اختصاصی/ به بهانه خلق سه فیلم پرفروش سینمای سال ۹۳ توسط سه زن؛
نگاهی به حضور زنان در سینمای ایران قبل و پس از انقلاب
تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۲۹
«شهرموشها ۲» با فروش نه میلیارد و چهارصد و پنجاهوپنج میلیون و سیصد و چهار هزار تومان، «آتشبس ۲» با چهار میلیارد و سیصد و چهلوهفت میلیون و سیصد و دوازده هزار تومان و «شیار ۱۴۳» با دو میلیارد و هشتصد و پنجاهوچهار میلیون و پانصد و شصتودو هزار تومان توانستند گوی رقابت را از رقیبان خود ربودند.
بنابراین گزارش شب گذشته (۱۸ اسفندماه) نیز «حجتالله ایوبی» رئیس سازمان سینمایی در آیین اکران نوروزی سال ۹۴ پس از تأکید «منیژه حکمت» به این موضوع پرداخت و گفت: «بانوان در سینمای ایران حضور موفقی دارند و بخشی از فیلمهای پرفروش سال ۹۳، محصول تلاش آنان است. خانمها در سال ۹۳ با موفقیت در ساخت فیلم و فروش آثارشان، نشان دادند در سینما چقدر توانمند هستند و خوشحالیم چنین بانوان ارجمند و توانایی در ایران اسلامی حضور دارند و آرامآرام ما مردها باید دنبال حقوق برابر با زنان باشیم».
این در حالی ست که امسال «مازیار رضاخانی» دبیر هفتمین دوره جشنواره فیلم پروین اعتصامی با موضوع نقش زن ۸۴۴ زن فیلمساز در ایران در این زمینه فعالیت میکنند.
این اتفاق تأملبرانگیز و البته همزمانی آن با «روز جهانی زن» سبب شد تا خبرنگار تعادل نگاهی به فیلمسازی زنان در سینمای ایران قبل و پس از انقلاب اسلامی داشته باشد و بازخوانی به روند فعالیت آنها با تأمل برگزارشی از سایت مشرق به تصویر کشیده است.
زنان فیلمساز قبل از انقلاب اسلامی
در تاریخ سینمای قبل از انقلاب ایران نام زنان زیادی بهعنوان کارگردان نمیدرخشد. اولین فیلمساز زن تاریخ سینما که سند و مدرک معتبر از آن در دست است؛ قدرتالزمان وفادوست همسر کارگردان معروف آن دوران اسماعیل ریاحی ست؛ وی با نام مستعار «شهلا ریاحی» که بهعنوان بازیگر تئاتر و سینما شناختهشده است با کارگردانی فیلم «مرجان» در سال ۱۳۳۵ نام نخستین کارگردان زنان قبل از انقلاب را از آن خودکرده است.
«مرجان» فیلمی از همان تبار فیلمهای فارسی دوران خودش بود که جنسیت زنانه سازنده آن هیچ ویژگی خاصی به فیلم نداده و شاید هم به همین دلیل باشد که شهلا ریاحی بعد از مرجان فیلم دیگری نساخت و تماموقتش را صرف بازیگری کرد.
«فروغ فرخزاد» هم هرچند با فیلم مستند «خانه سیاه است» توانایی خود را در عرصه فیلمسازی اثبات کرد و این متن فقط به آثار داستانی و سینمایی میپردازد اما او نیز هرگز به کارگردانی اثری دیگر اقدام نکرد و سیاهی مرگ امانش نداد.
یکی دو اسم دیگر هم بهعنوان کارگردان زن ثبتشده که اعتبار و سندیت محکمی بهعنوان کارگردان یک فیلم سینمایی ندارند و قریب بهاتفاق تاریخنویسان سینمای ایران تاریخچه زنان کارگردان پیش از انقلاب را بسیار جمعوجور و مطابق آنچه عنوان شد به رسمیت میشناسند.
