۰

دختران «مو» فروش!

تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۳۷
دختران «مو» فروش!
در بازار می‌گویند موها هرچه درشت‌تر و بلندتر باشد، مشتری بیشتری دارد. با اینکه موهای رنگ‌شده را می‌شود فروخت اما موهای رنگ‌نشده و طبیعی،‌ حتی اگر جوگندمی یا تماما سپید باشد، راحت‌تر فروخته می‌شود.قیمتی که برای یک گیس بافته می‌شود گرفت،‌ بسته به اینکه در کدام منطقه شهر و به سراغ کدام آرایشگاه بروید فرق می‌کند. در خیابان منوچهری تهران،‌ بورس فروش لوازم آرایشی و آرایشگاهی، گیسی که برای فروش برده باشید را اول سبک سنگین می‌کنند،‌ بعد با یک شانه بزرگ،‌ شانه‌اش می‌کنند تا فقط تارهای هم‌اندازه در گیس باقی بماند،‌ بعد دو سر گیس را می‌بندند و روی ترازو می‌گذارند. هر «کیلو» موی سیاه رنگ‌نشده،‌ دو و نیم میلیون تومان قیمت دارد.           موهای شان را می فروشند تا پولش را به زخم زندگی بزنند
 
روزنامه خراسان اما در گزارشی جالب و با اطلاعاتی متفاوت نوشته است :موها را با کمی فاصله از پشت سر محکم می بندد، بسته دستمال کاغذی را سمت پریا کوچولو می گیرد و این بار با لحنی محکم و خالی از احساس می گوید:«اگه بازم گریه کنی موهاتو نمی خرم، اون وقت دیگه نمی تونی تبلت بخری» پریا هشت ساله است، جثه اش آن قدر کوچک است که در انبوه موهای طلایی اش گم شده، از ابتدای نشستن روی چهارپایه با پاهای کوچکش ضرب عصبی گرفته و با شنیدن جمله آخر یک باره می زند زیر گریه. مادر دیگر طاقتش طاق شده، شانه های دخترک را چنگ می زند و نگاه تندی به او می کند و به آرایشگر می گوید:« نه! دیگه گریه نمی کنه، شما کوتاه کن!» و جا را برای آرایشگر باز می کند.پریا دستمال کاغذی را می گیرد، اشک هایش را پاک می کند، برای آخرین بار با دست های کوچکش موج های بی قرار طلایی را نوازش می کند، دست ها را زیر پیش بند می برد، چشم ها را محکم می بندد و نفس را حبس می کند... و بعد صدای قِرچ قِرچ جنون آمیز قیچی است که بر سکوت غم انگیز سالن زخمه می زند. داغی اشک، گونه های پریا را آتش می زند. مادر به موزاییک های کف سالن زل زده، در فکر است که امشب به جای بافتن موج های طلایی و خواندن قصه چهل گیس، چه کند تا دخترک خوابش ببرد.                    موهایشان را می فروشند تا .....
 
پریا و مادرش رفتند تا با دو میلیونی که بابت فروش موها گرفتند، تبلت کارکرده ای بخرند. سودابه پکر است، برای خودش و من چای می ریزد، می گوید:« در چهار ماهی که خرید مو را شروع کرده ام، آن قدر فقر و درماندگی مشتری هایم را دیده ام و آن قدر اشک های دخترهای نوجوان و جوان را روی همین چهارپایه پاک کرده ام که احساس افسردگی می کنم. خرید موهای بلند و پرپشت و بعد هم فروش آن به آرایشگرانی که با اکستنشن آن ها را به موهای مشتریان پا به مدشان می چسبانند تا مویشان برای مدتی پرپشت و بلند باشد، سود خوبی دارد اما به این چیزهای ناگواری که باید ببینی نمی ارزد.»               دختری ١٠ ساله نیز موهایش را فروخت تا گوشی تلفن همراه بخرد  . زن ۵٠ ساله موهایش را فروخت تا بخشی از خرج داروهای شوهری را بدهد که حین کارگری از طبقه سوم ساختمان پرت شد و فلج ماند، مشتری دیگر ٢١ ساله بود که موهایش را فروخت برای پرداخت قسط جهیزیه خواهر عقد کرده اش، دختر ١۵ ساله موهایش را فروخت تا مخارج ثبت نام در دبیرستان را بدهد، این ها تنها چند نمونه از مشتری های سودابه در دو سه ماه اخیر بوده اند.
کد مطلب : ۱۵۴۷۵۲
برچسب ها :
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.
{ADVERTISE_DOC_LOCATION_13_BLOCK}