اختصاصی/ فردا ۵ اسفند جشن اسفندگان(سپندارمذگان) روز عشق
روز عشق آریایی شادباش/ تقویم ایرانی قربانی دست کاری های دل خواهانه
4 اسفند 1393 ساعت 13:59
چند سالی است حوالی ۲۵ بهمن ماه (۱۴ فوریه)، هیاهو و هیجانی زیبا را در خیابان های شهر به وفور شاهد هستیم. چهره های خندان که به مناسبت خرید کادو برای عزیزان شان تبسمی حاکی از رضایت بر لب دارند.
مغازههای اجناس کادوئی لوکس و فانتزی که جای سوزن انداختن ندارد. گلفروشیها سرشان حسابی شلوغ میشود. همهجا اسم ولنتاین و کادوی روز عشق به گوش میخورد و کسی که به دنبال بهانهای برای ابراز عشق و علاقه به شخصی میگردد؛ در این روز خود را به قافله عاشقان روز ولنتاین، این رسم آشنای بیگانه میرساند.
دیگر همه میدانند داستان ولنتاین چیست و جوابی در پاسخ برای گفتن دارند، حتی اگر این شنیدهها به روایات مختلف و باور عامیانه باشد. اکثر مردم میدانند که در سده سوم میلادی، در روم باستان فرمانروایی بیرحم و قاطع به نام کلودیوس دوم وجود داشته است که معتقد بوده است سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد. ازاینرو ازدواج را برای سربازان قدغن میکند؛ اما کشیشی به نام والنتیوس (والنتاین) بهطور پنهانی عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری میکرده است. همین دلیلی برای به حبس کشیدن وی میشود. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان میشود و با قلبی عاشق اعدام میشود. روزی که قرار بود والنتاین کشته شود، نامهای برای تشکر از دختر زندانبان با مضمون Love from your valentine نوشت. پاپ جلاسیوس در سال ۴۹۶ بعد از میلاد، ۱۴ فوریه را بهافتخار او روز ولنتاین نامید و تبدیل به نمادی برای روز عشق شد.
اما آیا از روز عشق آریایی چیزی میدانید؟ آیا تابهحال مطلبی درباره جشن ملی اسفندگان (سپندارمذگان) یا همان روز گرامی-داشت عشق، زمین و زن به گوشتان خورده است؟ آیا تاریخ دقیق آن را میدانیم؟ تابهحال به حواشی آن دقت کردهاید؟
آنقدر جذب آیین و رسوم و مناسبات زندگی غربیان شدهایم که گاه در پی افراط در این تقلید کورکورانه و ظاهری، به نسخهای بهمراتب غربیتر از خود غربیان بدل شدهایم. درحالیکه نسبت به فراموشی آدابورسوم و آیینهای ملی خود هیچ واهمهای نداریم.
جشن اسفندگان، یادمانی بسیار کهن و نماد زایش و باروری است. با توجه به منابع موجود اسفندگان در ایران باستان، نه روز زن به مفهوم مطلق و امروزی آن (منظور از زن، همسر است و نه جنسیت آن) بلکه روز گرامی داشت زمین بارور و همتای انسانی آن یعنی بانوان بوده است. سپندارمزد نگهبان زمین است و ازآنجاکه زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد، جشن اسفندگان (اسپندگان) برای گرامی داشت زنان نیکوکار برگزار میگردید و ایرانیان از دیرباز این روز را روز زن و روز مادر مینامیدند.
شاید کمتر ایرانی از وجود روز عشق در ایران باستان و برگزاری جشنی برای بزرگداشت این موهبت، آنهم نه با قدمت سه قرن پیش از میلاد رومیان، بلکه از بیست قرن پیش از میلاد اطلاع داشته باشد. کمتر ایرانی میداند روز پنجم اسفندماه به نام اسفندگان (اسپندارمذگان/ اسفندارمذگان/ اسفندارگان/ سپندارگان/ اسپندگان/ اسفندگان)، جشن زمین و گرامی داشت عشق است. در زمان گذشته این ماه بهویژه این روز، عید زنان بوده است و در این عید مردان به زنان بخشش مینمودند و هنوز این رسم در اصفهان و دیگر شهرهای پهله (شهرهای ناحیهی مرکز و غرب ایران) باقیمانده است.