پس از انقلاب حضور زنان در سینما دچار تحول اساسی شد و سینما برای تلاشهای هنری و خلاقانه آنها ارزش بیشتری قائل شد. زنان فیلمساز بعد از انقلاب به سه نسل تقسیمبندی میشوند و تقریباً هرکدام یک دهه از تاریخ سینمای سی سال اخیر را در اختیار گرفتند و گاه برخی از آنها از نسل خود به نسل جلویی هجرت کردند.
نسل اول زنان فیلمساز دهه شصتی، در سینمای ایران
زنان نسل نخست پس از چند سال رکود سینمایی ابتدای انقلاب و در اواخر زمان جنگ تحمیلی دوران فیلمسازی خود را با دو سه سال اختلاف کلید زدند. آنها یک وجه مشترک و خصیصه بارز داشتند، اکثرشان بهعنوان عوامل فیلمسازی در چند سال مانده به انقلاب و پسازآن فعالیت حرفهایای داشتند و بهغیراز سینما در تلویزیون هم سابقه کاری چون منشیگری صحنه، گریم، طراحی لباس، دستیاری کارگردان و حتی در مواردی نادر فیلمبرداری و فیلمنامهنویسی داشتند و در حالتی کلی دستیاری یا دست راست یک شاخه اصلی از تولید را انجام میدادند.
«پوران درخشنده» به اولین کارگردان مطرح پس از انقلاب است که با ساخت فیلم «رابطه» در سال ۶۵ مطرح شد و با فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» درخشنده در سال ۶۶ برنده اولین سیمرغ برای بهترین فیلم و تهیهکنندگی از جشنواره فیلم فجر شد.
«رخشان بنی اعتماد» هم که با همسرش «جهانگیر کوثری» سابقه منشی صحنه تلویزیون در قبل از انقلاب را در تجربه داشت با ساخت فیلم خارج از محدوده در سال ۶۶ تنها رقیب پوران درخشنده بود.
وی برای آنکه نام کوچکش با رقیب آن روزهایش پوران درخشنده، خطای خاطر ایجاد نکند از «درخشنده بنی اعتماد» به «رخشان بنی اعتماد» تغییر نام داد و دهه هفتاد را با دریافت اولین سیمرغ کارگردانی برای فیلم «نرگس» آغاز کرد. هرچند که نامش در تیراژ برخی فیلمها که در سمت دستیار کارگردانی بوده مانند «گلهای داوودی» و «تنوره دیو» همچنان درخشنده بنی اعتماد مانده است.
«مرضیه برومند» دیگر کارگردان مهم این نسل با همکاری «محمدعلی طالبی» شاهکاری جاودان در حوزه سینمای کودک ساخت که کارهای انفرادی بعدی هرکدام میزان سهم و درصد مالکیت هنری میان برومند و طالبی را از شهر موشها مشخص کرد. هجرت از تلویزیون به سینما برای برومند با «شهر موش» ها بسیار موفقیتآمیز بود اما در دهههای بعدی به خانهاش تلویزیون برگشت که اتفاقاً با سریالهای اجتماعیاش موفق باقی ماند.
«تهمینه میلانی» با ساخت اولین فیلمش به نام «بچههای طلاق» مطرح شد و نوید یک فیلمساز خوب در آینده را داد و با «فریال بهزاد» با فیلم «کاکلی» در سال ۶۸ به سه سینماییساز زن مطرح اضافه شدند و دهه شصت سینمای زنانه ایران با این پنجتن و اولین سیمرغ بهترین کارگردانی بنی اعتماد در سال ۷۰ به پایان رسید و این در حالی ست که هماکنون برخی کشورهای سینما دار مانند فرانسه پنج فیلمساز زن مطرح ندارد که فیلمهایشان در دهه اخیر اکران شده باشد.
فیلمهای اولین نسل زنان فیلمساز ایرانی در دهه شصت شمسی اغلب مضامین اجتماعی داشتند و شاید این را ریشه در شرایط دفاع مقدس آن روزگار باید دانست که زنان نسبت به هر چیزی موضعی مادرانه داشتند.
