۰

آدمکشی برای پراید

تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۵۸
اين زوج جوان که ۱۸ و ۲۰ سال دارند صبح روز گذشته در حالي که تحت الحفظ کارآگاهان پليس جنايي از کاشمر به مشهد منتقل شده بودند مقابل قاضي ويژه قتل عمد قرار گرفتند تا چگونگي وقوع جنايت فجيع را تشريح کنند.

مرد ۲۰ ساله ابتدا به قاضي موحدي راد گفت: جمعه گذشته به قصد خريد خودروي پرايد به جمعه بازار خودرو رفتم و پس از توافق بر سر قيمت يک خودروي مدل ۹۲، از مالک آن خواستم تا براي تنظيم قولنامه به منزل ما بيايد. وقتي در خانه، کار خريد خودرو با توافق طرفين به پايان رسيد من براي خريد شيريني بيرون از منزل رفتم، اما وقتي بازگشتم راننده خودرو با همسرم درگير شده بود و او در دفاع از خودش او را کشته بود.

در همين حال و پس از ادعاهاي مرد ۲۰ ساله، همسر ۱۸ ساله او نيز که سعي داشت با داستان‌سرايي ماجراي قتل را دفاع از خود جلوه دهد با تأييد اظهارات همسرش مدعي شد: وقتي همسرم بيرون رفت من در آشپزخانه مشغول شستن ظروف بودم که ناگهان راننده پرايد دستش را روي شانه ام گذاشت. من هم که در حال شستن چاقوي آشپزخانه بودم ناگهان با همان کارد ضربه اي به پشت او زدم که به قتل رسيد و... در اين هنگام قاضي «موحدي راد» از زن جوان پرسيد اگر آن مرد (مقتول) پشت سر شما ايستاده بود، بايد ضربه چاقوي شما به پهلو و يا شکم او اصابت مي کرد، نه به پشت مقتول!

اين گزارش حاکي است: متهم که پاسخي براي اين سوال نداشت با گفتن کلمه نمي دانم فقط سکوت کرد!!

در ادامه مقام قضايي سوال کرد از سوي ديگر نيز طبق اظهارات همسرتان شما همه لوازم منزلتان را فروخته بوديد و هيچ ظرف و ظروفي در منزل وجود نداشت پس شما در آن لحظه کدام ظرف ها را مي شستيد؟ متهم که ديگر چاره اي جز بيان حقيقت نداشت اظهارات خود را پس گرفت و به کشتن مرد ۳۰ ساله به خاطر سرقت پرايد توسط همسرش اعتراف کرد. در اين حال مرد ۲۰ ساله که همه چيز را پايان يافته مي ديد پس از چند ساعت تناقض گويي لب به سخن گشود و گفت: بيکار بودم و وضعيت مالي ام خوب نبود. همه لوازم منزلم را به ۳ ميليون تومان فروختم و سپس به قصد سرقت خودرو به جمعه بازار رفتم. وقتي پرايد آن مرد ناشناس را که مدل ۹۲ بود انتخاب کردم او را به بهانه نوشتن قولنامه به منزل اجاره اي ام در پلاک ۴۷ کشاندم. از قبل کاردي را زير لباس هايم پنهان کرده بودم. وقتي او با تعارفم جلوتر از من وارد منزل شد در يک لحظه کارد را بيرون کشيدم و ضربه اي به پشت او وارد کردم به طوري که کارد کج شد. وقتي روي زانوهايش افتاد ضربه ديگري نيز به او زدم و سپس با همکاري همسرم و با کاغذ باطله هاي روزنامه شيشه هاي پنجره ها را پوشانديم. هيچ پولي نداشتم در خانه ام. تنها يک فرش و ميز تلويزيون باقي مانده بود به همين دليل از جيب مقتول مقداري پول برداشتم و با آن ها کلنگ، بيل و مقداري اسيد خريدم و به خانه بازگشتم. سراميک ها را برداشتم و گودالي براي دفن جسد حفر کردم. بعد از آن هم به خاطر اين که جسد زودتر متلاشي شود، اسيدها را روي پيکر او ريختم و با خاک هاي موجود جسد او را دفن کردم. سپس مدارک خودرو را برداشتم و به همراه همسرم از يک جاده فرعي به طرف کاشمر رفتيم تا چند روزي را در منزل يکي از بستگانمان سپري کنيم، ولي در بين راه مورد ظن مأموران قرار گرفتيم که با مشخص شدن سابقه سرقت خودرو ديگر چاره اي جز اعتراف به قتل نداشتيم.

بنابراين گزارش، در حالي که بازجويي از متهمان مذکور تا بعدازظهر روز گذشته به طول انجاميد، «قاضي موحدي راد» با صدور قرار بازداشت موقت، آنان را در اختيار کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي قرار داد تا بررسي هاي بيشتري در اين باره انجام شود.

«قاضي موحدي راد» در پايان جلسه بازجويي از متهمان به شهروندان توصيه کرد: هنگام خريد و فروش خودرو در مکان هايي مانند جمعه بازار دقت کنند و به افراد ناشناس اطمينان نکنند چرا که در اين موارد همه عوامل براي ارتکاب جرم آماده است.

از سويي ممکن است خريدار مبالغ زيادي پول به همراه داشته باشد و از سوي ديگر نيز همه مدارک خودرو توسط فروشنده حمل مي شود بنابراين شهروندان حتماً تنظيم قولنامه را در مراکز معتبر و يا در حضور شاهدان شناخته شده، انجام دهند و احتمال هر گونه ارتکاب جرمي را در نظر بگيرند.
مرجع : روز نو
کد مطلب : ۳۴۵۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.