نفت به ۳۵ دلار میرسد؟
تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۵۹
قیمت نفت در چند ماه اخیر، با تغییر هنگفتی مواجه شده و در مدت کوتاهی، نزدیک به پنجاه دلار کاهش داشته است. عدهای از کارشناسان اعتقاد دارند که دلیل کاهش قیمت نفت، سیاسی است و جنگ نفتی میان کشورهایی نظیر آمریکا و عربستان با ایران و روسیه به وجود آمده است. عدهای نیز اعتقاد دارند که سهم مسائل سیاسی در کاهش قیمت نفت زیاد نیست و همزمان شدن چند اتفاق مهم در عرضهی نفت است که سبب شده تا قیمت نفت کاهش بسیار پیدا کند. بر این اساس، برای روشنتر شدن موضوع، مصاحبهای با دکتر علی طاهریفرد، عضو هیئتعلمی دانشگاه امام صادق (ع) و مؤسسهی مطالعات انرژی سبحان، انجام دادیم تا این مسئله را از زوایای عمیقتری مورد بررسی قرار دهیم.
آقای دکتر، بفرمایید به نظر شما، چه میزان از کاهش قیمت نفت سیاسی است و چه میزان آن ریشهها و دلایل اقتصادی دارد؟ آیا این عقیده که کاهش قیمت نفت به دلیل همدستی عربستان و آمریکا برای ضربه زدن به ایران و روسیه است، صحت دارد؟
در خصوص کاهش کمسابقهی قیمت نفت، چند نکته را باید مورد توجه قرار داد. طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳، تولید شیل اویل آمریکا که در قیمتها بالای نفت صرفهی اقتصادی دارد، ۳.۵ میلیون بشکه در روز افزایش پیدا کرد. در طول همین مدت، تولید نفت عربستان و امارات حدود سه میلیون بشکه در روز افزایش پیدا کرد، اما در طول این مدت، ۱.۵ میلیون بشکه در روز از نفت ایران (به دلیل وجود تحریمها) و حدود یک میلیون بشکه در روز از نفت سوریه و لیبی کم شد.
در اثر این اتفاقات، خالص عرضهی نفت افزایش پیدا کرد. همچنین در طول این مدت، یک میلیون بشکه در روز تقاضای نفت نیز افزایش پیدا کرد. به عبارت دیگر، میتوان گفت که عرضه و تقاضای نفت در این مدت سهساله، هریک حدود سه میلیون بشکه افزایش پیدا کرده است. اما این سؤال پیش میآید که با این وجود که باید ثبات قیمت در بازار نفت وجود داشته باشد، چرا یکدفعه قیمت نفت کاهش پیدا کرد؟ برای پاسخ این سؤال، باید توجه داشت که تجربهی بازار نفت نشان میدهد که انتظارات در بازار نفت بهگونهای شکل گرفته است که جلوی افزایش قیمت را میگیرد.
براساس انتظارات بازار نفت، تولید شیل اویل آمریکا از ۱.۵ میلیون بشکه تا ۴.۵ میلیون بشکه در روز افزایش پیدا خواهد کرد. در طرف دیگر، تحریمهای ایران در حال حل شدن است و با حل مسئلهی تحریمهای ایران، حدود ۱.۵ میلیون بشکه در روز به تولید نفت اضافه خواهد شد. همچنین با حل شدن مسئلهی داعش و بازگشت نفت عراق به سمت عرضه، حدود ۲.۵ تا ۳ میلیون بشکه در روز به بازار وارد میشود. براساس این انتظارات، چنین تصوری در بازار شکل گرفت که در بلندمدت، محدودیتی در خصوص عرضه وجود ندارد و مسئلهی کمبود عرضه از بین میرود. با وجود اینکه در ظاهر، بازار عرضه و تقاضا در تراز هستند، اما این انتظارات که در آینده قیمت نفت کاهش پیدا میکند، سبب میشود که حتی قیمت حال نیز کاهش پیدا کند.
