۰
نگاهی به اوضاع سیاست خارجی ایران پس از برجام (بخش دوم - اروپا)

چشم آبی ها در راه تهران

تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۵۷
چشم آبی ها در راه تهران
                                   
عصرتعادل:بسیاری از وقایع سیاسی و بین المللی به قدری در تصمیم گیری های کلان تاثیر دارند که بسیاری از تحلیلگران ،رخدادها را به پیش و پس از آن واقعه دسته بندی می کنند، مانند یازده سپتامبر که نظم سنتی جهان را بر هم زد. برجام نیز واقعه ای مهم و تاریخی در عرصه سیاست ایران بود که تحلیلگران را مجاب به کاربرد دو واژه ی پیش و پسا برجام کرد. این بار قصد داریم به بررسی سیاست خارجی و منافع جمهوری اسلامی در رابطه با کشورهای جهان، پس از برجام بپردازیم. شاید تا پنج یا شش سال پیش، تصور دیدار وزرای امور خارجه ایران و آمریکا و یا صف کشیدن مقامات اروپایی برای سفر به ایران، حتی در ذهن خوش بین ترین سیاستمداران نیز نمی گنجید. امروز شرایط به قدری متفاوت شده که دیدار های وزرای خارجه ایران و آمریکا به سطحی رسیده که خبرگزاری ها و رسانه ها خبرهای کوتاه و زیرنویس خود را به آن اختصاص می دهند.عصر تعادل در هر قسمت از رشته گزارش های خود قصد دارد به بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی در یکی از قاره ها بپردازیم. بخش دوم این گزارش ها به فعالیت ها و منافع ایران پسا برجام در اروپا اختصاص دارد..
 
