نامه سرگشاده هوادار استقلال به حسینی؛ «لبخند بزن»
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۵
عصر تعادل – چرا حیف؟! لبخند بزن پسر....دیگه همه چی تموم شد!.. لبخند بزن، دیگه مجبور نیستی ذخیره کسی باشی که فقط اسمش تو زمینه. هی پسر لبخند بزن، دیگه هوادارای هر دو طرف بهت بد و بیراه نمیگن!....دیگه مجبور نیستی برای عشق به تیم و هوادارات اشک بریزی اما خودی و غیرخودی، دوست و دشمن اشکاتو به تمسخر بگیرن... تو هرجا بری، بدون شک شماره یکی، شک نکن. همه دنیا میدونن چرا اینجا فیکس نیستی. همه میدون
بخند پسر تو جایی میری که وقتی رکورد کلینشیت لیگ رو زدی با هزار دروغ و دغل و دلیل مضحک به نیمکت میخت نمیکنن. هی پسر لبخند بزن، دیگه ذخیره کسی نیستی که وقتی تو دربی فهمید ذخیره است، تو هتل.... اصلا ولش کن! می بینی پسر؟ نمیتونم بنویسم. نه! نه من از اونا نمیترسم. 30 ساله طرفدار استقلالم. 30 سال! از سعید عزیزیان، احمدرضا عابدزاده، حسین ترابپور، پیروز جغتاپور، بهزاد غلامپور، محمدعلی یحیوی، نیما خیراندیش، عیسی صلبی، علی گل تپه، پرویز برومند، هادی طباطبایی، مسعود قاسمی، جرج تاپالوویچ یادمه تا وحید طالبلو و محسن فروزان و محمد محمدی و .... من 30 سال با این تیم زندگی کردم، از هیچ کس و هیچ چیزی ابا ندارم.
میدونی چرا نمینویسم؟ چون شرم دارم بگم که چی شد! شرم دارم. لبخند بزن سید، تو اولین قربانی این داستان نیستی و آخریشم نخواهی بود. همه دنیا میدونن که وقتی نیستی، توپ که روی دروازه سانتر میشه یا دفاع باید سر بزنه یا مهاجم حریف موقعیت گیرش میاد. حالت سومی وجود نداره. همه میدونن وقتی نیستی کسی که تو زمینه، روی خط به تیر دروازه میچسبه و حفره بزرگی پشت دفاع درست میشه، چیزی که از چشم هیچ آنالیزوری دور نمیمونه. همه میدونن که وقتی نیستی، پاس به عقبی که تو محوطه جریمه میاد، یه فرصت برای حریفه! که گاهی تبدیل به گل هم میشه، مثل بازی تو مشهد، بازی با السد، بازی با سایپا و ... تا دلت بخواد. همه میبینن و دونن وقتی نیستی، هر ضربه کنار دروازه تیمت 30 تا 45 ثانیه طول میکشه! چرا؟ چون یک کلیت شیت دیگه اضافه بشه! نتیجه بازی؟ اصلا مهم نیست!! مهم چیزای دیگهاس. همه میدونن وقتی نیستی، دیگه نباید به گرفتن تک به تکا امیدوار باشن. وقتی نیستی تو چندتا بازی با تیمایی که فقط برای مساوی میان و تاکتیکشون نگه داشتن توپ و اداره بازیه توپی رو دروازه نمیاد و یه نفر یا به بهتر بگم یه جمع زیاد فکر میکنن این به دلیل نبودن توئه!! اما اگه یه تیم گل بخواد چی؟!
