جبههبازی در اصولگرایی
تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۵۳
به گزارش «عصر تعادل» جبهه پیروان خط امام و رهبری، جبهه سوم، جبهه ایستادگی، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، جبهه شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی و... اینها نام برخی از جبهههای درون جریان اصولگرایی است که دوتای آنها تازه دیروز مجوز فعالیت گرفتهاند. برخی به کما رفته و برخی دگردیسی کردهاند و بدون اینکه منحل شده باشند در قالب یک جبهه جدید درآمدهاند. جبهههای اصولگرایی اصولا منحل نمیشوند، بلکه از جبههای به جبهه دیگر درمیآیند.
دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب دیروز گفته است که جبهه شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی متشکل از احزاب جمعیت پیشرفت و عدالت، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی، جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی و حزب توسعه و عدالت است که مقام پاسخگویشان آقای حدادعادل است و جبهه ایستادگی هم متشکل از حزب توسعه و عدالت، حزب سبز، حزب نیکاندیشان، جامعه جوانان متحد و تشکل اسلامی دانشجویان و فارغالتحصیلان لرستان است. این دو جبهه میتوانند با گستره ملی و برای فعالیت سیاسی ـ اجتماعی و به مدت نامحدود فعالیت کنند. این گفته دبیر کمیسیون ماده 10 در حالی است که جبهه ایستادگی نزدیک به 10 سال است که تشکیل شده، ولی نه فعال است و نه تاکنون به دنبال مجوز بوده. جبهه ایستادگی ایران اسلامی در ماههای پایانی سال 1389 به پیشنهاد و ابتکارعمل محسن رضایی تشکیل شد. این جبهه شرایط پس از انتخابات ریاستجمهوری سال 88 و آثار و عوارض بداخلاقیهای آن دوران، سوءتعبیر و برداشتهای اولیه تا حد مقابله با نظام و شکلگیری جریان فتنه، بروز جریانهای انحرافی، وضعیت اقتصادی و فرهنگی کشور، شرایط پرتلاطم منطقهای و فرامنطقهای، وعده نائلآمدن به چشمانداز در افق 1404 و مطالبات نسل جدید و شرایط تحولآفرین حوزههای علمی، آموزشی و فناوری در سطح جهان را بهعنوان ضرورتهایی برای تشکیل و اعلام موجودیت خود عنوان کرده بود. جبهه ایستادگی فعالیت رسمی خود را برای حضور در انتخابات مجلس نهم آغاز کرد. با وجود آنکه این جبهه در ابتدا به وحدت با سایر جریانهای اصولگرایی و فعالیت زیر پرچم جبهه متحد اصولگرایان امیدوار بود، اما در نهایت با ارائه لیست مستقل در تهران و شهرستانها فعالیت خود را از جبهه متحد جدا کرد و بهعنوان جبههای مستقل در عرصه رقابت انتخاباتی مجلس حاضر شد. این جبهه تاکنون حضور و نقش فعالی در عرصه سیاستورزی اصولگرایی نداشته است. اما مقام پاسخگویش به ادعای دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب روحالامینی است که نامزد انتخابات مجلس هم شده است. جبهه شورای ائتلاف نیروهای انقلاب هم مدتی است که شکل گرفته و به نظر درحالحاضر جبهه اصلی جریان اصولگرایی است که سازوکار انتخابات را برعهده گرفته است؛ جبههای که جایگزین جبهه مردمی نیروهای انقلاب یا همان جمنا شده است.
جمنا در ۵ دی ۱۳۹۵ تأسیس شد. اعضای شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) در نخستین مجمع ملی نیروهای انقلاب اسلامی در دی ۱۳۹۵ در مجموعه نمایشگاهی شهر آفتاب با رأی سه هزار نفر از اصولگرایان انتخاب شدند و کارکرد اصلی آن انتخاب گزینه برای رقابتهای ریاستجمهوری بود که به قالیباف و رئیسی رسیدند. این جبهه بعد از انتخابات 96 به کما رفت، چراکه بر سر چینش و اعضای آن اختلاف فراوان و انتقادات زیادی بود. حالا همان چهرهها و جریانهای اصلی درون جمنا جبهه جدیدی راه انداختهاند که سخنگویش ظاهرا محسن پیرهادی، چهره نزدیک به قالیباف است که خودش هم برای انتخابات مجلس ثبتنام کرده. اما چهره اصلی پشتپرده این جبهه حدادعادل است که تا جایی دبیر کمیسیون ماده 10 هم بدون اشاره به سمت حداد در این جبهه، او را مقام پاسخگو نامیده است. جبهه پیروان خط امام و رهبری اما به نظر یکی از قدیمیترین و درعینحال خنثیترین ائتلافهای اصولگرایی است که اگرچه دبیرکل و سخنگو دارد و مدعی است که از ۱۷ گروه سیاسی اصولگرا تشکیل شده، اما نقش و حضوری حداقلی در سیاستورزی اصولگرایی در این سالهای اخیر داشته است.
