: بانوی نویسنده ایرانی در صف جبهه مقابله با صهیونیسم
تاریخ انتشار
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۵۸
زهره یزدان پناه قره تپه متولد ۱۳۴۲ در تهران نویسنده، پژوهشگر و مستندساز در عرصه داخلی و مقاومت بین الملل است. تحصیلات او در رشته های کارشناسی «تاریخ»؛ کارشناسی ارشد «تاریخ و تمدن ملل اسلامی» و کارشناسی ارشد «پژوهش هنر» بوده، وی دارای ۱۸ عنوان کتاب مستقل و ۷ عنوان کار مشترک، و نویسندۀ تقدیر شده از سوی مقام معظم رهبری (در بهمن ۱۴۰۱)، برای کتاب «اینجا سوریه است، صدای زنان راوی جنگ» (کتابی که حاصل سفرهای نویسنده، در زمان بحران جنگ به سوریه بود) نیز است، و کتاب در دست نگارش او، درباره زنان مقاومت عراق که حاصل سفرهای پژوهشی متعدد نویسنده به شهرهای مختلف عراق است، از جمله آثار او در عرصه مقاومت بین الملل هستند.
به گزارش خبرگزاری مهر، متن نامه ای به شرح زیر است:
نامهای از بانوی نویسنده، پژوهشگر و مستندساز ایرانی به:
سید حسن نصرالله، سید مقاومت و دبیر کل حزبالله لبنان
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان
سلام و نور و رحمت الهی بر شما سید عزیز مقاومت، که در کنار حزبالله و مردم عزیز و مقاوم لبنان، سختترین روزهای مقاومت را میگذرانید. کسانی که با دفاع و حمایت از مردم مظلوم فلسطین، به ویژه مردم مظلوم غزه، عَلَم آزادگی، اخلاق و شرافت انسانی را پابرجا نگهداشتهاند و در این مسیر، هم از تقدیم جان خودشان دریغ نمیکنند و هم، از تقدیم جان بهترین عزیزانشان؛ آن هم در مقابل سکوت مرگبار و شرمآور سران جهان عرب و دولتهای همپیمان آنها در جهان اسلام و مدعیان دروغین حقوق بشر.
ولی من یقین دارم که پیروزی از آن شما و مردم عزیز فلسطین و لبنان است. یقین دارم، چون هم به پیروزی حق بر باطل به عنوان سنت الهی یقین دارم و هم به فرمودۀ امام سیدعلی خامنهای عزیز که بارها و مخصوصاً در چهارمین روز فصل پاییز فرمودهاند: «مقاومت فلسطین و حزبالله تا امروز پیروز نبرد بوده و پیروزی نهایی هم متعلق به آنهاست.»
همچنین امام خامنهای عزیزمان، در همان چهارمین روز فصل پاییز فرمودهاند که: «حوادث لبنان و فلسطین هم، جهاد فی سبیلالله است؛ یک کشور اسلامی یعنی فلسطین به وسیله خبیثترین کفار عالم غصب شده، حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند؛ فلسطین و مسجدالاقصی را به مسلمانان و صاحبان اصلیاش برگردانند.»
یعنی فرمان جهادی عمومی، برای آزادسازی قدس شریف؛ یعنی حمایت از جبهه مقاومت فلسطین و یاریرسانی به آنها و همچنین حمایت از مقاومت و مردم مقاوم لبنان که تنها جرمشان، ایستادگی در مقابل ظلم و جنایت و حمایت از زنان و کودکان بیگناه و مردم مظلوم فلسطین، به ویژه مردم مظلوم غزه بوده است و به پای این حمایت و یاری، حتی تا پای جان خود و بهترین عزیزانشان ایستادهاند.
سید عزیز مقاومت!
من نویسنده و پژوهشگر و مستندسازی ایرانی هستم. نمیدانم فطرت است یا ذوق هنری یا همان یقین به آنچه امام و رهبر عزیزمان میگوید؛ اما هر چه هست، میبینم آن روز پیروزی و نیز ورود به قدس شریف را و میشنوم صدای قدمهای ظهور را.
در این روزهایی دشوار برای شما و مردم مقاوم و سلحشور لبنان که کنار مردم فلسطین ایستاده و آنها را تنها نگذاشتهاید، من نیز به نوبه خودم نمیخواهم شما و مردم عزیز و مقاوم لبنان را در حمایت از مردم فلسطین تنها بگذارم. چون هم بر حق هستید و هم، میخواهم در اجرای حکم جهاد عمومی که امام خامنهای عزیز فرمودند، سهمی داشته باشم. اگر این نامه را برای شما مینویسم، دقیقاً به همین منظور است. شاید این نامهام، مصداق همان مَثَل «بردن ران مور به بارگاه سلیمان» باشد؛ ولی من فعلاً همینکار از دستم برمیآید. اینکه به شما نامه بنویسم و ضمن ابراز همدردی با شما و مردم عزیز و مقاوم لبنان، از شما سید عزیز جبهه مقاومت درخواست نمایم اجازه فرمایید تا در راستای تحقق اهداف جبهه مقاومت، در حمایت از آن، همچنین ایستادگیاش در حمایت و یاری مردم مظلوم فلسطین و دیگر مردم ستمدیده مقاوم، سهیم باشم.
