برخي خود را به دلواپسي زدهاند!
تاریخ انتشار
شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۴۳
يكي از نمايندگان جلوي من را گرفت، در صورت من نگاه كرد و با صراحت گفت: «نميگذاريم آب خوش از گلوي دولت روحاني پايين برود.» با روی کار آمدن دولت یازدهم برخی منتقدان آن سعی کردند عملکرد دولت را در حوزه سیاست خارجی بخصوص پرونده مذاکرات هستهای به بوته نقد بگذارند اما با حل و فصل این پرونده ظاهرا کار منتقدان دولت تمام نشده و حالا حوزههای دیگر را هم مدنظر قرار دادهاند. به نظر میرسد این عده با نزدیک شدن انتخابات دور دهم مجلس و موفقیتهای دولت اعتدالگرا در تحققبخشی به شعارهای خود نسبت به از دست دادن موقعیت خود احساس خطر کردهاند و از حالا به برنامهریزی برای تخریب رقیب پرداختهاند. اصلاحطلبان نیز با شعار پرهیز از تندروی و دعوت از میانهروهای اصولگرا دنبال حضور حداکثری در مجلس هستند. در این باره محمدرضا خباز، معاون تقنینی معاونت پارلمانی رئیسجمهور با آرمان به گفتوگو نشسته که در ادامه میخوانید.
با به نتيجه رسيدن توافق هستهاي دولت وارد مرحله جديدي از حيات خود شده است. به نظر شما دولت پس از توافق چه مسائلي را بايد در دستور كار خود قرار بدهد؟
يكي از دغدغههاي اصلي دولت آقاي روحاني در دو سال گذشته به نتيجه رسيدن پرونده هستهاي ايران بود. هنر آقايان روحاني و ظريف اين بود كه معاند بينالمللي را به مخالف، مخالفت را به بيتفاوت و بيتفاوت را به دوست تبديل كردند. اين مساله كه ايران توانست در مذاكره با قدرتهاي بزرگ جهان «حرف خود را به كرسي بنشاند» يك اتفاق بيسابقه در منطقه خاورميانه در۲۰۰سال گذشته بوده است. با اين وجود آقاي روحاني بايد پس از موفقيت در مساله هستهاي تمام تلاش خود را براي از بين بردن مشكلات داخلي به كار بگيرد. آقاي روحاني بايد برخي از فضاسازيها و جوسازيهاي مسموم را بشكند.
مساله مهم پس از توافق هستهاي چگونگي تفسير و ترجمه آن براي افكار عمومي است. اين در حالي است كه تندروها در حال ارائه تفسير نامناسبی از توافق هستند.
در شرايط كنوني يك مجموعه دلواپس در كشور وجود دارد و يك مجموعه كه خود را به دلواپسي زدهاند. در نتيحه بايد بين اين دو گروه تفكيك قائل شويم و آنها را از يكديگر متمايز كنيم. دلواپسان واقعي كساني هستند كه با نتيجه مذاكرات و همچنين سخنان مقام معظم رهبري و سخنان ظريف در صحن علني مجلس تاحدود زيادي دلواپسيهايشان كاهش يافته يا از بين رفته است. به هر حال اين عده دلواپس منافع ملي بودند و وقتي مشاهده كردند تيم مذاكرهكننده هستهاي ايران با قدرت و دليري از منافع ملي دفاع كرد موضع نرمتري نسبت به نتيجه مذاكرات اتخاذ
كردهاند. اما كساني كه خود را به دلواپسي زدهاند در واقع به صورت تعمدي و براي لجاجت با دولت دست به انتقاد ميزنند. اين عده تلاش ميكنند به بهانههاي مختلف در مسير حركت دولت سنگاندازي كنند. با اين وجود بنده به دليل در اقليت قرار داشتن اين عده و آشكار شدن ماهيت آنها براي مردم، در این زمينه جاي نگراني نميبينم. شايد مقدار كمي مخالفت لازم باشد همانگونه كه نمك طعام با تمام مضرات آن براي غذا لازم است. تنها زماني بايد احساس خطر كرد اين عده تلاش كنند دوباره قدرت را به دست بگيرند. يكي از دلايلي كه دولت اصرار داشت جلسه آقاي ظريف در جمع نمايندگان به صورت علني برگزار شود همين مساله بود كه اين عده پس از اين جلسه تلاش ميكردند واقعيتهاي جلسه را به صورت تحريف شده به افكار عمومي معرفي كنند. هدف اين عده آن است كه دولت نتواند به اهدافش دست پیدا کند. اين مساله را رسما هم اعلام كردهاند. يكي از اين آقايان در مجلس در صورت من نگاه كرد و به صراحت گفت: نميگذاريم آب خوش از گلوي دولت روحاني پايين برود!