در طرف دیگر، اساساً خاصیت ذاتی بازار نفت این است که زمانی که قیمتها کاهش مییابند، بهصورت گلهای و با شیب زیاد، به سمت پایین حرکت میکنند. اما برای افزایش قیمت، شیبِ افزایش، بسیار ملایم است. در سال ۲۰۰۸، قیمت نفت در طول یک سال نزدیک به ۱۱۰ دلار کاهش پیدا کرد و از ۱۴۷ دلار به ۳۷ دلار رسید (یعنی از وضعیت کنونی نیز بدتر بود). این در حالی بود که کل کاهش تقاضای نفت، تنها ۱.۵ میلیون بشکه در روز بود. به عبارت دیگر، کاهش قیمت اندک منطقی بود، اما کاهش با این شدت، تنها در بازاری همانند نفت رخ میدهد که سود فروشندهها بسیار زیاد است.
اساساً در بازار نفت، زمانی که یک کشور در فروش نفت خود تخفیف میدهد، سایر رقبا نیز مجبور میشوند تخفیف بدهند تا بتوانند فروش داشته باشند. در بازار نفت، به دلیل تفاوت زیاد هزینهی تمامشده و قیمت فروش، قیمتها بسیار شکننده هستند و نمیتوان به قیمتها، خصوصاً به قیمتهای بالا اعتماد کرد. پس ملاحظه شد که بخش عمدهای از کاهش قیمت نفت، اقتصادی و فارغ از جریانات سیاسی است.
یعنی اتفاقات سیاسی در این جریانات مؤثر نبودند؟ همدستی آمریکا و عربستان در کاهش قیمت نفت را قبول ندارید؟
این بحث اقتصادی در جریان بوده که به نظر بنده، بخش غالب نیز در اثر تغییر در فضای عمومی و تعاملات اقتصادی مرتبط با بازار نفت شکل گرفته است. اما من فکر میکنم فضای سیاسی توانسته است با همراهی فضای اقتصادی، از آب گلآلود ماهی بگیرد. به نظر بنده، این اعتقاد که عربستان با آمریکا همدست شده است تا به ایران ضربه بزند، اشتباه است. عربستان بودجهی نفت خود را با قیمت هشتاد دلار بسته و هشتاد درصد بودجهی عربستان به نفت وابسته است. عربستان در این بحران، از ذخایر ارزی خود استفاده میکند و این ذخایر پس از مدتی تمام میشود. در طرف دیگر، آمریکا سرمایهگذاریهای بسیاری جهت توسعهی میادین شیل اویل و نفت شمال انجام داده است تا بتواند امنیت عرضه را برای خود ایجاد کند.
بر این اساس، منطقی نیست که عربستان برای فشار به ایران، به بحث تخفیف در فروش نفت و کاهش قیمت تن داده باشد، بلکه عربستان بعد از اتفاقاتی که در خصوص مسئلهی هستهای و تحریمهای ایران افتاد (جریان مذاکرات اخیر)، به این نتیجه رسید که ممکن است آمریکا از حمایتهای سیاسی و مالی خود از عربستان کم کند و به سمت ایران نزدیک شود.
همچنین روسیه بهعنوان قدرت مخالف دولت آمریکا، توانایی حمایت از عربستان را ندارد. لذا شیوخ عرب برای جلب حمایت آمریکا از طریق در منگنه قرار دادن آنها، با فضای عمومی اقتصادی بازار نفت همراهی کردند و به کاهش قیمت نفت دامن زدند تا به آمریکا فشار بیاید. اکنون بسیاری از شرکتهای آمریکایی متضرر شدهاند و کارگران خود را اخراج کردهاند و توان رقابت ندارند. سرمایهگذاریهای آمریکا در شیل اویل و نفت شمال، توجیه اقتصادی ندارد و ضرر زیادی به بخشهای اقتصادی این کشور وارد شده است.
آیا این جریان برای فشار آمریکا بر روسیه و ادامه دادن تحریم این کشور نیست؟ با توجه به مسائل اوکراین و حمایت از سوریه و ایران، این سناریو منطقی است.
اساساً روسیه از نظر اقتصادی در حدی نیست که بتواند فشار اقتصادی را تحمل کند. اقتصاد روسیه بسیار ضعیف است و از نظر صنعتی، پیشرفت چندانی ندارد. روسیه یک اقتصاد نظامی و کمونیستی دارد که بهشدت شکننده است. لذا آمریکا برای وارد کردن ضربهی اقتصادی به روسیه، نیاز ندارد که ضرر بزرگی به خود وارد کند، بلکه با افزایش تحریمهای این کشور، میتواند به مقاصد خود در خصوص روسیه برسد.
