۰

۴ پرده از پروژه تقابل نتانیاهو با ایران

تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۲۱
۴ پرده از پروژه تقابل نتانیاهو با ایران
درست به همین دلیل است که انتظار می‌رود این دولت، رویه‌ها و رفتار‌های خاص و تهاجمی را نیز از خود چه در حوزه سیاست داخلی و به ویژه سیاست خارجی اسرائیل نشان دهد. برخی تحلیل‌ها به این نکته اشاره دارند که تندرو‌های اسرائیلی در دولت نتانیاهو، پروژه‌های جنجالی شهرک‌سازی‌های غیرقانونی خود را بدون توجه به مواضع جامعه جهانی پیش خواهند برد. موضوعی که پیشتر حتی با اعتراض روسای جمهور آمریکا و سازمان ملل متحد و سران کشور‌های اروپایی نیز همراه شده است.
با این حال، اتخاذ این مواضع، جدای از اینکه می‌تواند رژیم اسرائیل را در عرصه بین‌المللی به سمت انزوا برد، موجب خواهد شد که گروه‌های فلسطینی نیز صف آرایی منسجمی را در برابر این رژیم از خود نشان دهند و در نتیجه، تنش‌ها و درگیری‌های بیشتری در عمق اراضی اشغالی ایجاد شود. در واقع، انتظار وقوع درگیری‌های جدی و خشن میان رژیم اسرائیل با فلسطینی‌های ساکن در نوار غزه، کرانه باختری و عمق اراضی اشغالی، به هیچ روی مساله‌ای عجیب، و پیش‌بینی غیرمحتملی نیست (کما اینکه در پی حملات اخیر تندرو‌های صهیونیست به مسجد الاقصی نیز شانس وقوع تقابل میان فلسطینی‌ها با رژیم اسرائیل به شدت افزایش یافته است). به طور کلی در دولت جدید نتانیاهو، تمامی مولفه‌های لازم جهت در پیش گرفتن سیاست‌های تندرو و بی‌منطق علیه فلسطینی‌ها وجود دارد.
با این حال، شاید مهمترین حوزه‌ای که شاهد وقوع تغییرات جدی در رویکرد‌های رژیم اسرائیل باشد، عرصه سیاست خارجی است. بنیامین نتانیاهو از جمله آن دسته از سیاستمدارانی در اراضی اشغالی است که شهرت خود را تا حد زیادی به واسطه کنشگری‌های خاص  به دست آورده است. نتانیاهو در همان آغازِ کار خود، در یک سخنرانی به صراحت دو اولویت اساسی اش در عرصه سیاست خارجی دولت خود را اعلام کرده است.
وی اولویت نخست را مقابله با ایران و آنچه تلاش‌های این کشور جهت دستیابی به سلاح‌های اتمی خوانده عنوان کرده و در ادامه تاکید کرده که تمام تلاش خود را خواهد کرد تا روابط اسرائیل با کشور‌های عربی را توسعه بخشیده و پروژه عادی سازی روابط با کشور‌های عربی و اسلامی را که در دولتِ خود او آغاز شده، چندین پله دیگر به جلو پیش براند. با این همه، چه خودِ نتانیاهو و چه چهره‌های برجسته حوزه سیاست خارجی و نهاد‌های امنیتی رژیم اسرائیل که اکنون در دولت وی مشغول به کار هستند، نقطه تمرکز اصلی خود را معطوف به ایران کرده اند.
با این حال، اینکه تصور شود قرار است این طیف از سیاستمداران و کنشگران صرفا اقدامات تهاجمی را علیه ایران چه در منطقه و چه حتی در داخل ایران بدون در نظر گرفتن زمینه‌ها و پیامدهایشان راهبری کنند، چندان منطقی به نظر نمی‌رسد. با توجه به آنچه نتانیاهو تا به امروز از خود نشان داده و البته پرونده ۱۲ سال حضور متمادی وی در کرسی نخست وزیری رژیم اسرائیل نیز آن را تصدیق می‌کند، می‌توان ۴ پرده اصلی از سیاست جدید وی در تقابل با ایران را مورد توجه قرار داد.
۱. بزرگنمایی از تهدیدات ایران علیه اسرائیل
یکی از القاب مهم و پرتکرار بنیامین نتانیاهو به عنوان یک سیاستمدار شناخته شده در اراضی اشغالی که در میان افکار عمومی اسرائیلی‌ها نیز به مراتب به آن اشاره می‌شود، "آقای امنیت" است. در واقع، نتانیاهو سال‌ها با این ادعا که از ظرفیت‌های لازم جهت دفع آنچه سیلی از تهدیدات علیه اسرائیل عنوان می‌کند برخوردار است، توانسته توجه طیف‌های مختلف جمعیتی ساکن در اراضی اشغالی را به سمت خود جلب کند و در بیش از یک دهه گذشته به اصلی‌ترین چهره سیاسی اراضی اشغالی تبدیل شود.
این لقب که البته مطلوب خودِ نتانیاهو نیز است تا حد زیادی با تلاش‌های فزاینده وی و متحدانش جهت برسازی و معرفی تهدیدات مختلف امنیتی علیه اسرائیل همراه بوده است. در واقع، نتانیاهو با ایجاد ترس و وحشت گسترده در میان ساکن اراضی اشغالی، به نوعی خود را به مثابه اصلی‌ترین گزینه‌ای که می‌تواند به آن‌ها حس امنیت بدهد، معرفی کرده است.
