«متینگ کورش» چگونه شکل گرفت ؟
«شاخا، پرنسا و پلنگای اینستا» بهدنبال چه هستند؟
همراه گفت و گوی «عصر تعادل» با سیف الله سیف اللهی، جامعهشناس
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۵۵
عصر تعادل- محمدباقرزاده - اگر چه در تاریخ معاصر ایران بارها و بارها دغدغههای سیاسی و اجتماعی جوانان را در کنار هم قرار داد و عبارات دهههای مختلف برای تاثیرگذاری جوانان یک دهه بر سیاست، ادبیات، موسیقی و هنر یک دوره بهکار میرفت اما بهنظر میآید در عصر ارتباطات و یکهتازی شبکههای اجتماعی، دیگر این دغدغهها رنگ باختهاند و وضعیت بهجایی رسیدهاست که نزدیک به دو هزار جوان و نوجوان دهه هفتاد و هشتادی به مناسبت آغاز تابستان در یک مجتمع تجاری متینگ برگزار میکنند.
«متینگ کورش» چگونه شکل گرفت؟
تا قبل از عصر سهشنبه که حضور نوجوانان و جوانان، مجتمع تجاری کورش در غرب تهران را به واسطه ازدحام جمعیت به تعطیلی کشاند و پلیس برای متفرق کردن این نوجوانان دستبهکار شد، بسیار از مردم عادی و فعالان رسانه از برگزاری چنین برنامهای بیخبر بودند. ماجرا از این جا شروع شد که برخی از نوجوانان فعال در شبکههای اجتماعی و بهخصوص اینستاگرام که خود را «شاخا، دافا، پرنسا و پلنگای اینستا» میدانند به مناسبت پایان فصل امتحانات و آغاز فصل تابستان یک قرار ملاقات در مجتمع تجاری کورش را برنامهریزی و حضور ۲۰ هزار نفر از نوجوانان و جوانان دهه هفتاد و هشتاد را برنامه اصلی خود تعریف کردند. اگرچه تعداد شرکتکنندگان به ۲۰ هزار نفر نرسید اما تصاویر منتشره در شبکههای اجتماعی حکایت از ازدحام جمعیت در این مجتمع دارد و برخی وبسایتها تعداد شرکتکنندگان را نزدیک به ۲ هزار نفر برآورد کردند. بررسی پیامهای دعوت این افراد در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که هیچگونه برنامه یا هدفی برای شرکتکنندگان در این ملاقات تعریف نشدهاست و بهنظر میآید هدف اصلی تنها جمعشدن و حضور بودهاست. علاوهبراین تصاویر و فیلمهای منتشره از این ملاقات، تنها رفتوآمد این نوجوانان در طبقههای مختلف مجتمع و درگیری فیزیکی دو دختر درحالیکه جمع زیادی دور آنها حلقه زدهاند، را نشان میدهد. در نهایت با بستهشدن دربهای ورودی این مجتمع و دخالت پلیس امنیت، این ملاقات بهپایان رسید ولی بحثها درباره چرایی برگزاری این ملاقات همچنان ادامه دارد.
اعتراض متفاوت به آینده نامعلوم خود
اما برگزارکنندگان ملاقات کورش به دنبال چه هستند و اگر این جمع را مصداقی از نسل جدید نوجوانان و جوانان ایرانی بدانیم آنگاه اهداف و آرمانهای این نسل جدید چه خواهد بود؟ دکتر سیفالله سیفاللهی، مدرس دانشگاه و عضو انجمن جامعهشناسی در گفتوگو با «عصر تعادل» ضمن اینکه این ملاقات و ماجرای آبپاشی در پارک آبوآتش تهران را با اغماض نوعی«نافرمانی مدنی» میداند، ادامه میدهد: «البته زود است که چنین اقداماتی را شورش مدنی دانست ولی در واقع یک نوع تظاهرات درونگروهی است که جوانان از خود نشان میدهند و نشان از این موضوع دارد که جامعه ما آبستن حوادث است و جامعه خواستههای این گروهها را پاسخ نمیدهد و این اقدامات پاسخی است به نارضایتی، ناامیدی و افسردگیای که دامن این بچهها را خواهد گرفت و این نوجوانان آینده خود را از طریق سرنوشت بزرگترهای خود پیشبینی میکنند، چنین اقداماتی در واقع اعتراضی متفاوت به آینده نامعلوم خود است. همچنین نشان میدهد که این طیف امید چندانی به آینده از نظر شغل و رفاه خود ندارند و سعی میکنند به شیوه خود تغییری در این وضعیت ایجاد کنند». سیفالهی در ادامه گروههای معترض جامعه امروز را زنان، قومیتها و جوانان میداند و معتقد است که اگر مسائل و دغدههای اولیه جوانان برآروده نشود در آینده شاهد بحرانهای عمیقتری در جامعه خواهیم بود.