آيا توافق هستهاي ميتواند كليد ورود اصلاحطلبان به مجلس آينده باشد؟
هنگامي كه يك موفقيت بزرگ توسط دولت آقاي روحاني به دست ميآيد اين موفقيت متعلق به تمام حاميان دولت كه اصلاحطلبان نیز جزو آنها هستند خواهد بود. در نتيجه اصلاحطلبان در موفقيت هستهاي با دولت تدبير و اميد شريكند. همه مردمي كه در انتخابات رياستجمهوري به آقاي روحاني رأي دادهاند نيز در اين موفقيت بزرگ سهيم هستند. در نتيجه هنگامي كه مردم مشاهده كنند رأيي كه به صندوق انداختهاند منشأ خير و بركت براي كشور بوده دوباره از وي و حاميان ايشان حمايت خواهند كرد. بدون شك مردم كار ناتمام خود را در انتخابات رياستجمهوري در انتخابات مجلس تمام خواهند كرد و با انتخاب نمايندگان همسو با دولت تدبير و اميد زمينه همكاري دو قوه مقننه و مجريه را فراهم خواهند كرد. در شرايط كنوني اقبال مردم نسبت به اصلاحطلبان با توجه به درايت ايشان در مديريت اجرايي كشور بسيار بالا رفته و اميد ميرود در انتخابات مجلس آينده مردم حمايت پرشوري از حاميان دولت به عمل بياورند.
به نظر شما چرا طیف احمدینژادیها نسبت به توافق هستهاي سكوت كرده و ابراز موضع نمیکنند؟
به نظر من اين سكوت از چند جنبه قابل تحليل است. يكي از علايم اين سكوت «رضايت» است. اين سخن به معنای آن است كه احمدينژادیها از توافق بين ايران و قدرتهاي جهاني خوشحالند و احساس رضايت ميكنند كه من معتقدم اين مساله کمی دور از ذهن است. دومين دليل اين سكوت ميتواند عافيتطلبي آنها باشد. احمدينژادیها گمان ميكنند اگر در اين زمينه موضع خود را اعلام كنند بايد به خاطر اين موضعگيري هزينه بپردازند و نسبت به اشتباهات گذشته خود اعتراف كنند. در نتيجه سكوت اختيار كردهاند. آنها صبر خواهند كرد تا اوضاع آرام شود و فضاي فكري عليه دولت آقاي روحاني تغيير كند سپس در اين باره اظهارنظر خواهند كرد. دليل سوم برنامهريزي براي حضور در مجلس آینده است.
با توجه به اينكه مذاكرات هستهاي به نتيجه رسيد آيا ميتوان از اين الگو براي نزديك شدن جريانهاي سياسي كشور نيز استفاده كرد؟
گفتوگوي جريانهاي سياسي در شرايط كنوني و پس از موفقيت بزرگ بينالمللي ضروري به نظر ميرسد. با اين وجود ماهيت مذاكرات هستهاي با برقراري ديالوگ بين جريانهاي داخلي سياسي كشور متفاوت است و نميتوان در اين زمينه از مذاكرات هستهاي الگوبرداري كرد. تنها نكتهاي كه ميتوان از اين مذاكرات الگوبرداري كرد سعه صدر و تلاش فراوان در جهت نزديك كردن مواضع به يكديگر است. اين مساله كه اصلاحطلبان از ميان اصولگرايان معتدل كه نسبت به ماهيت اصلاحطلبي شناخت دارند و براي آن احترام قائل هستند افرادي را در ليست خود قرار بدهند بلااشكال است. همچنين اگر اصولگرايان از ميان شخصيتهاي معتدل اصلاحطلب افرادي را در ليست انتخاباتي خود قرار بدهند امر پسنديدهاي خواهد بود. در سياست نميتوان مسائل را سياه يا سفيد ديد بلكه بايد همواره يك موضع ميانه اتخاذ كرد و بيشتر به رنگ خاكستري تمايل نشان داد. در گذشته هم اين اتفاق رخ داده است. به عنوان مثال در يكي از انتخابات مجلس شوراي اسلامي حجتالاسلام دعايي هم در ليست اصلاحطلبان قرار داشت و هم اينكه اصولگرايان ايشان را در ليست خود قرار داده بودند. در شرايط كنوني اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل به محوريت چهار نفر شامل رئيس دولت اصلاحات، آيتا... هاشمي و آقايان ناطق نوري و علي لاريجاني ميتوانند زمينه ساز برقراري ديالوگ بين اصلاحطلبان و اصولگرايان شوند. اين چهار شخصيت سياسي پتانسيل انتخاب۲۹۰نماينده معتدل را براي مجلس آينده دارند و ميتوانند يك مجلس نمونه و بينظير را در تاريخ به وجود بياورند.
