۰

چرا یمن فروپاشید؟

تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۱۴
چرا یمن فروپاشید؟
فروپاشی دوباره یمن چندان شگفت انگیز نبود.کشوری که پیش از این تجزیه شده و دوباره به هم پیوسته بود، بیش ترین جمعیت جوان، و بیش ترین نرخ رشد جمعیت در منطقه را داراست، آب و نفت آن در حال اتمام است و به جای نهادهای باثبات، حکومتی شخصی دارد , در صدر فهرست کشورهای شکننده ای است که به احتمال بسیار زیاد به کشوری شکست خورده تبدیل خواهد شد.

ماه ژانویه داعش به طور قابل توجهی نیروگیری خود از یمن را افزایش داد و همان ماه بود که القاعده یمن مسئولیت حمله شارلی ابدو را پذیرفت.هفته گذشته داعش دو مسجد شیعی در یمن را بمباران کرد و بیش از ۱۳۰ نفر را در حال عبادت کشت.این هفته نیروهای حوثی به دومین شهر بزرگ یمن یعنی عدن نزدیک شده و رئیس جمهور هادی گریخت.

هنگامی که آمریکا سفارت خود در یمن را بست و نیروهای خود را خارج کرد، این کشور در اثر هجوم شورشیان و جهادی ها به پایگاه های نظامی، تصرف آن ها و به دست آوردن تانک ها و سلاح های سنگین کاملا در بحران فرو رفت.

وضعیت آن چنان وخیم شده است که ائتلافی از کشورهای سنی، به رهبری عربستان حمله هوایی سنگینی علیه حوثی ها به راه انداخته است و عربستان تهدید کرده است که برای برگرداندن دولت هادی ۱۵۰ هزار نیروی زمینی به یمن وارد خواهد کرد.

مورد یمن، به عنوان درسی ارزشمند برای فهم این نکته است که در صورت نادیده گرفتن پایه های ثبات جامعه چه رخ خواهد داد؛ پایه هایی چون رهبری مشروع با برنامه های جایگزین(منعطف)، نخبگان متحد، نهادهایی برای پر کردن اختلافات نژادی ، تصمین عادلانه بودن دسترسی های سیاسی اقتصادی و کاربردی نمودن اقتصاد با فراهم کردن ظرفیت های رشد و ایجاد شغل.

آمریکا به جای فراهم کردن این موارد، فریب این توهم را خورد که بمباران دقیق و دیگر مداخلات برای حذف عناصر خطرناک ثبات سیاسی اجتماعی بیش تری را ایجاد خواهد کرد.

هر فردی می توانست ببیند که شرایط فروپاشی در یمن روز به روز مهیاتر می شود و حملات هوایی علیه القاعده هیچ تاثیری بر آنها ندارد.این حملات کاری انحرافی و فرعی بود، درست مانند وقتی که تمام بدنه کشتی سوراخ شده و در حال غرق شدن است و شما در همان زمان، در حال اجرای کنسرت موسیقی روی عرشه باشید.

آن چه ما می دانیم، این است که منطقه ای با ۲۴ میلیون جمعیت (یعنی دو برابر جمعیتی که در شرق سوریه و غرب عراق تحت حکومت داعش هستند) عملا بدون حکومت، آماده منازعه و در حال سقوط در جنگ شهری همه جانبه بین حوثی ها و نیروهای مرتبط با داعش و القاعده است.

این جنگ، جنگی است که غرب صرف نظر از برنده آن، یک بازنده خواهد بود.اکنون دیگر برای انجام هر کاری دیر شده است و تنها باید نشست و تماشا کرد و یا از نیروهای میانه رویی که قادر هستند به عنوان قدرتی منطقه ای یا کشور ظهور کنند حمایت و یا عناصر خطرناک جهادی که در این راه قدم گذاشته اند را مهار کرد.هر دو این کارها دشوار است و یک هزینه انحرافی دیگر برای تلاش های بازگشت صلح به سوریه و عراق ایجاد خواهد کرد.به بیان دیگر آنچه که در یمن رخ داد، اگر چه قابل پیش بینی ولی بدترین نتیجه قابل تصور سیاست آمریکا بود.آمریکا همیشه خود را فریب داده است که حملات هوایی می تواند راه حلی مناسب برای مشکلاتی شکست خورده خاورمیانه و شمال آفریقا( و داعش) باشد و اگر قرار باشد این عقیده هم چنان ادامه پیدا کند اوضاع را تنها، ترسناک تر می کند.
مرجع : نسیم
کد مطلب : ۳۳۸۳۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.