۰

سرنوشت دختران فراری!

تاریخ انتشار
شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۴۲
سرنوشت دختران فراری!
آخرين آماري كه از دختران فراري ارائه شد، مربوط به سال 78 است كه این میزان نسبت به سال 65، 20 درصد افزایش داشته است. همچنین میانگین سنی دختران فراری از سال 78 که 17 سال بود، در سال 79 به 14.7 سال کاهش یافته است.

اوایل دهه 80 و حدود 10 سال پیش بود که شبکه تهران اقدام به پخش سریالی با عنوان "دوران سرکشی" به کارگردانی "کمال تبریزی" کرد که در آن برای اولین بار با نگاهی جامعه‌شناختی- روان‌شناختی به توصیف و تحلیل مسئله فرار دختران جوان از خانه پرداخت.

سریال روایت‌کننده زندگی دخترکی بود که با رویدادهای تلخی در زندگی‌اش رو به‌رو می‌شود كه ريشه در موقعيت اجتماعي، اقتصادي و خانوادگي او دارد؛ مسائلي كه دخترك را به آوارگي در كوچه و خيابان كشانده است و در مواجهه با افراد مختلف به چالش‌هاي جديد و پيچيده‌اي سوق پیدا می‌کند. "دوران سرکشی" آیینه‌وار زخم‌ها و عفونت‌های جامعه‌ای را به ما نشان می‌داد که همواره از کنارش به آسانی گذشته بودیم و آن‌چنان دقیق زنجیره به هم‌پیوسته آسیب‌های اجتماعی را در قالب علل و پیامدهای فرار دختران از خانه پیش‌روی مخاطب قرار می‌داد که اگر حضور بازیگران مشهور در آن نبود، گویی مستندی از زندگی دختران فراری پیش رویمان بود.

این سریال در یک نگاه چندوجهی هم به دلایل خانوادگی فرار دختران از منزل می‌پرداخت و خانواده‌ها را نقد می‌کرد، هم نوجوانان را با پیامدهای فرار آشنا می‌نمود، و هم ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و حقوقی را در رابطه با ناکارآمدی در حمایت از این دختران مورد انتقاد قرار می‌داد.

پ
دختران فراری و آمارها


گزارش سازمان بهداشت جهانی حاکی است که سالانه بیش از یک میلیون نوجوان 13 تا 19 ساله ازخانه فرار می‌کنند که 60 تا 70 در صد این افراد، شامل دختران و 30 تا 40 درصد فرارها در بین پسران رخ می‌دهد. همچنین "فراری به نوجوانی گفته می‌شود که بر اساس حکم قضایی دادگاه نوجوانان، مرتکب تخلف ترک خانه پدر و مادر یا سرپرستان خود بدون کسب اجازه شده و در فاصله زمانی معقولی به آنجا بازنگشته است." (ذکایی: 119) اما گذشته از این تعریف جامعه‌شناسانه، به زبان ساده‌تر "دختران فراری" به دخترانی اطلاق می‌گردد که به هردلیلی خانه و خانواده را ترک کرده و به محیط‌های دیگری چون خیابان و پارک روی می‌آورند. دختران فراری معمولأ در گروه سنی 14 تا 25 سال قرار دارند. گرچه آمارهای غیررسمی‌از کاهش سن فرار از منزل دختران حکایت دارد.

در همایش آسیب‌های اجتماعی شهری که در سال گذشته در تهران برگزار شد، "لیلا زائر" در مقاله‌ای به فراتحلیل زمینه‌های فردی، خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی مؤثر در فرار دختران پرداخته بود. بر اساس آنچه زائر گفت، آخرين آماري كه از دختران فراري ارائه شده، مربوط به سال 78 است كه این میزان نسبت به سال 65، 20 درصد افزایش داشته است. همچنین میانگین سنی دختران فراری از سال 78 که 17 سال بود، در سال 79 به 14.7 سال کاهش یافته است. به گفته زائر، 18 درصد دختران فراری در روز نخست فرارشان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و 60 درصد آنها نیز در هفته اول مورد تجاوز قرار می‌گیرند. (سایت شهر: اولین همایش آسیب‌های اجتماعی شهر تهران)

چرا فرار؟

بررسی این سؤال که چرا دختری زندگی خانوادگی و امنیتی را که باید در خانه داشته باشد، حاضر است در ازای زندگی زیر سقف آسمان با آینده‌ای نامشخص رها کند، ما را به سوی بررسی شرایط زندگی خانوادگی این دختران سوق می‌دهد.

