اختصاصی؛
نقد و نظری بر فیلم «شیفت شب» به کارگردانی «نیکی کریمی»
تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۵۵
نیکی کریمی بازیگر خیلی خوبی است. حتی مترجم بهتری است، ولی به سختی میتوان گفت کارگردان موفقی هم هست. نگاهی به کارنامه بازیگری او و فیلمهای پیشیناش در مقام کارگردان، اثباتی بر این ادعاست. کریمی طی سالها حضور در سینمای کشور به شکل و شمایلی خودساخته و شخصی به لحاظ بازیگری دست یافته که بر ارزش و اعتبار و جایگاه هنریاش افزوده است. با وجود این، او پس از کارگردانی فیلمهای «یک شب»، «چند روز بعد» و «سوت پایان»، در چهارمین ساخته بلند سینماییاش سراغ مضمون فراگیر و بابِ روز جامعه یعنی بیپولی رفته است.
با این تفاوت که نگاه فیلمساز به موضوع، نگاهی یکسویه و زنمحور است. کریمی در فیلم خود، بیش از هر چیز و هر کس، روی شخصیت «ناهید هاشمزاده» ـ با بازی لیلا زارع ـ متمرکز شده و بحرانِ بیکاری فرهاد ـ محمدرضا فروتن ـ را از دیدگاه و دغدغههای یک زن خانهدار به چالش کشیده. منتها کارگردان در ریتم و روایت خود، بیدلیل حاشیههایی را پررنگ کرده که در عمل بر داستان اصلی چیره و جذابتر از متن شده است. سکانسهای مربوط به رحیم ـ امیر آقایی ـ فارغ از اینکه خیلی خوب بازی و کارگردانی شدهاند، بیش از حد نیاز ادامه پیدا میکنند و بر موضوع اصلیتری مانند غیبت فرهاد و جستوجوی شریک کلاهبردارش سایه میاندازند، یا همینطور رفت وآمدهای مداومِ ناهید به خانه مادرش و بگو مگو با او و خواهرش نوشین ـ سحر قریشی ـ یا برای نمونههای اشاره میکنم به تمام سکانسهای اکرم خانم و پرویز که برای انتقال چهار خط اطلاعات به ناهید، بارها با او قرار و مدار میگذارند و قایمباشک بازی میکنند. همه این صحنهها میتوانست به شکل فشرده و موجزتری به مخاطب عرضه بشود تا علاوه بر افزودن به ریتم فیلم، خیلی زودتر و بیآنکه بخواهد تماشاگر را کلافه کند، سر اصلِ مطلب برود. گرچه کریمی در فیلمهای دیگرش بخصوص «یک شب» و «چند روز بعد» نشان داده بود علاقه ویژهیی به این شیوه قصهگویی و توجه به جزییات زندگی و رویدادها دارد اما در «شیفت شب» این ریزبینیها نه به کمک قصه آمده و نه به یاری فیلمساز. فیلمنامه مشوش کریمی در ترکیب سینمایی اثر او مثل یک نُتِ فالش عمل میکند و با کلیت فیلم ناهمخوانی دارد. با این حال، «شیفت شب» فیلمی نیست که نتوان ـ دستکم برای یک بار ـ به تماشای آن نشست. چهارمین فیلم بلند نیکی کریمی را شاید بتوان نسخه جدی و زنانه فیلم «بیپولی» ساخته حمید نعمتالله دانست.
هرچند که در بیپولی هم زنِ داستان بود که در نهایت سبب خیر شد و ماجرا را پایان داد. در فیلم کریمی هم ناهید، قربانی بلندپروازی فرهاد میشود. تصور کنیم بلندپروازیاش محضِ خاطرِ رفاه خانواده بوده باشد، ولی نتیجهاش اینست که ناهید صبورانه برای خلاصیِ شوهرش از گرفتاری، پیشقدم میشود و اقدام میکند، و بدِ ماجرا اینکه در این مسیر ناهوار، انواع دردها را به جان میخرد؛ کتک میخورَد، فرزندش از او دور میشود، با یک نزولخور قلدر طرف میشود، زخمِ زبانهای مادر و خواهرش را تحمل میکند و در نهایت برای تسویه بدهی شوهرش، نزد مدیر شرکت تحقیر میشود و به خواهش و تمنا میافتد.
از ضعفهای فیلمنامه و قصه که بگذریم، فیلم جز یکی دو بازی قابل قبول ـ و نه خیلی خوب ـ چیزی در چنته ندارد. کارگردانی فیلم خیلی معمولی و کلاسیک و به دور از هرگونه پیچیدهگی و خلاقیت است. اغلب بازیهای فیلم نیز در حدِ رفعِ تکلیف و بسیار سادهاند. بازیِ درونی محمدرضا فروتن ـ که گاهی ناگهان با واکنشی عصبی بیرونی میشود، بهتر از بازیِ کمنظیرش در «شب یلدا» ساخته کیومرث پوراحمد نیست. گوهر خیراندیش و امیر آقایی مثل همیشهاند؛ بیآنکه از حد و حدودِ استانداردهای بازیگری نزول کنند یا بیرون بزنند، ولی لیلا زارع که پیش از این بازیهای خوبی در کارنامه هنریاش عرضه کرده بود، اینجا هم تماشاگر را ناامید نمیکند. این بازیگر گزیدهکار سینما، در نقش ناهیدِ فیلم «شیفت شب» خوش نشسته، گرچه میتوانست از این که هست، بهتر باشد، و سحر قریشی با بازیِ متفاوتش در این فیلم، مخاطب را غافلگیر و از تمام نقشهای پیشین خود آشنازدایی میکند. باید به بازی قریشی و بازیگیری کریمی از این بازیگر تبریک گفت. در نهایت، «شیفت شب» اثری اجتماعی درباره مهمترین دغدغه این روزهای اغلب خانوادههای میهن است؛ بیپولی.
