۱

اوباما ایران را به اسرائیل و اعراب ترجیح داد

تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۱۷
به گزارش دیپلماسی ایرانی سركيس نعوم، نويسنده و روزنامه نگار مشهور لبناني ويكي از ستون نويسان روزنامه النهار می نویسد: در دیدارم با یکی از فعالان یهودی امریکایی که با گروه های یهودی متعددی کار کرده است که برخی از آنها در زمینه دفاع از اسرائیل فعالیت می کردند درباره اسرائیلی ها به ویژه نتانیاهو و راست گرایان افراطی و نگاهشان به باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا پرسیدم، جواب داد: «کینه بزرگی از او دارند و بسیار از او خشمگین هستند، حتی می توانم بگویم او را به دیده تحقیر می نگرند. برای این که می گویند وقتی هم پیمانانش به او نیاز دارند، به کمکشان نمی آید. استراتژی ای که می توان این گونه آن را توصیف کرد: در یکی از روستاها و شهرها شیرهای وحشی ای هستند که بچه های بسیاری از اهالی آن شهر یا روستا را گرفته اند. تو می آیی با این شیرهای وحشی برخورد می کنی و آنها را راضی و نرم می کنی که دست از این کارشان بردارند، هم زمان از متحدانت یا حتی پیروانت در روستاها دست می شویی. اوباما همین کار را با ایران می کند و این مساله اسرائیل، متحد امریکا و همه متحدان عربش را آزار می دهد. در ایام بوش پدر بر روی میز محل کار رئیس جمهوری امریکا مجسمه چرچیل، رهبر و نخست وزیر بریتانیا در ایام جنگ جهانی دوم وجود داشت. اما وقتی که اوباما به کاخ سفید آمد این مجسمه را به موزه فرستاد. و این به نظر من ثابت می کند که او چقدر بزرگان را تحقیر می کند.»