میدونم شرافتت اجازه نمیده به یه چیزایی بخندی. درسته منم نمیتونم بخندم. چون بعضی صحنهها گریه داره. وقتی دروازه تیممون از وسط زمین بازی میشه، اونم نه یه بار چند بار! وقتی یه توپ ساده تو قطر روی گلمون میاد و از دست دروازه بانمون میلغزه و گل میشه و اون صحنه همه جای دنیا پخش میشه و یه سایت تیتر میزنه:بدترین دروازهبان تاریخ!...منم مثل تو، خجالت کشیدم! وقتی تو دربی تیممون چهارتا خورد سید، درسته که پنالتی اونا گل نشد اما گل سوم.... امان از گل سوم که پاسش رو خودمون به رامین دادیم!... وقتی بعد از اون بازی هنوزم شانس اول قهرمانی بودیم اما وقتی از تراکتورسازی یک هیچ جلو افتادیم، یه نفر بی خود و بی جهت تمرکز همه رو به هم ریخت و با فحاشی به قدیمیای تیممون، باعث شد خودمون اون بازی رو هم ببازیم و جام هم از دستمون بپره.... فقط 20 روز بعد تو فینال جام حذفی مقابل ذوب آهن، یه نفر تو آخرای وقت اضافه فریاد میزد که فقط چند دقیقه مونده و طبق معمول وقتکشی میکرد تا بازی به پنالتی بره... سرمربی هم «مظلومانه» نگاه میکرد و هیچی نمیگفت اما کی که قرار بود تو پنالتی منجی استقلال بشه، 5 تا پنالتی رو خلاف جهت رفت تا اسمش تو کتاب گینس ثبت بشه! منم مثل تو اون شب اشک ریختم، شبی که در کمتر از 20 روز دوتا جام رو از دست دادیم!! از اون بازی لعنتی با العین دیگه نمیگم که یه هفته روم نمیشد از خونه بیرون برم.... وقتی از هرجا اراده میکردن می زدن توی گلمون و انگار دروازهمون خالی بود! حالا فقط یه چیزی از اون منجی باقی مونده! این که هر توپی سر دروازه بیاد داد و بیداد راه بندازه و اظهار وجود کنه و پیرمرد آلمانی هم کیف کنه که به به چقد خوب که اون داره صحبت میکنه... یعنی الان آلیسون تو لیورپول داد و فریاد میزنه؟ بوفون تو پی اس جی هر توپی که اوت میشه تا وسط زمین میدوه به زمین و زمان فحش میده؟ دوناروما سر همه فریاد میکشه؟ این فوتبال مدرنه؟! نه سید نه این فریبه، خب خیلیهام دوس دارن خودشون رو گول بزنن. عیب نداره بذار فعلا شاد باشن.
سید، سید عزیرم لبخند بزن، آینده مثل روز برای من و تو روشنه. روشن نیست؟ چرا پس بیا با من لبخند بزن پسر، دنیا دار مکافاته. بذار هرچی دوست دارن بهت بگن... نمی دونم کتاب «کوری» ساراماگو رو خوندی یا فیلمش رو دیدی. وقتی همه شهر با یه ویروس کور میشن و بدون اینکه ببین حرف میزنن... اما نه! آدمای داستان سارماگو واقعا نابینا شده بودن اما اینجا خیلیا خودشون رو به نابینایی میزنن.
قبول نداری؟ یعنی ندیدن که وقتی «دوستمون» میلیارد میلیارد پول از باشگاه میگرفت، پولی که باهاش میشد دست کم هر سال دوتا از بهترین بازیکنای لیگ رو به تیم اضافه کرد، یا یه بازیکن خوب خارجی خرید، تو داشتی توی بیغولهای به اسم کمپ زندگی میکردی و دم نمیزدی. هی پسر لبخند بزن، همونطور که اونا به همه رشادهات خندیدن. هی پسر لبخند بزن تو جایی درخشیدی و دوبار پنالتی مهاجم تیم ملی سوئد رو گرفتی که یه نفر رکورد شکنی کرد و اولین کسی شد که تو تاریخ باشگاه 6 تا گل تو یه بازی میخوره! اما حتی خیلی از خودیها هم جای تشویق، تورو تمسخر کردن. لبخند بزن پسر، خدای بزرگ به اندازه ظرفیت هرکسی بهش قدرت ادراک میده. هی پسر لبخند بزن، وقتی رفتی پشت سرت رو هم نگاه نکن، بذار پیرمرد بمونه و اسطورهاش که برای اولین بار تیمش رو برد ته جدول! هی پسر لبخند بزن، خدا، خدای بزرگ جای حق نشسته...
