بازخوانی یک پرونده
سلطانیفر و داستان بیپایان خصوصیسازی سرخابی
تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۱۹
عصر تعادل – یاسر سماوات- سناریوی تکراری، داستان ناتمام، وعدههای سر خرمن و .... هرچه دلتان بخواهید این روزها به ادعای وزیر ورزش و جوانان درباره واگذاری سرخابیها به بخش خصوصی اطلاق میشود. ماجرای واگذاری دو تیم پرطرفدار ایران و آسیا سالهاست آغاز شده اما این ماجراجویی چه زمانی به پایان میرسد و آیا اصلاً چنین ادعایی ظرفیت تبدیل به فعلیت را دارد یا همچنان به عنوان مبحث گنگ و ناشناخته باقی میماند.
آن روز نیمه ابری...
نهم اردیبهشت سال 1394 خبرنگاران ورزشی اکثر رسانهها خود را ساختمان سازمان خصوصیسازی رسانده بودند تا شاید یکی از تاریخیترین اخبار خود را به رسانههایشان مخابره کنند. آن روز البته سومین جلسه مزایده دو باشگاه برگزار میشد. روزی که پرسپولیس سه متقاضی و استقلال تنها یک متقاضی خرید داشت. شرکتهایی که برند ویژهای در مارکتینگ روز دنیای تجارت داشتند و انگار همه چیز آماده واگذاری دو باشگاه بود اما...
آن روزها نام میرعلی اشرف عبدالله پوری حسینی، رئیس سازمان خصوصیسازی، نامی بود که علیرغم مهجور بودنش بارها تیتر یک خبرگزاریها و روزنامههای رسمی شده بود. داستان مزایده سرخها و آبیها فرجامی نداشت. پوری حسینی در آن برهه در گفتوگویی تصریح کرده بود:« تمام مراحل واگذاری این دوباشگاه مطابق مصوبه هیات دولت و قانون برنامه بودجه در سال ۱۳۹۴ به خوبی پیش رفته بود و در این زمان نامه ۱۳۵ تن از نمایندگان محترم در مجلس شورای اسلامی به دولت، شرایطی را رقم زد که هیات وزیران تصمیم بگیرد این دوباشگاه به عنوان شرکت های فرهنگی واگذار نشوند!»
رئیس کل سازمان خصوصیسازی در صحبتهایش تاکید کرده بود که اراده دولت روحانی بر واگذاری این دو باشگاه است اما تقابل همیشگی قوه مقننه و مجریه، این بار در قالب مزایده این دو باشگاه نمود پیدا کرد. 135 نفر از وکلای مردم با این واگذاری مخالف بودند. حالا سه سال از آن روز گذشته است. سه سال پرفراز و نشیب برای استقلال و پرسپولیس. سالهایی که برای پرسپولیس طلایی و برای استقلال خاکستری بود اما لزوم خصوصیسازی این دو تیم همیشه احساس میشد.
تراکتوری که با سوییچ خصوصی روشن شد
شاید بهترین نمونه از خصوصیسازی فوتبال ایران، واگذاری باشگاه تراکتورسازی تبریز به محمدرضا زنوزی، مالک متمول تبریزی بود. تراکتورپس از این اتفاق بدل به تیمی قدرتمند، پرمهره و از همه مهمتر کم حاشیه شد. آنها در فصل نقل و انتقالات عملکردی عالی و خیرهکننده داشتند. آنها سه کاپیتان تیم ملی را به تبریز آوردند. تراکتورسازان علاوه بر جذب مسعود شجاعی، اشکان دژاگه و احسان حاج صفی، خریدهای خارجی بینظیر و کم نقصی هم داشتند. آنتونی استوک ایرلندی حالا پس از استنلی کیروش سپاهان با 8 گل، دومین گلزن برجسته لیگ برتر است. لی اروین، بازیکن ایرلندی این تیم یه تنه ذوب آهن را نابود کرد و در عرض 9 دقیقه سه گل به ذوبیها زد تا از باخت یک برد پرگل برای تیم پرشورها بسازد. غیر از این دو اروپایی، تراکتور خصوصی شده «یوکیو سوگیتا» را هم از ژاپن به عنوان سهمیه بازیکن آسیایی جذب کرد و این بازیکن هم با نمایش بسیار خوب خود، خریدارانش را روسفید کرد. فقط مقایسه این خارجیها با خریدهای خارجی این فصل استقلال (به طور ویژه الحاجی گرو و مارکوس نویمایر) میتواند تفاوت بخشهای خصوصی و دولتی را در تیمداری به خوبی نمایان سازد. گذشته از این، تیمی که به بخش خصوصی واگذار میشود هرگز دغدغه بودجه دولتی ندارد و میتواند مشکلات مالیاش را بسیار آسانتر حل کند.
