتی را در این منطقه بازی کردهاند. سعودیها این نقش را از ابتدا در دورههای مختلف ایفا میکردند، و ادبیات آنها در گذشته، کاملاً مذهبی، "خادمالحرمینی" و محافظهکارانه بوده است و چون خودشان مشکلات را به وجود میآوردند، مسائل درون جهان عرب را با ریشسفیدی و ادبیات قبیلهای، تا آنجایی که میتوانستند، حل و فصل میکردند، بعد از فوت امیر عبدالله پادشاه پيشن عربستان، مسائل عوض شد. با آمدن محمد بن سلمان شرایط جدیدی را شاهد هستیم؛ برخلاف روند سنتی انتخاب پادشاه، شکل جدید پیش آمد و امروز شاهد تحولات نويني هستیم و سعودیها نقش پررنگتر و ماجراجويانهتري بازي كردند. خاندان و خود محمد بنسلمان تمام سعیشان این است که "معامله قرن" را پیش ببرند؛ آنها در این موضوع شریک هستند و به فلسطینیها فشار ميآورند، ابومازن (محمود عباس) را دعوت کردند و این معامله را به وی تحمیل کردند. او را مجبور به پذیرش و ورود به پروژه معامله قرن کردند که البته با همه وابستگیهایش زیر بار نرفت. و فروش قدس را خط قرمز خود دانست. سعودیها عادیسازی روابط با اسرائیل را كاملاً پذیرفتند و به شیوههای مختلف، مذاکرات مختلفی را با اسرائیلیها پیش بردند و این پروژه را پذیرفتند که ایران بهعنوان دشمن، جایگزین اسرائیل شود.
طبیعی است که در این مسیر نیاز فوقالعاده اي به حمایت آمریکاییها داشتند، هم در طرح داخلیشان و هم در جهان عرب، ترامپ به ازای دریافتیهای کلان، این نقش حمايتي را برای آل سعود ایفا کرد. همه موارد به اصطلاح اصلاحاتي که محمد بنسلمان انجام داد، مورد پذیرش آمریکاییها و سياستمداران غرب قرار گرفت؛ ولی به دلیل ویژگیهای شخصی بنسلمان برای کسانی که از نزدیک وی را میشناسند، میدانند که او قطعاً ظرفیت راهبری عربستان و جهان عرب را ندارد و به دلیل اختلافات درون قبیلهای هیأت حاکمه، بحثهای مهمی در ابتدا شکل گرفت. برخوردهای تندی پیش آمد و بعد هم نخبگان اهل سنت، دانشگاهیان و رقيبان سياسي و ثروتمند را دستگیر کرد و عدهاي از اعضای خاندان هم برای نخستین بار به خارج از کشور فرار کردند و يا هجرت كردند و با پمپاژ دلارهای نفتی، به هر حال نوعی از آرامش ایجاد شد و همچنان محمد بنسلمان مورد حمایت غربیها قرار گرفت تا اینکه بحث خاشقچی پیش آمد که من موضوع خاشقچی را مرحله جدیدی در تاریخ عربستان میدانم.
میتوان گفت قتل خاشقچی صفحه تازه ای در روند تحولات است؟
موضوع خاشقچی را باید نقطه عطفی درون ساختار داخلی عربستان، هیئت حاکمه و قبیله یا افراد وابسته به بن عبدالعزیز بدانیم. این مسئله با در نظر گرفتن سنتهای قبیلهای و رفتارهای این بافت قبیلهای پیشزمینه یک زلزله در عربستان است که می تواند به فروپاشی قبیله آل سعود به شیوههای مختلف بیانجامد. در جهان هم به نظر من یک تحول جدیدی خارج از مرزها و در همه حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی به وجود خواهد آمد و بر این اساس فکر میکنم در روابط خارجی عربستان و حتی ساختار سیاسی داخلی این کشور، مرحله جدیدی بهوجود خواهد آمد، بهگونهای که عربستان را میتوانیم به دو دوره پیش و پس از بحرانها خاشقچی تقسیم کنیم.