با این تفاوت که نگاه فیلمساز به موضوع، نگاهی یکسویه و زنمحور است. کریمی در فیلم خود، بیش از هر چیز و هر کس، روی شخصیت «ناهید هاشمزاده» ـ با بازی لیلا زارع ـ متمرکز شده و بحرانِ بیکاری فرهاد ـ محمدرضا فروتن ـ را از دیدگاه و دغدغههای یک زن خانهدار به چالش کشیده. منتها کارگردان در ریتم و روایت خود، بیدلیل حاشیههایی را پررنگ کرده که در عمل بر داستان اصلی چیره و جذابتر از متن شده است. سکانسهای مربوط به رحیم ـ امیر آقایی ـ فارغ از اینکه خیلی خوب بازی و کارگردانی شدهاند، بیش از حد نیاز ادامه پیدا میکنند و بر موضوع اصلیتری مانند غیبت فرهاد و جستوجوی شریک کلاهبردارش سایه میاندازند، یا همینطور رفت وآمدهای مداومِ ناهید به خانه مادرش و بگو مگو با او و خواهرش نوشین ـ سحر قریشی ـ یا برای نمونههای اشاره میکنم به تمام سکانسهای اکرم خانم و پرویز که برای انتقال چهار خط اطلاعات به ناهید، بارها با او قرار و مدار میگذارند و قایمباشک بازی میکنند. همه این صحنهها میتوانست به شکل فشرده و موجزتری به مخاطب عرضه بشود تا علاوه بر افزودن به ریتم فیلم، خیلی زودتر و بیآنکه بخواهد تماشاگر را کلافه کند، سر اصلِ مطلب برود. گرچه کریمی در فیلمهای دیگرش بخصوص «یک شب» و «چند روز بعد» نشان داده بود علاقه ویژهیی به این شیوه قصهگویی و توجه به جزییات زندگی و رویدادها دارد اما در «شیفت شب» این ریزبینیها نه به کمک قصه آمده و نه به یاری فیلمساز. فیلمنامه مشوش کریمی در ترکیب سینمایی اثر او مثل یک نُتِ فالش عمل میکند و با کلیت فیلم ناهمخوانی دارد. با این حال، «شیفت شب» فیلمی نیست که نتوان ـ دستکم برای یک بار ـ به تماشای آن نشست. چهارمین فیلم بلند نیکی کریمی را شاید بتوان نسخه جدی و زنانه فیلم «بیپولی» ساخته حمید نعمتالله دانست.
هرچند که در بیپولی هم زنِ داستان بود که در نهایت سبب خیر شد و ماجرا را پایان داد. در فیلم کریمی هم ناهید، قربانی بلندپروازی فرهاد میشود. تصور کنیم بلندپروازیاش محضِ خاطرِ رفاه خانواده بوده باشد، ولی نتیجهاش اینست که ناهید صبورانه برای خلاصیِ شوهرش از گرفتاری، پیشقدم میشود و اقدام میکند، و بدِ ماجرا اینکه در این مسیر ناهوار، انواع دردها را به جان میخرد؛ کتک میخورَد، فرزندش از او دور میشود، با یک نزولخور قلدر طرف میشود، زخمِ زبانهای مادر و خواهرش را تحمل میکند و در نهایت برای تسویه بدهی شوهرش، نزد مدیر شرکت تحقیر میشود و به خواهش و تمنا میافتد.
از ضعفهای فیلمنامه و قصه که بگذریم، فیلم جز یکی دو بازی قابل قبول ـ و نه خیلی خوب ـ چیزی در چنته ندارد. کارگردانی فیلم خیلی معمولی و کلاسیک و به دور از هرگونه پیچیدهگی و خلاقیت است. اغلب بازیهای فیلم نیز در حدِ رفعِ تکلیف و بسیار سادهاند. بازیِ درونی محمدرضا فروتن ـ که گاهی ناگهان با واکنشی عصبی بیرونی میشود، بهتر از بازیِ کمنظیرش در «شب یلدا» ساخته کیومرث پوراحمد نیست. گوهر خیراندیش و امیر آقایی مثل همیشهاند؛ بیآنکه از حد و حدودِ استانداردهای بازیگری نزول کنند یا بیرون بزنند، ولی لیلا زارع که پیش از این بازیهای خوبی در کارنامه هنریاش عرضه کرده بود، اینجا هم تماشاگر را ناامید نمیکند. این بازیگر گزیدهکار سینما، در نقش ناهیدِ فیلم «شیفت شب» خوش نشسته، گرچه میتوانست از این که هست، بهتر باشد، و سحر قریشی با بازیِ متفاوتش در این فیلم، مخاطب را غافلگیر و از تمام نقشهای پیشین خود آشنازدایی میکند. باید به بازی قریشی و بازیگیری کریمی از این بازیگر تبریک گفت. در نهایت، «شیفت شب» اثری اجتماعی درباره مهمترین دغدغه این روزهای اغلب خانوادههای میهن است؛ بیپولی.