۱

زندگی‌نامه آیت‌الله سید علی غیوری

تاریخ انتشار
شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۵۷
زندگی‌نامه آیت‌الله سید علی غیوری
آیت‌الله سید علی‌ غیوری‌ نجف‌آبادی‌ فرزند سید مصطفی‌ در سال‌ ۱۳۰۹ ش‌ در نجف‌آباد اصفهان‌ متولد شد. پدرش‌ کاسب‌ خرده‌پا و مادرش‌ مریم‌ بیگم‌ خانه‌دار بود. وی‌ تحصیلات‌ خود را تا پایان‌ دوره‌ی‌ ابتدایی‌ در زادگاه‌ خود گذراند و سپس‌ به‌ علت‌ علاقه‌ به‌ علوم‌ دینی‌ به‌ تحصیلات‌ حوزوی‌ روی‌ آورد. پدرش‌ و نیز مدیر مدرسه‌اش‌ با این‌ تصمیم‌ مخالف‌ بودند، ولی‌ وی‌ با اصرار رضایت‌ آنان‌ را به‌ دست‌ آورد.

بنابراین‌ در سال‌ ۱۳۲۵ رهسپار اصفهان‌ شده‌ و در مدرسه‌ی‌ علمیه‌ی‌ «نیماورد» اصفهان‌ به‌ تحصیل‌ پرداخت‌. در مدت‌ ۲ سال‌ اقامت‌ در اصفهان‌، مقدمات‌ و بخشی‌ از سیوطی‌ و حاشیه‌ را در نزد آقایان‌ ایران‌نژاد، صالحی‌، فرقدانی‌ و محمد توسلی‌ فراگرفت‌. سپس‌ برای‌ تکمیل‌ دانش‌ خویش‌ رهسپار قم‌، مرکز علوم‌ دینی‌ شد. در قم‌ در مدرسه‌ی‌ حاج‌ ملاصادق ساکن‌ گردید و حاشیه‌ را نزد همشهری‌ خود شیخ‌ ابراهیم‌ امینی‌ فراگرفت‌. برای‌ آموختن‌ رسائل‌، مکاسب‌ و لمعتین‌ در درس‌ آیت‌الله مشکینی‌ و آیت‌الله سلطانی‌ طباطبایی‌ حاضر شد و قوانین‌ را نزد آقا شیخ‌ عبدالجواد سدهی‌ آموخت‌. مطول‌ را هم‌ در نزد شیخ‌ نعمت‌الله صالحی‌ نجف‌آبادی‌ ـ همان‌ واعظی‌ که‌ وعظش‌ او را به‌ علوم‌ دینی‌ علاقه‌مند نمود ـ فراگرفت‌. پس‌ از تکمیل‌ مقدمات‌ در درس‌ خارج‌ فقه‌ آیت‌الله بروجردی‌ شرکت‌ کرد و هم‌زمان‌ به‌ درس‌ خارج‌ فقه‌ آیت‌الله عباسعلی‌ شاهرودی‌ و آیت‌الله حاج‌ شیخ‌ مرتضی‌ حائری‌ می‌رفت‌. شرکت‌ در درس‌ نکاح‌ آیت‌الله گلپایگانی‌، اصول‌ امام‌ و مکاسب‌ آیت‌الله نجفی‌ از دل‌مشغولی‌های‌ او در این‌ زمان‌ بود. مدرسه‌ی‌ حجتیه‌ مأوای‌ بعدی‌ او بود که‌ پس‌ از مدرسه‌ی‌ ملاصادق انتخاب‌ کرد و در آنجا بود که‌ توسط‌ آیت‌الله ابراهیم‌ امینی‌ معمم‌ شد.

غیوری‌ مانند طلاب‌ جوان‌ آن‌ سال‌ها با فعالیت‌های‌ فدائیان‌ اسلام‌ در جریان‌ کارهای‌ سیاسی‌ قرارگرفت‌. وی‌ با سید عبدالحسین‌ واحدی‌ مرد شماره‌ی‌ ۲ فدائیان‌ اسلام‌ در ارتباط‌ بود و در جلسات‌ آن‌ جمعیت‌ شرکت‌ می‌جست‌. پیش‌ از آنکه‌ امام‌ خمینی‌ نهضت‌ خویش‌ را آغاز کند، غیوری‌ نسبت‌ به‌ او ارادت‌ و الفت‌ پیدا کرده‌ بود و این‌ الفت‌ از همان‌ روزهای‌ آغازین‌ ورودش‌ به‌ قم‌ بود که‌ امام‌ را در مدرسه‌ی‌ فیضیه‌ در هنگام‌ اقامه‌ی‌ نماز جماعت‌ به‌ امامت‌ آیت‌الله اراکی‌ مشاهده‌ کرد.

