۰

متن کامل سخنرانی نتانیاهو علیه ایران

تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۸:۱۱
متن کامل سخنرانی نتانیاهو در برابر کنگرۀ آمریکا را در زیر می‌خوانید:

رییس مجلس نمایندگان جان بونر، آقای رییس پرو تم، سناتور اورین هچ، رهبر اقلیت—اکثریت سنا، میچ مک کانل، رهبر اقلیت مجلس نمایندگان نانسی پلوسی، رهبر اکثریت مجلس نمایندگان کوین مک کارتی.

ضمناً می‌خواهم از رهبر دموکرات‌های سنا هری رید تشکر کنم. هری، خوشحالم که دوباره سر پا می‌بینمت.(تشویق)

به نظرم راست می‌گویند، مرد خوب روی زمین نمی‌ماند.(خندۀ حضار)

دوستان من، عمیقاً خوشحالم که فرصتی دست داد تا برای سومین بار در برابر مهم‌ترین نهاد قانونگذاری جهان، کنگرۀ ایالات متحده، سخنرانی کنم.

دوست دارم از همۀ شما به خاطر بودن در اینجا تشکر کنم. من واقفم که سخنرانیم موضوع جنجال‌های زیادی شده است. عمیقاً از این که برخی حضور من در اینجا را سیاسی می‌دانند، ناراحتم. قصد من هرگز این نبوده است.

من می‌خواهم از شما تشکر کنم، از دموکرات‌ها و جمهوری‌خواه‌ها، به خاطر حمایت مشترکتان از اسراییل که سال به سال و دهه به دهه وجود داشته است.

من می‌دانم که فرقی ندارد در کدام سوی راهرو نشسته‌اید، شما در کنار اسراییل ایستاده‌اید.

اتحاد مثال‌زدنی میان اسراییل و ایالات متحده همواره ورای سیاست بوده است. این اتحاد باید همواره ورای سیاست‌ها باقی بماند.

به خاطر آمریکا و اسراییل، ما سرنوشت مشترکی داریم، سرنوشت سرزمین‌های موعودی که آزادی را گرامی می‌دارند و امید را عرضه می‌دارند. اسراییل از حمایت آمریکایی‌ها متشکر است. از مردم آمریکا و از روسای جمهور آمریکا، از هری ترومن تا باراک اوباما.

ما همه کارهایی که رییس جمهور اوباما برای اسراییل انجام داده است را قدر می‌دانیم.

اکنون، برخی از آن کارها را همه می‌دانند.

برخی از آن کارها را همه می‌دادند، مثل تقویت همکاری‌های امنیتی و تبادل اطلاعاتی و مخالفت با قطعنامه‌های ضداسراییلی سازمان ملل.

برخی از کارهایی را که رییس جمهور برای اسراییل انجام داده، کمتر به گوش مردم رسیده است.

من در سال ۲۰۱۰، وقتی که آتش‌سوزی جنگل کارمل برای ما اتفاق افتاده بود به او زنگ زدم و او بلافاصله پذیرفت تا به درخواست من برای کمک فوری پاسخ دهد.

در سال ۲۰۱۱، سفارت ما در قاهره در محاصره قرار گرفت، و دوباره، او در این لحظۀ حساس کمکی حیاتی در اختیار ما گذاشت.

یا حمایت او برای در اختیار رهگیرهای موشکی در هنگام عملیات تابستان گذشتۀ ما که در آن با تروریست‌های حماس می‌جنگیدیم.

(تشویق)

در هر کدام از آن لحظه‌ها، من با رییس جمهور تماس گرفتم، و او در کنارم بود.

و برخی از کارهایی که رییس جمهور برای اسراییل انجام داده است ممکن است هرگز آشکار نشود، چرا که به برخی از حساس‌ترین و استراتژیک‌ترین مسائلی باز می‌گردد که میان رییس جمهور آمریکا و نخست وزیر اسراییل مطرح می‌شود.

اما من به آنها واقفم، و همیشه به خاطر آن حمایت از رییس جمهور اوباما سپاسگزار خواهم بود. (تشویق)

و اسراییل از شما، کنگرۀ آمریکا، سپاسگزار است، به خاطر حمایت شما، به خاطر اینکه از این همه راه ما را حمایت کردید، به خصوص به خاطر کمک‌های نظامی سخاوتمدانه و دفاع موشکی، از جمله گنبد آهنین. (تشویق)

تابستان گذشته، میلیون‌ها اسراییلی در برابرهزاران راکت حماس حفاظت شدند، به این خاطر که این گنبد بزرگ (کنگره) کمک کرد تا گنبد آهنین را بسازیم.

