۰

وزارت بهداشت حاضر بود خسارت سریال را بدهد!

تاریخ انتشار
سه شنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۱۳
گزیده گفت‌وگوی هفته‌نامه مثلث با خشایار الوند - که در «مرد هزار چهره»، «مرد دوهزار چهره»، «قهوه‌تلخ»، «ویلای‌من» و «شوخی کردم» جزو اعضای اصلی تیم نویسندگان بوده است - را می‌خوانید:

♦ من در قسمت‌های ابتدایی این‌کار (سریال در حاشیه) جزو تیم نویسندگان بودم. زمانی که کار به‌دلیل اعتراضات نظام پزشکی و وزارت بهداشت و ... متوقف شد، پیشنهاد نوشتن یک فیلم سینمایی برایم پیش آمد که با آقای مدیری مطرح کردم و دوستانه از گروه جدا شدم. بعد از جدایی از گروه اسمم هم از تیتراژ حذف شد.

♦ وقتی طنز اجرا می‌شود و انتقادی صورت می‌گیرد، عده‌ای از افراد از اینکه همکاران، طبقه اجتماعی یا قومیتشان مورد اشاره قرار گرفته دلخور می‌شوند. اما چون ما در این زمینه تربیت نشده‌ایم و در مورد هر موضوعی همه‌چیز را تعمیم می‌دهیم، اگر با یک پلیس شوخی شود همه پلیس‌ها ناراحت می‌شوند و به اصطلاح به خودشان می‌گیرند، یا مثلاً اگر شخصیتی در فیلم یا سریالی با لهجه‌ای خاص صحبت کند آن قومیت دلخور می‌شوند و تصور می‌کنند منظور و مقصود هنرمند یکایک افراد آن قوم است؛ درحالی‌که اینطور نیست و ماجرا چیزی ورای اینهاست. اگر آن فیلم یا سریال طنز باشد که اوضاع سخت‌تر است و ممکن است آن کاراکتر را به حساب تمسخر یک قشر یا قومیت از جامعه بگذارند. البته من درباره کار خاصی صحبت نمی‌کنم و شاید حتی در برخی موارد حق با کسانی باشد که دلخور هستند و ممکن است در اثری حقیقتا تمسخر صورت گرفته باشد که صحبت من درباره چنین موارد استثنایی نیست. من درباره اکثر آثاری صحبت می‌کنم که قصد انتقاد با زبان شیرین طنز را دارند نه قصد تمسخر یا توهین. واقعا اینطور نیست که با نقد رفتار یک پزشک، یا مثلاً شوخی با یک نفر که لهجه فلان شهر خاص را دارد، رفتار تمام پزشکان یا تمام افراد آن شهر زیر سوال برود‌ که اگر چنین باشد کار از اساس درست نیست.

♦ درباره چنین اعتراضات یا دلخوری‌هایی باید بگویم اولاً آستانه تحمل ما قدری پایین است و ثانیاً در این باره تربیت نشده‌ایم. در بسیاری از کشورهای دیگر ممکن است با همه شوخی شود، با رئیس‌جمهور، با شاغلان فلان حرفه، فلان طبقه و ... و اتفاق خاصی هم نمی‌افتد؛ اتفاقاً گاهی حتی به نفع کسانی که با آنها شوخی شده هم تمام می‌شود.

♦ در همین سریال «در حاشیه» و درباره جامعه پزشکان باید گفت‌ وقتی سره از ناسره متمایز می‌شود و از پزشک متخلف انتقاد می‌شود، پزشکی که به لحاظ کاری سالم است و تخلف نمی‌کند باید خوشحال شود که ناخالصی‌های این حرفه نشان داده می‌شود و حساب پزشکان متعهد از متخلفان این حرفه جدا می‌شود. در حقیقت نمایش تخلفات یا انتقاد از برخی افراد غیرمتعهد یک حرفه اتفاقاً سبب می‌شود حساب افراد متعهد و غیر‌متعهد از هم جدا شده و همه در یک طبقه قرار نگیرند. اما متأسفانه آستانه تحمل‌ها قدری پایین است که شاید باعث ایجاد برخی مسائل می‌شود.

♦ وقتی از نمایش صحبت می‌شود باید درنظر داشته باشیم که کاراکترها کاملاً خیالی و ساخته ذهن هنرمند هستند. اساساً نمایش یعنی اثری ساخته ذهن هنرمند؛ اگرچه گاهی برخی موضوعات را هم از واقعیت الهام گرفته باشد. به هیچ عنوان قرار نیست در یک اثر هنری افراد گروه یا صنف خاصی از جامعه تخریب شوند و هدف هنر این نیست. اصلاً چرا یک هنرمند باید چنین کاری بکند؟ وظیفه هنر و هنرمند چیز دیگری است؛ چیزی ورای توهین، تمسخر یا تخریب.