نظر دادم: «نتانیاهو در سخنرانی اخیرش در برابر کنگره امریکا گفت که در صورت نیاز خودش (یعنی اسرائیل) به تنهایی به سراغ رویارویی با ایران خواهد رفت، این یعنی رویارویی نظامی. آیا واقعا او می تواند حمله نظامی موفقی به ایران انجام دهد یا امریکا را درگیر کند که به آن کمک کند و جلوی نتایج سلبی جنگ با ایران علیه اسرائیل را بگیرد؟»
جواب داد: «در سال ۱۹۸۱ وقتی که جنگنده های اف ۱۶ امریکایی، وابسته به نیروی هوایی اسرائیل به عراق حمله کردند و تاسیسات هسته ای "اوزیراک" را بمباران کردند، امریکایی ها درباره دلایل انجام موفقیت آمیز این حمله و این که چقدر توانایی دارد تا این کار را انجام دهد طوری که برود و بمباران کند و به پایگاه ها برگردد بدون این که نیاز به سوخت گیری دوباره باشد، می پرسیدند. حقیقت این است که آن حادثه آنها را شوکه کرد. و الآن هم آنها را دوباره شوکه خواهد کرد، اگر نتانیاهو تصمیم بگیرد که به ایران حمله نظامی کند.»
پرسیدم: « اگر ایران واکنش نشان داد آیا امریکا می تواند ساکت بماند؟» جواب داد: «چگونه واکنش نشان دهد. نمی تواند واکنشی نشان دهد جز با انجام ترور. با توجه به اهمیت این عملیات واکنش ایران زیاد مهم نیست. شاید بعضی از تلاش ها به موفقیت نرسند و برخی دیگر موفق از کار در آیند. اما سوالی که این جا مطرح می شود این است که اگر ایران از حزب الله لبنان خواست که جواب اسرائیل را بعد از حمله به ایران بدهد، آیا کاری خواهد کرد؟»
جواب دادم: «البته که می کند.»
جواب داد: «در آن وقت جنگ می شود. به هر حال اوباما مسئول بقای بشار اسد در قدرت در سوریه است. اگر بشار اسد نبود داعشی هم به وجود نمی آمد. اوباما هم به آن حمله نمی کرد. لازم بود توان هوایی سوریه تعضیف می شد یا آن را ویران می کرد.»
جواب دادم: «ملت امریکا دیگر نمی خواهد کشورش درگیر جنگ نظامی خارج از مرزهایش شود به خصوص بعد از آن که جورج بوش پسر دو جنگ افغانستان و عراق را به راه انداخت. یهودی های امریکا هم بخشی از آنها هستند. اوباما به همین دو دلیل اصلی جنگ ها و درگیر شدن در آنها انتخاب شد. دوباره هم که انتخاب شد نیروهای امریکایی را از عراق خارج کرد، الآن فقط او را ملامت می کنید برای این که نظرش با نظر اسرائیل در مصالح تضاد دارد. شما می خواهید که اوباما فقط به مصلحت اسرائیل در گفت وگو با ایران توجه کند.»
گفت: «نه این طور نیست. اما او متحدانش را رها کرد و به سمت ایران رفت.»
نظر دادم: «این کار خوبی است برای این که جهان اسلام سنی به سمت تندروی متمایل شده است، همچنین پیروانش در غرب. چگونه با این تمایل بجنگد؟ با همکاری با کشورهای عربی و اسلامی سنی و همچنین ایران شیعه که این افراط گرایی سنی خطری برای آن هم مثل امریکا و جهان محسوب می شود.»
سپس پرسیدم: «نظرت درباره سوریه چیست؟» جواب داد: «سوریه به سمت تجزیه واقعی می رود، مرزهایش متزلزل است و درگیری در مناطق مختلف آن ادامه دارد. بعد از آن رصد می کنیم و می بینیم چه می شود. اما درباره وضعیت اردن قبل از این که درباره آن از من بپرسی، باید بگویم نگران کننده است. "بدوها" به دلایل وضعیت اقتصادی بد در آن راحت نیستند. فلسطینی ها هم به دلیل این که نقش کوچکی در قدرت دارند از این وضعیت راضی نیستند. اخوان المسلمین هم الآن ضعیف تر از گذشته شده اند. اردن شانس حمایت مصر و امریکا و اسرائیل را دارد. بعد از این که تروریست ها خلبان اردنی، الکساسبه را کشتند محبوبیت پادشاه نزد افکار عمومی بالا رفت. اما این محبوبیت تا کجا ادامه خواهد یافت؟ اردن به مرحله تامل برانگیزی رسیده است، اهالی اردن فکر می کنند که جنگ سوریه اردن را رها نخواهد کرد. آیا چیزی برای آنها در پی دارد؟ تا کی؟ به رغم همه آنها وضع خوب است و ارتش همچنان حمایت کامل ملک عبدالله دوم را پشت سر خود دارد.»
پرسیدم نظرت درباره ترکیه چیست؟ جواب داد: «ترکیه همیشه از اسرائیل انتقاد کرده اما روابط تجاری اش با آن همچنان خوب است. کشتی های آن به سواحل اسرائیل می آیند و بعضی از محصولات آن را به اردن می برند. از این جا این کالاها به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس می روند. امریکا از این نگران است که یک رقبات تسلیحات هسته ای در منطقه دربگیرد.»
نظر دادم: «مصر مشکلات اقتصادی واقعا سختی دارد و نمی تواند وارد این رقابت تسلیحاتی شود مگر بعد از این که شکم ملتش را سیر کرد و فرصت های شغلی برای آنها فراهم کرد.»
جواب داد: «اما عربستان و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس میلیاردها دلار پول به آن می دهند.»
نظر دادم: «تا کی می توانند به مصر پول بدهند؟»
بعد پرسیدم: «اگر اسلام گرایان بر پاکستان حکومت کنند به ضرب سلاح هسته ای حکومتشان را ادامه خواهند داد.»
جواب داد: «الآن پاکستانی ها این سلاح را دارند اما بعد از آن چه می شود، نمی دانم.»
پرسیدم: «نظرت درباره عربستان چیست؟ آیا تلاش خواهد کرد به سلاح هسته ای برسد؟ تو در حرف هایت گفتی که پاکستان به عربستان در صورتی که نیاز داشته باشد، سلاح هسته ای خواهد داد. آیا این کار معقول است؟ آیا عربستان قبل از این که به سلاح از پاکستان دست یابد نیاز به تجهیزات و آموزش برای حفظ و نگهداری آن ندارد؟»
جواب داد: «البته عربستان الآن آماده این کار نیست. شاید پاکستان مجبور شود یک پایگاه نظامی هسته ای در عربستان احداث کند. آیا این کار را می تواند بکند؟ در چنین حالتی ایران چه خواهد کرد؟ همان طور که می دانی عربستان همچنان از نیرو یا تجربه نظامی پاکستان استفاده می کند. به هر حال عربستان از آن چه در یمن می گذرد، نگران است.»
مرجع : پارس
کد مطلب : ۴۵۸۲۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.