۰

​تحلیلی درباره دانشجو و سياست و شادی

تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۳۳
به گزارش عصر تعادل، به ظاهر ١٦ آذر امسال قرار است كه رنگ و بوي ديگري پيدا كند و به‌جاي نقد و تحليل سياسي و حضور در عرصه عمومي، برنامه‌هاي شاد و خنده برگزار شود و در برخي از آنها به حاضرين نيز به قيد قرعه جايزه داده شود.
 
اين اتفاق را چگونه مي‌توان تحليل كرد؟ آيا مثبت است يا منفي است؟ يكي از صاحب‌نظران از اين پديده استقبال كرده و از اين طريق خود را در شادي دانشجويان شريك دانسته است. برخي ديگر در پاسخ نيز آن را نشانه ابتذال و نه ليبراليسم دانستند. ولي واقعيت چيست؟ آيا اين اتفاق را مي‌توان نشانه بلوغ و تمايزيابي يا برعكس ابتذال ناميد؟
 
به نظر مي‌رسد كه قضاوت كردن درباره چنين پديده‌هايي در ايران قدري سخت و نيازمند گذشت زمان است. چرا؟ به اين دليل كه سخت است باور كنيم كه اين نوع برنامه‌ها صرفا براساس خواست و اراده مستقل و خودجوش دانشجويان شكل گرفته است و هيچ اراده‌اي از بيرون دانشگاه و فراتر از دانشجو در آن دخالت ندارد. البته در اين صورت هم نمي‌توان يكسره به چنين برنامه‌هايي برچسب زد و آنها را ناديده گرفت، بلكه بايد منتظر بود و واكنش دانشجويان را ديد.
 
اگر با برخورد سرد يا منفي آنان مواجه شد، معلوم مي‌شود كه اين ايده نه تنها از درون دانشجويان نجوشيده، بلكه زمينه‌اي هم براي استقبال از آن وجود نداشته است، ولي اگر با استقبال خوب يا نسبي دانشجويان مواجه شد، حتي اگر از سوي ديگران به دانشگاه تحميل يا برنامه‌ريزي شده باشد، باز هم محل تامل خواهد بود كه چرا و به چه دلايلي دانشجويان از آن استقبال كرده‌اند؟
 
فرض اوليه اين است كه اين برنامه‌ها با برنامه بيرون از دانشگاه يا دانشجويان باشد، به ويژه اينكه هزينه‌هايي دارد كه بدون حضور و حمايت نهادهايي فراتر از دانشجويان قابل تامين نيست. در اين حالت بايد پرسيد كه هدف اين نهادها و دست‌هاي بيرون از دانشگاه در ترويج اين برنامه‌ها چيست؟ چه نتايجي بر كارشان مترتب خواهد بود؟ جالب‌ترين نكته ماجرا اين است كه ١٦ آذر در كنار ١٣ آبان به نحوي نماد مبارزه با امريكا است و اگر به ياد داشته باشيد، در سال‌هاي گذشته اصولگرايان بسيار كوشيدند كه اين روزها را زنده كنند، به ويژه آنكه به فضاي ضد امريكايي نيز نيازمند بودند.
 
اكنون هم كه در آستانه حضور ترامپ در كاخ سفيد هستيم بيش از پيش بايد بر زنده كردن اين خاطره تاريخي تاكيد كنند، ولي چرا بايد به جاي آن، برنامه شادي و خنده برگزار كرد؟ يا مجوز انجام آن را داد و در عين حال خواهان ممانعت از حضور نايب‌رييس مجلس در دانشگاه شد! شايد به دليل اينكه مي‌خواهند اثرات دو ماه عزاداري محرم و صفر را جبران كنند. نمي‌دانم. ولي هر دليلي داشته باشد، منجر به سياست‌زدايي از دانشگاه و دانشجو مي‌شود. امري كه پس از سال ١٣٨٨ و حتي پيش از آن آغاز شده بود و ايرادي هم ندارد. هرچند اين سياست‌زدايي متاسفانه به بهبود وضع علمي دانشگاه منجر نشده و كاركرد دانشگاه را با خطر مواجه كرده است.
 
ولي خطر اين سياست‌زدايي براي ارزش‌هاي رسمي مورد توجه حكومت بسيار بيشتر از خطري است كه براي اصلاح‌طلبان دارد. البته سياسي بودن دانشگاه نيز براي نگاه رسمي حكومت، هزينه‌بر است و از آن استقبال نمي‌كنند، ولي سياست‌زدايي از دانشگاه نيز عوارض فرهنگي اجتماعي خاص خود را دارد كه مطلوب سياست رسمي حكومت نيست و در صورت تحقق؛ از مواجهه با اين عوارض گريزي ندارند. يكي از دلايل آنچه كه آنان وادادگي در برابر قدرت‌هاي جهاني و امريكا مي‌دانند و به‌شدت از اين وادادگي نگران هستند، همين سياست‌زدايي از دانشگاه و حوزه‌هاي ديگر است.
 
فرض ديگر اين است كه پيشنهاد اين برنامه از درون دانشجويان جوشيده باشد يا حداقل اگر هم از درون آنان نجوشيده باشد، در ادامه با استقبال آنان مواجه شود. در اين صورت نبايد نام آن را ابتذال گذاشت يا نشانه ابتذال دانست. اين حق دانشجو است كه چنين انتخابي را داشته باشد. كساني كه نسبت به اين نگرش دانشجويان انتقاد دارند، بايد خودشان هم پاسخگو باشند كه كدام‌يك از عملكردهاي‌شان موجب شده كه دانشجويان در روز ١٦ آذر برنامه‌هاي غيرسياسي و شاد بگذارند؟ چرا بايد اصولا سياست را مبتني بر مبارزه تعريف كرد و چون مبارزه هزينه دارد...

 دنبال يك مجموعه‌اي بود كه اين هزينه را تقبل كند و چه گروهي بهتر از دانشجويان؟ سياستمداران بايد سياست را به صورت يك كنش حرفه‌اي و اصلاح‌طلبانه تعريف كنند تا نيازي به سياهي لشگر دانشجويي نداشته باشند. آنان بايد به جاي حضور سنتي در دانشگاه وارد حوزه‌هاي ديگر جامعه شوند و از ميان آنان يارگيري كنند. تجربه ٦ دهه مبارزات دانشجويي به اين شكل را بايد مرور كرد و دستاوردها و هزينه‌هاي احتمالي آن را ليست و در نهايت با يكديگر مقايسه كرد. قرار نيست كه يك فرض قطعي مبني بر تاييد و دفاع همه‌جانبه از فعاليت سياسي دانشجويي داشته باشيم و هر اقدام مغاير با آن را رد كنيم. دانشجو نيز يك شهروند است، نه بيشتر و نه كمتر. در عرصه سياست بايد به او نه به عنوان دانشجو كه به عنوان شهروندي فراتر از موقعيت تحصيل او نگاه كرد.
 
متاسفانه برخي از گروه‌هاي سياسي از بس به حضور در دانشگاه عادت كرده‌اند، علاقه‌اي ندارند كه اين عرصه را براي صاحبانش خالي كنند. اگر چريك‌ها و راديكال‌ها در دانشگاه بذرهاي سياسي كاشتند، در موقع مناسب محصول خود را درو كردند، ولي سياست اصلاح‌طلبانه و مبتني بر كنش سياسي حرفه‌اي و مدني، با بذرِ بادي كه در دانشگاه مي‌ريزد، توفان درو خواهد كرد. همچنان كه در گذشته درو كرد.
کد مطلب : ۹۸۴۶۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.