در پژوهشی که عوامل مختلف خانوادگی، اقتصادی، همسالان، فرهنگ و آموزش، اوقات فراغت و ارتباطات را به عنوان عوامل زمینه‌ساز فرار دختران از خانه مورد بررسی قرار داده است، نتایج نشان می‌دهد خانواده و همسالان نسبت به شاخص‌های دیگر از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. بر این اساس خانواده به میزان حدود 8% درصد از بیشترین تأثیر بر فرار دختران برخوردار است. زیرا فرد از بدو تولد ارزش‌ها و هنجارها را در خانواده می‌آموزد و به تدریج با دنیای وسیع‌تر جامعه آشنا می‌شود. به‌گونه‌ای که خانواده و کارکردهای آن در پذیرش نقش‌های اجتماعی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌شود. میزان محبت، صمیمیت، حمایت عاطفی و وابستگی، از جمله مسائل مهمی ‌است که در دوران اولیه زندگی می‌تواند در بروز رفتارهای بهنجار یا نابهنجار مؤثر باشد. نتایج تحقیقات نشان داده است که هرچه ازمیزان وابستگی والدین به فرزندان کاسته شود، بر فرار آنان از خانه افزوده خواهد شد.

در واقع در این بررسی ما با مجموعه‌ای از دلایل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی روبه‌رو می‌شویم. از جمله دلایل فرهنگی می‌توان به مفهوم نسل و تفاوت‌های بین‌نسلی اشاره کرد: "کریستوفر بالس در تعریف نسل به فاصله میان والدین با فرزندانشان اشاره می‌کند. بدین ترتیب اگر سن بچه‌دار شدن را 20 الی 25 سال درنظر بگیریم، آنگاه هر 20 تا 25 سال یک نسل جدید پا به عرصه حیات می‌گذارند. همچنین به نظر وی نظریه‌پردازان فرهنگ عامه و نیز تاریخ‌نگاران بر این اعتقادند که ظاهراً در حدود هر 10 سال شکل جدیدی از ذهنیت نسلی ظهور می‌کند." (آزادارمکی-غفاری: 10) این تعریف به خوبی می‌تواند ما را با تفاوت‌های جدی بین‌نسلی به لحاظ فکری، اعتقادی و ذهنی آشنا کرده و نشان دهد که چرا معمولاً فرزندان و والدین همیشه از هم گله دارند که هیچ‌یک حرف دیگری را نمی‌فهمند! گرچه می‌توان این دغدغه را دغدغه نسبتاً مدرنی دانست که هر چه بیشتر زمان می‌گذرد و زندگی مدرن با سرعت بیشتری پیش می‌رود، میزان این فاصله به لحاظ کیفیت و کیمیت بیشتر و عمیق‌تر شده و والدین احتیاج به مهارت‌های بیشتری برای همراهی با فرزندان خود دارند.
اما در کنار مسائل فرهنگی، لازم است به برخی مسائل اجتماعی و اقتصادی نیز اشاره شود که خانواده ایرانی را با چالش روبه‌رو کرده است. ازدواج اجباری نوجوانان، مهاجرت، فقر، بیکاری، اعتیاد، خشونت‌های فیزیکی- روانی و جنسی، افراط و تفریط در مدل تربیتی والدین (سهل‌گیرانه یا سخت‌گیرانه)، عدم وجود ارتباط عاطفی میان اعضای خانواده، خانواده‌های فروپاشیده (طلاق عاطفی و حقوقی)، مسئله حضانت فرزند در هنگام جدایی بر خلاف میل وی و یا مصلحتش (لزوم قیومت پدر و جد پدری) همگی از جمله دلایل اقدام به فرار دختران از خانه است.
دکتر مصطفوی، روانشناس در مورد زمینه‌های فرار دختران از خانه و پیامدهایش معتقد است: شاید بتوان به جرأت گفت ناسازگاری والدین، علت اصلی فرار دختران است. طبق بررسی‌هایی که انجام شده 19.5 درصد ناسازگاری با والدین، 16 درصد اغفال، 13 درصد عدم امنیت در خانواده، 15 درصد وضعیت اقتصادی، 12.5 درصد طلاق، 7 درصد گرایش به مسائل انحرافی، 2.5 درصد ازدواج‌های ناموفق، 2.3 درصد اعتیاد و 5 درصد مشکلات روانی، عامل فرار دختران بوده است. همچنین تحقیقات نشان می‌دهد که 35 درصد دختران فراری سابقه اعتیاد به موادمخدر چون هروئین و تریاک را دارند. تحقیقات نشان می‌دهد که 25 درصد دختران فراری هروئین، 28 درصد تریاک، 15 درصد حشیش و31 درصد سیگار استفاده می‌کنند. آنچه مشخص است این که دختران پس از فرار برای تأمین نیازهای خود اقدام به سرقت و خودفروشی می‌کنند؛ آنان در همین مرحله است که گرفتار باندهای فحشا می‌شوند.