سید عزیز مقاومت!
ضمن دعوت از همۀ حقیقتجویان، عدالتطلبان و آزادیخواهان جهان، به ویژه هنرمندان جهان در عرصههای مختلف، برای پیوستن به جبهه حمایت و یاریرسانی به مردم مظلوم و مقاوم فلسطین و لبنان، با تقدیم سلامهای گرم و صمیمانۀ بانوان ایرانی همراه و همدل با مقاومت و نیز، ابراز همدردی با شما و حزبالله و مردم مقاوم و عزیز لبنان در این روزهای سخت، برای حضور در کنار آنها و همدلی و همراهی و در صورت امکان، تلاش به هر گونه ممکن، برای رساندن صدای مظلومیت آنان در حمایت از مردم فلسطین، به گوش حقیقتجویان و عدالتطلبان و آزادیخواهان جهان در مقابل ظلم و جنایت رژیم اشغالگر قدس و امریکای جنایتکار و… اعلام آمادگی مینمایم؛ حتی تا مرز شهادت و تقدیم جان؛ چون در این مسیر حق و الهی، خون من، رنگینتر از خون مردم مقاوم و عزیز لبنان و مردم مقاوم و مظلوم فلسطین و زنان و کودکان بیگناه این جبهههای مقاومت نیست.
اکنون آنچه در لبنان و فلسطین و حتی دیگر جبهههای مقاومت، جاری و ساری است، از منظر مردم مقاوم آنان، به ویژه از منظر زنان مقاوم این خطه از عرصههای مقاومت، مصداق همان «ما رأیت الا جمیلا»ی حضرت زینب سلامالله علیها، در مورد عاشورای حسینی و واقعه کربلاست. در مسیر این گونه از جهاد فیسبیلالله، شاید من نیز بتوانم در ایجاد بارقهای از دلگرمی و قوت قلب برای مردم مظلوم و ستمدیده و همدردی و همدلی و همراهی با آنها در جبهه مقاومت و پایداری، قدمی برای زمینهسازی ظهور و لبخند رضایت خداوند و حجتش بر زمین داشته باشم. این کمترین کاری است که فعلاً میتوانم بکنم؛ تا امر و صلاحدید شما چه باشد و نیز، خداوند قادر و متعال که بر همه چیز، شاهد است و سمیع بصیر، چه بخواهد و چه حکم فرماید و چه رقم بزند.
با احترام
زهره یزدانپناه قرهتپه
نویسنده، پژوهشگر و مستندساز
مهر ۱۴۰۳ ه.ش
۲۴۳۵۷
به گزارش خبرگزاری مهر، متن نامه ای به شرح زیر است:
نامهای از بانوی نویسنده، پژوهشگر و مستندساز ایرانی به:
سید حسن نصرالله، سید مقاومت و دبیر کل حزبالله لبنان
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان
سلام و نور و رحمت الهی بر شما سید عزیز مقاومت، که در کنار حزبالله و مردم عزیز و مقاوم لبنان، سختترین روزهای مقاومت را میگذرانید. کسانی که با دفاع و حمایت از مردم مظلوم فلسطین، به ویژه مردم مظلوم غزه، عَلَم آزادگی، اخلاق و شرافت انسانی را پابرجا نگهداشتهاند و در این مسیر، هم از تقدیم جان خودشان دریغ نمیکنند و هم، از تقدیم جان بهترین عزیزانشان؛ آن هم در مقابل سکوت مرگبار و شرمآور سران جهان عرب و دولتهای همپیمان آنها در جهان اسلام و مدعیان دروغین حقوق بشر.
ولی من یقین دارم که پیروزی از آن شما و مردم عزیز فلسطین و لبنان است. یقین دارم، چون هم به پیروزی حق بر باطل به عنوان سنت الهی یقین دارم و هم به فرمودۀ امام سیدعلی خامنهای عزیز که بارها و مخصوصاً در چهارمین روز فصل پاییز فرمودهاند: «مقاومت فلسطین و حزبالله تا امروز پیروز نبرد بوده و پیروزی نهایی هم متعلق به آنهاست.»
همچنین امام خامنهای عزیزمان، در همان چهارمین روز فصل پاییز فرمودهاند که: «حوادث لبنان و فلسطین هم، جهاد فی سبیلالله است؛ یک کشور اسلامی یعنی فلسطین به وسیله خبیثترین کفار عالم غصب شده، حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند؛ فلسطین و مسجدالاقصی را به مسلمانان و صاحبان اصلیاش برگردانند.»