قانون!
گذشته از همه اینها قانون فیفا و به طورکلی قوانین حقوق بینالمللی ورزش، حضور مدیران دولتی را در باشگاههای ورزشی و به عبارت بهتر دخالت دولت در امور ورزشی را برنمیتابد. به این ترتیب پروژه واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی را میتوان گامی بزرگ برای دادن وجاهت قانونی به این دو تیم بزرگ دانست.
هرچند این مقوله هرازگاهی به مبحث و چالشی مهم در وزارت ورزش و جوانان و زیرمجموعهاش، فدراسیون فوتبال بدل میشود اما با پیشآمدن وقایع مهم دیگر در این ورزش، این مبحث به حاشیه رانده میشود تا پرونده خصوصیسازی سرخابیها دوباره برای مدتها مسکوت بماند و خاک بخورد.
به هرحال، در آستانه جام ملتهای آسیا و با موفقیت باشگاه پرسپولیس در صعود به فینال و کسب عنوان نایب قهرمانی لیگ قهرمانان این قاره، که با حضور اینفانتینو رئیس فیفا و شیخ سلمان رئیس کل کنفدراسیون فوتبال آسیا در کشورمان توام شد، میتوان صحبتهای وزیر ورزش و جوانان را در این باب به فال نیک گرفت. حضور بانوان در ورزشگاه آزادی هم خبری بسیار خوشایند برای دختران فوتبال دوست ایران بود و حالا همین موضوع میتواند دستمایه امیدواری سرخابیها به خصوصیسازی تیمهایشان شود. هرچند ممکن است این واگذاری معایبی هم داشته باشد اما چه از نظر قانونی و چه به لحاظ حرکت به سوی حرفهای شدن فوتبال، خصوصیسازی این دو تیم بزرگ، میتواند کمک شایانی به فوتبال ایران بکند. آرزویی که واقعا دست نیافتنی نیست.
انتهای پیام///
آن روز نیمه ابری...
نهم اردیبهشت سال 1394 خبرنگاران ورزشی اکثر رسانهها خود را ساختمان سازمان خصوصیسازی رسانده بودند تا شاید یکی از تاریخیترین اخبار خود را به رسانههایشان مخابره کنند. آن روز البته سومین جلسه مزایده دو باشگاه برگزار میشد. روزی که پرسپولیس سه متقاضی و استقلال تنها یک متقاضی خرید داشت. شرکتهایی که برند ویژهای در مارکتینگ روز دنیای تجارت داشتند و انگار همه چیز آماده واگذاری دو باشگاه بود اما...
آن روزها نام میرعلی اشرف عبدالله پوری حسینی، رئیس سازمان خصوصیسازی، نامی بود که علیرغم مهجور بودنش بارها تیتر یک خبرگزاریها و روزنامههای رسمی شده بود. داستان مزایده سرخها و آبیها فرجامی نداشت. پوری حسینی در آن برهه در گفتوگویی تصریح کرده بود:« تمام مراحل واگذاری این دوباشگاه مطابق مصوبه هیات دولت و قانون برنامه بودجه در سال ۱۳۹۴ به خوبی پیش رفته بود و در این زمان نامه ۱۳۵ تن از نمایندگان محترم در مجلس شورای اسلامی به دولت، شرایطی را رقم زد که هیات وزیران تصمیم بگیرد این دوباشگاه به عنوان شرکت های فرهنگی واگذار نشوند!»