در ایران کهن، این جشن بهاری مخصوص زنان بوده که در آن روز از آزادی بیشتری برخوردار بودند، بهویژه دختران «دم بخت» به همسرگزینی تشویق میشدند، ازاینرو این جشن را «مردگیران» مینامیدند.
چند صباحی بعد بانفوذ بیشتر مذهب، این جشن نخست تغییر ماهیت داده و جشن زنان شوهردار شده و این دسته زنان در آن روز از شوهران خود بهپاس یک سال پارسایی و خانهداری و شوهر دوستی هدیه میگرفتند. در این روز زنان بر تخت پادشاهی مینشستند و فرمان میراندند و همهی کارها نیز به دست مردان و پسران انجام میگرفت.
درگذشته این جشن همراه با آداب رسوم و تشریفاتی ویژه برگزار میشد. آیینهایی نیز که امروزه در بسیاری از نقاط دور و نزدیک میهن برگزار میشود، همگی در پیوند با روابط عاطفی و مهرآمیز همسران است و ارتباطی با جنسیت زن این جشن هنوز هم بانام «اسفندی» در بسیاری از نواحی مرکزی ایران، همچون اقلید، کاشان و محلات برگزار میشود وزنان در این روز، برای خوشنودی ایزد بانوی پشتیبان باروری خود، آشی نیز میپزند که بنام همین جشن، «آش اسفندی» نامیده میشود. این آیین در روستاهای پیرامون کاشان، همچون «نَ شَ لج»، «اِستَ رک» و «نیاسر»، در نخستین روز اسفندماه برگزار میشود.
اگرچه منابع کهن ازجمله ابوریحان این جشن را در روز پنجم اسفند ذکر کردهاند. ولی با توجه به تغییر ساختار تقویم ایرانی در زمان خیام که پس از ابوریحان میزیست و سیویک روزه شدن شش ماه نخست سال درگاه شماری ایرانی، بعضی منابع بهاشتباه تاریخ ذکرشده را ۶ روزبه عقب آوردهاند که این کار نادرست است. به دلیل رواج تقویمی به نام «سال نمای دینی زرتشتیان» که تمامی ماهها را ۳۰ روزه فرض کرده و بهعلاوه ۵ روز که در آخر سال قرار داده است. نتیجه آن شده که جشن اسفندگان را ۶ روز قبلتر (به علت محسوب نکردن ماههای ۳۱ روزه) از ۵ اسفند و در ۲۹ بهمن معرفی میکنند.
اما دربارهی این پرسش که روز اسفنگان ۵ اسفند به تقویم امروزی است یا ۲۹ بهمن، باید گفت که این اندازهها و فاصلههای تعریفشده در متون و منابع کهن ایرانی، تنها با گاهشماری ایرانی با ماههای سیویک روزه (هجری خورشیدی فعلی) که بزرگترین دستاورد دانش گاهشماری در جهان است مطابق است؛ ولی با کتابچهای نوساخته که در چند سال اخیر در ایران بانام «سالنمای دینی زرتشتیان چاپ میشود،» مطابقت پیدا نمیکند. در این کتابچه، فاصلهی ۱۰۰ روزه از اول آبان تا جشن سده به ۱۰۶ روز، فاصلهی ۴۰ روزهی شب یلدا تا جشن سده به ۴۶ روز و فاصلهی ۲۵ روزهی جشن سده تا اسفندگان به ۱۹ روز رسیده است. این فاصلهها با هیچکدام از اسناد و منابع و تاریخنامههای ایرانی هماهنگی ندارد. پس روز ِدرست و سزاوار ِ این جشن، همان پنجم اسفندماه است و قابلقبول نیست جشنی که بر پایه ماه اسفند نهاده شده است در بهمنماه گرفته شود.