حبیبالله عسگراولادی، دبیرکل این جبهه بود. پس از درگذشتش، نایبرئیس این جبهه؛ یعنی محمدرضا باهنر، ریاست این تشکل سیاسی را برعهده گرفت. همچنین سیدکمالالدین سجادی، سخنگوی این تشکل سیاسی است. حزب مؤتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی دانشجویان، جامعه اسلامی دانشگاهیان، جامعه اسلامی پزشکان، جامعه اسلامی کارمندان، جامعه اسلامی کارگران، جامعه اسلامی فرهنگیان، جامعه اسلامی ورزشکاران، جامعه اسلامی نمایندگان ادوار مجلس، جامعه زینب، جامعه پیروان زینب، اتحادیه انجمنهای اسلامی اصناف و بازاریان کشور، کانون اسلامی فارغالتحصیلان شبهقاره هند، تشکل فاطمیون، جمعیت اسلامی فرهنگیان و جامعه اسلامی جوانان اعضای این جبههاند.اخیرا یک جبهه دیگر هم تحت عنوان جبهه سوم از سوی پدر داماد محمود احمدینژاد تشکیل شده است که کاملا خاستگاه اصولگرایی دارد، اما مدعی جریان سوم است. احمد خورشیدی، پدر داماد احمدینژاد، اخیرا گفته بود که ائتلافی تحت عنوان «جبهه سوم» با حضور ۱۲ تشکل سیاسی با محوریت خودش در تهران اعلام موجودیت کرده است. خورشیدی گفته بود که هدفش برای انتخابات زمستان آتی شکستن ساختار قدیمی و دوقطبی (اصولگرا و اصلاحطلب) است. خورشیدی که خودش را دبیرکل حزب جهادگران ایران اسلامی معرفی کرده، گفته بود: «وقتی که فضای دوقطبی حاکم باشد، همه ارزشها لباس سیاه یا سفید بر تن دارند و شما نمیتوانید رنگ دیگری را متصور شوید. در چنین شرایطی برای حل مسائل و مشکلات اساسی کشور راهحلهای افراطی و تفریطی را نسخه میکنند که هر دو مضر است و آسیب میزند و به راهحل معقولی اجازه مطرحشدن نمیدهند».یکی از کلیدواژههایی که اخیرا جریان اصولگرایی برای تمایز خود استفاده میکند، واژه انقلابی است. خورشیدی هم چنین ادعایی دارد: «ما انقلابی هستیم و با هیچ گروهی مقابله نمیکنیم، ولی با آنها سازش هم نمیکنیم. به اصلاحطلب و اصولگرا اعتقاد نداریم، بلکه معتقد به دو جریان هستیم؛ جبهه ارزشی-انقلابی و جریان غیرانقلابی. از نظر جبهه سوم هر خوبی خوب است، حتی اگر رقیب باشد و هر بدی بد است، حتی اگر دوست باشد».اخیرا غلامعلی حدادعادل هم گفته بود: «ما هم امروز اصراری بر کلمه اصولگرایی نداریم و مراد ما از این انقلابی عملکردن است». اصولگرایان که سالبهسال در حال تعویض نام برای ائتلافها و جبهههای خود هستند، گویا هر ۲۰ سال یکبار هم نام جریان خود را عوض میکنند؛ راست، اصولگرا، انقلابی. اگرچه حدادعادل توضیح بیشتری درباره شاخصهای انقلابیبودن اصولگرایان نداده است، اما کنشهای همکیشانش نشان میدهند که آنها دقیقا خود را مصداق انقلابی میدانند. درواقع آنها از این تعبیر و کلام هم سوءاستفادههای جناحی خود را میبرند، آن هم با هدف کنارزدن رقیب در آینده به بهانه غیرانقلابیبودن. بیژن نوباوه، از اعضای جبهه پایداری و علیرضا پناهیان، سخنور اصولگرایی که سخنانش اخیرا بسیار حاشیهساز شده هم تفاسیر خود را از انقلابیبودن دارند و رقیب سیاسی را غیرانقلابی میدانند.
دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب دیروز گفته است که جبهه شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی متشکل از احزاب جمعیت پیشرفت و عدالت، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی، جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی و حزب توسعه و عدالت است که مقام پاسخگویشان آقای حدادعادل است و جبهه ایستادگی هم متشکل از حزب توسعه و عدالت، حزب سبز، حزب نیکاندیشان، جامعه جوانان متحد و تشکل اسلامی دانشجویان و فارغالتحصیلان لرستان است. این دو جبهه میتوانند با گستره ملی و برای فعالیت سیاسی ـ اجتماعی و به مدت نامحدود فعالیت کنند. این گفته دبیر کمیسیون ماده 10 در حالی است که جبهه ایستادگی نزدیک به 10 سال است که تشکیل شده، ولی نه فعال است و نه تاکنون به دنبال مجوز بوده. جبهه ایستادگی ایران اسلامی در ماههای پایانی سال 1389 به پیشنهاد و ابتکارعمل محسن رضایی تشکیل شد. این جبهه شرایط پس از انتخابات ریاستجمهوری سال 88 و آثار و عوارض بداخلاقیهای آن دوران، سوءتعبیر و برداشتهای اولیه تا حد مقابله با نظام و شکلگیری جریان فتنه، بروز جریانهای انحرافی، وضعیت اقتصادی و فرهنگی کشور، شرایط پرتلاطم منطقهای و فرامنطقهای، وعده نائلآمدن به چشمانداز در افق 1404 و مطالبات نسل جدید و شرایط تحولآفرین حوزههای علمی، آموزشی و فناوری در سطح جهان را بهعنوان ضرورتهایی برای تشکیل و اعلام موجودیت خود عنوان کرده بود. جبهه ایستادگی فعالیت رسمی خود را برای حضور در انتخابات مجلس نهم آغاز کرد. با وجود آنکه این جبهه در ابتدا به وحدت با سایر جریانهای اصولگرایی و فعالیت زیر پرچم جبهه متحد اصولگرایان امیدوار بود، اما در نهایت با ارائه لیست مستقل در تهران و شهرستانها فعالیت خود را از جبهه متحد جدا کرد و بهعنوان جبههای مستقل در عرصه رقابت انتخاباتی مجلس حاضر شد. این جبهه تاکنون حضور و نقش فعالی در عرصه سیاستورزی اصولگرایی نداشته است. اما مقام پاسخگویش به ادعای دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب روحالامینی است که نامزد انتخابات مجلس هم شده است. جبهه شورای ائتلاف نیروهای انقلاب هم مدتی است که شکل گرفته و به نظر درحالحاضر جبهه اصلی جریان اصولگرایی است که سازوکار انتخابات را برعهده گرفته است؛ جبههای که جایگزین جبهه مردمی نیروهای انقلاب یا همان جمنا شده است.
جمنا در ۵ دی ۱۳۹۵ تأسیس شد. اعضای شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) در نخستین مجمع ملی نیروهای انقلاب اسلامی در دی ۱۳۹۵ در مجموعه نمایشگاهی شهر آفتاب با رأی سه هزار نفر از اصولگرایان انتخاب شدند و کارکرد اصلی آن انتخاب گزینه برای رقابتهای ریاستجمهوری بود که به قالیباف و رئیسی رسیدند. این جبهه بعد از انتخابات 96 به کما رفت، چراکه بر سر چینش و اعضای آن اختلاف فراوان و انتقادات زیادی بود. حالا همان چهرهها و جریانهای اصلی درون جمنا جبهه جدیدی راه انداختهاند که سخنگویش ظاهرا محسن پیرهادی، چهره نزدیک به قالیباف است که خودش هم برای انتخابات مجلس ثبتنام کرده. اما چهره اصلی پشتپرده این جبهه حدادعادل است که تا جایی دبیر کمیسیون ماده 10 هم بدون اشاره به سمت حداد در این جبهه، او را مقام پاسخگو نامیده است. جبهه پیروان خط امام و رهبری اما به نظر یکی از قدیمیترین و درعینحال خنثیترین ائتلافهای اصولگرایی است که اگرچه دبیرکل و سخنگو دارد و مدعی است که از ۱۷ گروه سیاسی اصولگرا تشکیل شده، اما نقش و حضوری حداقلی در سیاستورزی اصولگرایی در این سالهای اخیر داشته است.
