فراهاني عنوان كرد: اردوغان، سیاست تهاجمی را در پیش گرفت|
تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۰۰
ترکیه در سالهای اخیر با وضعیت پر و فراز و نشیبی پیش رفته است و سرعت توسعه سالهای اوج قدرت حزب و عدالت و توسعه را دیگر ندارد. اردوغان دوستان نزدیک خود را یکی پس از دیگری کتار گذاشت و حالا با تغییر قانون اساسی و تبدیل به رئیس جمهور بی رقیب چالشهای بسیاری پیش رو دارد که پیش از این با آنها مواجه نبوده است. سقوط ارزش لیر، چالشهای جدید با ایالات متحده آمریکا و مسائل منطقه ای چون بحران سوریه برخی از اینهاست. در این باره با ابراهیم فراهانی کارشناس مسائل ترکیه در کافه خبر خبرآنلاین گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید:
در حال حاضر پس از انتخابات در ترکیه و پیروزی اردوغان با کدام ترکیه روبرو هستیم؟ اردوغان می تواند شرایط ترکیه را با ثبات پیش ببرد؟
در روندی که اردوغان به قدرت رسیده؛ سال 2001 حزب عدالت توسعه تشکیل میشود؛ در سال 2002 حزب عدالت و توسعه به قدرت میرسد و عبدالله گل رئیس جمهور می شود، بعد از آن در 2003 اردوغان به قدرت میرسد، چون یک سال مشکل قانون اساسی داشت. اما چرا اردوغان و دوستان او به قدرت میرسند؟ بحث توسعه و بحث اقتصاد ترکیه در حقیقت مطرح است. سال 96 که اربکان به قدرت میرسد، سال 97 سرکوب میشود. یعنی یک اسلامگرای محافظهکار توسط یک کودتای پست مدرن کنار گذاشته میشود، اما سال 2001 اسلامگراها تصمیم میگیرند که به قدرت برسند. برای همین حزب عدالت توسعه تشکیل میشود. اما می پذیرند که شرایطی را قبول کنند. اولین شرایطی که قبول میکنند، ضدیت نداشتن با اسرائیل است، عدم ضدغرب بودن است، چون اربکان اینها را داشته است. سال 2001 برای اینکه به اقتصاد ترکیه کمک شود، بدهیهای ترکیه توسط صندوق بینالمللی پول تضمین میشود که دست اروپا است، یعنی به ترکیه اجازه میدهند که اقتصادش رشد کند. اما پایهگذار اقتصاد ترکیه بعد از کودتای 1980، ترگوت اوزال است. اولا ارتشیها به اوزال اجازه میدهند که نخست وزیر شود، دوما یک کار مناسبی که میکند، متوجه میشوند که در 1983 وقتی به قدرت میرسد، دو روند دارد اتفاق میافتد. یکی اینکه پایان جنگ سرد است؛ یعنی ترکیه در جنگ سرد بهعنوان سد نفوذ شوروی است.
پس ترکیه دیگر این خاصیتی که سد نفوذ باشد، برای غرب ندارد، برای ناتو ندارد. این را درک میکند. دومین مسئله جهانیشدن است که آنرا هم درک میکنند. یعنی درک میکنند که باید اقتصادشان رشد کند تا اسلامگراها هم رشد کنند. از سال 1980 به بعد یک اسلامگرای میانه به نام فتح الله گولن بهعنوان اینکه مدارس امام جماعت را میتواند توسعه دهد، یک اسلام جدید، اسلام اجتماعی را در مقابل انقلاب اسلامی ایران که 1970 انقلاب ایران و انقلاب امام خمینی است، شکل می دهد. این با شیعه مخالف نیست، با شیعه انقلابی مخالف است. مثلا با شیعه آیتالله سیستانی مخالف نیست، با شیعه انقلابی مخالف است. اصلا با اسلام انقلابی سنی هم مخالف است، اصلا با انقلاب اسلامی مخالف است، اسلامی که میخواهد به قدرت برسد، مخالف است. طرز فکرش را کلا اگر بخواهی در یک کلمه بگویی، میگوید در قرآن چیزی به نام اینکه «اطيعواالله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم»؛ ما از آن «اولی الامر منکم» ولایت فقیه درمیآوریم، آن طرف سنی خلیفه درمیآورد. این است که اصلا چنین چیزی در قرآن نیست. در قرآن نگفته چه کسی حکومت کند.
