۱

مهربان بودن سخت نیست

تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۴۲
مهربان بودن سخت نیست
عباس سندی کارگردان فیلم «پناهگاه» است و پیش از این مستند «سپیده» او دیپلم افتخار جشنواره منطقه‌ای سینمای جوان آفتاب را دریافت کرد. این فیلمساز فیلم مستند که از رشت در جشنواره‌ فیلم فجر شرکت کرده است تاکنون چندین مستند داشته است که از موفقیت هایی هم برخوردار بوده اند.

مستند او در جشنواره فیلم فجر درباره پناهگاهی در حومه شهر رشت است که برای نگهداری و درمان حیوانات زخمی و بی سرپرست اهلی و وحشی مورد استفاده قرار می گیرد.

«پناهگاه» آخرین روز از جشنواره فیلم فجر سی و سوم در کاح جشنواره برای اهالی رسانه به نمایش درمی آید.

عباس سندی در گفتگوی خود درباره فیلم درباره اینکه آن را با شیوه بدون مصاحبه ساخته است و در همه جا خودش عقب تر از سوژه قرار داشته است سخن گفت و بیان کرد که در این شیوه از مستندسازی سعی می کرده است تا رفتار سوژه را پیش بینی کد.

گفتگوی ما را با وی می خوانید:

*شما در مستند «پناهگاه» مکانی را به تصویر کشیده اید که مامنی برای حیوانات است. چطور به این موضوع رسیدید؟

- این مستند درباره خانمی است که شغل اداری خود را در دانشگاه رها می کند و به نگهداری از حیوانات اهلی و وحشی که بی سرپرست هستند مشغول می شود.

«شفاخانه آناهیتا» اسم این پناهگاه است و تعداد اعضایی که به شکل ثابت در آنجا فعالیت دارند ۴ نفر هستند که شامل آزاده محجوب، خواهر و برادرش و همچنین یکی از دوستانش می شوند. جالب است بدانید که اینها از این کار سود مالی هم ندارند و تنها با عشقی که دارند کار را انجام می دهند. یعنی اگر کسی حیوانی را از این پناهگاه بخواهد رایگان در اختیارش قرار می دهند و هزینه ای دریافت نمی کنند.

*پس هزینه های شفاخانه چگونه تامین می شود؟

- بخشی از هزینه های این پناهگاه از طریق کمک های مردمی تامین می شود و همچنین کلینیک های دامپزشکی هم چون او را می شناسند اگر حیوانی را تیمار کنند رایگان و یا با هزینه ای کمتر این کار را انجام می دهند.

مستند پناهگاه

*و چه بخشی از این سوژه برای شما جالب بود؟

- همین جالب بود که شخصی بدون هیچ سود مالی مشغول به چنین کاری شده است. این خانم و دوستانش تمام وقت خود را برای این کار گذاشته‌اند. او ابتدا در شهر زندگی می کرد و در دانشگاه پیام نور رشت مشغول به کار بوده است و اینکه کسی از تمام امکانات زندگی برخوردار باشد و به کاری مشغول شود که برای او توجیه اقتصادی ندارد برای من فیلمساز جالب بود. البته خود من هم به حیوانات علاقه دارم و شاید این هم دلیل دیگری شد.

آزاده محجوب هم اکنون در حومه شهر ساکن است و دیگر مردم و خود اداره حفاظت از محیط زیست او را می شناسند و حتی چندی پیش چند توله وحشی گورکن را به او سپردند. با این حال مساله این است که وی به طور رسمی حمایت نمی شود و با هزینه شخصی خود درمان و نگهداری حیوانات را بر عهده دارد. بیشتر حیواناتی که نگهداری می کند سگ ها و گربه ها هستند؛ حیواناتی که در سطح شهر می چرخند و افراد آنها را پیدا می کنند و به این پناهگاه تحویل می دهند. گاهی هم به او موارد حیوان آزاری را خبر می دهند و یا اگر کسی با حیوانی تصادف کرده باشد، او یا یکی از دوستانش به کمک این حیوانات می آید.

*پروسه تولید شما در این مستند چگونه پیش رفت و چقدر نیاز بود که با این خانم و پناهگاه وی در ارتباط باشید؟

- آشنایی اولیه من به سال ۹۰ بازمی گردد. روی یک فیلم کوتاه داستانی کار می کردم که در یک سکانس به حیوان خانگی نیاز داشتم و او را به من معرفی کردند که در منزل خودش در سطح شهر تعداد محدودی سگ و گربه را نگهداری می کرد. من آن فیلم را با عنوان «بازگشت به خانه» ساختم.

بعد از چندی متوجه شدم که ملکی را در حومه شهر خریده است و به شکل جدی تر در حال نگهداری است. اواخر سال ۹۱ سوژه خود را با او مطرح کردم و دوباره به سراغ وی رفتم. شروع کار من از اوایل تابستان ۹۲با تصویربرداری شکل گرفت و تا اواسط پاییز ۹۳ ادامه داشت.

مستند پناهگاه

*چرا اینقدر این پروسه طولانی شد؟

- دوست داشتم شرایط کاری این پناهگاه را در فصول مختلف نشان دهم چون این وضعیت نگهداری از حیوانات به طور مثال در تابستان با فصل بارانی و برفی فرق دارد بنابراین خواستم سختی کار به این شکل دیده شود.

