۰

خمسه: ای کاش برای ساخت پایتخت 4 به ما فرصت بیشتری می دادند

تاریخ انتشار
دوشنبه ۸ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۳۴
خمسه: ای کاش برای ساخت پایتخت 4 به ما فرصت بیشتری می دادند
سرویس فرهنگی و اجتماعی- علی نعیمی : علیرضا خمسه از آن دسته بازیگران اهل مطالعه‌ای است که جدا از ادبیات، در حوزه تخصصی خود یعنی طنز و کمدی هم همواره مطالعات آکادمیک داشته و خودش هم در این زمینه کتابی به نام «طنز و کمدی تلویزیونی» تالیف کرده است. اوهمچنین کتاب «آموزش پانتوميم» مارك اشتولزنبرگ را ترجمه کرده که از سوی نشر قطره منتشر شده است. بازیگر سریال «پایتخت» که این روزها با بازی در نقش بابا پنجعلي مجدد به تلويزيون آمده است معتقد است که وضعیت نامطلوب مطالعه در کشور نیازمند یک کار کارشناسی است و با اظهارنظرهای شخصی نمی‌توان به درمان این معضل این پرداخت. مشروح گفت و گوی علیرضا خمسه با ندای ایرانیان در ذیل آمده است:


مي خواهم مثل هميشه اول از بابا پنجعلي برايمان بگوييد. چهار سري از يك سريال با يك شخصيت كه جذابيت هاي خودش را دارد.

اين سريال به مسائل واقعي درون جامعه مي‌پرداخت و آينه‌اي از واقعيت‌هاي جامعه را به تصوير مي‌كشيد. در واقع جامعه امروز ما تركيبي از شخصيت هايي است كه در پايتخت دور هم جمع شده اند. شايد كمي تند تر . شايد كمي آرام تر. اما همين ميزان كنش و واكنش در جامعه ماست كه مردمانمان را غيرقابل پيش بيني كرده است. آنچه در اين سريال مي بينيد كار من به تنهايي نبود، بلكه كار مقدم، نويسندگان سريال، احمد مهران‎فر كه همواره پيشنهادات خوبي داشت و خانم رامين‎فر بود. هسته مركزي تيم ما يك هسته تئاتري بود و چند بازيگر مدام با هم چالش و بده بستان داشتند كه همين باعث پيشرفت كار بود.

اين تكه كلام ها همگي كار خودتان است يا در فيلمنامه وجود دارد؟

ديالوگ‌هاي بابا پنجعلي بيشتر از آنچه روي آنتن رفت بود، ولي تنابنده در طول نوشتن و اجرا به اين نتيجه مي رسيد كه اگر ديالوگ هاي او كمتر شود نتيجه بهتري دارد و همين طور هم شد. تنابنده پس از نگارش داستان و ديالوگ‌ها بعدا متوجه مي‌شد كه اصلا اين جملات مناسب باباپنجعلي نيست و آنها را حذف مي‌كرد. بابا پنجعلي با فقط برخي كلمات خطاب به پسرش مي‌گفت كه: من هستم، به تو متكي هستم و تو را مي‌شناسم.

نقاط ضعف كارتان را هم مي شناسيد؟

اي‎كاش اين موقعيت براي گروه فراهم مي شد تا به جاي 2ماه و نيم، ما 5 ماه براي توليد وقت داشتيم تا ماحصل كار بهتر شود. مخصوصا روزهاي آخر ما زمان كم داشتيم. مثلا هر انساني به طور معمول بايد در طول شبانه روز 8 تا 10 ساعت استراحت كرده بخوابد ولي اگر قرار باشد كه عوامل به جاي 10 ساعت كار كردن 20 ساعت كار كنند، به طور حتم راندمان كار پايين مي‌آيد.

اما با تمام ضعف هايي كه خودتان به آن واقفيد سريال جاي خود را در بين مردم باز كرده است...