لبخند بزن... نه از صمیم قلبت بخند پسر! میخوای سوار ماشین زمان بشیم؟ میخوای یه سر بزنیم به دوسال بعد؟ نه اصلا بیا بریم آخر همین فصل. خب چی میبینی؟ همونایی که دلتو شکستن، نقابشون شکسته میشه. خدای بزرگ خواست این اتفاق بیفته تا خیلیا، متوجه خیلی چیزا بشن. میدونم قلبت همیشه آبی میمونه اما قلب شکستهای که به ناحق هم شکستنش. همه اونایی که توو از عشقت روندن، دنبالت میان. دنیا دار مکافاته پسر، لبخند بزن. لبخند بزن سید عزیز.
شایان محسندوست
بخند پسر تو جایی میری که وقتی رکورد کلینشیت لیگ رو زدی با هزار دروغ و دغل و دلیل مضحک به نیمکت میخت نمیکنن. هی پسر لبخند بزن، دیگه ذخیره کسی نیستی که وقتی تو دربی فهمید ذخیره است، تو هتل.... اصلا ولش کن! می بینی پسر؟ نمیتونم بنویسم. نه! نه من از اونا نمیترسم. 30 ساله طرفدار استقلالم. 30 سال! از سعید عزیزیان، احمدرضا عابدزاده، حسین ترابپور، پیروز جغتاپور، بهزاد غلامپور، محمدعلی یحیوی، نیما خیراندیش، عیسی صلبی، علی گل تپه، پرویز برومند، هادی طباطبایی، مسعود قاسمی، جرج تاپالوویچ یادمه تا وحید طالبلو و محسن فروزان و محمد محمدی و .... من 30 سال با این تیم زندگی کردم، از هیچ کس و هیچ چیزی ابا ندارم.
میدونی چرا نمینویسم؟ چون شرم دارم بگم که چی شد! شرم دارم. لبخند بزن سید، تو اولین قربانی این داستان نیستی و آخریشم نخواهی بود. همه دنیا میدونن که وقتی نیستی، توپ که روی دروازه سانتر میشه یا دفاع باید سر بزنه یا مهاجم حریف موقعیت گیرش میاد. حالت سومی وجود نداره. همه میدونن وقتی نیستی کسی که تو زمینه، روی خط به تیر دروازه میچسبه و حفره بزرگی پشت دفاع درست میشه، چیزی که از چشم هیچ آنالیزوری دور نمیمونه. همه میدونن که وقتی نیستی، پاس به عقبی که تو محوطه جریمه میاد، یه فرصت برای حریفه! که گاهی تبدیل به گل هم میشه، مثل بازی تو مشهد، بازی با السد، بازی با سایپا و ... تا دلت بخواد. همه میبینن و دونن وقتی نیستی، هر ضربه کنار دروازه تیمت 30 تا 45 ثانیه طول میکشه! چرا؟ چون یک کلیت شیت دیگه اضافه بشه! نتیجه بازی؟ اصلا مهم نیست!! مهم چیزای دیگهاس. همه میدونن وقتی نیستی، دیگه نباید به گرفتن تک به تکا امیدوار باشن. وقتی نیستی تو چندتا بازی با تیمایی که فقط برای مساوی میان و تاکتیکشون نگه داشتن توپ و اداره بازیه توپی رو دروازه نمیاد و یه نفر یا به بهتر بگم یه جمع زیاد فکر میکنن این به دلیل نبودن توئه!! اما اگه یه تیم گل بخواد چی؟!