برخی اعتقاد دارند که عربستان میخواهد با فشار به ایران، ما را از حمایت از سوریه و لبنان منصرف نماید تا بتواند به رشد داعش و جریانات تکفیری کمک کند.
البته این احتمال دور از ذهن نیست، اما خیلی ضعیف است. خودشان میدانند ایران با چنین فشارهایی، از حمایت سوریه و لبنان دست برنمیدارد و این مسئله را عربستان و آمریکا بهخوبی میدانند که دولت و ملت ایران در خصوص چنین اهدافی، بسیار مقاوم هستند.
شما گفتید که آمریکا از کاهش قیمت ضرر میکند و خودش دست به چنین اقدامی نمیزند، اما عدهای اعتقاد دارند که آمریکا از کاهش قیمت نفت سود میبرد و با این کار، نه تنها هزینههایش کاهش پیدا میکند، بلکه به ایران نیز ضربه میزند!
اولاً باید توجه کنید که صادرات نفت در آمریکا ممنوع است. تمامی نفتی که در این کشور تولید میشود، مصرف داخلی دارند و حجم بالایی نیز وارد میکنند. تولید و استخراج نفت و فروش آن در قالب بنزین و محصولات پتروشیمی و... در اختیار بخش خصوصی است. زمانی که قیمت نفت کاهش پیدا کند، تولید شیل اویل و نفت شمال صرفهی اقتصادی ندارد. همچنین با توجه به بازار رقابتی، آنها نمیتوانند سیاست تبعیض قیمتی را اتخاذ کنند. لذا باید قیمت نفت جایی باشد که همهی تولیدکنندگان نفت سودآوری داشته باشند و به بخشهای اقتصادی کشورشان ضربهی زیادی وارد نشود.
در طرف دیگر، کاهش قیمت به معنی افزایش سود نیست. شرکتهایی که واردکننده بودهاند، نفت را ارزان میخرند و مجبورند ارزان بفروشند، اما شرکتهای تولیدکنندهی نفت بسیار متضرر میشوند. پس کاهش قیمت اصلاً به نفع آمریکا نیست.
به نظر شما، کاهش قیمت تا کجا ادامه پیدا میکند و قیمت در سال آینده، به چه میزان افزایش پیدا خواهد کرد؟
تجربهی بازار نفت نشان داده است که قیمت نفت تا نقطهی سربهسر نفتهای گران، یعنی چیزی حدود ۳۵ دلار، کاهش پیدا میکند. در اقتصاد یک نقطهی سودآوری وجود دارد که جمع هزینههای ثابت و متغیر است. این قیمت برای شیل اویل حدود ۷۰ تا ۸۰ دلار است، اما نقطهی سربهسر نقطهای است که تنها هزینهی متغیر پوشش داده میشود و این برای شیل اویل حدود ۳۵ دلار است. به عبارت دیگر، آمریکا تا این قیمت میتواند کاهش قیمت را تحمل کند و زمانی که قیمت نزدیک به نقطهی سربهسر رسید، باید انتظار ریکاوری در بازار داشته باشیم. در سال ۹۸، نفت به قیمت ۸ دلار رسید. در این سال، ۴۵ هزار نفر در آمریکا از کار اخراج شدند. در آن سال، سفرای آمریکا در کشورهای عربی وارد مذاکره شدند و قیمت نفت را افزایش دادند.
در بحران نفتی ۱۹۷۳، اعضای عرب عضو اوپک، به جز عراق، به تحریم فروش نفت به آمریکا پرداختند. (ایران، عراق، ونزوئلا و سایر کشورهای غیراوپک از این تحریم تبعیت نکردند.) برای حلوفصل این بحران، وزیر امور خارجهی وقت آمریکا، هنری کسینجر، به یک مسافرت دورهای در خاورمیانه رفت و مذاکرات وسیعی برای حلوفصل این بحران در خاورمیانه انجام داد. حدود ده سال بعد، هنری کسینجر اعلام کرد که اهمیت تحریم و بحران نفتی بیشتر از جنبهی روانی آن بوده و بُعد اقتصادی در آن از اهمیت چندانی برخوردار نبوده است.