شايد سريال ما آينه روابط ما باشد. در دوستي‌هاي‌مان هم همين كار را مي‌كنيم. معمولا خوش‎استقبال و بدبدرقه هستيم كه خيلي خوب نيست. بايد به همان خوبي كه يك ارتباط يا كار را شروع مي كنيم، با همان خوبي و خوشي هم تمام كنيم. خوشبختانه كار ما همان طور كه به خوبي و خوشي شروع شد، با خوبي و خوشي هم تمام شد و همه دوست مانديم. خيلي از گروه ها به خاطر فشارهايي كه در طول كار وارد مي‌شود، متلاشي مي‌شوند و ارتباطاتشان گسسته مي‌شود ولي پايتخت از جمله معدود كارهايي بود كه اين گروه با همان پيوستگي روز اول ماندند.

شما اهل مطالعه و كتاب خواندن هستيد؟

فارغ از اينكه به دليل موقعيت شغلي و تحصيلي بايد سعي كنيم مطالعه را از زندگي مان جدا نكنيم به شخصه به خواندن كتاب علاقه زيادي دارم و معتقدم رشد هر جامعه اي درگرو دانش فردي افراد است. هر شهروند جامعه ما هر زمان به آن درجه از رشد و بلوغ فكر برسد كه بداند رمز خوشبختي و سعادتش در مطالعه كتاب و افزايش دانش و بهره وري اش است آن جامعه قطعا به جايگاه والاتري مي رسد. اما متاسفانه آمارهاي كتابخواني وضعيت ديگري را به ما گوشزد مي كنند.

در مورد سرانه مطالعه کتاب همواره آمارهای متفاوتی از سوی نهادی مختلف اعلام می‌شود که همگی آن‌ها در یک نقطه به هم می‌رسند؛ مردم ما کتاب نمی‌خوانند و یا خیلی کم کتاب می‌خوانند. این افت سطح مطالعه چه دلیلی دارد؟

من فکر می‌کنم که این مساله به یک پژوهش جامع و کامل نیازمند است. تا به حال چنین پژوهشی در زمینه افت میزان مطالعه در کشور صورت نگرفته و هرکسی، از کارشناسان گرفته تا مردم، به صورت فردی آمار می‌دهند و اظهار نظرمی‌کنند؛ از جمله خود من! این موضوع نیازمند یک آسیب‌شناسی جدی است. باید ببینیم در این زمینه چه کسی مقصر است، آموزش و پرورش، بهزیستی، نظام فرهنگی و یانهادهای دیگر. یعنی باید بگردیم و ببینیم این آب از کجا گل‌آلود شده است. مسلما این پژوهش زمان‌بر خواهد بود و به بودجه و تیم کارشناسی خبره و ورزیده نیاز دارد. نمی‌شود هر سال به دلیل اینکه داریم نمایشگاه کتاب برگزار می‌کنیم، با یک سری آدم حرف بزنیم و مثلا علیرضا خمسه بیاید و یک چیزهایی بگوید و بعد هم چیز تمام بشود و برود.