تلویزیون و فعالیتهای متنوع آنهم از دیگر مشخصات این نسل ابتدایی از زنان فیلمساز است که به اعتقاد اکثریت بهترین دوره فیلمسازی زنان ست و هرکدام در سالهای بعد بهندرت توانستند موفقیت دهه شصتی خود را تکرار کنند.
نسل دوم زنان فیلمساز دهه ۷۰، در سینمای ایران
کارگردانان زن نسل دهه هفتاد با «یاسمین ملک نصر» و فیلم «درد مشترک» سال ۷۳ به میدان آمدند البته ملک نصر نتوانست مردانه پای شکست فیلم اولش بایستد و دست به مهاجرت زد و در برگشت هم بازیگری در فیلم سینما سید ضیاءالدین دری تجربه کرد و پسازآن خودخواسته به فراموشی پیوست.
«مریم شهریار» با فیلم «دختران خورشید» در سال ۷۸ و چند کارگردان زن دیگر نیز در این نسل و دهه به آخر و عاقبت یاسمن ملک نصر دچار شدند و منیژه حکمت –مادر پگاه آهنگرانی و همسر جمشید آهنگرانی- فعالیتش را با تهیهکنندگی و دیگر شاخههای سینمایی ادامه داد.
«سمیرا مخملباف» را شاید برجستهترین زن این نسل دوم و دهه هفتادی باید دانست، او سینما را از پدرش محسن مخملباف و در آموزشگاه خانوادگی فراگرفت و با رویکرد سیاسی که جشنوارههای خارجی در قبال سینمای ایران در پیش گرفتند فیلم «سیب» او در جشنوارههای جهانی بسیاری جلوه داده شد تا مقدمهای برای فیلمهای بعدی او مثل «تختهسیاه» شود، او جایزه ویژه هیئتداوران کن را برایش به ارمغان آورد.
به حقیقت هم باید این را پذیرفت که سمیرا مخملباف نخستین کارگردان زنی بود که سرویسهای امنیتی کشورهای بیگانه و اپوزسیون را به فکر سرمایهگذاری و بهرهبرداری از زنان فیلمساز داخلی انداخت و اسامی چون شیرین نشاط، مرجان ساتراپی، گراناز موسوی و چندی دیگر که در نسل بعد ظهور و بروز پیدا کردند را باید از سرآغازی به نام او دانست.
حتی «مرضیه مشکینی» هم که فیلم «روزی که زن شدم» را در سال ۷۹ ساخت و از کمک همسرش، «محسن مخملباف» و دختران ناخواندهاش سمیرا و حنا برخوردار بود در کارگردانی به موفقیتی دست پیدا نکرد و در دهه بعد نامش در رسانهها بیشتر بهعنوان همسر دوم مخملباف و نامادری فرزندانش در رسانهها عنوان شد.
نسل سوم زنان فیلمساز دهه ۸۰ در سینمای ایران
درباره این نسل دهه هشتاد به دلیل تعداد بالا فیلمسازان زن اشاره به اسامی زمانبر است. بهترین گواه این عذر هم ثبتنام کردن بلای هشتصد زن فیلمسازی ست که در دوره قبلی جشنواره پروین اعتصامی فیلمشان را به این جشنواره مخصوص فیلمهای زنانه ارائه کرده بودند.
انسیه شاهحسینی (غروب شد بیاـ ۸۳)، نیکی کریمی (یکشب ـ ۸۳)، مونا زندی حقیقی (عصر جمعه ـ ۸۴) حنا مخملباف (وقتیکه بودا از شرم فروریخت ـ ۸۴)، شیرین نشاط (کارگردان زنان بدون مردان)، مرجان ستراپی (خالق پرسپولیس)، سوسن تسلیمی (خانه در آتش)، پریسا بختآور (دایرهزنگی-۸۶)، گراناز موسوی (تهران من حراج) و بسیاری دیگر از زنان هستند که ک هدر این دهه فیلم ساختهاند.