نسلی که تلاش به زندگی و نه مبارزه دارد
به گزارش عصر تعادل ، این مدرس دانشگاه در پاسخ به این سوال که «ظاهر امر یک نوع سرخوشی و شادی در رفتارهای این نوجوانان و جوانان را نشان میدهد ولی شما به سرخوردگی و ناامیدی اشاره کردید» توضیح میدهد: «سال ۵۷ در این کشور انقلاب شد و تلاش بر مبارزه با آمریکا بود، امیدوار بودیم که وضع ما بهتر شود که جنگ پیش آمد و بسیاری از جوانان رهسپار جبهههای جنگ شدند. نسل پس از جنگ امیدوار بودند که شرایط بهتری را تجربه کنند و اکنون تلاش میکنند که زندگی کنند و بهوضوح سرنوشت نسلهای پیش از خود را میبینن و تلاش میکنند که حتی بهظاهر خوش باشند. دوست دارند که خوشی را تجربه کنند ولی متاسفانه چندان به تبلیغات «امید به آینده»، امیدی ندارند و تلاش میکنند که حداقل در ظاهر خود را خوش نشان دهند. این نسل تجربه نسلهای پیش از خود را میبیند و امیدی به مبارزه برای تغییر شرایط ندارد به همین دلیل تلاش میکند که به زندگی بچسبد.
اقدامات معنادار
اما برخی جامعهشناسان بر این عقیدهاند که نوجوانان متولد دهههای هفتاد و هشتاد در ایران، نسبت به دهههای پیش از خود دغدغههای سیاسی و اجتماعی کمتری دارند. سیفاللهی در ادامه گفت و گو با عصر تعادل در این باره میگوید: «نه این طور نیست، نسلهای اول و دوم انقلاب نسلهای امیدواری بودند. انقلاب چندین مرحله دارد و ابتدا چندین سال شعار مطرح میشود و پس از حصول انقلاب تخریبها صورت میگیرد و دهسال نیز در توصیف خوبیهای انقلاب صحبت میشود. بعد از این سالها مشخص میشود که تغییر برخی مسائل نیازمند کارهای ریشهای و عمیقتری است. بچهها متوجه شدند که از لحاظ سیاسی نمیتوانند به خواستههای خود برسند دست به چنین اقدامات معناداری میزنند. این اقدامات در واقع تظاهر و نمود هستند که حتی امکان دارد تبدیل به جنبشهای اجتماعی نیز بشوند».
«متینگ کورش» چگونه شکل گرفت؟
تا قبل از عصر سهشنبه که حضور نوجوانان و جوانان، مجتمع تجاری کورش در غرب تهران را به واسطه ازدحام جمعیت به تعطیلی کشاند و پلیس برای متفرق کردن این نوجوانان دستبهکار شد، بسیار از مردم عادی و فعالان رسانه از برگزاری چنین برنامهای بیخبر بودند. ماجرا از این جا شروع شد که برخی از نوجوانان فعال در شبکههای اجتماعی و بهخصوص اینستاگرام که خود را «شاخا، دافا، پرنسا و پلنگای اینستا» میدانند به مناسبت پایان فصل امتحانات و آغاز فصل تابستان یک قرار ملاقات در مجتمع تجاری کورش را برنامهریزی و حضور ۲۰ هزار نفر از نوجوانان و جوانان دهه هفتاد و هشتاد را برنامه اصلی خود تعریف کردند. اگرچه تعداد شرکتکنندگان به ۲۰ هزار نفر نرسید اما تصاویر منتشره در شبکههای اجتماعی حکایت از ازدحام جمعیت در این مجتمع دارد و برخی وبسایتها تعداد شرکتکنندگان را نزدیک به ۲ هزار نفر برآورد کردند. بررسی پیامهای دعوت این افراد در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که هیچگونه برنامه یا هدفی برای شرکتکنندگان در این ملاقات تعریف نشدهاست و بهنظر میآید هدف اصلی تنها جمعشدن و حضور بودهاست. علاوهبراین تصاویر و فیلمهای منتشره از این ملاقات، تنها رفتوآمد این نوجوانان در طبقههای مختلف مجتمع و درگیری فیزیکی دو دختر درحالیکه جمع زیادی دور آنها حلقه زدهاند، را نشان میدهد. در نهایت با بستهشدن دربهای ورودی این مجتمع و دخالت پلیس امنیت، این ملاقات بهپایان رسید ولی بحثها درباره چرایی برگزاری این ملاقات همچنان ادامه دارد.