بر اساس این گزارش  گفته می‌شود، دختران فراري دروازه ورود جامعه به پديده زنان روسپی است. موقعیت سنی این دختران (14 تا 25 سال) نشان‌دهنده میزان آسیب‌پذیری، احتمال بزهکاری، بزه‌دیدگی و یا قربانی شدن دربرابر سوءاستفاده‌های جنسی مختلف ودیگر سوءاستفاده‌هاست. اکثر دختران فراری پس از بازگرداندنشان به خانه، مجدداً اقدام به فرار می‌کنند. دخترانی که از خانواده روی‌گردان شده و فرار می‌کنند، بارها از سوی اعضاء خانواده خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند؛ اعمال محدودیت‌هایی همچون زندانی کردن، تمسخر و تحقیر کردن موجب می‌شود که فرد فضای خانه را برای ماندن، غیر قابل تحمل دانسته و اقدام به فرار مجدد نماید.

این استاد دانشگاه همچنین ادامه داد: لازم است بدانید که سن فرار دختران از 16 سال به 14 سال کاهش یافته است. با وجود آنکه مسئولان سعی دارند با این معضل برخورد کنند، اما آمار نشان می‌دهد که پدیده‌ای به نام فرار دختران رو به افزایش است؛ به طوری که هر سال 15 تا 20 درصد به آمار قبلی اضافه می‌شود.

سانوا تاج‌بخش، مشاور و روانشناس، در رابطه با ویژگی‌های این دوران که باید خانواده‌ها از آن اطلاع داشته باشند، معتقد است: اهمیت الگوسازی و الگوگرفتن برای نوجوان، از آنجا ناشی می‌شود که در این دوران نوجوان نیازمند راهنما و الگویی است که به او کمک کند تا هم به تمامی ‌دغدغه‌هایش پاسخ دهد و هم بتواند او را در بزرگسالی و جوانی به نقطه کمال مدنظر وی برساند.

او در خصوص وجود راهی برای الگوسازی مناسب برای دختران نوجوان، به ارائه الگو از طرف خود والدین اشاره کرد و افزود: والدین باید بتوانند با توجه به معیارهای نوجوان و ارزش‌های خود، دختری از اقوام و آشنایان را که فاصله سنی کمتری با نوجوان دارد و در عین حال دختری موفق و دارای جذابیت است، به شکل غیرمستقیم در ارتباط با دختر نوجوان قرار دهند و این‌گونه زمینه دوستی و آشنایی فرزندشان را با الگویی که خود به آن اطمینان دارند، فراهم کنند.

این روانشناس همچنین در مورد تأثیر روابط دوستی بر دختران نوجوان اظهار داشت: جمع دوستان و ارتباطات دوستی برای دختران در سن نوجوانی بسیار لازم و مفید است؛ چراکه روابط عمومی‌‌ آنها را قوی کرده، ارتباطات اجتماعی‌شان را گسترده‌تر می‌کند و به نوعی آنها را اجتماعی می‌کند. اما باید توجه داشت این گروه‌ها تا جایی مفید هستند که ارزش‌ها و هنجارهایشان در چارچوب ارزش‌های خانوادگی نوجوانان بوده و در تضاد با یکدیگر نباشد. در صورتی که شناخت از این دوستان و گروه‌های دوستی از طرف خانواده حاصل شده و سلامت آنها تأیید گردد، می‌توانند تأثیر بسیار خوبی بر نوجوانان گذاشته و الگوی خوبی برای شکل دادن شخصیت آنها باشد.

به همین دلیل وظیفه حمایت از نوجوانان، درک موقعیت و سعی در همراهی و همدلی با آنان بجای ایجاد تنش، نه تنها وظیفه خانواده‌هاست، بلکه بر مسئولین دولتی نیز امری لازم است که خود را مسئول و دغدغه‌مند در زمینه مشکلات و مسائل آنها دانسته و در جهت محو عوامل زمینه‌ساز فرار نوجوانان از خانه تلاش کنند. به نظر می‌رسد ساده‌ترین و اولیه‌ترین راه می‌تواند استفاده از رسانه‌های جمعی و نمایش سریال‌هایی همچون "دوران سرکشی" باشد، که امروزه جای خالی این سبک برنامه‌ها در رسانه ملی به چشم می‌خورد.