فرائت متفاوتی از شیعه و نگاه آن به حکومت دارد و سعی می کند آنرا گسترش دهد؟
ما میگوییم چه کسی حکومت کند؟ میگوییم ولی فقیه، نماینده امام. این را ما از روایت درآوردیم. اهل سنت هم روایتش را دارد. میگوید این را نمیگوید که چه کسی حکومت کند، میگوید چگونه حکومت کند؛ چگونگی حکومت را تشریح کرده که به عدالت رفتار کند، شخص حاکم را مشخص نکرده است. این در ذهن خیلی از روشنفکران دینی ما است، مثل دکتر محمد مجتهد شبستری. کلا اجازه میدهند که با او همکاری کند و بیاید جلو. برویم سال 97 که اربکان ساقط میشود؛ گولن همکاری میکند، یعنی با اربکان مخالف بوده، اما سال 2001 که حزب عدالت توسعه تاسیس میشود توسط شاگردان اربکان که یعنی عبدالله گل و اردوغان که مستقیم شاگردان خود اربکان هستند ، اجازه میدهند که با گولن همکاری کند. چرا گولن میخواهد همکاری کند؟
دلیلش این است که می خواهند ساختار آتاتورکی و سکولار را کنار بگذارند، حالا در قوه قضاییه و در پلیس میخواهند نیرو بگذارند. حزب عدالت توسعه نیرو ندارد. نیرو باید از کجا بیاورد؟ از گولنیها. از گولنیها نیرو می گیرند که بعد اینها میآیند جلو و بعدها اختلافاتی شکل می گیرند. یکی بعد از آن کشتی آزادی ترکیه که میخواست حصر غزه را بشکند و اسرائیل 10 نفر ترک را شهید میکند،
در حال حاضر پس از انتخابات در ترکیه و پیروزی اردوغان با کدام ترکیه روبرو هستیم؟ اردوغان می تواند شرایط ترکیه را با ثبات پیش ببرد؟
در روندی که اردوغان به قدرت رسیده؛ سال 2001 حزب عدالت توسعه تشکیل میشود؛ در سال 2002 حزب عدالت و توسعه به قدرت میرسد و عبدالله گل رئیس جمهور می شود، بعد از آن در 2003 اردوغان به قدرت میرسد، چون یک سال مشکل قانون اساسی داشت. اما چرا اردوغان و دوستان او به قدرت میرسند؟ بحث توسعه و بحث اقتصاد ترکیه در حقیقت مطرح است. سال 96 که اربکان به قدرت میرسد، سال 97 سرکوب میشود. یعنی یک اسلامگرای محافظهکار توسط یک کودتای پست مدرن کنار گذاشته میشود، اما سال 2001 اسلامگراها تصمیم میگیرند که به قدرت برسند. برای همین حزب عدالت توسعه تشکیل میشود. اما می پذیرند که شرایطی را قبول کنند. اولین شرایطی که قبول میکنند، ضدیت نداشتن با اسرائیل است، عدم ضدغرب بودن است، چون اربکان اینها را داشته است. سال 2001 برای اینکه به اقتصاد ترکیه کمک شود، بدهیهای ترکیه توسط صندوق بینالمللی پول تضمین میشود که دست اروپا است، یعنی به ترکیه اجازه میدهند که اقتصادش رشد کند. اما پایهگذار اقتصاد ترکیه بعد از کودتای 1980، ترگوت اوزال است. اولا ارتشیها به اوزال اجازه میدهند که نخست وزیر شود، دوما یک کار مناسبی که میکند، متوجه میشوند که در 1983 وقتی به قدرت میرسد، دو روند دارد اتفاق میافتد. یکی اینکه پایان جنگ سرد است؛ یعنی ترکیه در جنگ سرد بهعنوان سد نفوذ شوروی است.
پس ترکیه دیگر این خاصیتی که سد نفوذ باشد، برای غرب ندارد، برای ناتو ندارد. این را درک میکند. دومین مسئله جهانیشدن است که آنرا هم درک میکنند. یعنی درک میکنند که باید اقتصادشان رشد کند تا اسلامگراها هم رشد کنند. از سال 1980 به بعد یک اسلامگرای میانه به نام فتح الله گولن بهعنوان اینکه مدارس امام جماعت را میتواند توسعه دهد، یک اسلام جدید، اسلام اجتماعی را در مقابل انقلاب اسلامی ایران که 1970 انقلاب ایران و انقلاب امام خمینی است، شکل می دهد. این با شیعه مخالف نیست، با شیعه انقلابی مخالف است. مثلا با شیعه آیتالله سیستانی مخالف نیست، با شیعه انقلابی مخالف است. اصلا با اسلام انقلابی سنی هم مخالف است، اصلا با انقلاب اسلامی مخالف است، اسلامی که میخواهد به قدرت برسد، مخالف است. طرز فکرش را کلا اگر بخواهی در یک کلمه بگویی، میگوید در قرآن چیزی به نام اینکه «اطيعواالله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم»؛ ما از آن «اولی الامر منکم» ولایت فقیه درمیآوریم، آن طرف سنی خلیفه درمیآورد. این است که اصلا چنین چیزی در قرآن نیست. در قرآن نگفته چه کسی حکومت کند.
فرائت متفاوتی از شیعه و نگاه آن به حکومت دارد و سعی می کند آنرا گسترش دهد؟
ما میگوییم چه کسی حکومت کند؟ میگوییم ولی فقیه، نماینده امام. این را ما از روایت درآوردیم. اهل سنت هم روایتش را دارد. میگوید این را نمیگوید که چه کسی حکومت کند، میگوید چگونه حکومت کند؛ چگونگی حکومت را تشریح کرده که به عدالت رفتار کند، شخص حاکم را مشخص نکرده است. این در ذهن خیلی از روشنفکران دینی ما است، مثل دکتر محمد مجتهد شبستری. کلا اجازه میدهند که با او همکاری کند و بیاید جلو. برویم سال 97 که اربکان ساقط میشود؛ گولن همکاری میکند، یعنی با اربکان مخالف بوده، اما سال 2001 که حزب عدالت توسعه تاسیس میشود توسط شاگردان اربکان که یعنی عبدالله گل و اردوغان که مستقیم شاگردان خود اربکان هستند ، اجازه میدهند که با گولن همکاری کند. چرا گولن میخواهد همکاری کند؟
دلیلش این است که می خواهند ساختار آتاتورکی و سکولار را کنار بگذارند، حالا در قوه قضاییه و در پلیس میخواهند نیرو بگذارند. حزب عدالت توسعه نیرو ندارد. نیرو باید از کجا بیاورد؟ از گولنیها. از گولنیها نیرو می گیرند که بعد اینها میآیند جلو و بعدها اختلافاتی شکل می گیرند. یکی بعد از آن کشتی آزادی ترکیه که میخواست حصر غزه را بشکند و اسرائیل 10 نفر ترک را شهید میکند،