اکنون که ضربههای زیادی به اقتصاد آمریکا وارد شده است، باید انتظار داشته باشیم که سفرا یا وزیر امور خارجهی آمریکا در کشورهای عربی، سفرهایی انجام دهند و با بسیاری از این کشورها وارد مذاکره شود تا میزان تولید خود را کاهش دهند و قیمت نفت افزایش پیدا کند.
پس از آن، نفت تا چه قیمتی افزایش پیدا میکند؟
اولاً اینکه نباید انتظار داشته باشیم قیمت نفت به بالای صد دلار برسد، زیرا شرایط اقتصادی چنین قیمتی را نوید نمیدهد. میتوان پیشبینی کرد که با توجه به سطح تقاضا و عرضهی نفت و قیمت سودآوری هشتاددلاری در شیل اویل، قیمت نفت بین شصت تا هشتاد دلار، متغیر خواهد بود.
به نظر شما، قیمت نفت در بودجه به چه میزان باید باشد؟ آیا این کاهش شدید، تأثیر چندانی در بودجهی کشور دارد؟
توجه کنید که اکنون سهم نفت در بودجه، نزدیک به سی درصد است و ما مثل عربستان، وابستگی شدید به نفت نداریم. در طرف دیگر، بعد از شروع تحریم ما، نه تنها فروش نفت ایران کاهش پیدا کرد، بلکه در وصول پول فروش نفت نیز دچار مشکل شدیم. اکنون بخش عظیمی از درآمد نفتی ایران در بانکهای خارجی بلوکه شده است و ما نمیتوانیم به آن دست پیدا کنیم؛ یعنی برای تعیین سطح قیمت نفت و درآمد نفت در بودجه، شما نمیتوانید با یک ضرب ساده در میزان فروش و قیمت، به درآمد برسید و بگویید روزی ۲.۵ میلیون بشکه نفت داریم و بشکهای ۴۰ دلار میفروشیم پس ۳۶ میلیارد دلار در سال درآمد نفتی داریم. از این مبلغ بخش قابل توجهی به دست ما نمیرسد. لذا کیک نفت بسیار کوچکتر از آن چیزی است که الآن دولت و مجلس به آن توجه کردهاند. پس تأثیر کاهش قیمت نفت در بودجه مؤثر است، اما به اندازهای نیست که نگرانکننده باشد و دلیل آن هم این است که ما از فروش نفت درآمد زیادی حاصل نمیکنیم تا بتواند بر بودجه مؤثر باشد.
بعد از کاهش قیمت نفت ما نمیتوانیم بر کاهش قیمت کالاهای وارداتی حساب کنیم؟ یعنی این کاهش به کاهش قیمت کالاهای خارجی منجر میشود؟
امروزه سهم نفت و انرژی در تولید بسیاری از کالاها کاهش یافته است. در بسیاری از صنایع مثل خودروسازی، سهم انرژی نزدیک به ۱۰ درصد است و در صنایع وابسته و مرتبط با نفت مثل پتروشیمی، سهم انرژی حدود ۳۰ درصد است. در طرف دیگر، تا تأثیر کاهش قیمت مشخص شود، چند ماه طول میکشد. پس نه تنها تأثیر کاهش قیمت نفت با وقفه انجام میگیرد (که ممکن است بعد از آن، باز با افزایش قیمت مواجه باشیم)، بلکه سهم انرژی در تولید کالا بهحدی نیست که در کاهش قیمت کالاها تأثیر چندانی داشته باشد.