متشکرم، آمریکا. از تو به خاطر همۀ کارهایی که برای اسراییل انجام دادی متشکرم.

دوستان من، من امروز به عنوان نخست وزیر اسراییل به اینجا آمدم، به این خاطر که تعهدی عمیق احساس می‌کنم که در مورد مسئله‌ای که می‌تواند حیات کشور من و آیندۀ ملت من را تهدید کند با شما صحبت کنم: دستیابی ایران به سلاح‌های هسته‌ای.

ما مردمی باستانی هستیم. در تاریخ نزدیک به چهارهزار سالۀ ما، بسیاری مکرراً سعی داشته‌اند تا ملت یهود را نابود کنند. فردا شب، در مناسبت یهودی "پوریم"، ما کتاب استر را می‌خوانیم. ما ماجرای نایب السلطنۀ قدرتمند پارسی به نام هامان، که دو هزار و پانصد سال پیش نقشۀ نابودی ملت یهود را کشید، می‌خوانیم. اما یک زن شجاع یهودی، ملکه استر، این نقشه را برملا ساخت و به ملت یهود حق داد تا از خود در برابر دشمنانشان دفاع کنند.

آن نقشه شکست خورد. ملت ما نجات یافت. (تشویق)

امروز مردم یهود با تلاشی دیگر از سوی یک قدرتمند پارسی دیگر مواجهند که می‌خواهد ما را نابود کند. رهبر ایران، آیت‌الله خامنه‌ای قدیمی‌ترین تنفر را، قدیمی‌ترین تنفر را که ضدسامی‌گری است، با جدیدترین تکنولوژی‌ها نشر می‌دهد. او توییت می‌کند که اسراییل باید نابود محو شود—او توییت می‌کند. شما می‌دانید، در ایران چیزی با عنوان اینترنت آزاد وجود ندارد. اما او به انگلیسی توییت می‌کند که اسراییل باید نابود شود.

آنهایی که فکر می‌کنند ایران دولت یهود را تهدید می‌کند، اما مردم یهود را نه، به حسن نصرالله، رهبر، حزب الله، سازمان تروریست نیابتی اصلی ایران گوش کنند. او گفت: اگر همۀ یهودی‌ها در اسراییل جمع شوند، دیگر لازم نیست زحمت گیر آوردنشان از گوشه و کنار دنیا را بکشیم.

اما ایران فقط مشکل یهودی‌ها نیست، همانطور که رژیم نازی فقط مشکلی برای یهودی‌ها نبود. شش میلیون یهودی‌ای که توسط نازی‌ها قتل عام شدند، تنها کسری از ۶۰ میلیون انسانی بودند که در جنگ جهانی دوم کشته شدند. بنابراین، رژیم ایران هم تهدیدی جدی، نه فقط برای اسراییل، بلکه برای صلح در تمام جهان است. برای آنکه میزان خطر ایران مسلح به سلاح‌های هسته‌ای را درک کنیم، ابتدا باید کاملاٌ ماهیت رژیم را درک کنیم.

مردم ایران، مردم بسیار بااستعدادی هستند. آن‌ها وارث یکی از بزرگترین تمدن‌های جهان هستند. اما در سال ۱۹۷۹، آنها به چنگ متعصبین مذهبی افتادند—متعصبین مذهبی‌ای که بلافاصله دیکتاتوری سیاه و وحشیانه‌ای را به آنها تحمیل کردند.

در آن سال، متعصبین یک قانون اساسی، یک قانون اساسی جدید برای ایران تدوین کردند. در این قانون اساسی وظیفۀ سپاه پاسداران تنها حفاظت از مرزهای ایران نیست، بلکه همچنین محقق کردن ماموریت ایدئولوژیک جهاد است. موسس رژیم، آیت‌الله خمینی، پیروانش را ترغیب کرد تا "انقلاب را به سراسر جهان صادر کنند."

من اینجا در واشنگتن ایستاده‌ام و تفاوت‌ از زمین تا آسمان است. سند تاسیس آمریکا وعدۀ زندگی، آزادی و پویش خوشبختی را می‌دهد. سند تاسیس ایران قول مرگ، ظلم و پویش جهاد را می‌دهد. و در حالیکه دولت‌ها در سراسر خاورمیانه سقوط می‎کنند، ایران به سوی این خلا حمله برده تا دقیقاً آن را عملی کند.