حبیبالله عسگراولادی، دبیرکل این جبهه بود. پس از درگذشتش، نایبرئیس این جبهه؛ یعنی محمدرضا باهنر، ریاست این تشکل سیاسی را برعهده گرفت. همچنین سیدکمالالدین سجادی، سخنگوی این تشکل سیاسی است. حزب مؤتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی دانشجویان، جامعه اسلامی دانشگاهیان، جامعه اسلامی پزشکان، جامعه اسلامی کارمندان، جامعه اسلامی کارگران، جامعه اسلامی فرهنگیان، جامعه اسلامی ورزشکاران، جامعه اسلامی نمایندگان ادوار مجلس، جامعه زینب، جامعه پیروان زینب، اتحادیه انجمنهای اسلامی اصناف و بازاریان کشور، کانون اسلامی فارغالتحصیلان شبهقاره هند، تشکل فاطمیون، جمعیت اسلامی فرهنگیان و جامعه اسلامی جوانان اعضای این جبههاند.اخیرا یک جبهه دیگر هم تحت عنوان جبهه سوم از سوی پدر داماد محمود احمدینژاد تشکیل شده است که کاملا خاستگاه اصولگرایی دارد، اما مدعی جریان سوم است. احمد خورشیدی، پدر داماد احمدینژاد، اخیرا گفته بود که ائتلافی تحت عنوان «جبهه سوم» با حضور ۱۲ تشکل سیاسی با محوریت خودش در تهران اعلام موجودیت کرده است. خورشیدی گفته بود که هدفش برای انتخابات زمستان آتی شکستن ساختار قدیمی و دوقطبی (اصولگرا و اصلاحطلب) است. خورشیدی که خودش را دبیرکل حزب جهادگران ایران اسلامی معرفی کرده، گفته بود: «وقتی که فضای دوقطبی حاکم باشد، همه ارزشها لباس سیاه یا سفید بر تن دارند و شما نمیتوانید رنگ دیگری را متصور شوید. در چنین شرایطی برای حل مسائل و مشکلات اساسی کشور راهحلهای افراطی و تفریطی را نسخه میکنند که هر دو مضر است و آسیب میزند و به راهحل معقولی اجازه مطرحشدن نمیدهند».یکی از کلیدواژههایی که اخیرا جریان اصولگرایی برای تمایز خود استفاده میکند، واژه انقلابی است. خورشیدی هم چنین ادعایی دارد: «ما انقلابی هستیم و با هیچ گروهی مقابله نمیکنیم، ولی با آنها سازش هم نمیکنیم. به اصلاحطلب و اصولگرا اعتقاد نداریم، بلکه معتقد به دو جریان هستیم؛ جبهه ارزشی-انقلابی و جریان غیرانقلابی. از نظر جبهه سوم هر خوبی خوب است، حتی اگر رقیب باشد و هر بدی بد است، حتی اگر دوست باشد».اخیرا غلامعلی حدادعادل هم گفته بود: «ما هم امروز اصراری بر کلمه اصولگرایی نداریم و مراد ما از این انقلابی عملکردن است». اصولگرایان که سالبهسال در حال تعویض نام برای ائتلافها و جبهههای خود هستند، گویا هر ۲۰ سال یکبار هم نام جریان خود را عوض میکنند؛ راست، اصولگرا، انقلابی. اگرچه حدادعادل توضیح بیشتری درباره شاخصهای انقلابیبودن اصولگرایان نداده است، اما کنشهای همکیشانش نشان میدهند که آنها دقیقا خود را مصداق انقلابی میدانند. درواقع آنها از این تعبیر و کلام هم سوءاستفادههای جناحی خود را میبرند، آن هم با هدف کنارزدن رقیب در آینده به بهانه غیرانقلابیبودن. بیژن نوباوه، از اعضای جبهه پایداری و علیرضا پناهیان، سخنور اصولگرایی که سخنانش اخیرا بسیار حاشیهساز شده هم تفاسیر خود را از انقلابیبودن دارند و رقیب سیاسی را غیرانقلابی میدانند.
مرجع : روزنامه شرق