رئیس کل سازمان خصوصیسازی در صحبتهایش تاکید کرده بود که اراده دولت روحانی بر واگذاری این دو باشگاه است اما تقابل همیشگی قوه مقننه و مجریه، این بار در قالب مزایده این دو باشگاه نمود پیدا کرد. 135 نفر از وکلای مردم با این واگذاری مخالف بودند. حالا سه سال از آن روز گذشته است. سه سال پرفراز و نشیب برای استقلال و پرسپولیس. سالهایی که برای پرسپولیس طلایی و برای استقلال خاکستری بود اما لزوم خصوصیسازی این دو تیم همیشه احساس میشد.
تراکتوری که با سوییچ خصوصی روشن شد
شاید بهترین نمونه از خصوصیسازی فوتبال ایران، واگذاری باشگاه تراکتورسازی تبریز به محمدرضا زنوزی، مالک متمول تبریزی بود. تراکتورپس از این اتفاق بدل به تیمی قدرتمند، پرمهره و از همه مهمتر کم حاشیه شد. آنها در فصل نقل و انتقالات عملکردی عالی و خیرهکننده داشتند. آنها سه کاپیتان تیم ملی را به تبریز آوردند. تراکتورسازان علاوه بر جذب مسعود شجاعی، اشکان دژاگه و احسان حاج صفی، خریدهای خارجی بینظیر و کم نقصی هم داشتند. آنتونی استوک ایرلندی حالا پس از استنلی کیروش سپاهان با 8 گل، دومین گلزن برجسته لیگ برتر است. لی اروین، بازیکن ایرلندی این تیم یه تنه ذوب آهن را نابود کرد و در عرض 9 دقیقه سه گل به ذوبیها زد تا از باخت یک برد پرگل برای تیم پرشورها بسازد. غیر از این دو اروپایی، تراکتور خصوصی شده «یوکیو سوگیتا» را هم از ژاپن به عنوان سهمیه بازیکن آسیایی جذب کرد و این بازیکن هم با نمایش بسیار خوب خود، خریدارانش را روسفید کرد. فقط مقایسه این خارجیها با خریدهای خارجی این فصل استقلال (به طور ویژه الحاجی گرو و مارکوس نویمایر) میتواند تفاوت بخشهای خصوصی و دولتی را در تیمداری به خوبی نمایان سازد. گذشته از این، تیمی که به بخش خصوصی واگذار میشود هرگز دغدغه بودجه دولتی ندارد و میتواند مشکلات مالیاش را بسیار آسانتر حل کند.
قانون!
گذشته از همه اینها قانون فیفا و به طورکلی قوانین حقوق بینالمللی ورزش، حضور مدیران دولتی را در باشگاههای ورزشی و به عبارت بهتر دخالت دولت در امور ورزشی را برنمیتابد. به این ترتیب پروژه واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی را میتوان گامی بزرگ برای دادن وجاهت قانونی به این دو تیم بزرگ دانست.
هرچند این مقوله هرازگاهی به مبحث و چالشی مهم در وزارت ورزش و جوانان و زیرمجموعهاش، فدراسیون فوتبال بدل میشود اما با پیشآمدن وقایع مهم دیگر در این ورزش، این مبحث به حاشیه رانده میشود تا پرونده خصوصیسازی سرخابیها دوباره برای مدتها مسکوت بماند و خاک بخورد.
به هرحال، در آستانه جام ملتهای آسیا و با موفقیت باشگاه پرسپولیس در صعود به فینال و کسب عنوان نایب قهرمانی لیگ قهرمانان این قاره، که با حضور اینفانتینو رئیس فیفا و شیخ سلمان رئیس کل کنفدراسیون فوتبال آسیا در کشورمان توام شد، میتوان صحبتهای وزیر ورزش و جوانان را در این باب به فال نیک گرفت. حضور بانوان در ورزشگاه آزادی هم خبری بسیار خوشایند برای دختران فوتبال دوست ایران بود و حالا همین موضوع میتواند دستمایه امیدواری سرخابیها به خصوصیسازی تیمهایشان شود. هرچند ممکن است این واگذاری معایبی هم داشته باشد اما چه از نظر قانونی و چه به لحاظ حرکت به سوی حرفهای شدن فوتبال، خصوصیسازی این دو تیم بزرگ، میتواند کمک شایانی به فوتبال ایران بکند. آرزویی که واقعا دست نیافتنی نیست.
انتهای پیام///