به نظر شما، این کاهش قیمت، شوک نفتی است یا یک کاهش قیمت طبیعی؟
شوک نفتی تعریف خاص خودش را دارد. در ادبیات بازار نفت، اگر کاهش قیمت یا افزایش آن، حاصل یک امر خارجی باشد و به قول اقتصاددانان، عامل برونزا داشته باشد، به آن شوک نفتی میگویند. اما اگر عامل کاهش یا افزایش، عوامل اقتصادی بازار نفت باشند، دیگر به آن شوک نفتی نمیگوییم. در سال ۱۹۷۲، بهخاطر جنگ اعراب و بعد از انقلاب اسلامی و اتفاقاتی که در ایران روی داد، شوک نفتی ایجاد شد و قیمت نفت تغییرات بسیاری داشت. در مدت اخیر، کاهش قیمت بهخاطر عوامل بیرونی نبوده و به دلیل عوامل اقتصادی بوده است. پس نمیتوان به آن شوک نفتی اطلاق کرد.
آقای دکتر، بفرمایید به نظر شما، چه میزان از کاهش قیمت نفت سیاسی است و چه میزان آن ریشهها و دلایل اقتصادی دارد؟ آیا این عقیده که کاهش قیمت نفت به دلیل همدستی عربستان و آمریکا برای ضربه زدن به ایران و روسیه است، صحت دارد؟
در خصوص کاهش کمسابقهی قیمت نفت، چند نکته را باید مورد توجه قرار داد. طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳، تولید شیل اویل آمریکا که در قیمتها بالای نفت صرفهی اقتصادی دارد، ۳.۵ میلیون بشکه در روز افزایش پیدا کرد. در طول همین مدت، تولید نفت عربستان و امارات حدود سه میلیون بشکه در روز افزایش پیدا کرد، اما در طول این مدت، ۱.۵ میلیون بشکه در روز از نفت ایران (به دلیل وجود تحریمها) و حدود یک میلیون بشکه در روز از نفت سوریه و لیبی کم شد.
در اثر این اتفاقات، خالص عرضهی نفت افزایش پیدا کرد. همچنین در طول این مدت، یک میلیون بشکه در روز تقاضای نفت نیز افزایش پیدا کرد. به عبارت دیگر، میتوان گفت که عرضه و تقاضای نفت در این مدت سهساله، هریک حدود سه میلیون بشکه افزایش پیدا کرده است. اما این سؤال پیش میآید که با این وجود که باید ثبات قیمت در بازار نفت وجود داشته باشد، چرا یکدفعه قیمت نفت کاهش پیدا کرد؟ برای پاسخ این سؤال، باید توجه داشت که تجربهی بازار نفت نشان میدهد که انتظارات در بازار نفت بهگونهای شکل گرفته است که جلوی افزایش قیمت را میگیرد.
براساس انتظارات بازار نفت، تولید شیل اویل آمریکا از ۱.۵ میلیون بشکه تا ۴.۵ میلیون بشکه در روز افزایش پیدا خواهد کرد. در طرف دیگر، تحریمهای ایران در حال حل شدن است و با حل مسئلهی تحریمهای ایران، حدود ۱.۵ میلیون بشکه در روز به تولید نفت اضافه خواهد شد. همچنین با حل شدن مسئلهی داعش و بازگشت نفت عراق به سمت عرضه، حدود ۲.۵ تا ۳ میلیون بشکه در روز به بازار وارد میشود. براساس این انتظارات، چنین تصوری در بازار شکل گرفت که در بلندمدت، محدودیتی در خصوص عرضه وجود ندارد و مسئلهی کمبود عرضه از بین میرود. با وجود اینکه در ظاهر، بازار عرضه و تقاضا در تراز هستند، اما این انتظارات که در آینده قیمت نفت کاهش پیدا میکند، سبب میشود که حتی قیمت حال نیز کاهش پیدا کند.
در طرف دیگر، اساساً خاصیت ذاتی بازار نفت این است که زمانی که قیمتها کاهش مییابند، بهصورت گلهای و با شیب زیاد، به سمت پایین حرکت میکنند. اما برای افزایش قیمت، شیبِ افزایش، بسیار ملایم است. در سال ۲۰۰۸، قیمت نفت در طول یک سال نزدیک به ۱۱۰ دلار کاهش پیدا کرد و از ۱۴۷ دلار به ۳۷ دلار رسید (یعنی از وضعیت کنونی نیز بدتر بود). این در حالی بود که کل کاهش تقاضای نفت، تنها ۱.۵ میلیون بشکه در روز بود. به عبارت دیگر، کاهش قیمت اندک منطقی بود، اما کاهش با این شدت، تنها در بازاری همانند نفت رخ میدهد که سود فروشندهها بسیار زیاد است.