بنابراین گزارش از حیث مضامین و دغدغههای فکری این نسل مانند نسلهای گذشته به دو دسته تقسیم میشوند و همانطور که در ابتدای متن اشارههایی به وضعیت زنان فیلمساز در سی سال اخیر جهان شد و وضعیتی کمی و کیفی از زنان فیلمساز ارائه شد بهجرئت میتوان گفت که تعداد زنان فیلمساز ایرانی در سی سال پس از انقلاب اسلامی بیشتر از کل فیلمسازان زن همه تاریخ سینمای جهان است.
بنابراین گزارش شب گذشته (۱۸ اسفندماه) نیز «حجتالله ایوبی» رئیس سازمان سینمایی در آیین اکران نوروزی سال ۹۴ پس از تأکید «منیژه حکمت» به این موضوع پرداخت و گفت: «بانوان در سینمای ایران حضور موفقی دارند و بخشی از فیلمهای پرفروش سال ۹۳، محصول تلاش آنان است. خانمها در سال ۹۳ با موفقیت در ساخت فیلم و فروش آثارشان، نشان دادند در سینما چقدر توانمند هستند و خوشحالیم چنین بانوان ارجمند و توانایی در ایران اسلامی حضور دارند و آرامآرام ما مردها باید دنبال حقوق برابر با زنان باشیم».
این در حالی ست که امسال «مازیار رضاخانی» دبیر هفتمین دوره جشنواره فیلم پروین اعتصامی با موضوع نقش زن ۸۴۴ زن فیلمساز در ایران در این زمینه فعالیت میکنند.
این اتفاق تأملبرانگیز و البته همزمانی آن با «روز جهانی زن» سبب شد تا خبرنگار تعادل نگاهی به فیلمسازی زنان در سینمای ایران قبل و پس از انقلاب اسلامی داشته باشد و بازخوانی به روند فعالیت آنها با تأمل برگزارشی از سایت مشرق به تصویر کشیده است.
زنان فیلمساز قبل از انقلاب اسلامی
در تاریخ سینمای قبل از انقلاب ایران نام زنان زیادی بهعنوان کارگردان نمیدرخشد. اولین فیلمساز زن تاریخ سینما که سند و مدرک معتبر از آن در دست است؛ قدرتالزمان وفادوست همسر کارگردان معروف آن دوران اسماعیل ریاحی ست؛ وی با نام مستعار «شهلا ریاحی» که بهعنوان بازیگر تئاتر و سینما شناختهشده است با کارگردانی فیلم «مرجان» در سال ۱۳۳۵ نام نخستین کارگردان زنان قبل از انقلاب را از آن خودکرده است.
«مرجان» فیلمی از همان تبار فیلمهای فارسی دوران خودش بود که جنسیت زنانه سازنده آن هیچ ویژگی خاصی به فیلم نداده و شاید هم به همین دلیل باشد که شهلا ریاحی بعد از مرجان فیلم دیگری نساخت و تماموقتش را صرف بازیگری کرد.
«فروغ فرخزاد» هم هرچند با فیلم مستند «خانه سیاه است» توانایی خود را در عرصه فیلمسازی اثبات کرد و این متن فقط به آثار داستانی و سینمایی میپردازد اما او نیز هرگز به کارگردانی اثری دیگر اقدام نکرد و سیاهی مرگ امانش نداد.
یکی دو اسم دیگر هم بهعنوان کارگردان زن ثبتشده که اعتبار و سندیت محکمی بهعنوان کارگردان یک فیلم سینمایی ندارند و قریب بهاتفاق تاریخنویسان سینمای ایران تاریخچه زنان کارگردان پیش از انقلاب را بسیار جمعوجور و مطابق آنچه عنوان شد به رسمیت میشناسند.
پس از انقلاب حضور زنان در سینما دچار تحول اساسی شد و سینما برای تلاشهای هنری و خلاقانه آنها ارزش بیشتری قائل شد. زنان فیلمساز بعد از انقلاب به سه نسل تقسیمبندی میشوند و تقریباً هرکدام یک دهه از تاریخ سینمای سی سال اخیر را در اختیار گرفتند و گاه برخی از آنها از نسل خود به نسل جلویی هجرت کردند.