آدمکشهای ایران در غزه، پادوهایش در لبنان، پاسدارهای سپاه در بلندی‌های جولان، دارند با سه چنگال ترور به اسراییل چنگ می‌اندازند. اسد، با پشتیبانی ایران، سوری‌ها را قتل عام می‌کند. شبه نظامیان شیعه، با پشتیبانی ایران، در عراق جولان می‌دهند. حوثی‌ها، با پشتیبانی ایران، در حال در اختیار گرفتن یمن هستند، و تنگه‌های استراتژیک در دهانۀ دریای سرخ را تهدید می‌کنند. در کنار تنگۀ هرمز، تسلط بر تنگه‌، گلوگاه دیگر تامین نفت جهان را در اختیار ایران قرار می‌دهد.

همین هفتۀ پیش، در نزدیکی هرمز، ایران یک رزمایش نظامی برگزار کرد و ماکت یک نام آمریکایی را منفجر کرد. این اتفاق همین هفتۀ پیش در حالی که داشتند با ایالات متحده مذاکرات هسته‌ای انجام می‌دادند افتاد. اما متاسفانه، در ۳۶ سال گذاشته، حمله‌های ایران علیه ایالات متحده همه چی بوده است به غیر از ماکتی. و هدفهایشان هم همه واقعی بودند.

ایران دهها آمریکایی را در تهران به گروگان گرفت، صدها سرباز، دریادار، آمریکایی را در بیروت قتل عام کرد و مسئول کشتن و مجروح کردن هزاران مرد و زن آمریکایی در حال خدمت در عراق و افغانستان است.

ایران از خاورمیانه فراتر رفته، و آمریکا و متحدانش را با استفاده از شبکۀ جهانی ترورش مورد حمله قرار می‌دهد. ایران مرکز جامعۀ یهودیان و سفارت اسراییل در بوینس آیرس را منفجر کرد. به القاعده کمک کرد تا سفارت‌های ایالات متحده در آفریقا را با بمب منفجر کند. ایران حتی سعی کرد که سفیر عربستان سعودی را همین جا در واشنگتن ترور کند.

در خاورمیانه، ایران اکنون بر چهار پایتخت عربی مسلط است: بغداد، دمشق، بیروت و صنعا. و اگر کسی مانع پیشروی ایران نشود، به زودی شهرهای دیگری به اینها خواهند پیوست.

بنابراین، در زمانی که بسیاری امیدوارند که ایران به جامعۀ ملل ملحق خواهد شد، ایران مشغول بلعیدن ملل است. (تشویق)

ما همه باید در کنار هم بایستیم تا جلوی پیشرفت کشورخواری، مطیع سازی و ترور از سوی ایران را بگیریم. (تشویق)

حالا، دو سال پیش به ما گفتند که به رییس جمهور روحانی و وزیر خارجه ظریف فرصت دهید تا تغییر و اعتدال را برای ایران بیاورند. چه تغییری! چه اعتدالی!

دولت روحانی همجنس‌گرایان را دار می‌زند، مسیحیان را تحت پیگرد قرار می‌دهد، روزنامه‌نگاران را زندانی می‌کند و حتی بیش از پیش زندانیان را اعدام می‌کند.

سال گذشته، همین ظریفی که دل دیپلمات‌های غربی را برده، روی قبر عماد مغنیه تاج گل گذاشت. عماد مغنیه مغز متفکر تروریستی‌ای است که، اگر بن لادن را فاکتور بگیریم، بیش از هر تروریست دیگری خون آمریکایی‌ها را ریخته است. دوست داریم یک نفر راجع این موضوع از او سوال بپرسد.

رژیم ایران به همان شدت گذشته افراطی است، فریادهای "مرگ بر آمریکا"، همان آمریکایی که آن را شیطان بزرگ می‌خواند، به بلندی قبل است.

حال، این موضوع نباید ما را سوپرایز کند، چرا که ایدئولوژی رژیم انقلابی ایران ریشۀ عمیقی در اسلام جنگ‌طلبانه دارد و به همین خاطر هم این رژیم همواره دشمن آمریکا خواهد بود.

گول نخورید. جنگ میان ایران و داعش، ایران را به دوست آمریکا بدل نمی‌کند.

ایران و داعش برای کسب تاج اسلام جنگ‌طلبانه با هم رقابت می‌کنند. یکی خودش را جمهوری اسلامی نامیده است. دیگری خود را دولت اسلامی نامیده است. هر دو می‌خواهند یک امپراطوری اسلامی جنگ طلب را ابتدا به منطقه و سپس به کل جهان تحمیل کنند. آنها فقط بین خودشان اختلاف دارند که چه کسی حاکم آن امپراطوری باشد.