اساساً در بازار نفت، زمانی که یک کشور در فروش نفت خود تخفیف میدهد، سایر رقبا نیز مجبور میشوند تخفیف بدهند تا بتوانند فروش داشته باشند. در بازار نفت، به دلیل تفاوت زیاد هزینهی تمامشده و قیمت فروش، قیمتها بسیار شکننده هستند و نمیتوان به قیمتها، خصوصاً به قیمتهای بالا اعتماد کرد. پس ملاحظه شد که بخش عمدهای از کاهش قیمت نفت، اقتصادی و فارغ از جریانات سیاسی است.
یعنی اتفاقات سیاسی در این جریانات مؤثر نبودند؟ همدستی آمریکا و عربستان در کاهش قیمت نفت را قبول ندارید؟
این بحث اقتصادی در جریان بوده که به نظر بنده، بخش غالب نیز در اثر تغییر در فضای عمومی و تعاملات اقتصادی مرتبط با بازار نفت شکل گرفته است. اما من فکر میکنم فضای سیاسی توانسته است با همراهی فضای اقتصادی، از آب گلآلود ماهی بگیرد. به نظر بنده، این اعتقاد که عربستان با آمریکا همدست شده است تا به ایران ضربه بزند، اشتباه است. عربستان بودجهی نفت خود را با قیمت هشتاد دلار بسته و هشتاد درصد بودجهی عربستان به نفت وابسته است. عربستان در این بحران، از ذخایر ارزی خود استفاده میکند و این ذخایر پس از مدتی تمام میشود. در طرف دیگر، آمریکا سرمایهگذاریهای بسیاری جهت توسعهی میادین شیل اویل و نفت شمال انجام داده است تا بتواند امنیت عرضه را برای خود ایجاد کند.
بر این اساس، منطقی نیست که عربستان برای فشار به ایران، به بحث تخفیف در فروش نفت و کاهش قیمت تن داده باشد، بلکه عربستان بعد از اتفاقاتی که در خصوص مسئلهی هستهای و تحریمهای ایران افتاد (جریان مذاکرات اخیر)، به این نتیجه رسید که ممکن است آمریکا از حمایتهای سیاسی و مالی خود از عربستان کم کند و به سمت ایران نزدیک شود.
همچنین روسیه بهعنوان قدرت مخالف دولت آمریکا، توانایی حمایت از عربستان را ندارد. لذا شیوخ عرب برای جلب حمایت آمریکا از طریق در منگنه قرار دادن آنها، با فضای عمومی اقتصادی بازار نفت همراهی کردند و به کاهش قیمت نفت دامن زدند تا به آمریکا فشار بیاید. اکنون بسیاری از شرکتهای آمریکایی متضرر شدهاند و کارگران خود را اخراج کردهاند و توان رقابت ندارند. سرمایهگذاریهای آمریکا در شیل اویل و نفت شمال، توجیه اقتصادی ندارد و ضرر زیادی به بخشهای اقتصادی این کشور وارد شده است.
آیا این جریان برای فشار آمریکا بر روسیه و ادامه دادن تحریم این کشور نیست؟ با توجه به مسائل اوکراین و حمایت از سوریه و ایران، این سناریو منطقی است.
اساساً روسیه از نظر اقتصادی در حدی نیست که بتواند فشار اقتصادی را تحمل کند. اقتصاد روسیه بسیار ضعیف است و از نظر صنعتی، پیشرفت چندانی ندارد. روسیه یک اقتصاد نظامی و کمونیستی دارد که بهشدت شکننده است. لذا آمریکا برای وارد کردن ضربهی اقتصادی به روسیه، نیاز ندارد که ضرر بزرگی به خود وارد کند، بلکه با افزایش تحریمهای این کشور، میتواند به مقاصد خود در خصوص روسیه برسد.
برخی اعتقاد دارند که عربستان میخواهد با فشار به ایران، ما را از حمایت از سوریه و لبنان منصرف نماید تا بتواند به رشد داعش و جریانات تکفیری کمک کند.