نسل اول زنان فیلمساز دهه شصتی، در سینمای ایران
زنان نسل نخست پس از چند سال رکود سینمایی ابتدای انقلاب و در اواخر زمان جنگ تحمیلی دوران فیلمسازی خود را با دو سه سال اختلاف کلید زدند. آنها یک وجه مشترک و خصیصه بارز داشتند، اکثرشان بهعنوان عوامل فیلمسازی در چند سال مانده به انقلاب و پسازآن فعالیت حرفهایای داشتند و بهغیراز سینما در تلویزیون هم سابقه کاری چون منشیگری صحنه، گریم، طراحی لباس، دستیاری کارگردان و حتی در مواردی نادر فیلمبرداری و فیلمنامهنویسی داشتند و در حالتی کلی دستیاری یا دست راست یک شاخه اصلی از تولید را انجام میدادند.
«پوران درخشنده» به اولین کارگردان مطرح پس از انقلاب است که با ساخت فیلم «رابطه» در سال ۶۵ مطرح شد و با فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» درخشنده در سال ۶۶ برنده اولین سیمرغ برای بهترین فیلم و تهیهکنندگی از جشنواره فیلم فجر شد.
«رخشان بنی اعتماد» هم که با همسرش «جهانگیر کوثری» سابقه منشی صحنه تلویزیون در قبل از انقلاب را در تجربه داشت با ساخت فیلم خارج از محدوده در سال ۶۶ تنها رقیب پوران درخشنده بود.
وی برای آنکه نام کوچکش با رقیب آن روزهایش پوران درخشنده، خطای خاطر ایجاد نکند از «درخشنده بنی اعتماد» به «رخشان بنی اعتماد» تغییر نام داد و دهه هفتاد را با دریافت اولین سیمرغ کارگردانی برای فیلم «نرگس» آغاز کرد. هرچند که نامش در تیراژ برخی فیلمها که در سمت دستیار کارگردانی بوده مانند «گلهای داوودی» و «تنوره دیو» همچنان درخشنده بنی اعتماد مانده است.
«مرضیه برومند» دیگر کارگردان مهم این نسل با همکاری «محمدعلی طالبی» شاهکاری جاودان در حوزه سینمای کودک ساخت که کارهای انفرادی بعدی هرکدام میزان سهم و درصد مالکیت هنری میان برومند و طالبی را از شهر موشها مشخص کرد. هجرت از تلویزیون به سینما برای برومند با «شهر موش» ها بسیار موفقیتآمیز بود اما در دهههای بعدی به خانهاش تلویزیون برگشت که اتفاقاً با سریالهای اجتماعیاش موفق باقی ماند.
«تهمینه میلانی» با ساخت اولین فیلمش به نام «بچههای طلاق» مطرح شد و نوید یک فیلمساز خوب در آینده را داد و با «فریال بهزاد» با فیلم «کاکلی» در سال ۶۸ به سه سینماییساز زن مطرح اضافه شدند و دهه شصت سینمای زنانه ایران با این پنجتن و اولین سیمرغ بهترین کارگردانی بنی اعتماد در سال ۷۰ به پایان رسید و این در حالی ست که هماکنون برخی کشورهای سینما دار مانند فرانسه پنج فیلمساز زن مطرح ندارد که فیلمهایشان در دهه اخیر اکران شده باشد.
فیلمهای اولین نسل زنان فیلمساز ایرانی در دهه شصت شمسی اغلب مضامین اجتماعی داشتند و شاید این را ریشه در شرایط دفاع مقدس آن روزگار باید دانست که زنان نسبت به هر چیزی موضعی مادرانه داشتند.
تلویزیون و فعالیتهای متنوع آنهم از دیگر مشخصات این نسل ابتدایی از زنان فیلمساز است که به اعتقاد اکثریت بهترین دوره فیلمسازی زنان ست و هرکدام در سالهای بعد بهندرت توانستند موفقیت دهه شصتی خود را تکرار کنند.