با به نتيجه رسيدن توافق هستهاي دولت وارد مرحله جديدي از حيات خود شده است. به نظر شما دولت پس از توافق چه مسائلي را بايد در دستور كار خود قرار بدهد؟
يكي از دغدغههاي اصلي دولت آقاي روحاني در دو سال گذشته به نتيجه رسيدن پرونده هستهاي ايران بود. هنر آقايان روحاني و ظريف اين بود كه معاند بينالمللي را به مخالف، مخالفت را به بيتفاوت و بيتفاوت را به دوست تبديل كردند. اين مساله كه ايران توانست در مذاكره با قدرتهاي بزرگ جهان «حرف خود را به كرسي بنشاند» يك اتفاق بيسابقه در منطقه خاورميانه در۲۰۰سال گذشته بوده است. با اين وجود آقاي روحاني بايد پس از موفقيت در مساله هستهاي تمام تلاش خود را براي از بين بردن مشكلات داخلي به كار بگيرد. آقاي روحاني بايد برخي از فضاسازيها و جوسازيهاي مسموم را بشكند.
مساله مهم پس از توافق هستهاي چگونگي تفسير و ترجمه آن براي افكار عمومي است. اين در حالي است كه تندروها در حال ارائه تفسير نامناسبی از توافق هستند.
در شرايط كنوني يك مجموعه دلواپس در كشور وجود دارد و يك مجموعه كه خود را به دلواپسي زدهاند. در نتيحه بايد بين اين دو گروه تفكيك قائل شويم و آنها را از يكديگر متمايز كنيم. دلواپسان واقعي كساني هستند كه با نتيجه مذاكرات و همچنين سخنان مقام معظم رهبري و سخنان ظريف در صحن علني مجلس تاحدود زيادي دلواپسيهايشان كاهش يافته يا از بين رفته است. به هر حال اين عده دلواپس منافع ملي بودند و وقتي مشاهده كردند تيم مذاكرهكننده هستهاي ايران با قدرت و دليري از منافع ملي دفاع كرد موضع نرمتري نسبت به نتيجه مذاكرات اتخاذ
كردهاند. اما كساني كه خود را به دلواپسي زدهاند در واقع به صورت تعمدي و براي لجاجت با دولت دست به انتقاد ميزنند. اين عده تلاش ميكنند به بهانههاي مختلف در مسير حركت دولت سنگاندازي كنند. با اين وجود بنده به دليل در اقليت قرار داشتن اين عده و آشكار شدن ماهيت آنها براي مردم، در این زمينه جاي نگراني نميبينم. شايد مقدار كمي مخالفت لازم باشد همانگونه كه نمك طعام با تمام مضرات آن براي غذا لازم است. تنها زماني بايد احساس خطر كرد اين عده تلاش كنند دوباره قدرت را به دست بگيرند. يكي از دلايلي كه دولت اصرار داشت جلسه آقاي ظريف در جمع نمايندگان به صورت علني برگزار شود همين مساله بود كه اين عده پس از اين جلسه تلاش ميكردند واقعيتهاي جلسه را به صورت تحريف شده به افكار عمومي معرفي كنند. هدف اين عده آن است كه دولت نتواند به اهدافش دست پیدا کند. اين مساله را رسما هم اعلام كردهاند. يكي از اين آقايان در مجلس در صورت من نگاه كرد و به صراحت گفت: نميگذاريم آب خوش از گلوي دولت روحاني پايين برود!