در این جنگ تاج و تخت مرگبار، جایی برای آمریکا یا اسراییل نیست، صلحی برای مسیحیان، یهودی‌ها یا مسلمانانانی که عقاید اسلامی قرون وسطایی ندارند در کار نیست، حقی برای زنان وجود ندارد، آزادی‌ برای هیچکس وجود ندارد.

بنابراین وقتی پای ایران و داعش در میان باشد، دشمنِ دشمنِ تو دشمنِ توست.

فرقشان این است که داعش به چاقوی قصابی، سلاح‌های به غنیمت گرفته شده و یوتیوب مسلح است، در حالی که ایران به زودی به موشک‌های بالستیک بین‌قاره‌ای و بمب‌های اتمی مسلح خواهد شد. ما همیشه باید به خاطر داشته باشیم – یک بار دیگر تاکید می‌کنم- که بزرگترین تهدیدی که جهان با آن مواجه است، ازدواج اسلام جنگ‌طلبانه با سلاح‌های هسته‌ای است. شکست دادن داعش و اجازۀ دست یافتن به سلاح‌های هسته‌ای به ایران، یعنی اینکه نبردی را برده‌اید، اما جنگ را باخته‌اید. ما نمی‌توانیم بگذاریم این اتفاق بیافتد. (تشویق)

اما این اتفاق، دوستان من، دقیقاً اتفاقی است که خواهد افتاد اگر توافقی که اکنون بر سرش مذاکره می‌کنند از سوی ایران پذیرفته شود. آن توافق مانع ایران در توسعۀ سلاح‌های هسته‌ای نخواهد شد. این توافقنامه تضمین می‌کند که ایران به آن سلاح‌ها دست خواهد یافت، آن هم به شکل انبوه.

اجازه بدهیم چرایش را توضیح بدهم. در حالی که هنوز توافق نهایی امضا نشده است، مولفه‌هایی که در هر توافق بالقوه‌ای حاضر خواهند بود را اکنون همه می‌دانند. شما برای دانستن اینها نیازی به آژانس‌های اطلاعاتی و اطلاعات سری ندارید. شما توی گوگل می‌توانید اینها را پیدا کنید.

اگر تغییر بزرگی ناگهان رخ ندهد، ما همه با اطمینان می‌دانیم که هر توافقی با ایران شامل دادن دو امتیاز بزرگ به ایران می‌شود.

اولین امتیاز بزرگ، زیرساخت هسته‌ای عظیمی را برای ایران حفظ می‌کند، که فرصت فرار هسته‌ای کوتاهی را در اختیار آن کشور می‌گذارد. فرصت فرار هسته‌ای، زمانی است که طول می‌کشد تا میزان کافی از اورانیوم یا پولوتونیم غنی شده در سطحی که برای ساخت بمب لازم است تولید شود.

بر اساس این توافق حتی یکی از تاسیسات هسته‌ای هم تخریب نخواهد شد. هزاران سانتریفیوژی که برای غنی‌سازی اورانیوم استفاده می‌شوند، به چرخش خود ادامه می‌دهند. هزاران سانتریفیوژ دیگر موقتاً از چرخه خارج خواهند شد، اما نابود نمی‌شوند.

از آنجا که برنامۀ هسته‌ای ایران عمدتاً دست نخورده باقی خواهد ماند، فرصت فرار هسته‌ای ایران بسیار کوتاه خواهد بود – یک سال بر اساس ارزیابی ایالات متحده و طبق ارزیابی اسراییل از این هم کوتاهتر.

و اگر—اگر جلوی کار ایران بر روی سانتریفیوژهای پیشرفته، سانتریفیوژهای سریعتر و سریعتر گرفته نشود، آن زمان فرار حتی می‌تواند کوتاهتر هم بشود، بسیار کوتاهتر.

درست است، برخی محدودیت‌ها بر برنامۀ هسته‌ای ایران اعمال خواهد شد و پایبندی ایران به آن محدودیت‌ها توسط بازرسان بین‌المللی مورد نظارت قرار خواهد گرفت. ما مشکل اینجاست. ببینید، تخلفاتی که بازرسان ثبت می‌کنند، جلوی آنها را نمی‌گیرد.

بازرسان وقتی که کرۀ شمالی به سوی بمب رفت، این موضوع را می‌دانستند، اما این مسئله مانع آنها نشد. کرۀ شمالی دوربین‌ها را خاموش کرد، بازرسان را بیرون انداخت. و در عرض چند سال به بمب رسید.