نسل دوم زنان فیلمساز دهه ۷۰، در سینمای ایران
کارگردانان زن نسل دهه هفتاد با «یاسمین ملک نصر» و فیلم «درد مشترک» سال ۷۳ به میدان آمدند البته ملک نصر نتوانست مردانه پای شکست فیلم اولش بایستد و دست به مهاجرت زد و در برگشت هم بازیگری در فیلم سینما سید ضیاءالدین دری تجربه کرد و پسازآن خودخواسته به فراموشی پیوست.
«مریم شهریار» با فیلم «دختران خورشید» در سال ۷۸ و چند کارگردان زن دیگر نیز در این نسل و دهه به آخر و عاقبت یاسمن ملک نصر دچار شدند و منیژه حکمت –مادر پگاه آهنگرانی و همسر جمشید آهنگرانی- فعالیتش را با تهیهکنندگی و دیگر شاخههای سینمایی ادامه داد.
«سمیرا مخملباف» را شاید برجستهترین زن این نسل دوم و دهه هفتادی باید دانست، او سینما را از پدرش محسن مخملباف و در آموزشگاه خانوادگی فراگرفت و با رویکرد سیاسی که جشنوارههای خارجی در قبال سینمای ایران در پیش گرفتند فیلم «سیب» او در جشنوارههای جهانی بسیاری جلوه داده شد تا مقدمهای برای فیلمهای بعدی او مثل «تختهسیاه» شود، او جایزه ویژه هیئتداوران کن را برایش به ارمغان آورد.
به حقیقت هم باید این را پذیرفت که سمیرا مخملباف نخستین کارگردان زنی بود که سرویسهای امنیتی کشورهای بیگانه و اپوزسیون را به فکر سرمایهگذاری و بهرهبرداری از زنان فیلمساز داخلی انداخت و اسامی چون شیرین نشاط، مرجان ساتراپی، گراناز موسوی و چندی دیگر که در نسل بعد ظهور و بروز پیدا کردند را باید از سرآغازی به نام او دانست.
حتی «مرضیه مشکینی» هم که فیلم «روزی که زن شدم» را در سال ۷۹ ساخت و از کمک همسرش، «محسن مخملباف» و دختران ناخواندهاش سمیرا و حنا برخوردار بود در کارگردانی به موفقیتی دست پیدا نکرد و در دهه بعد نامش در رسانهها بیشتر بهعنوان همسر دوم مخملباف و نامادری فرزندانش در رسانهها عنوان شد.
نسل سوم زنان فیلمساز دهه ۸۰ در سینمای ایران
درباره این نسل دهه هشتاد به دلیل تعداد بالا فیلمسازان زن اشاره به اسامی زمانبر است. بهترین گواه این عذر هم ثبتنام کردن بلای هشتصد زن فیلمسازی ست که در دوره قبلی جشنواره پروین اعتصامی فیلمشان را به این جشنواره مخصوص فیلمهای زنانه ارائه کرده بودند.
انسیه شاهحسینی (غروب شد بیاـ ۸۳)، نیکی کریمی (یکشب ـ ۸۳)، مونا زندی حقیقی (عصر جمعه ـ ۸۴) حنا مخملباف (وقتیکه بودا از شرم فروریخت ـ ۸۴)، شیرین نشاط (کارگردان زنان بدون مردان)، مرجان ستراپی (خالق پرسپولیس)، سوسن تسلیمی (خانه در آتش)، پریسا بختآور (دایرهزنگی-۸۶)، گراناز موسوی (تهران من حراج) و بسیاری دیگر از زنان هستند که ک هدر این دهه فیلم ساختهاند.
بنابراین گزارش از حیث مضامین و دغدغههای فکری این نسل مانند نسلهای گذشته به دو دسته تقسیم میشوند و همانطور که در ابتدای متن اشارههایی به وضعیت زنان فیلمساز در سی سال اخیر جهان شد و وضعیتی کمی و کیفی از زنان فیلمساز ارائه شد بهجرئت میتوان گفت که تعداد زنان فیلمساز ایرانی در سی سال پس از انقلاب اسلامی بیشتر از کل فیلمسازان زن همه تاریخ سینمای جهان است.