♦ در سکانسی از قسمت اول سریال «در حاشیه» که خود من آن را نوشتم، «دکتر کاشفی» با لحن اعتراضی به نقش وکیل داستان می‌گوید: «مگر تو وکیل نیستی؟» او جواب می‌دهد که: «نه من وکیل نیستم، من فقط یکسری ارتباطات دارم.» در حقیقت عنوان می‌کند که من وکالت نخوانده‌ام و ارتباطاتی دارم. در سریال «ویلای من» کاراکتری داشتیم که وکیل بود که چند نفر از آشنایان که وکیل هستند گفتند چرا در همه سریال‌ها وکیل‌ها آدم‌های زیرک به معنای بد کلمه نشان داده می‌شوند؟ گفتم: حتما رفتارهای این چنینی در برخی وکلا دیده شده و دستمایه قرار گرفته، وگرنه این موضوع قابل تعمیم به همه وکلا نیست. همین‌طور هم درباره پزشکان و دیگر حرفه‌ها. اصلا به نظر من پزشکی که چنین رفتارهایی که در این سریال نشان داده می‌شود را بروز دهد، پزشک نیست.

♦ به‌هرحال می‌شود پیش‌بینی کرد که اعتراضاتی وجود خواهد داشت. من از ابتدا به آقای مدیری گفتم که این کار را نسازد و از این طرح بگذرد، اما ‌ نظر ایشان بود که کار تولید شود. البته من بعد از مدتی نتوانستم همکاری با این سریال را ادامه بدهم اما به دلیل دوستی با ‌آقای مدیری در جریان ماجرا قرار می‌گرفتم. در جریان اتفاقات سریال «ساختمان پزشکان» هم بودم و به‌هرحال به دلیل کار در این حوزه سابقه برخورد‌ها را دارم. در «ساختمان پزشکان» مسائل خانوادگی عده‌ای از انسان‌ها مطرح می‌شد که برخی از سکانس‌ها هم در مطب یک روانپزشک روایت می‌شد. این موضوع به نظرم ربطی به اشخاص خاصی نداشت. اما به دلیل حرف و حدیث‌هایی که به وجود آمد سریال توقیف شد، با اصلاحاتی دوباره شروع کردند و نقش روانپزشک را تغییراتی دادند و... در نهایت هم سریال ۹۰ قسمتی را در ۵۵ قسمت جمع کردند. این است که چون سابقه این موضوعات را می‌دانستم، به آقای مدیری گفتم این کار را نسازد چون حدس می‌زدم که این اتفاقات بیفتد.‌ به‌هرحال اجتناب‌ناپذیر است و باید تحمل کنیم.

♦ به نظرم باید اجازه دهیم هرکس کار خودش را بکند؛ هنرمند اثرش را بسازد، پزشکان هم در عمل ثابت کنند این‌طور نیستند. اگر هرکسی کار خود را انجام بدهد همه‌چیز سر جای خود قرار می‌گیرد. فکر می‌کنید کسانی که مسئول نظارت برممیزی‌ها در صدا‌و‌سیما هستند، این چیزها را درک نمی‌کنند؟ یا نظارتی بر ساخت مجموعه‌ها ندارند؟

♦ مسلماً ما لازم داریم که خودمان به نقد خود بپردازیم. ما در «شب‌های برره» جامعه را نقد کردیم و رفتارهای ناهنجار را نشان دادیم، از آسمان و زمین برسرمان ریختند که شما ایران و ایرانی را مسخره کرده‌اید، اخلاقیات را رعایت نکردید و... اما در واقعیت در انتها برای مردم چیزی ماند که همزمان که سریالی مفرح دیدند، کمی به خود آمده و رفتارهایی را به یکدیگر گوشزد کنند.

♦ وزارت بهداشت حتی حاضر شده بود خسارت هم بدهد و این سریال ادامه پیدا نکند اما صدا‌و‌سیما پای این سریال ایستاد و دیدیم که با پخش آن اتفاق خاصی هم نیفتاد. این اقدام صدا‌و‌سیما سبب شد راه برای کارهای بعدی باز شود و وقتی قرار باشد با افرادی شوخی شود، کار در نطفه خفه نمی‌شود.
کد مطلب : ۳۷۰۱۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.