حال به ما هشدار داده‌اند که کرۀ شمالی در پنج سال آینده می‌تواند توپخانه‌ای با صد بمب هسته‌ای داشته باشد.

همچون کرۀ شمالی، ایران نیز مانع بازرسان بین‌المللی شده است. این کشور این کار را حداقل در سه مقطع جداگانه انجام داده است—۲۰۰۵، ۲۰۰۶، ۲۰۱۰. همچون کرۀ شمالی، ایران هم قفل ها را شکست، دوربین‌ها را خاموش کرد.

البته می‌دانم که همۀ شما خبر دارید، اما ایران نه تنها مانع کار بازرسان می‌شود، بلکه به خوبی بازی قایمش کن و تقلب کن را هم با آنها انجام می‌دهد.

آژانس دیدبان هسته‌ای سازمان ملل، IAEA، دوباره روز گذشته گفت که ایران همچنان از شفاف سازی دربارۀ برنامۀ هسته‌ای نظامیش سرباز می‌زند. ایران تا به حال دوبار در حالی که داشته در تاسیسات هسته‌ای نطنز و قم کار می‌کرده، مچش گرفته شده – دو بار، نه یک بار، دو بار. تاسیساتی که بازرسان اصلاً از وجودشان بی‌خبر بودند.

در حال حاضر، ایران می‌تواند تاسیساتی را پنهان کرده باشد که ما، ایالات متحده و اسراییل، از آنها بی‌خبریم. همانطور که رییس سابق بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی سال پیش گفت: "اگر امروز تاسیسات گزارش‌نشده‌ای در ایران نباشد، اولین باری است که در طول بیست سال گذشته این اتفاق می‌افتد."

ایران بارها و بارها ثابت کرده که نمی‌توان به آن اعتماد کرد و به همین خاطر است که اولین امتیاز بزرگ در توافق، منبع نگرانی بزرگی است. این امتیاز، ایران را با یک زیرساخت عظیم هسته‌ای به حال خود می‌گذارد و به بازرسان تکیه می‌کند تا مانع از فرار هسته‌ای شوند. این امتیاز این خطر واقعی را ایجاد می‌کند که ایران با تخطی از توافق می‌تواند به بمب برسد.

اما امتیاز بزرگ دوم، خطری حتی بزرگتر را ایجاد می‌کند که ایران با پایبندی به توافق به بمب دست یابد. چرا که همۀ محدودیت‌های برنامۀ هسته‌ای ایران به صورت خودکار در طول حدود یک دهه منقضی می‌شوند.

حال، اگرچه یک دهه ممکن از در حیات سیاسی زمانی دراز به نظر برسد، اما در حیات یک ملت، یک چشم برهم زدن است. در زندگی کودکان ما یک چشم بر هم زدن است. ما همه مسئولیم که عواقب زمانی را که محدودیت‌های توانایی‌های هسته‌ای ایران برچیده و همۀ تحریم‌ها برداشته شود را در نظر بگیریم. ایران آزاد خواهد بود که ظرفیت هسته‌ای عظیمی بسازد که می‌تواند، بمب‌های هسته‌ای بسیار فراوانی را تولید کند.

رهبر ایران علناً این را می‌گوید. او می‌گوید که ایران قصد دارد ۱۹۰۰۰۰ سانتریفیوژ داشته باشد، نه ۶۰۰۰ یا حتی ۱۹۰۰۰ تایی که امروز دارد، بلکه ده برابر آن—۱۹۰۰۰۰ سانتریفیوژ غنی‌سازی اورانیوم. با چنین ظرفیت عظیمی، ایران می‌تواند، هر وقت که اراده کند، در طول چند هفته سوخت مورد نیاز یک توپخانۀ هسته‌ای کامل را فراهم کند.

دوست قدیمی من، جان کری، وزیر امور خارجه، هفتۀ پیش تایید کرد که ایران پس از انقضای توافق می‌تواند آن ظرفیت عظیم سانتریفیوژ را به صورت مشروع در اختیار داشته باشد.

حال من از شما می‌خواهم که راجع به آن فکر کنید. اصلی‌ترین حامی تروریسم در جهان، می‌تواند تنها چند هفته با اورانیوم غنی‌شدۀ کافی برای تامین تسلیحات یک توپخانۀ هسته‌ای کامل فاصله داشته باشد، آن هم با مشروعیت بین‌المللی.

و ضمناً، اگر برنامۀ موشکهای بالستیک بین قاره‌ای ایران بخشی از توافق نباشد، و تا الان ایران حتی حاضر به مذاکره دربارۀ آن شده، خوب، ایران می‌تواند وسیلۀ رساندن توپخانۀ هسته‌ایش به چهار گوشۀ جهان را هم داشته، از جمله هر نقطه‌ای از ایالات متحده را.