اما در سطح درمان به نظر می‌رسد از سرگیری فعالیت و گسترش مراکز حمایتی، بسیار مؤثر و مورد نیاز است. در این سال‌ها ایجاد مراکزی همچون: مرکز مداخله در بحران‌های اجتماعی، خانه سلامت، مرکز مداخله در طلاق، حمایت از کودکان بی‌سرپرست معلول و ایجاد خط تلفن امداد، از جمله فعالیت‌های سازمان بهزیستی در مورد نوجوانان فراری بوده است.


معاون اجتماعی سازمان بهزیستی در مورد نحوه مداخله مراکز بهزیستی در ساماندهی و حمایت از دختران فراری اعلام کرد: مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی متولی دختران فراری هستند که از سه طریق به سازمان بهزیستی ارجاع داده می‌شوند. اول: از طریق تماس با خط مستقیم 123 که برای ارتباط و گزارش‌دهی به مددکاران بهزیستی وجود دارد، دوم از طریق نیروی انتظامی‌که در سطح شهر به این دختران برخورد می‌کند و سوم از طریق قوه قضاییه. دخترانی که به این ترتیب به مراکز مداخله در بحران بهزیستی ارجاع داده می‌شوند، به صورت کوتاه‌مدت که سقف آن تا 6 هفته است، می‌توانند در این مراکز بمانند و تحت حمایت قرار بگیرند.

همچنین ایجاد مراکزی از طرف بهزیستی به عنوان خانه‌های امن که دختران پس از فرار از منزل، امکان حضور در آن برای مدت کوتاهی (حتی 1 شب) را داشته باشند، از بسیاری از آسیب‌های اجتماعی جلوگیری می‌کند؛ چراکه به گفته اکثر دخترانی که از خانه فرار کرده‌اند، تنها یک شب پس از فرار، از اقدام خود پشیمان شده‌اند، اما به دلیل ترس از بازگشت و بازخواست خانواده هرگز بازنگشته‌اند. در صورتی که چنین مراکزی تأسیس شود و دختران پس از فرار امکان مراجعه به آن را داشته باشند، با توجه به امنیت این مراکز، خانواده‌ها نیز راحت‌تر حاضر به پذیرش فرزاندانشان خواهند بود.


بحث پذیرش دختران فراری پس از فرار از منزل از طرف خانواده، موضوع بسیار حساسی در راستای پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی ثانویه است. زیرا در حالی که بسیاری از این دختران مدت زمان کوتاهی پس از فرار به اشتباه خود پی برده و خواهان بازگشت به خانواده هستند، دیگر خانواده حاضر به پذیرش آنها نبوده و در صورت پذیرش هم روابط خوب و فضای امنی برای این دختران فراهم نمی‌کند. در همین راستا دکتر مصطفوی، روانشناس و استاد دانشگاه، معتقد است: طبق بررسی‌های انجام شده تنها در 14 درصد موارد خانواده پس از بازگشت فرزندشان رفتار مناسب داشته‌اند. نکته مهم‌تر اینکه بسیاری از این دختران از سوی نزدیکان خود مورد تعرض قرار می‌گیرند. طبق آمار 36 درصد دخترانی که از خانه مجدداً فرار می‌کنند، از سوی اعضای خانواده مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند؛ 33 درصد تنبیه، 6 درصد به گدایی و 13 درصد به خرید و فروش موادمخدر وادار می‌شوند. این روانشناس در ادامه تشریح کرد: در 70 درصد موارد والدین مسبب فرار دختران می‌شوند.

فراهم کردن امکان بازگشت این دختران به خانواده نیازمند آموزش خانواده‌های این دختران قبل از بازگردان آنها به خانواده است. زیرا بسیار دیده شده، وقتی این دختران توسط نیروی انتظامی‌به خانواده‌ها تحویل داده می‌شوند، به جای حل موضوع از طرف خانواده، بیش از پیش مورد خشونت قرار می‌گیرند و بدین ترتیب چرخه فرار از منزل و بازگشت به خانه و در مراحل بعد افتادن به زندان همچنان به عنوان یک سیکل معیوب تکرار می‌شود.
مرجع : ندای ایرانیان
کد مطلب : ۴۵۳۶۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.