خب مشکل اصلی کجاست؟

مشکل این است که ما همه چیز را سرسری می‌گیریم. الان همه چیز فصلی شده است. مثلا فصل سینما می‌شود و ایام جشنواره فیلم و می‌رویم دنبال اینکه چرا فیلم‌ها مخاطبانشان را از دست داده‌اند. بعد فصل کتاب می‌شود و موعد برگزاری نمایشگاه کتاب و شروع می‌کنیم به حرف زدن درباره کتاب و اینکه چرا مردم کتاب نمی‌خوانند.باید با این مسائل به عنوان یک بیماری، یک عارضه و خلاء فرهنگی برخورد کنیم که نیاز به درمان دارد. باید تحقیق کنیم تا علت‌ها روشن شود.
شاید مردم از کتاب‌ها بدشان آمده است. یعنی آنچه در بازار کتاب وجود دارد، مطابق سلیقه آنها نیست. یا شاید فرهنگ کتاب‌خوانی از بین رفته است. اما خب، این‌ها هم اظهارنظرهای شخصی هستند که مبتنی بر هیچ تحقیق و پژوهشی نیستند.مثلا خود من سینما نمی‌روم، چون هیچ فیلمی مرا به وجد نمی‌آورد. اما آیا مردم هم به همین دلیل به سینما نمی‌روند؟ من کتاب نمی‌خرم چون کتاب‌های مورد نظرم یا نایاب است و یا چاپ نمی‌شود، آیا برای مردم هم همینطور است ؟ آیا آن‌ها هم عادت به مطالعه دارند و چیزی به نام کتاب جذاب در بازار وجود ندارد؟ درباره این مسائل هرکسی می‌تواند قیاس به نفس کند و دلایل خود را بگوید. اما باز هم می‌گویم که کشف دلیل واقعی نیازمند پژوهش است.
به هرحال دلایلی هم هست که به خود مردم برمی‌گردد. مثلا اینکه جوان‌ها این روزها بیشترین وقت خود را با موبایل و اینترنت و ...می‌گذرانند.
خب الان رسانه‌های تازه‌ای پا به عرصه گذاشته‌اند و درواقع شکل مطالعه عوض شده است. اغلب جوان‌ها پای لپ‌تاپ نشسته‌اند و یا با گوشی‌های همراه خود مطالعه می‌کنند. شاید دیگر محیط زیست به ما این اجازه را ندهد که درختان را قطع کنیم و کاغذ بسازیم. شاید با مطالعه کردن در دنیای مجازی بتوانیم به حفظ محیط زیست هم کمک کنیم.
اما به نظرم بیگانگی بسیاری از مردم با کتاب ابعاد وسیع‌تری دارد. مثلا اینکه عادت کتاب هدیه دادن دیگر خیلی در بین مردم رایج نیست و اصلا خیلی‌ها کتاب را هدیه ناقابلی می‌دانند.
خب کتاب هدیه دادن عادت نسل ماست. ما با کاغذ بزرگ شدیم. لمس ورق‌های کتاب را دوست داشتیم. همیشه بهترین هدیه برایمان کتاب بود و به کسانی که دوستشان داشتیم کتاب هدیه می‌دادیم. اما من نمی‌دانم الان جوان‌های ما دوست دارند چه چیزی هدیه بدهند و هدیه بگیرند. به نظرم نمی‌شود در مورد هدیه دادن چیزی را به آن‌ها تحمیل کرد.



ازمیان کتاب‌ها و نویسندگانی که دوست دارید، پیشنهادهای شما برای مخاطبان این نشریه چیست؟

باید دید هر کسی در چه دنیایی به سر می‌برد. کتاب محبوب من ژان کریستف اثر رومن رولان است. اما شاید پیشنهاد این کتاب مثلا برای کسی که در زمینه سخت‌افزار کار می‌کند، چندان جالب نباشد. من به آدم‌های عاشق خمسه نظامی را توصیه می‌کنم که درباره عشاق بزرگی مثل خسرو و شیرین و لیلی و مجنون است. به جای کتاب‌های اس ام اس‌های عاشقانه، این کتاب بی‌نظیر و یا غزلیات شمس و مولانا را بخوانند که در حال حاضر به گزینش شفیعی کدکنی در بازار موجود است. کمدی الهی دانته همیشه خواندنی است. آن‌هایی که نمایشنامه‌هایی با دیدگاه اجتماعی دوست دارند، نمایشنامه‌های داریوفو را بخوانند که کتاب‌هایش ترجمه شده است. آن‌هایی که نمایشنامه‌های نوستالژیک دوست دارند، چخوف بخوانند و اگر فیلمنامه دوست دارند ، ازآثار ترجمه شده وودی آلن لذت خواهند برد.
مرجع : ندای ایرانیان
کد مطلب : ۴۸۰۱۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.