۰

جنگ اراذل و اوباش با دست فروشان به داوری شهرداری

تاریخ انتشار
دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۱۵
در یکی دو روز گذشته یکی از روزنامه ها گزارشی در مورد استخدام "اراذل و اوباش" در شهرداری تهران نوشته بود، که از دو جنبه دارای ابهام است.
به گزارش عصر تعادل و به نقل از پارسینه ، در نگاه اول می توان اینگونه استنباط کرد که این کار از سوی شهرداری میتواند جنبه فرهنگ سازی در تنبیه اراذل و اوباش باشد که به جای حبس در زندان که گاها در تنبیه افراد اثر مثبتی ندارد، جایگزینی باشد با تایید مراجع زیرصلاح، برای برخوردی متفاوت با هنجارشکنان جامعه، مانند برخوردهای تنبیهی و آموزشی که در برخی از شهرستان ها برای شکارچیان و کسانی که حیوان آزاری می کردند انجام شده است.

اما با توجه به وقایعی که از سال ۹۳ در برخورد با دست فروشان رخ داده به نظر نمی رسد که قصد شهرداری، همکاری در فرهنگ سازیِ تنبیه های جایگزین حبس بوده باشد.

اولین حمله ماموران شهرداری ۱۶مردادماه سال ۹۳ بود. سه فرد از ماموران شهرداری در میدان ۱۹۶غربیِ تهرانپارس به راننده وانتی که ضایعات فلزی خریداری می کرد، به بهانه نداشتن مجوز برای تردد و فعالیت درگیر شدند که در نهایت منجر به مرگ علی چراغی، راننده وانت، شدند. این خبر بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشت و در نهایت با انتشار خبر، پی گیری قضایی این موضوع و اعتراف متهمان، این موضوع از تب و تاب افتاد.

یک سال از این ماجرا گذشت و شاید همه به این باور رسیدند که اشتباهی صورت گرفته و ماموران شهرداری قانونمند هستند. اما آمار چهار حمله ماموران شهرداری در سال ۹۴ خلاف این موضوع را ثابت می کند.
 

دوازدهم دی ماه سال۹۴ خبر دیگری منتشر شد مبنی بر حمله ماموران شهرداری تهران به لبو فروشی در خیابان جمهوری که این دست فروش مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت. لوازم کار این دست فروش نیز خسارت مالی در برداشت.

هفتم آذرماه نیز، طرح جمع آوری گسترده دست فروشان از بازار تهران آغاز شد. این طرح از ساعت هفت صبح آغاز شده بود و ماموران یگان حفاظت شهرداری تهران و مأموران یگان امداد، مانع از بساط گستری دست فروشان شدند.

۱۷ بهمن ماه، حادثه حمله به کارواش دریا، در منطقه سعادت آباد اتفاق دیگری بود که بازتاب وسیعی در رسانه ها داشت. ماموران شهرداری شبانه به این کارواش حمله کرده و سعی در پلمپ این مکان داشتند که با مقاومت کارگران کارواش مواجه شد و درگیری بین ماموران و کارگران کارواش ایجاد شد.
 

این واقعه در حالی صورت گرفت که دوربین های مدار بسته در این محل، ماجرا را ثبت کردند. تصاویر منتشر شده نشان می داد که پس از زد و خوردها، کارگان کارواش مجروح شدند و اموال آنها از سوی ماموران شهرداری دزدیده شد.

آخرین حادثه ای که از سوی ماموران شهرداری در مورد جمع آوری و برخورد با دست فروشان در سال۹۴ رخ داد، ۲۶ بهمن ماه مقابل متروی ایستگاه شادمان صورت گرفت. ماموران شهرداری با دست‌فروشان و چرخی‌ های مقابل خروجی مترو درگیر شدند. این درگیری منجر به مجروح شدن شماری از دستفروشان شد.

البته در اردیبشهت ماه سال ۹۵ نیز درگیری های دیگری میان دست فروشان و مامورنماهای شهرداری رخ داد.با نگاهی گذرا به وقایع گذشته و حال حاضر می توان حدس زد که دلایل این رفتارهای خشونت آمیز از سوی "مامورنماهای شهرداری" به چه دلیل بوده است. حضور "لُمپن" هایی که روزانه از سوی شهرداری استخدام می شوند تا با قدرت نمایی اعمال قانون کنند.
 

ظاهراً در سال ۹۵ برنامه هایی برای ساماندهی دست فروشان در نظر گرفته شده است. بر این اساس شهردار منطقه هفت از طرح بازارچه ای برای فعالیت دست فروشان میدان هفت تیر خبر داده. که البته به نظر می رسد به دلیل نبود فضای مناسب این طرح در حد یک حرف باقی مانده است.
 
حساسیت بر فعالیت دست فروشان میدان هفت تیر به حدی زیاد است که هر روز عصر در ساعت های متفاوتی که دیگر برای دست فروشان قابل محاسبه است، ماموران شهرداری به صورت گروهی بساط دست فروشان را جمع آوری می کنند.
اگر از رهگران هر روزه میدان هفت تیر باشی شاهد برخورد و درگیری ماموران و دست فروشان خواهی بود. نکته جالبی که در این امر وجود دارد جدا از اتحاد بین آنها، کمک برخی مغازه داران به آنها است که حضورماموران را اطلاع می دهند و یا اجازه می دهند که دست فروشان برای مدت کوتاهی که ماموران در معابر پیاده در حال سرکشی هستند وسایلشان را در مغازه آنها قرار دهند.
اما حسین مهاجر، جمعیت شناس و روانشناس، درباره طرح برخوردهای تنبیهی برای جمع آوری دست فروشان در خیابان نظر مخالفی دارد. او دراین باره به خبرنگار سایت تحلیلی و خبری پارسینه توضیحاتی ارئه داد. مهاجر معتقد است که اینگونه برخوردهای تنبیهی که بعضا موقتی نیز هستند اثر گذار نیست.
او معتقد است که در نظام اداری "لَمپنیرم" و "بگیر و ببند" راهکار مدیریتی شده است و این بحث نه تنها در جمع آوری دست فروشان که در طرح جمع آوری معتادان و کارتن خوابان نیز اعمال می شود.
اما شاید جالب باشد که بدانیم واژه"لمپنیزم" چه ریشه ای دارد و چه چیز باعث شده است گـَه گاه در گفتارهای روزانه خود در مورد هنجارشکنان خشن در جامعه از این واژه استفاده شود. "لمپنیزم" از دید مارکس به موضوع ما شباهت معنایی خاصی دارد. وی اعتقاد دارد لمپن ها، انسان هایی فاقد ابزار تولید هستند و اشتغالی هم به كار تولیدی ندارند. این گروه بیشتر به شبه كار اشتغال دارند. طبقه‌ای بی هویت و شناور در جامعه‌ هستند كه به دلیل همین ویژگی امكان استخدام آنها از سوی گروه و طبقه‌ای دیگر به سادگی فراهم می‌شود.
با این توضیح کوچک می توان درک کرد که چرا اراذل و اوباشی که بعد از دست گیری و آزادی از زندان به جامعه باز می گردند از سوی ارگان هایی مانند شهرداری استخدام می شوند.
کد مطلب : ۷۷۳۵۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.