بنابراین، دوستان من، می‌بینید که این توافق دو امتیاز برزگ به ایران می‌دهد: اول، رها کردن ایران به همراه یک برنامۀ هسته‌ای عظیم و دوم، برداشتن محدودیت‌های آن برنامه در طول حدود یک دهه. به همین خاطر، این توافق خیلی بد است. این توافق مسیر ایران در رسیدن به بمب را سد نمی‌کند؛ این توافق مسیر ایران را برای رسیدن به بمب هموار می‌کند.

بنابراین چرا کسی باید چنین توافقی بکند؟ به این امید که ایران در سالهای آتی به سوی بهتر شدن پیش می‌رود، یا اینکه باور دارند که جایگزین (آلترناتیو) این توافق، بدتر است؟

من مخالفم. من باور ندارم که رژیم افراطی ایران پس از این توافق به سوی بهتر شدن پیش خواهد رفت. این رژیم ۳۶سال در قدرت بوده است، و اشتهای سیری‌ناپذیرش برای تجاوزگری هر سال بیشتر می‌شود. این توافق فقط اشتهای ایران را باز می‌کند، اشتهای ایران را برای تجاوز بیشتر باز می‌کند.

آیا زمانی که تحریم‌ها برداشته شوند و اقتصاد ایران قویتر شود، آیا از سلطه‌جوییش کم خواهد شد؟ اگر ایران همین الان که تحت تحریم است، چهار کشور را بلعیده است، وقتی که تحریم‌ها برداشته شوند چند کشور دیگر را خواهد بلعید؟ آیا ایران وقتی که بر کوه اسکناس نشسته و می‌تواند به تروریست‌ها پول بیشتری بدهد، به آن‌ها کمتر پول خواهد داد؟

چرا رژیم افراطی ایران به سوی بهتر شدن پیش برود، وقتی که می‌تواند از آنچه همۀ خوبان دارند را یکجا داشته باشد: سلطه‌جویی در خارج و شکوفایی در داخل؟

این سوالی است که همه در منطقۀ ما می‌پرسند. همسایگان اسراییل—همسایگان ایران می‌دانند که ایران وقتی که اقتصادش از بند رها شود و مسیری هموار برای رسیدن به بمب داشته باشد، حتی بیش از حالا سلطه‌جو خواهد شد و حتی بیش‌ از حالا از تروریسم حمایت خواهد کرد.

و بسیاری از این همسایگان می‌گویند، که پاسخشان به این مسئله مسابقه برای رسیدن سلاح‌های هسته‌ای برای خودشان خواهد بود. بنابراین این توافق ایران را به سوی بهتر شدن تغییر نمی‌دهد؛ این توافق فقط وضعیت خاورمیانه را بدتر می‌کند. توافقی که بناست مانع گسترش سلاح‌های هسته‌ای شود، در عوض جرقۀ شروع یک مسابقۀ تسلیحات هسته‌ای را در خطرناکترین منطقۀ جهان می‌زند.

این توافق خداحافظی با اسلحه نخواهد بود. این توافق خداحافظی با کنترل سلاح خواهد بود. و خاورمیانه‌ای که به سلاحهای هسته‌ای آغشته خواهد بود. منطقه‌ای که در آن تیراندازی‌های کوچک به جنگهای بزرگ دامن می‌زنند، به چراغ نفتی هسته‌ای بدل خواهد شد.

اگر کسی فکر می‌کند، اگر کسی فکر می‌کند که این توافق مشکلات را حل می‌کند، بهتر است بیشتر فکر کند. وقتی که این توافق امضا شود، ما با یک ایران بسیار خطرناک تر مواجه خواهیم بود. خاورمیانه‌ای مملو از بمب‌های هسته‌ای و شمارش معکوسی برای یک کابوس هسته‌ای بالقوه.

خانم‌ها و آقایان. من امروز به اینجا آمده‌ام تا به شما بگویم لازم نیست به امید اینکه ایران به سوی بهتر شدن تغییر خواهد کرد، روی امنیت جهان قمار کنید. ما لازم نیست که با آیندۀ خودمان و آیندۀ بچه‌هایمان قمار کنیم.