آیت‌الله غیوری‌ در یکی‌ از سفرهای‌ تبلغی‌اش‌ به‌ شهر ری‌ در عید غدیر ۱۳۴۰، به‌ دعوت‌ هیئت‌ ملایری‌ها مقدمات‌ بنای‌ مسجدی‌ را فراهم‌ کرد. شبستان‌ مسجد را در مدت‌ کوتاه‌ (حدود چهل‌ روز) ساخت‌ و با اجازه‌ی‌ امام‌ در آنجا ساکن‌ شد و از این‌ زمان‌ همواره‌ خود را نماینده‌ی‌ امام‌ در منطقه‌ می‌دانست‌. غیوری‌ مسجد را که‌ با نام‌ امام‌ حسن‌ عسگری‌ (ع‌) نامگذاری‌ شده‌ بود، پایگاه‌ ترویج‌ مرجعیت‌ امام‌ ساخت‌. مسجد امام‌ حسن‌ عسگری‌ (ع‌) شهر ری‌ به‌ رهبری‌ آیت‌الله غیوری‌، پیشتاز مبارزه‌ با مفاسد اجتماعی‌ نیز شد. وی‌ علاوه‌ بر آن‌، دو دبستان‌ به‌ نام‌های‌ «سجادیه‌» و «رضویه‌» برای‌ دختران‌ و پسران‌ منطقه‌ ساخت‌ و مکانی‌ را نیز برای‌ سرپرستی‌ ایتام‌ ایجاد کرد و صندوق قرض‌الحسنه‌ای‌ را هم‌ به‌ همین‌ منظور بنیان‌ نهاد.

به‌ همت‌ او خیابان‌ «سیمان‌» شهر ری‌ که‌ از لحاظ‌ مفاسد شهره‌ بود، محیطی‌ فرهنگی‌ و مذهبی‌ شد؛ چنان‌که‌ او با پول‌ گزافی‌ قهوه‌خانه‌ی‌ مجاور مسجد را که‌ محل‌ فساد بود، خراب‌ و تبدیل‌ به‌ کتابخانه‌ کرد. این‌ اقدام‌ به‌ دلیل‌ پرداخت‌ پول‌ فراوان‌ مورد استقبال‌ دوستانش‌ واقع‌ شد. در اثر فعالیت‌های‌ ایشان‌ کمتر فردی‌ در منطقه‌ یافت‌ می‌شد که‌ مقلد امام‌ نباشد و این‌ استقبال‌ همه‌جانبه‌ از شدت‌ سختگیری‌ ساواک‌ نسبت‌ به‌ مقلدین‌ امام‌ در محل‌ کاست‌. این‌ تلاش‌ و استقبال‌ مردم‌ شهر ری‌ از مرجعیت‌ امام‌ موجب‌ شد که‌ اولین‌ شهریه‌ی‌ امام‌ از آنجا فراهم‌ شده‌ و غیوری‌ به‌ اصرار، ایشان‌ را برای‌ دادن‌ شهریه‌ متقاعد ساخت‌. با شروع‌ نهضت‌ امام‌، غیوری‌ از هیچ‌ کوششی‌ فروگذار‌ نکرد و در شب‌ ۱۲ محرم‌/ ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شیخ‌ عباسعلی‌ اسلامی‌، واعظ‌ مسجد امام‌ حسن‌ عسگری‌ توسط‌ شهربانی‌ شهر ری‌ دستگیر شد و آیت‌الله غیوری‌ به‌ محض‌ شنیدن‌ خبر دستگیری‌ امام‌، مردم‌ شهر ری‌ را برای‌ راهپیمایی‌ اعتراض‌آمیز به‌ سمت‌ تهران‌ دعوت‌ کرد. هنگامی‌ که‌ علمای‌ بلاد در اعتراض‌ با دستگیری‌ امام‌ خمینی‌ رو به‌ جانب‌ حضرت‌ عبدالعظیم‌ آورده‌ و در آنجا متحصن‌ شدند، منزل‌ غیوری‌ مرکز فعالیت‌ روحانیون‌ انقلابی‌ به‌ ویژه‌ آیت‌الله منتظری‌ شد و بسیاری‌ از علما، برای‌ گفتگو درباره‌ی‌ حوادث‌ روز به‌ خانه‌ی‌ وی‌ می‌آمدند.