آيا توافق هستهاي ميتواند كليد ورود اصلاحطلبان به مجلس آينده باشد؟
هنگامي كه يك موفقيت بزرگ توسط دولت آقاي روحاني به دست ميآيد اين موفقيت متعلق به تمام حاميان دولت كه اصلاحطلبان نیز جزو آنها هستند خواهد بود. در نتيجه اصلاحطلبان در موفقيت هستهاي با دولت تدبير و اميد شريكند. همه مردمي كه در انتخابات رياستجمهوري به آقاي روحاني رأي دادهاند نيز در اين موفقيت بزرگ سهيم هستند. در نتيجه هنگامي كه مردم مشاهده كنند رأيي كه به صندوق انداختهاند منشأ خير و بركت براي كشور بوده دوباره از وي و حاميان ايشان حمايت خواهند كرد. بدون شك مردم كار ناتمام خود را در انتخابات رياستجمهوري در انتخابات مجلس تمام خواهند كرد و با انتخاب نمايندگان همسو با دولت تدبير و اميد زمينه همكاري دو قوه مقننه و مجريه را فراهم خواهند كرد. در شرايط كنوني اقبال مردم نسبت به اصلاحطلبان با توجه به درايت ايشان در مديريت اجرايي كشور بسيار بالا رفته و اميد ميرود در انتخابات مجلس آينده مردم حمايت پرشوري از حاميان دولت به عمل بياورند.
به نظر شما چرا طیف احمدینژادیها نسبت به توافق هستهاي سكوت كرده و ابراز موضع نمیکنند؟
به نظر من اين سكوت از چند جنبه قابل تحليل است. يكي از علايم اين سكوت «رضايت» است. اين سخن به معنای آن است كه احمدينژادیها از توافق بين ايران و قدرتهاي جهاني خوشحالند و احساس رضايت ميكنند كه من معتقدم اين مساله کمی دور از ذهن است. دومين دليل اين سكوت ميتواند عافيتطلبي آنها باشد. احمدينژادیها گمان ميكنند اگر در اين زمينه موضع خود را اعلام كنند بايد به خاطر اين موضعگيري هزينه بپردازند و نسبت به اشتباهات گذشته خود اعتراف كنند. در نتيجه سكوت اختيار كردهاند. آنها صبر خواهند كرد تا اوضاع آرام شود و فضاي فكري عليه دولت آقاي روحاني تغيير كند سپس در اين باره اظهارنظر خواهند كرد. دليل سوم برنامهريزي براي حضور در مجلس آینده است.
با توجه به اينكه مذاكرات هستهاي به نتيجه رسيد آيا ميتوان از اين الگو براي نزديك شدن جريانهاي سياسي كشور نيز استفاده كرد؟
گفتوگوي جريانهاي سياسي در شرايط كنوني و پس از موفقيت بزرگ بينالمللي ضروري به نظر ميرسد. با اين وجود ماهيت مذاكرات هستهاي با برقراري ديالوگ بين جريانهاي داخلي سياسي كشور متفاوت است و نميتوان در اين زمينه از مذاكرات هستهاي الگوبرداري كرد. تنها نكتهاي كه ميتوان از اين مذاكرات الگوبرداري كرد سعه صدر و تلاش فراوان در جهت نزديك كردن مواضع به يكديگر است. اين مساله كه اصلاحطلبان از ميان اصولگرايان معتدل كه نسبت به ماهيت اصلاحطلبي شناخت دارند و براي آن احترام قائل هستند افرادي را در ليست خود قرار بدهند بلااشكال است. همچنين اگر اصولگرايان از ميان شخصيتهاي معتدل اصلاحطلب افرادي را در ليست انتخاباتي خود قرار بدهند امر پسنديدهاي خواهد بود. در سياست نميتوان مسائل را سياه يا سفيد ديد بلكه بايد همواره يك موضع ميانه اتخاذ كرد و بيشتر به رنگ خاكستري تمايل نشان داد. در گذشته هم اين اتفاق رخ داده است. به عنوان مثال در يكي از انتخابات مجلس شوراي اسلامي حجتالاسلام دعايي هم در ليست اصلاحطلبان قرار داشت و هم اينكه اصولگرايان ايشان را در ليست خود قرار داده بودند. در شرايط كنوني اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل به محوريت چهار نفر شامل رئيس دولت اصلاحات، آيتا... هاشمي و آقايان ناطق نوري و علي لاريجاني ميتوانند زمينه ساز برقراري ديالوگ بين اصلاحطلبان و اصولگرايان شوند. اين چهار شخصيت سياسي پتانسيل انتخاب۲۹۰نماينده معتدل را براي مجلس آينده دارند و ميتوانند يك مجلس نمونه و بينظير را در تاريخ به وجود بياورند.
مرجع : آرمان