علت دیگر طولانی شدن این کار این بود که لحظاتی که از کار ثبت می کردم مرا راضی نمی کرد چون فکر کردم آنچه که ثبت شده گویا نیست و بعد دوباره فیلمبرداری کردم و در مجموع ۲۵ ساعت راش داشتم.

*شما در این فیلم مستند از هیچ مصاحبه ای استفاده نمی کنید؟

- خیر. من نمی خواستم با مصاحبه کردن با آن افراد فیلم خود را جلو ببرم و این فیلم بدون مصاحبه ساخته شد. هدفم این بود که در این مستند تا آنجا که می توانم حضورم احساس نشود و تاثیر مستقیمی روی کارها و فعالیت های سوژه خود نیز نگذارم بنابراین هیچ گاه به آنها نگفتم از کجا بروند و یا چه کاری انجام دهند و همیشه سعی می کردم که حرکت های آنها را پیش بینی کنم و این هم یکی دیگر از دلایل طولانی شدن کار بود. درواقع بیننده تمام اطلاعاتی که لازم دارد از کارها اعمال و گفته های این افراد با یکدیگر بدست می آورد بدون اینکه مصاحبه مستقیمی ببیند.

*چطور حرکات آنها را پیش بینی می کردید؟

- ابتدا چند جلسه بدون دوربین کارهای آنها را می دیدم و یا بخشی را از آنها سوال می کردم که روز خود را از صبح تا شب چگونه می گذرانند و بعد به لحاظ حرکتی بر اساس آنچه که می دانستم پیش بینی می کردم. من در این فیلم تقریبا در همه جا از سوژه عقب تر هستم و نخواستم در کارها دخالت داشته باشم.

*برای ساخت این اثر چه مستندهای مشابهی را دیدید که فکر می کنید این کار به آنها نزدیک باشد؟

- در ایران دو فیلم نمونه را می توانم مثال بزنم فیلم «مشتی اسماعیل» که پیش از این سیمرغ جشنواره فجر را بدست آورده است و «راننده و روباه» که ساختاری دارد که من در مستند خود استفاده کردم.

*منظور ساختار بدون مصاحبه بودن است؟

- بله. البته فکر می کنم این ساختار بیشتر سلیقه ای است اما به نظرم تا حدی به یک کلیشه تبدیل شده است و برای مستندهای خبری جواب می دهد. چندی پیش اخبار سراسری یکی از شبکه ها با این خانم مصاحبه کرد برای خود من هم اصلا سخت نبود که مصاحبه خبری داشته باشم و اتفاقا فیلم کوتاهی با عنوان «سپیده» داشتم که پیش درآمدی بر این فیلم بود و در آن حدود ۱۰ دقیقه با خانم محجوب مصاحبه کردم. آن شکل از ساختار چندان سخت نیست و اینکه شما بخواهید بدون کلام مستقیم موضوعی را به مخاطب نشان دهید بسیار سخت تر است.

مستند پناهگاه

موضوع اینجاست که دوست داشتم بی واسطه و با کمترین میزان تاثیرگذاری روی سوژه، او را به تصویر بکشم. فکر می کنم این سبک دقت بیشتری را از مخاطب برای فهمیدن طلب می کند و توجه بیشتری می کند تا از خلال صحبت های سوژه با اطرافیان و حرکات او اطلاعات لازم را دریافت کند.

*اهمیت اصلی این مستند برای شما در چه بود؟

- اگر از بحث علاقه خودم به حیوانات بگذریم؛ اینکه یک نفر در تمام طول سال از صبح تا شب کاری را بدون استراحت انجام دهد و بدون اینکه به کارهای عادی خودش برسد برای من بسیار عجیب بود. گویی یک نفر خودش را فدای کاری کرده باشد و مساله هم اینجاست که این شخص هیچ حقوقی از جایی دریافت نمی کند تنها اگر کمک هایی از مردم برسد می تواند از آنها استفاده کند و نکته دیگر هم این است که به هیچ وجه از این حیوانات بهره مادی نمی برد به طور مثال اگر سگی را مراقبت کند و کسی پیدا شود که آن را بخواهد به رایگان در اختیار مردم قرار می دهد.

* تمام کارهای این فیلم تقریبا توسط خود شما انجام شده است فکر نمی کنید این مساله به فیلم ضربه بزند؟

-بله تهیه کنندگی، کارگردانی و تصویربرداری این فیلم با خود من بود و البته این کمک می کرد که همانطور که می خواستم کارم با واسطه های کمتر انجام شود و من مستقیما سوژه را در برابر مخاطب قرار دهم از طرف دیگر من در حوزه تصویربرداری فارغ التحصیل انجمن سینمای جوانان ایران هستم و به نوعی در این زمینه حرفه ای بودم اما در مورد صدابرداری باید گفت این مستند صدابرداری حرفه ای ندارد حتی در تصویر هم از ضعف هایی برخوردار است چون با دوربین هندی کم اچ دی کار شده است. با این حال من چاره دیگری نداشتم کل بودجه این فیلم با ۳ میلیون انجام شد و من مجبور بودم مستندم را با کمترین امکانات و برآوردها بسازم.
مرجع : مهر
کد مطلب : ۲۷۰۰۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.