با تبعید رهبر کبیر انقلاب‌ اسلامی‌ در ۱۳ آبان‌ ۱۳۴۳، غیوری‌ همچنان‌ مسجد امام‌ حسن‌ عسگری‌ (ع‌) را در مسیر نهضت‌ فعال‌ نگه‌‌داشت‌ و با دعوت‌ از روحانیون‌ انقلابی‌ نظیر: آیت‌الله ابوالقاسم‌ خزعلی‌، آیت‌الله محمد امامی‌ کاشانی‌، علی‌ اصغر مروارید و شهید محلاتی‌ برای‌ سخنرانی‌ در این‌ راه‌ می‌کوشید. تقید آیت‌الله غیوری‌ در این‌ مورد چنان‌ بود که‌ از سخنرانی‌ روحانیون‌ مخالف‌ امام‌ در مسجد ممانعت‌ به‌ عمل‌ می‌آورد. از سوی‌ دیگر با روحانیونی‌ همچون‌ آیات‌: مهدوی‌ کنی‌، امامی‌ کاشانی‌، علی‌ اصغر مروارید، فضل‌الله محلاتی‌ و شاه‌آبادی‌ به‌ برپایی‌ جلسات‌ مخفی‌ در روزهای‌ پنج‌شنبه‌ برای‌ کمک‌ به‌ نهضت‌ همت‌ می‌گماشت‌ که‌ محور این‌ جلسات‌ نشر اعلامیه‌ و کمک‌ به‌ خانواده‌ی‌ زندانیان‌ و تبعیدشدگان‌ بود.


او در این‌ مورد از مساعدت‌ آیت‌الله هاشمی‌ رفسنجانی‌ برخوردار بود. به‌ مرور شرکت‌کنندگان‌ در این‌ جلسات‌ بیشتر شدند و آیات‌: ایروانی‌، لاهوتی‌، بهشتی‌، مطهری‌ و مفتح‌ در این‌ جلسات‌ شرکت‌ می‌کردند. این‌ جلسات‌ هسته‌ی‌ اولیه‌ی‌ تشکیل‌ جامعه‌ی‌ روحانیت‌ مبارز را فراهم‌ کرد. آیت‌الله غیوری‌ در این‌ میان‌ اهتمام‌ فراوانی‌ برای‌ کمک‌ به‌ خانواده‌ی‌ زندانیان‌ سیاسی‌ داشت‌ و تجاری‌ چون‌ علاءالدین‌ میرمحمد صادقی‌، اخوان‌ فرشچی‌، و معینی‌ نجف‌آبادی‌ به‌ او مساعدت‌ می‌کردند. تلاش‌ او در این‌ مورد موجب‌ شد که‌ آیت‌الله طالقانی‌ از زندان‌ برای‌ وی‌ پیام‌ تمجید فرستاد. علاوه‌ بر این‌، او با وجوهی‌ که‌ در اختیار داشت‌، به‌ شهیدان‌ منتظری‌ و اندرزگو برای‌ انجام‌ فعالیت‌ مسلحانه‌ مساعدت‌ می‌رساند. این‌ تلاش‌ها تا زمان‌ دستگیری‌ غیوری‌ در سال‌ ۱۳۵۰ ادامه‌ داشت‌.



وی‌ در این‌ سال‌ به‌ دلیل‌ انتشار اعلامیه‌ی‌ امام‌ خمینی‌ در تقبیح‌ تاجگذاری‌ شاه‌، دستگیر و به‌ زندان‌ قزل‌ قلعه‌ منتقل‌ شد. دوران‌ زندان‌ را در کنار آقایان‌ کروبی‌، هاشمی‌رفسنجانی‌، رستمی‌ نجف‌آبادی‌ و فهیم‌ کرمانی‌ گذراند و در این‌ دوره‌ بر اثر سختی‌ و مشقت‌ به‌ کمر درد شدیدی‌ مبتلا شد. غیوری‌ با وجود شکنجه‌ی‌ فراوان‌ به‌ نام‌ فردی‌ که‌ اعلامیه‌ها را به‌ او سپرده‌ بود، اشاره‌ نکرد، تا اینکه‌ با خروج‌ سید محمود دعایی‌ از ایران‌ـ فردی‌ که‌ اعلامیه‌ها را به‌ او داده‌ بود ـ از این‌ مسئولیت‌ رهایی‌ یافت‌. این‌ مسئله‌ موجب‌ شد که‌ از فشار بر او کاسته‌ شده‌ و به‌ بند منتقل‌ شود. در حدود یک‌ سال‌ در زندان‌ بود و غیوری‌ پس‌ از آزادی‌ بار دیگر به‌ عرصه‌ی‌ مبارزه‌ بازگشت‌ تا اینکه‌ افشای‌ گروه‌ نظامی‌ ابوذر در سال‌ ۱۳۵۳ موجب‌ دستگیری‌ تعداد زیادی‌ از روحانیون‌ از جمله‌ وی‌ شد.