البته این احتمال دور از ذهن نیست، اما خیلی ضعیف است. خودشان میدانند ایران با چنین فشارهایی، از حمایت سوریه و لبنان دست برنمیدارد و این مسئله را عربستان و آمریکا بهخوبی میدانند که دولت و ملت ایران در خصوص چنین اهدافی، بسیار مقاوم هستند.
شما گفتید که آمریکا از کاهش قیمت ضرر میکند و خودش دست به چنین اقدامی نمیزند، اما عدهای اعتقاد دارند که آمریکا از کاهش قیمت نفت سود میبرد و با این کار، نه تنها هزینههایش کاهش پیدا میکند، بلکه به ایران نیز ضربه میزند!
اولاً باید توجه کنید که صادرات نفت در آمریکا ممنوع است. تمامی نفتی که در این کشور تولید میشود، مصرف داخلی دارند و حجم بالایی نیز وارد میکنند. تولید و استخراج نفت و فروش آن در قالب بنزین و محصولات پتروشیمی و... در اختیار بخش خصوصی است. زمانی که قیمت نفت کاهش پیدا کند، تولید شیل اویل و نفت شمال صرفهی اقتصادی ندارد. همچنین با توجه به بازار رقابتی، آنها نمیتوانند سیاست تبعیض قیمتی را اتخاذ کنند. لذا باید قیمت نفت جایی باشد که همهی تولیدکنندگان نفت سودآوری داشته باشند و به بخشهای اقتصادی کشورشان ضربهی زیادی وارد نشود.
در طرف دیگر، کاهش قیمت به معنی افزایش سود نیست. شرکتهایی که واردکننده بودهاند، نفت را ارزان میخرند و مجبورند ارزان بفروشند، اما شرکتهای تولیدکنندهی نفت بسیار متضرر میشوند. پس کاهش قیمت اصلاً به نفع آمریکا نیست.
به نظر شما، کاهش قیمت تا کجا ادامه پیدا میکند و قیمت در سال آینده، به چه میزان افزایش پیدا خواهد کرد؟
تجربهی بازار نفت نشان داده است که قیمت نفت تا نقطهی سربهسر نفتهای گران، یعنی چیزی حدود ۳۵ دلار، کاهش پیدا میکند. در اقتصاد یک نقطهی سودآوری وجود دارد که جمع هزینههای ثابت و متغیر است. این قیمت برای شیل اویل حدود ۷۰ تا ۸۰ دلار است، اما نقطهی سربهسر نقطهای است که تنها هزینهی متغیر پوشش داده میشود و این برای شیل اویل حدود ۳۵ دلار است. به عبارت دیگر، آمریکا تا این قیمت میتواند کاهش قیمت را تحمل کند و زمانی که قیمت نزدیک به نقطهی سربهسر رسید، باید انتظار ریکاوری در بازار داشته باشیم. در سال ۹۸، نفت به قیمت ۸ دلار رسید. در این سال، ۴۵ هزار نفر در آمریکا از کار اخراج شدند. در آن سال، سفرای آمریکا در کشورهای عربی وارد مذاکره شدند و قیمت نفت را افزایش دادند.
در بحران نفتی ۱۹۷۳، اعضای عرب عضو اوپک، به جز عراق، به تحریم فروش نفت به آمریکا پرداختند. (ایران، عراق، ونزوئلا و سایر کشورهای غیراوپک از این تحریم تبعیت نکردند.) برای حلوفصل این بحران، وزیر امور خارجهی وقت آمریکا، هنری کسینجر، به یک مسافرت دورهای در خاورمیانه رفت و مذاکرات وسیعی برای حلوفصل این بحران در خاورمیانه انجام داد. حدود ده سال بعد، هنری کسینجر اعلام کرد که اهمیت تحریم و بحران نفتی بیشتر از جنبهی روانی آن بوده و بُعد اقتصادی در آن از اهمیت چندانی برخوردار نبوده است.
اکنون که ضربههای زیادی به اقتصاد آمریکا وارد شده است، باید انتظار داشته باشیم که سفرا یا وزیر امور خارجهی آمریکا در کشورهای عربی، سفرهایی انجام دهند و با بسیاری از این کشورها وارد مذاکره شود تا میزان تولید خود را کاهش دهند و قیمت نفت افزایش پیدا کند.