یعنی فرمان جهادی عمومی، برای آزادسازی قدس شریف؛ یعنی حمایت از جبهه مقاومت فلسطین و یاریرسانی به آنها و همچنین حمایت از مقاومت و مردم مقاوم لبنان که تنها جرمشان، ایستادگی در مقابل ظلم و جنایت و حمایت از زنان و کودکان بیگناه و مردم مظلوم فلسطین، به ویژه مردم مظلوم غزه بوده است و به پای این حمایت و یاری، حتی تا پای جان خود و بهترین عزیزانشان ایستادهاند.
سید عزیز مقاومت!
من نویسنده و پژوهشگر و مستندسازی ایرانی هستم. نمیدانم فطرت است یا ذوق هنری یا همان یقین به آنچه امام و رهبر عزیزمان میگوید؛ اما هر چه هست، میبینم آن روز پیروزی و نیز ورود به قدس شریف را و میشنوم صدای قدمهای ظهور را.
در این روزهایی دشوار برای شما و مردم مقاوم و سلحشور لبنان که کنار مردم فلسطین ایستاده و آنها را تنها نگذاشتهاید، من نیز به نوبه خودم نمیخواهم شما و مردم عزیز و مقاوم لبنان را در حمایت از مردم فلسطین تنها بگذارم. چون هم بر حق هستید و هم، میخواهم در اجرای حکم جهاد عمومی که امام خامنهای عزیز فرمودند، سهمی داشته باشم. اگر این نامه را برای شما مینویسم، دقیقاً به همین منظور است. شاید این نامهام، مصداق همان مَثَل «بردن ران مور به بارگاه سلیمان» باشد؛ ولی من فعلاً همینکار از دستم برمیآید. اینکه به شما نامه بنویسم و ضمن ابراز همدردی با شما و مردم عزیز و مقاوم لبنان، از شما سید عزیز جبهه مقاومت درخواست نمایم اجازه فرمایید تا در راستای تحقق اهداف جبهه مقاومت، در حمایت از آن، همچنین ایستادگیاش در حمایت و یاری مردم مظلوم فلسطین و دیگر مردم ستمدیده مقاوم، سهیم باشم.
سید عزیز مقاومت!
ضمن دعوت از همۀ حقیقتجویان، عدالتطلبان و آزادیخواهان جهان، به ویژه هنرمندان جهان در عرصههای مختلف، برای پیوستن به جبهه حمایت و یاریرسانی به مردم مظلوم و مقاوم فلسطین و لبنان، با تقدیم سلامهای گرم و صمیمانۀ بانوان ایرانی همراه و همدل با مقاومت و نیز، ابراز همدردی با شما و حزبالله و مردم مقاوم و عزیز لبنان در این روزهای سخت، برای حضور در کنار آنها و همدلی و همراهی و در صورت امکان، تلاش به هر گونه ممکن، برای رساندن صدای مظلومیت آنان در حمایت از مردم فلسطین، به گوش حقیقتجویان و عدالتطلبان و آزادیخواهان جهان در مقابل ظلم و جنایت رژیم اشغالگر قدس و امریکای جنایتکار و… اعلام آمادگی مینمایم؛ حتی تا مرز شهادت و تقدیم جان؛ چون در این مسیر حق و الهی، خون من، رنگینتر از خون مردم مقاوم و عزیز لبنان و مردم مقاوم و مظلوم فلسطین و زنان و کودکان بیگناه این جبهههای مقاومت نیست.
اکنون آنچه در لبنان و فلسطین و حتی دیگر جبهههای مقاومت، جاری و ساری است، از منظر مردم مقاوم آنان، به ویژه از منظر زنان مقاوم این خطه از عرصههای مقاومت، مصداق همان «ما رأیت الا جمیلا»ی حضرت زینب سلامالله علیها، در مورد عاشورای حسینی و واقعه کربلاست. در مسیر این گونه از جهاد فیسبیلالله، شاید من نیز بتوانم در ایجاد بارقهای از دلگرمی و قوت قلب برای مردم مظلوم و ستمدیده و همدردی و همدلی و همراهی با آنها در جبهه مقاومت و پایداری، قدمی برای زمینهسازی ظهور و لبخند رضایت خداوند و حجتش بر زمین داشته باشم. این کمترین کاری است که فعلاً میتوانم بکنم؛ تا امر و صلاحدید شما چه باشد و نیز، خداوند قادر و متعال که بر همه چیز، شاهد است و سمیع بصیر، چه بخواهد و چه حکم فرماید و چه رقم بزند.
با احترام
زهره یزدانپناه قرهتپه
نویسنده، پژوهشگر و مستندساز
مهر ۱۴۰۳ ه.ش
۲۴۳۵۷