او پس‌ از بازداشت‌ به‌ سیرجان‌ تبعید شد. در دوران‌ تبعید که‌ ۳ سال‌ به‌ طول‌ انجامید، با مردم‌ منطقه‌ ارتباط‌ برقرار کرد و در کنار آن‌ به‌ تفسیر ۱۳ جزء از قرآن‌ همت‌ گماشت‌. در همین‌ دوران‌ بود که‌ آیت‌الله خامنه‌ای‌ با او در تبعیدگاهش‌ دیدار کرد. آیت‌الله غیوری‌ در سال‌ ۱۳۵۶ پس‌ از اتمام‌ دوره‌ی‌ تبعید به‌ تهران‌ بازگشت‌ و فعالیت‌های‌ سیاسی‌ خود را پی‌گرفت‌. در آستانه‌ی‌ پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، در جمع‌ علمای‌ متحصن‌ در مسجد دانشگاه‌ تهران‌ که‌ در اعتراض‌ به‌ بستن‌ فرودگاه‌ها توسط‌ دولت‌ بختیار صورت‌ گرفته‌ بود، شرکت‌ کرد.


غیوری‌ پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ شهر ری‌ را ترک‌ نکرده‌ و به‌ رتق‌ و فتق‌ امور مردم‌ آنجا پرداخت‌. این‌ سوابق‌ موجب‌ شد که‌ به‌ امامت‌ جمعه‌ی‌ آن‌ شهر برگزیده‌ شود. در دوره‌ی‌ چهارم‌ انتخابات‌ مجلس‌ نیز در انتخابات‌ میان‌ دوره‌ای‌ به‌ عنوان‌ نماینده‌ی‌ مردم‌ تهران‌ به‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ راه‌ یافت‌.


آیت الله غیوری پس از گذراندن چند ماه دوران بیماری صبح روز ۲۷ آذر ۱۳۹۳ بر اثر ایست قلبی درگذشت. وی‌ تا قبل از این در جمعیت‌ هلال‌احمر به‌ عنوان‌ نماینده‌ی‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ فعالیت‌ می‌کرد و از اعضای‌ دفتر ایشان‌ بود. آیت‌الله غیوری‌ علاوه‌ بر فعالیت‌های‌ سیاسی‌، در امور فرهنگی‌ و عمرانی‌ فعال‌ بوده‌ و به‌جز احداث‌ مسجد و مدرسه‌ در شهر ری‌، به‌ هنگام‌ تبعید برای‌ خرید زمین‌ مدرسه‌ی‌ عترت‌ قم‌ مساعدت‌ نمود. همچنین‌ چاپ‌ تفسیر ۱۳ جزء قرآن‌ مجید به‌ زبان‌ ساده‌ توسط‌ وی‌ از دل‌ مشغولی‌های‌ علمی‌ او بود؛ اما از آن‌ جهت‌ که‌ تفسیر نمونه‌ هم‌ به‌ همین‌ شیوه‌ تدوین‌ گردیده‌ بود، او از چاپ‌ کتاب‌ تفسیر خود منصرف‌ شد.

منابع‌

۱٫ آرشیو مرکز اسناد انقلاب‌ اسلامی‌، شماره‌های‌ ۵۵۲-۵۵۳

۲٫ خاطرات‌ آیت‌الله‌ سیدعلی‌ غیوری‌، تدوین‌: محمدرضا سرابندی‌، تهران‌، مرکز اسناد انقلاب‌ اسلامی‌، ۱۳۸۶

۳٫ مصاحبه‌ی‌ مرکز اسناد انقلاب‌ اسلامی‌ با آیت‌الله غیوری‌

کد مطلب : ۴۰۱۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.