از این رو، انتظار می‌رود که دولت جدید نتانیاهو و همکاران وی، جوسازی‌های تبلیغاتی گسترده‌ای را علیه ایران با هدف پررنگ نشان دادن تهدیدات تهران علیه موجودیت اسرائیل و منافع حیاتی آن انجام دهند. اقدامی که نه تنها موقعیت آن‌ها را در قدرت به ضرر رقبا و مخالفانش تثبیت و تقویت می‌کند، بلکه زمینه‌های لازم را برای نتانیاهو و تیم نظامی و جاسوسی و سیاسی وی جهت پیشبرد طرح هایشان علیه ایران هم فراهم می‌سازد. از این منظر، نخستین دستورکار و اولویت "آقایِ امنیت" در رابطه با ایران، القای حس ناامنی در اراضی اشغالی (از سوی ایران) به شهروندان اسرائیلی خواهد بود (در حوزه‌های مختلف نظیر پرونده اتمی ایران و یا حضور منطقه آن).
حال این ناامنی می‌تواند هم به صورت مستقیم در مورد ایران مطرح شود و هم به صورت غیرمستقیم و در قالب کمک‌ها و همکاری‌های ایران با جریان مقاومت فلسطین و لبنان و یا تحرکات تهران در خاک سوریه تصویرسازی شود.
۲. پیدا کردن شریک در ماجراجویی علیه ایران
یکی از واقعیت‌های مسلم در مورد سیاست رژیم اسرائیل در رابطه با ایران این بوده که این رژیم به طور خاص از زمان اوج گیری پرونده هسته‌ای و قدرت اتمی ایران، همواره خود را آماده حمله به تاسیسات هسته‌ای کشورمان نشان داده است. اکنون نیز اسرائیلی‌ها و دستگاه‌های نظامی و امنیتی آن‌ها پس از چندین دوره برگزاری رزمایش‌های مشترک و تدوین طرح و برنامه‌های مختلف در این رابطه، از آمادگی زیادی جهت عملیاتی کردن این دستورکار برخوردار هستند. با این حال، اجرایی کردن این مساله، به ویژه با توجه به شکست مذاکرات برجامی و سرعت بالای پیشرفت‌های اتمی ایران، با دو چالش اساسی رو به رو است.
اولا، اگر اسرائیل بخواهد به تاسیسات اتمی ایران حمله کند، این اقدام با تبعات بسیار گسترده‌ای رو به رو است. ایران از عمق راهبردی و توان نظامی قابل توجهی برخوردار است و توانایی وارد آوردن ضربات سنگین به رژیم اسرائیل چه به صورت انفرادی و چه در قالب محور مقاومت را داراست. موضوعی که حتی در محاسبات راهبردی اسرائیل نیز مورد توجه است.
جدای از این‌ها، اسرائیلی‌ها علی رغم دارا بودن نیروی هوایی مجهزی که بخش زیادی از جنگنده‌های آن از غرب و به طور خاص آمریکا خریداری شده، هنوز از برخی کمبود‌های فنی جهت حمله به ایران رنج می‌برند. در صورت قطعی شدن اراده خود جهت حمله به تاسیسات اتمی ایران که در گسترده جغرافیایی ایران پراکنده هستند، آن‌ها با فقدان هواپیما‌های پیشرفته سوخت رسان، مواجه هستند. از این رو تنها کشوری که می‌تواند هم در بحث تبعات ماجراجویی اسرائیل علیه ایران برای صهیونیست‌ها کنشگری مفیدی را داشته باشد و هم نیاز‌های عملیاتی آن را رفع کند، "دولت آمریکا" است.
البته که تاکنون گزارش‌ها و مقالات مختلف و زیادی نیز نوشته شده که در قالب آن‌ها تاکید شده پیشبرد ایده حمله به تاسیسات اتمی ایران از سوی رژیم اسرائیل بدون همکاری آمریکایی‌ها، نه تنها ایده‌ای نپخته و خام است بلکه نشدنی نیز است و در صورت انجام، می‌تواند تبعات به مراتب ویرانگری را برای خودِ اسرائیل داشته باشد و شاید حتی برنامه اتمی ایران را نیز صرفا برای مدتی کوتاه (با توجه به ماهیتی پیچیده برنامه هسته‌ای ایران) مختل سازد. از این منظر، نتانیاهو، دولت بایدن را شریک اصلی خود جهت عملیاتی سازی ایده حمله به تاسیسات اتمی ایران ارزیابی می‌کند.
این در حالی است که دولت بایدن هم نشان داده به جای درگیری نظامی با ایران، دیپلماسی را ترجیح می‌دهد و حتی پیشتر در حرکتی معنادار، از تحویل دادن هواپیما‌های پیشرفته سوخت‌رسان به اسرائیل تا سال ۲۰۲۴ نیز خودداری کرد. با این حال، انتظار می‌رود نتانیاهو و دولتش چه به صورت مستقل و چه از طریق لابی‌های قدرتمند و با نفوذِ یهودی در آمریکا، تا جای ممکن به دولت بایدن فشار وارد کنند تا با طرح‌های نظامی اسرائیل علیه ایران، همراهی و همکاری‌های لازم را انجام دهد.
در این میان، هیچ بعید نیست که آمریکایی‌ها نیز جهت رساندن پالس‌های مشخص به تهران، تا حدی و به صورت مرحله به مرحله، با اسرائیلی‌ها همکاری‌هایی را داشته باشند.
 
کد مطلب : ۱۵۵۰۰۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.
{ADVERTISE_DOC_LOCATION_13_BLOCK}