۰
گزارش اختصاصی عصر تعادل از شنبه آخر سال در یک مرکز تهران

وحشت از قحطی زنده شد/ مردم شمال تهران به پالادیوم هجوم بردند

تاریخ انتشار
جمعه ۱۵ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۸
وحشت از قحطی زنده شد/ مردم شمال تهران به پالادیوم هجوم بردند
با انتشار شایعه بسته شدن مراکز خدماتی در پایتخت به علت جلوگیری از گسترش ویروس کرونا، این مجتمع بزرگ خرید نیز با ازدحام مردم متقاضی خرید روبرو شده است. اگر چه انتظار می رفت به علت قرار گرفتن این مجموعه در ناحیه شمال شهر تهران و سطح بالای قیمت های آن نسبت به مناطق دیگر، این مکان از تبعات ناشی از این شایعه به دور مانده و با چنین ازدحامی روبرو نشود اما در واقع چنین نشد. حتی سطح آگاهی مطلوب تر مراجعه کنندگان به این مرکز خرید که  در استفاده آنها از ماسک، دستکش و الکل در نقاط مختلف این مرکز خرید قابل استباط است نیز مانع از حضور پر ریسک آنها در این مرکز خرید نشد.

صف های طولانی اولین تصویری است که در مراجعه به مرکز خرید پالادیوم به چشم می خورد. با اینکه همه طبقات این مرکز خرید، خالی  از مشتری و حضور مراجعه کننده است اما در طبقه همکف، یک صف بزرگ از مردم برای ورود به سوپر مارکت، تشکیل شده است. صفی که هر لحظه بر طول آن افزوده می شود. خطی به هم فشرده از افرادی که بدون رعایت فاصله، در صف دریافت چرخ دستی قرار گرفته اند. بی قراری در چهره بیشتر این مشتریان دیده می شود. شاید نگرانی از اتمام کالاها و ناکامی آنها در خریدی کامل، دلیلی بر این موضوع باشد. آقایی در درون صف در حالی که ماسک خود را از روی دهانش کنار می زند، می گوید: "من مشتری همیشگی این سوپر مارکت هستم، به یاد ندارم که تا به حال، برای ورود و دریافت چرخ دستی در صف ایستاده باشم."

اضطراب و حرکت های شتابزده در رفتار مردم، موج میزند. همه عجله دارند و در حال سبقت گرفتن از هم هستند. شاید مساله کوچکی که پیش از این می توانست به عنوان سو تفاهمی کوچک تلقی شده و با یک عذرخواهی ساده، برطرف شود هم اکنون بتواند به برخوردی خشونت آمیز تبدیل شود. خانمی که از روی بی اطلاعی، صف چرخ دستی را نادیده گرفته و در حال ورود به سوپر مارکت است با اعتراض افرادی که در صف قرار گرفته اند روبرو می شود. او نحوه اعتراض آنها را توهین به خود می داند و همسرش در دفاع از او، با آقای جوانی در صف درگیر می شود. صف به هم می ریزد و در نهایت با ورود چند نیروی حراست مجموعه، اوضاع به حال اول برمی گردد.

"چرخ دستی موجود نیست. باید منتظر بمانید" این جمله متصدی مربوطه است. با شنیدن این جمله، نیمی از افراد با اعتراض از صف خارج می شوند و بدون چرخ دستی وارد فروشگاه می شوند. داخل فروشگاه جمعیت موج می زند. ازدحام جمعیت و تعداد بالای چرخ دستی، امکان حرکت را با کندی و سختی زیاد روبرو کرده است. با وجود همه نگرانی هایی که برخی از کمبود جنس دارند، همه قفسه ها پر از کالا است و به محض خالی شدن، توسط کارکنان دوباره پر می شوند. خانم جوانی در حالیکه با دست پوشیده از دستکش خود، چشمانش را می مالد به خانم دیگری می گوید: " رئیس جمهور امروز اعلام کرد که هیچ مکانی تعطیل نمی شود، نمی دانم چرا مردم توجه نمی کنند" مخاطب در جوابش می گوید: " متاسفانه هیچ کس رعایت نمی کند. انگار قحطی آمده است" . 

هوای فشرده ناشی از ازدحام جمعیت، نفس کشیدن را سخت کرده است. فضا سنگین است و حرص خرید امان نمی دهد. لیست خرید آقای میانسالی از دستش روی زمین می افتد. پای کودکی رو آن میرود. مرد کاغذ را بر می دارد. فوتی روی آن می کند و آن را در جیب خود می گذارد. داخل فروشگاه از صف های بلند دیگری پر شده است. صف گوشت، صف نان، صف صندوق و ازدحام چرخ دستی های پر از کالا در این صف ها که راه را برای تردد بسته اند.
قیمت ها البته افزایش پیدا کرده است. مردی که یک جعبه چای در دست دارد می گوید: "همین چای چند روز پیش 10 هزار تومان ارزان تر بود". او ادامه می دهد: "تقصیر مردم نیست. آنها نمی توانند با وجود این شرایط، هر روز برای خرید مراجعه کنند، تعطیلات عید هم نزدیک است، بنابراین ناچارند با یک بار مراجعه، کل مایحتاج خود را تهیه کنند" . خانمی در تائید حرف های او می گوید: " وضعیت برای کسانی که فرزند دارند پر ریسک تر است، نمی شود به حرف ها و وعده ها اعتماد کرد. این طور که معلوم است این وضعیت ادامه دار است. مردم حق دارند بترسند و آذوقه خود را ذخیره کنند"
از حجم خریدها و سبدهای پر از کالا، می توان حدس زد که مراجعه کنندگان، نگرانی قیمت و یا پرداخت وجه ندارند و این البته از همان ابتدای ورود به چنین مرکز خریدی، قابل حدس زدن است. این خود شاید یکی از عواملی باشد که در کنار حواشی ایجاد شده ناشی از انتشار شایعه تعطیلی فروشگاه ها، موجب حضور این حجم از مشتریان در این فروشگاه شده است. با این وجود، آن چه در این بین بیشتر از همه به چشم می آید بی توجهی افراد نسبت به آلوده شدن توسط به ویروس، در چنین مجموعه ای است . شاید آنها دلخوش به تست تب سنج ورودی مجتمع هستند یا اینکه اسپری کردن الکل روی دستگیره چرخ دستی ها باعث خیال راحتی آنها شده است. هر چه که هست، رعایت فاصله در این جا اصلا انجام نمی شود. کالاهای روی زمین افتاده دوباره در درون قفسه ها جای می گیرند و کودکان بدون هیچگونه ممانعتی در بین قفسه ها بازی می کنند. تعداد افراد بدون ماسک و سالخورده نیز در میان جمع زیاد است و برخی از محصولات هم به صورت باز و بدون بسته بندی مناسب، عرضه می شود. گویا در اینجا یشتر افراد، بیش از هر چیز روی لیست خرید و عقب نماندن از بقیه تمرکز کرده اند، به گونه ای که نگرانی از ناقص ماندن لیست خرید، بیشتر از ترس ابتلا به کرونا، ذهن این مشتریان پالادیومی را به خود مشغول کرده است.

گزارش از محسن رفیق
کد مطلب : ۱۵۰۷۹۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.
{ADVERTISE_DOC_LOCATION_13_BLOCK}