به گزارش عصر تعادل ، قاره سبز از سال ها قبل و پیش از وضع تحریم های گسترده، روابط تجاری و سیاسی عمیقی با ایران داشت و حضور اروپاییان در تمامی حوزه های اقتصادی و صنعتی کشور قابل رویت بود. با این حال تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای موجب قطع رابطه تهران و پایتخت های اروپایی شد و بیش از پیش عرصه را برای ورود کمپانی های چینی مهیا کرد. با رفع تحریم ها و به ثمر نشستن برجام؛ اروپاییان بار دیگر سودای بازگشت به ایران را در سر می پرورانند. روابط ایران و اروپا در دوره پسا برجام به دلیل رفع نگرانی های كشورهاي غربي از فعاليت هاي هسته اي ايران و تمايل آنها براي همكاري با ايران براي حل مسائل ژئوپلتيك منطقه اي، فضای بی سابقه اي را تجربه مي كند. ایران و اروپا از اهمیت تجاری فوق العاده ای برای یکدیگر برخوردار هستند. از یک سو اقتصاد راکد ایران پس از سال ها تحریم، تشنه سرمایه گذاری خارجی است و از سوی دیگر اروپاییان به دلیل بحران اقتصادی به دنبال شرکای تازه تجاری می گردند. آن ها سابقه حضور در ایران را دارند و برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه که  به تازگی ترکیه نیز به جمع انها افزوده شده، مشکلی از بابت مسائل امنیتی و ثبات سیاسی ندارد. لذا بازار ایران یک سرمایه گذاری ایمن برای آنها محسوب می شود. در این میان یک موضوع موجب شده که اروپاییان برای بازگشت به تهران درنگ کنند و آن هم نگرانی از وضعیت روابط ایران و آمریکا و نامعلوم بودن سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری در دو کشور است. لذا بسیاری از کمپانی ها و بانک های اروپایی منتظر پایان دوران زمامداری اوباما هستند تا بتوانند تا حدودی نسبت به آینده روابط  دو کشور آگاه شوند.
سفرهای دو سویه سران ایران و کشورهای اروپایی از جمله سفر رئیس جمهور و وزیر امور خارجه ایران به ایتالیا و فرانسه را می توان به اشتیاق دو جانبه ای تعبیر کرد که علاوه بر پیام دیپلماتیک، پیامی اقتصادی را هم منتقل می کند. استقبال اتحادیه اروپا از پیوستن به پروژه "نوباکو" که از طرفی سبب دسترسی بیشتر اروپا به منابع خارجی گاز و از طرف دیگر کاهش وابستگی آنها به روسیه در شرایط بحرانی کنونی را سبب خواهد شد یکی از زمینه های همکاری اقتصادی دو طرف است.
در حوزه سیاسی نیز بستری گسترده و در عین حال بسیار پیچیده پیش روی ایران و اروپا قرار دارد. برجام جایگاهی تازه برای ایران در محافل بین المللی خریداری کرد و کشوری که تا چندی پیش متهم به حمایت از بی ثباتی منطقه می شد امروز به جایگاهی رسیده که موجب ترس رقبای منطقه ای شده است.
وجود دغدغه های مشترک از جمله تروریسم، بحران پناهجویان، امنیت و مواد مخدر راه را برای یک رویکرد همکاری جویانه هموار کرده است. در این میان اهمیت بحران سوریه به عنوان معضل کلیدی در شکل گیری بحران پناهجویان و گسترش ناامنی قابل توجه است.برخلاف عربستان و ترکیه که همواره موضعی تخریبی در بحران سوریه ایفا کرده اند، تهران از آغاز ،خواستار پایان درگیری ها و گفت و گوی مخالفان غیر مسلح و دولت سوریه بوده است.  ایران به عنوان بازیگر کلیدی در منطقه به سبب ارتباط سازنده با عناصر غیر افراطی منطقه ، محور همکاری سیاسی - امنیتی ایران و اروپا را از پتانسیل لازم برای پیشبرد اهداف مشترک برخوردار کرده است. گسترش بستر تهدیدهای امنیتی و انسانی در منطقه که با جذب نیرو از کشورهای اروپایی و در مواردی بازگشت آنها به کشور مبدا رخ می دهد را می توان تعیین کننده ترین عامل برای اروپا در جستجوی یک راه خروج از بحران سوریه و شکست تروریسم دانست، در این میان ایران به سبب دارا بودن شناخت تجربی از شرایط داخلی منطقه به عنوان یک هم پیمان امنیتی قلمداد می شود.ایران خود یکی از زخم خورده های بیماری تروریسم است و در راه مبارزه با آن بسیاری از عزیزان خود را از دست داده است.
در میان کشورهای اروپایی، ایتالیا و فرانسه به واسطه روابط سنتی خود با تهران، اولین کشورهایی بودند که راهی تهران شدند و پس از آن رئیس جمهور ایران را به اروپا دعوت کردند. حملات تروریستی پاریس که موجب لغو سفر حسن روحانی به فرانسه شد، بیش از پیش چشم اروپا را به روی واقعیت ها باز کرد و صحت هشدار های تهران در خصوص حمایت غربی ها از گروه های افراطی را نشان داد. از بحث سیاسی و امنیتی آن نیز که بگذریم اروپاییان به واسطه قدمت روابط با ایران، موفق به عقد قرارداد های نفتی و صنعتی عظیمی شدند و وظیفه بازسازی ناوگان فرسوده هوایی ایران را بر عهده گرفتند. سفر تاریخی حسن روحانی به ایتالیا و استقبال بی سابقه ای که از او به عمل آمد، داد رقبا و دشمنان منطقه ای ایران را در آورد به نحوی که اسراییل و اعراب نگران از دست دادن حمایت اروپاییان و آمریکاییان هستند. موضوعی که افکار عمومی غرب بیش از هر زمانی بر روی ان دست گذاشته و خواستار نزدیکی هر چه بیشتر با ایران به منظور کوتاه کردن دم اعراب هستند. به روابط ایران و بریتانیا نیز که نگاه می کنیم متوجه دستاورد های برجام می شویم. بریتانیا که با آن شدت عمل با اقدام ناشایست تسخیر سفارت در تهران برخورد کرد و دیپلمات های ایرانی را اخراج کرد خود برای بهبود دوباره روابط و بازگشایی سفارت ها دست به کار شد. امری که تا یک سال قبل، تقریبا محال به نظر می امد.
در نهایت فرصت های اقتصادی و دغدغه های امنیتی، فرصت های زیادی را پیش روی رابطه ایران و اروپا قرار داده است. رابطه ای که دو طرف در تلاش هستند به نحو احسن ان را به پیش ببرند و حوزه های جدیدی برای همکاری مشترک بیابند. اروپا برای رهایی از بحران پناهجویان و تروریسم، شریکی مطمئن تر و جدی تر از ایران در خاورمیانه نمی تواند پیدا کند و این واقعیتی است که پس از برجام و حوادث تروریستی پاریس برای اروپا مسجل شده است.
کد مطلب : ۷۶۶۳۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.