میدونم شرافتت اجازه نمیده به یه چیزایی بخندی. درسته منم نمیتونم بخندم. چون بعضی صحنهها گریه داره. وقتی دروازه تیممون از وسط زمین بازی میشه، اونم نه یه بار چند بار! وقتی یه توپ ساده تو قطر روی گلمون میاد و از دست دروازه بانمون میلغزه و گل میشه و اون صحنه همه جای دنیا پخش میشه و یه سایت تیتر میزنه:بدترین دروازهبان تاریخ!...منم مثل تو، خجالت کشیدم! وقتی تو دربی تیممون چهارتا خورد سید، درسته که پنالتی اونا گل نشد اما گل سوم.... امان از گل سوم که پاسش رو خودمون به رامین دادیم!... وقتی بعد از اون بازی هنوزم شانس اول قهرمانی بودیم اما وقتی از تراکتورسازی یک هیچ جلو افتادیم، یه نفر بی خود و بی جهت تمرکز همه رو به هم ریخت و با فحاشی به قدیمیای تیممون، باعث شد خودمون اون بازی رو هم ببازیم و جام هم از دستمون بپره.... فقط 20 روز بعد تو فینال جام حذفی مقابل ذوب آهن، یه نفر تو آخرای وقت اضافه فریاد میزد که فقط چند دقیقه مونده و طبق معمول وقتکشی میکرد تا بازی به پنالتی بره... سرمربی هم «مظلومانه» نگاه میکرد و هیچی نمیگفت اما کی که قرار بود تو پنالتی منجی استقلال بشه، 5 تا پنالتی رو خلاف جهت رفت تا اسمش تو کتاب گینس ثبت بشه! منم مثل تو اون شب اشک ریختم، شبی که در کمتر از 20 روز دوتا جام رو از دست دادیم!! از اون بازی لعنتی با العین دیگه نمیگم که یه هفته روم نمیشد از خونه بیرون برم.... وقتی از هرجا اراده میکردن می زدن توی گلمون و انگار دروازهمون خالی بود! حالا فقط یه چیزی از اون منجی باقی مونده! این که هر توپی سر دروازه بیاد داد و بیداد راه بندازه و اظهار وجود کنه و پیرمرد آلمانی هم کیف کنه که به به چقد خوب که اون داره صحبت میکنه... یعنی الان آلیسون تو لیورپول داد و فریاد میزنه؟ بوفون تو پی اس جی هر توپی که اوت میشه تا وسط زمین میدوه به زمین و زمان فحش میده؟ دوناروما سر همه فریاد میکشه؟ این فوتبال مدرنه؟! نه سید نه این فریبه، خب خیلیهام دوس دارن خودشون رو گول بزنن. عیب نداره بذار فعلا شاد باشن.
سید، سید عزیرم لبخند بزن، آینده مثل روز برای من و تو روشنه. روشن نیست؟ چرا پس بیا با من لبخند بزن پسر، دنیا دار مکافاته. بذار هرچی دوست دارن بهت بگن... نمی دونم کتاب «کوری» ساراماگو رو خوندی یا فیلمش رو دیدی. وقتی همه شهر با یه ویروس کور میشن و بدون اینکه ببین حرف میزنن... اما نه! آدمای داستان سارماگو واقعا نابینا شده بودن اما اینجا خیلیا خودشون رو به نابینایی میزنن.
قبول نداری؟ یعنی ندیدن که وقتی «دوستمون» میلیارد میلیارد پول از باشگاه میگرفت، پولی که باهاش میشد دست کم هر سال دوتا از بهترین بازیکنای لیگ رو به تیم اضافه کرد، یا یه بازیکن خوب خارجی خرید، تو داشتی توی بیغولهای به اسم کمپ زندگی میکردی و دم نمیزدی. هی پسر لبخند بزن، همونطور که اونا به همه رشادهات خندیدن. هی پسر لبخند بزن تو جایی درخشیدی و دوبار پنالتی مهاجم تیم ملی سوئد رو گرفتی که یه نفر رکورد شکنی کرد و اولین کسی شد که تو تاریخ باشگاه 6 تا گل تو یه بازی میخوره! اما حتی خیلی از خودیها هم جای تشویق، تورو تمسخر کردن. لبخند بزن پسر، خدای بزرگ به اندازه ظرفیت هرکسی بهش قدرت ادراک میده. هی پسر لبخند بزن، وقتی رفتی پشت سرت رو هم نگاه نکن، بذار پیرمرد بمونه و اسطورهاش که برای اولین بار تیمش رو برد ته جدول! هی پسر لبخند بزن، خدا، خدای بزرگ جای حق نشسته...
لبخند بزن... نه از صمیم قلبت بخند پسر! میخوای سوار ماشین زمان بشیم؟ میخوای یه سر بزنیم به دوسال بعد؟ نه اصلا بیا بریم آخر همین فصل. خب چی میبینی؟ همونایی که دلتو شکستن، نقابشون شکسته میشه. خدای بزرگ خواست این اتفاق بیفته تا خیلیا، متوجه خیلی چیزا بشن. میدونم قلبت همیشه آبی میمونه اما قلب شکستهای که به ناحق هم شکستنش. همه اونایی که توو از عشقت روندن، دنبالت میان. دنیا دار مکافاته پسر، لبخند بزن. لبخند بزن سید عزیز.
شایان محسندوست