ما می‌توانیم اصرار بورزیم که محدودیت‌های برنامۀ هسته‌ای ایران تا زمانی که ایران به سلطه‌جوییش در منطقه و جهان ادامه دهد، برداشته نخواهد شد. (تشویق)

پیش از برداشتن آن محدودیت‌ها، جهان باید از ایران بخواهد که سه کار را انجام دهد. اول، سلطه‌جویی علیه همسایگانش در خاورمیانه‌ را متوقف کند. دوم... (تشویق)

دوم، حمایتش از تروریسم در سراسر جهان را متوقف کند. (تشویق)

و سوم، تهدید به نابود کردن کشور من، اسراییل، تنها کشور یهودی را متوقف کند. (تشویق)

متشکرم.

اگر قدرتهای جهانی آمادگی اصرار به ایران برای تغییر رفتارش را، پیش از امضای توافق را ندارند، حداقل باید اصرار کنند که ایران پیش از آنکه توافق صورت گیرد، رفتارش را تغییر دهد. (تشویق)

اگر ایران رفتارش را تغییر دهد، محدودیت‌ها برداشته خواهد شد. اگر ایران رفتارش را تغییر ندهد، محدودیت‌ها برداشته نخواهد شد.

اگر ایران می‌خواهد که همچون یک کشور عادی با آن برخورد شود، بگذارید ابتدا مثل یک کشور عادی عمل کند. (تشویق)

دوستان من، در مورد استدلال کسانی که می‌گویند جایگزینی برای این توافق وجود ندارد، دانش هسته‌ای ایران قابل پاک شدن نیست، برنامۀ هسته‌ای آن اینقدر پیشرفته که بهترین کاری که می‌توانیم بکنیم به تاخیر انداختن نتیجۀ ناگزیر است، یعنی چیزی که هدف اصلی توافق پیشنهاد شده است، چه می‌توان گفت؟

خوب، دانش هسته‌ای بدون زیرساخت هسته‌ای دستاورد چندانی برایتان نخواهد داشت. یک رانندۀ مسابقه، بدون ماشین نمی‌تواند رانندگی کند. یک خلبان بدون هواپیما نمی‌تواند پرواز کند. بدون هزاران سانتریفیوژ، چندین تن اورانیوم غنی شده یا تاسیسات آب سنگین، ایران نمی‌توان سلاح‌های هسته‌ای بسازد.

برنامۀ هسته‌ای را می‌توان بسیار بیشتر از چیزی که در این توافق به عقب بازگرداند. این کار هم با اصرار به یک توافق بهتر و ادامۀ فشار به یک رژیم بسیار آسیب‌پذیر، آن هم در این سقوط اخیر قیمت نفت، میسر می‌شود.

حال، اگر ایران تهدید کند که از میز مذاکره بلند خواهد شد – و این اتفاق در بازارهای ایران زیاد می‌افتد—بدانید که بلوف می‌زنند. آنها برخواهند گشت، چرا که آنها بسیار بیشتر از شما به توافق نیاز دارند. (تشویق)

و با حفظ فشار بر ایران و آنهایی که با ایران تجارت می‌کنند، شما قدرتش را دارید که باعث شوید آنها به این توافق نیازمندتر هم بشوند.

دوستان من، بیش از یک سال است که به ما می‌گویند که عدم توافق بهتر از یک توافق بد است. خوب، این یک توافق بد است. این یک توافق خیلی بد است. نبود این توافق برای ما بهتر است. (تشویق)

حال به ما می‌گویند که تنها جایگزین این توافق بد، جنگ است. این حقیقت ندارد.

جایگزین این توافق بد، یک توافق بسیار بهتر است.

توافق بهتری که ایران را با یک زیرساخت عظیم هسته‌ای و چنین فرصت فرار هسته‌ای کوتاهی، به حال خود رها نمی‌کند. توافق بهتری که محدودیت‌های برنامۀ هسته‌ای ایران را تا زمانی که سلطه‌جویی ایران پایان نیافته، برنمی‌چیند.

توافق بهتری که مسیر همواری برای رسیدن به بمب در اختیار ایران نمی‌گذارد. توافق بهتری که اسراییل و همسایگانش ممکن است دوست نداشته باشند، اما می‌توانند زیر سایه‌اش زنده بمانند. و هیچ کشوری... (تشویق)

و هیچ کشوری به اندازۀ اسراییل—هیچ کشوری به اندازۀ اسراییل به توافق خوبی که به صورت صلح‌آمیز این تهدید را رفع کند، علاقمند نیست.