پس از آن، نفت تا چه قیمتی افزایش پیدا میکند؟
اولاً اینکه نباید انتظار داشته باشیم قیمت نفت به بالای صد دلار برسد، زیرا شرایط اقتصادی چنین قیمتی را نوید نمیدهد. میتوان پیشبینی کرد که با توجه به سطح تقاضا و عرضهی نفت و قیمت سودآوری هشتاددلاری در شیل اویل، قیمت نفت بین شصت تا هشتاد دلار، متغیر خواهد بود.
به نظر شما، قیمت نفت در بودجه به چه میزان باید باشد؟ آیا این کاهش شدید، تأثیر چندانی در بودجهی کشور دارد؟
توجه کنید که اکنون سهم نفت در بودجه، نزدیک به سی درصد است و ما مثل عربستان، وابستگی شدید به نفت نداریم. در طرف دیگر، بعد از شروع تحریم ما، نه تنها فروش نفت ایران کاهش پیدا کرد، بلکه در وصول پول فروش نفت نیز دچار مشکل شدیم. اکنون بخش عظیمی از درآمد نفتی ایران در بانکهای خارجی بلوکه شده است و ما نمیتوانیم به آن دست پیدا کنیم؛ یعنی برای تعیین سطح قیمت نفت و درآمد نفت در بودجه، شما نمیتوانید با یک ضرب ساده در میزان فروش و قیمت، به درآمد برسید و بگویید روزی ۲.۵ میلیون بشکه نفت داریم و بشکهای ۴۰ دلار میفروشیم پس ۳۶ میلیارد دلار در سال درآمد نفتی داریم. از این مبلغ بخش قابل توجهی به دست ما نمیرسد. لذا کیک نفت بسیار کوچکتر از آن چیزی است که الآن دولت و مجلس به آن توجه کردهاند. پس تأثیر کاهش قیمت نفت در بودجه مؤثر است، اما به اندازهای نیست که نگرانکننده باشد و دلیل آن هم این است که ما از فروش نفت درآمد زیادی حاصل نمیکنیم تا بتواند بر بودجه مؤثر باشد.
بعد از کاهش قیمت نفت ما نمیتوانیم بر کاهش قیمت کالاهای وارداتی حساب کنیم؟ یعنی این کاهش به کاهش قیمت کالاهای خارجی منجر میشود؟
امروزه سهم نفت و انرژی در تولید بسیاری از کالاها کاهش یافته است. در بسیاری از صنایع مثل خودروسازی، سهم انرژی نزدیک به ۱۰ درصد است و در صنایع وابسته و مرتبط با نفت مثل پتروشیمی، سهم انرژی حدود ۳۰ درصد است. در طرف دیگر، تا تأثیر کاهش قیمت مشخص شود، چند ماه طول میکشد. پس نه تنها تأثیر کاهش قیمت نفت با وقفه انجام میگیرد (که ممکن است بعد از آن، باز با افزایش قیمت مواجه باشیم)، بلکه سهم انرژی در تولید کالا بهحدی نیست که در کاهش قیمت کالاها تأثیر چندانی داشته باشد.
به نظر شما، این کاهش قیمت، شوک نفتی است یا یک کاهش قیمت طبیعی؟
شوک نفتی تعریف خاص خودش را دارد. در ادبیات بازار نفت، اگر کاهش قیمت یا افزایش آن، حاصل یک امر خارجی باشد و به قول اقتصاددانان، عامل برونزا داشته باشد، به آن شوک نفتی میگویند. اما اگر عامل کاهش یا افزایش، عوامل اقتصادی بازار نفت باشند، دیگر به آن شوک نفتی نمیگوییم. در سال ۱۹۷۲، بهخاطر جنگ اعراب و بعد از انقلاب اسلامی و اتفاقاتی که در ایران روی داد، شوک نفتی ایجاد شد و قیمت نفت تغییرات بسیاری داشت. در مدت اخیر، کاهش قیمت بهخاطر عوامل بیرونی نبوده و به دلیل عوامل اقتصادی بوده است. پس نمیتوان به آن شوک نفتی اطلاق کرد.
مرجع : برهان