اعتراض متفاوت به آینده نامعلوم خود
اما برگزارکنندگان ملاقات کورش به دنبال چه هستند و اگر این جمع را مصداقی از نسل جدید نوجوانان و جوانان ایرانی بدانیم آنگاه اهداف و آرمانهای این نسل جدید چه خواهد بود؟ دکتر سیفالله سیفاللهی، مدرس دانشگاه و عضو انجمن جامعهشناسی در گفتوگو با «عصر تعادل» ضمن اینکه این ملاقات و ماجرای آبپاشی در پارک آبوآتش تهران را با اغماض نوعی«نافرمانی مدنی» میداند، ادامه میدهد: «البته زود است که چنین اقداماتی را شورش مدنی دانست ولی در واقع یک نوع تظاهرات درونگروهی است که جوانان از خود نشان میدهند و نشان از این موضوع دارد که جامعه ما آبستن حوادث است و جامعه خواستههای این گروهها را پاسخ نمیدهد و این اقدامات پاسخی است به نارضایتی، ناامیدی و افسردگیای که دامن این بچهها را خواهد گرفت و این نوجوانان آینده خود را از طریق سرنوشت بزرگترهای خود پیشبینی میکنند، چنین اقداماتی در واقع اعتراضی متفاوت به آینده نامعلوم خود است. همچنین نشان میدهد که این طیف امید چندانی به آینده از نظر شغل و رفاه خود ندارند و سعی میکنند به شیوه خود تغییری در این وضعیت ایجاد کنند». سیفالهی در ادامه گروههای معترض جامعه امروز را زنان، قومیتها و جوانان میداند و معتقد است که اگر مسائل و دغدههای اولیه جوانان برآروده نشود در آینده شاهد بحرانهای عمیقتری در جامعه خواهیم بود.
نسلی که تلاش به زندگی و نه مبارزه دارد
به گزارش عصر تعادل ، این مدرس دانشگاه در پاسخ به این سوال که «ظاهر امر یک نوع سرخوشی و شادی در رفتارهای این نوجوانان و جوانان را نشان میدهد ولی شما به سرخوردگی و ناامیدی اشاره کردید» توضیح میدهد: «سال ۵۷ در این کشور انقلاب شد و تلاش بر مبارزه با آمریکا بود، امیدوار بودیم که وضع ما بهتر شود که جنگ پیش آمد و بسیاری از جوانان رهسپار جبهههای جنگ شدند. نسل پس از جنگ امیدوار بودند که شرایط بهتری را تجربه کنند و اکنون تلاش میکنند که زندگی کنند و بهوضوح سرنوشت نسلهای پیش از خود را میبینن و تلاش میکنند که حتی بهظاهر خوش باشند. دوست دارند که خوشی را تجربه کنند ولی متاسفانه چندان به تبلیغات «امید به آینده»، امیدی ندارند و تلاش میکنند که حداقل در ظاهر خود را خوش نشان دهند. این نسل تجربه نسلهای پیش از خود را میبیند و امیدی به مبارزه برای تغییر شرایط ندارد به همین دلیل تلاش میکند که به زندگی بچسبد.
اقدامات معنادار
اما برخی جامعهشناسان بر این عقیدهاند که نوجوانان متولد دهههای هفتاد و هشتاد در ایران، نسبت به دهههای پیش از خود دغدغههای سیاسی و اجتماعی کمتری دارند. سیفاللهی در ادامه گفت و گو با عصر تعادل در این باره میگوید: «نه این طور نیست، نسلهای اول و دوم انقلاب نسلهای امیدواری بودند. انقلاب چندین مرحله دارد و ابتدا چندین سال شعار مطرح میشود و پس از حصول انقلاب تخریبها صورت میگیرد و دهسال نیز در توصیف خوبیهای انقلاب صحبت میشود. بعد از این سالها مشخص میشود که تغییر برخی مسائل نیازمند کارهای ریشهای و عمیقتری است. بچهها متوجه شدند که از لحاظ سیاسی نمیتوانند به خواستههای خود برسند دست به چنین اقدامات معناداری میزنند. این اقدامات در واقع تظاهر و نمود هستند که حتی امکان دارد تبدیل به جنبشهای اجتماعی نیز بشوند».