خانم‌ها و آقایان، تاریخ ما را بر سر دوراهی سرنوشت‌سازی قرار داده است. اکنون می‌بایست میان دو راه انتخاب کنیم. یک راه به توافقی بد منتهی می‌شود که در بهترین حالت برای مدتی، بلندپرواز‌ی‌های هسته‌ای ایران را کند می‌کند، اما بی‌شک به یک ایران مسلح به سلاح هسته‌ای منجر می‌شود که سلطه‌جویی افسارگسیخته‌اش بی‌تردید به جنگ منتهی خواهد شد.

راه دوم، اگرچه دشوار است، می‌تواند به یک توافق بسیار بهتر منتهی شود که از یک ایران دارای تسلیحات هسته‌ای، یک خاورمیانۀ هسته‌ای، و عواقب وحشتناک هر دو برای بشریت، جلوگیری می‌کند.

شما لازم نیست رابرت فراست بخوانید تا این را بدانید. شما فقط لازم از زندگی کرده باشید تا بدانید که مسیر دشوار، مسیری است که کمتر رهرو دارد، اما این مسیر آیندۀ کشور مرا، امنیت خاورمیانه را، و صلح جهانی، صلحی که ما همه مشتاقانه می‌خواهیم، رقم خواهد زد.

دوست من، ایستادن در برابر ایران آسان نیست. ایستادن در برابر رژیم‌های تاریک و خونخوار هرگز آسان نیست. امروز در یک نجات‌یافتۀ هلوکاست و برندۀ جایزۀ نوبل، الی ویزل در میان ماست.

الی، زندگی و کار تو به کلمات جملۀ "دیگر هرگز" معنا می‌بخشد.

و ای کاش می‌توانستم به تو قول دهم، الی، که درسهای تاریخ آموخته شده‌اند. تنها کاری که از دستم بر می‌آید، این است که از رهبران دنیا بخواهیم که اشتباهات گذشته را تکرار نکنند.

(تشویق)

آینده را به پای حال قربانی نکنید؛ از سلطه‌جویی به امید دست یافتن به یک صلح موهوم غفلت چشم نپوشید.

اما من می‌توانم این را قول بدهم، روزهایی که مردم یهود در مواجهه با دشمنان نسل‌کش منفعل بودند، آن روزها گذشته است.

(تشویق)

ما دیگر در میان ملل دیگر پراکنده نیستیم و در دفاع از خود ناتوان نیستیم. ما حاکمیت خود را در خانۀ باستانیمان احیا کردیم. و سربازانی که از خانۀ ما دفاع می‌کنند، شجاعت بی‌حدوحصری دارند. برای اولین بار، پس از صد نسل، ما، مردم یهود، می‌توانیم از خودمان دفاع کنیم.

(تشویق)

به همین خاطر—به همین خاطر، به عنوان نخست وزیر اسراییل، می‌توانم یک قول دیگر به شما بدهم: حتی اگر اسراییل مجبور باشد که به تنهایی بایستد، اسراییل خواهد ایستاد.

اما من می‌دانم که اسراییل لازم نیست به تنهایی بایستد. می‌دانم که آمریکا در کنار اسراییل ایستاده است.

می‌دانم که شما در کنار اسراییل خواهید ایستاد.

شما در کنار اسراییل می‌ایستید، چون که می‌دانید، داستان اسراییل، فقط داستان مردم یهود نیست، بلکه داستان روح بشر است که دوباره و دوباره از سر خم کردن در برابر وحشت‌های تاریخ سرباز می‌زند. (تشویق)

در روبه‌روی من، آن بالا در بالکن، بالای سر همۀ ما در این اتاق، تصویر موسی قرار دارد. موسی مردم من را از بردگی به دروازه‌های سرزمین موعود رساند.

و پیش از آنکه مردم اسراییل وارد سرزمین اسراییل شوند، موسی به ما پیامی داد که هزاران سال است ما را مصمم نگاه داشته است، من امروز با این پیام شما را ترک می‌کنم (عبری حرف می‌زند)، "قوی و مصمم باشید، از آنها نهراسید و خوف نکنید."

دوستان من، باشد که اسراییل و آمریکا همواره در کنار هم بایستند، قوی و مصمم. باشد که ما از چالش‌های پیش رو نه بهراسیم و نه خوف کنیم. باشد که با اعتماد به نفس، قدرت و امید به استقبال آینده برویم.

باشد که خدا کشور اسراییل را برکت دهد و باشد که خدا ایالات متحدۀ آمریکا را برکت دهد.

(تشویق)

متشکرم. از شما بسیار متشکرم. از همۀ شما متشکرم.

شما فوق‌العاده هستید.

متشکرم آمریکا. متشکرم.

متشکرم.
مرجع : فرارو
کد مطلب : ۳۰۴۲۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.