هماکنون بعضی از زرتشتیان ایران، روز سپندارمزد (پنجم) از ماه سپندارمزد (اسفند) را روز ۲۹ بهمن و روز جشن سپندارمذگان میدانند. در بعضی مناطق ایران که در نسلهای پیش، زرتشتی بوده و اکنون مسلمان شدهاند، این مراسم هرساله پنج روز مانده به ماه اسفند، برگزار میشود. از این مناطق میتوان به منطقه پشتکوه استان یزد اشاره کرد که این مراسم بهویژه در روستای پندر بهصورت باشکوهی برگزار میشود.
ترویج جشنهای فراموششده باستانی و جایگزین کردن آنها با جشنهای بیگانه که بهصورت فراگیر درآمده و تلاشهایی در جهت جهانی کردن آنها در حال انجام است و این حداقل تلاشی است که میتوان در جهت حفظ منابع هویتساز ملت انجام داد.
جشنهای ۱۲ گانه، آیینهای نوروزی، جشن سده، گاهنبارهای، جشن تولد خورشید (یلدا) و هزاران مراسم دیگر، خود مؤید پیوند عمیق و دیرینه فرهنگ این مرزوبوم با جشن و شادی است. ملت ایران ازجمله ملتهایی است که زندگیاش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبتهای گوناگون جشن میگرفتند و با سرور و شادمانی روزگار میگذراندهاند. این جشنها نشاندهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلقوخوی، فلسفه حیات و کلاً جهانبینی ایرانیان باستان است. ازآنجاییکه ما بافرهنگ باستانی خود ناآشناییم، شکوه و زیبایی این فرهنگ نیز با ما بیگانه شده است.
چهبهتر است خودمان و مسئولان با مطرح نمودن این جشنها و بیان فلسفه آنها، بهگونهای درست از فرهنگمان حفاظت و جلوی هجوم فرهنگی سایر فرهنگهای ناآشنا را بگیریم. اطلاع داشتن از فرهنگهای سایر ملل بسیار عالی و والاست، ولی نشناختن فرهنگ خود و مرعوب شدن در برابر فرهنگهای دیگر کاری ناپسند و نابجاست. بسیاری از صاحبنظران با قائل شدن کارکرد برای پدیدههای فرهنگی و اجتماعی مانند ولنتاین، بر این باورند که جشن ولنتاین پاسخی است به یک نیاز. نیاز به شادی و یکی از اصلیترین دلایل رواج گسترده این جشن را در جامعه محدود بودن روزها و مناسبتهای شادی میدانند. اگرچه این رسم برگرفته از یک سنت اروپایی آمریکایی است، اما در کشور ما به دلیل اینکه روزهای شاد بسیار کم است، جوانان روز ولنتاین را جشن میگیرند. به دلیل اینکه ما نتوانستهایم عناصر فرهنگی خود را برای جوانان بهروز و جذاب کنیم و خود مشوق روی آوردن جوانان به این فرهنگها شدهایم. ازآنجاییکه این فرهنگ با روحیات نسل جوان سازگار است بنابراین مورد اقبال قرارگرفته است.
در چنین شرایطی اگر مسئولان کشور صلاح میدیدند و اجازه میدادند تا جشنهای باستانی و ملی ایران آزادانه در میان همهی مردم کشور بهویژه جوانان فراگیر شود، ضمن اینکه یکی از سنتهای زیبای ایرانی حفظشده بود، زمینه برای نفوذ اندیشهها و سنتهای بیگانه به کشور فراهم نمیشد و ولنتاین بهراحتی جای خالی جشن اسفندگان را در دل جوانان پر نمیکرد. البته شاید هنوز دیر نشده باشد که روز عشق را از ۱۴ فوریه (Valentine) به ۲۹ بهمن (سپندار مذگان ایرانیان باستان) تغییر دهیم.
*معصومه کوشکستانی*
کد مطلب: 28939