سلبریتیها اول از وریا غفوری یاد بگیرند بعد از ویل اسمیت
تاریخ انتشار
شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۳
به گزارش «عصر تعادل»، «اون- اشاره به دوربین صداوسیما- تلویزیونه؟ تلویزیون رو خاموش کن. من با تلویزیون حرف نمیزنم». این را وریا غفوری میگوید، بازیکن محبوب استقلال که پیشتر نیز در مواقع حساس و بزنگاهها همراهی خود را با مردم اثبات کرده است. غفوری که نسبت به وقایع آبان ماه بی تفاوت نبوده و بارها از شبکههای اجتماعی برای همراهی با آسیبدیدگان این روزها استفاده کرده است این بار حاضر به مصاحبه با رسانه به اصطلاح ملی نمیشود و این اقدام او در شبکههای مجازی سروصدایی اساسی به پا میکند.
«اون- اشاره به دوربین صداوسیما- تلویزیونه؟ تلویزیون رو خاموش کن. من با تلویزیون حرف نمیزنم». این را وریا غفوری میگوید، بازیکن محبوب استقلال که پیشتر نیز در مواقع حساس و بزنگاهها همراهی خود را با مردم اثبات کرده است. غفوری که نسبت به وقایع آبان ماه بی تفاوت نبوده و بارها از شبکههای اجتماعی برای همراهی با آسیبدیدگان این روزها استفاده کرده است این بار حاضر به مصاحبه با رسانه به اصطلاح ملی نمیشود و این اقدام او در شبکههای مجازی سروصدایی اساسی به پا میکند. خرسندی کاربران از این رویکرد و دست به دست شدن این ویدئو نشانه روشنی از منفور بودن صدا و سیما است و غفوری با این اقدام در این زمینه نیز با مردم همراه شده است.
این اقدام وریا غفوری و آنانی که کمپین صدای آبان 98 را راه انداخت تلنگر خوبی است برای آنکه به یاد آوریم کارکرد سیاسی سلبریتیها فقط زمان انتخابات که احتمالا با منافعی نیز همراه است، نیست. یک هنرمند، ورزشکار و چهره سرشناس و محبوب قطعا مسئولیتهای اجتماعی به گردن دارد که بزنگاههایی مثل آبان 98 وقت ایفای آن است. در این میان اما هستند افراد و رسانههایی مثل کیهان که نه در زمان انتخابات و نه هیچ وقت دیگر اینگونه رفتارهای سلبریتی ها را برنمیتابند و نقد میکنند. به گفته کارشناسان دلیلش نیز چیزی غیر از عدم همسویی سلبریتیها با آنان نیست. با این وصف انتقادات موجود این بار را از دوش آقایان و خانمهای سلبریتی برنمیدارد و خوب است اگر از امثال غفوری یاد بگیرند.
چرایی اهمیت رویکرد سلبریتیها در مواقع حساس اما به خاطر دینی است که جامعه به گردن آنان دارد. این را غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب میگوید.
او ضمن اشاره به اینکه «سلبریتیها به جامعه مدیون هستند» گفت: «سلبریتیها در هر شغل، عرصه فعالیت و موقعیتی به دو دلیل این جایگاه را به دست آوردهاند. اولا تواناییهایی که در عرصه فعالیت خود ارائه کردهاند و مورد قبول عامه قرار گرفته است. دوما اینکه جامعه نسبت به آنها احساس مثبت دارد. از آنجایی که هر دو دلیل سلبریتی شدن آنان به جامعه برمیگردد، این گروه به جامعه مدیون هستند و طبیعتا نمیتوانند فقط در دوران خوشی با جامعه پیوند بخورند و دوران سختی نیز باید کنار جامعه باشند. چه سختیهای طبیعی مثل سیل، زلزله و ... و چه حوادثی که در سرنوشت و زندگی مردم اثر دارد و مهمترین آن هم عرصه سیاسی است. البته صرفا هم معطوف به سیاست نیست و عرصههای معیشتی مردم، شکافهای طبقاتی که در جامعه ایجاد میشود و ... همه سختیهایی است که انتظار میرود سلبریتیها در آن با مردم همراه و همدل باشند».
ظریفیان افزود: «در همه جای دنیا میبینم که سلبریتیها در عرصه خدمات اجتماعی بسیار فعال هستند و نقش مهمی را در کاهش رنج مردم در عرصههای مختلف مثل بیماریها، محرومیتها و ... ایفا میکنند. حتی در زمانههایی نیز در حوادث سیاسی و طبیعی با مردم همراهی میکنند. به طور کلی با توجه به اینکه سلبریتیها اعتبار خود را از جامعه میگیرند این دین را بر گردن دارند که وقتی جامعه دچار مشکل میشود به لحاظ عملی و نظری کمک کنند تا رنج و سختی جامعه کاهش یابد».
این فعال سیاسی اصلاحطلب همچنین گفت: « جامعه به سلبریتیها علاقه دارد و آنان باید در بزنگاهها به جامعه نشان دهند که علاقه آن یک سویه نبوده و دوسویه است. اظهار نظر و ورود سلبریتیها به مسائل و سختیهای جامعه علاوه بر اینکه موجب کاهش رنج جامعه میشود، میتواند پشتوانه خوب معنوی نیز باشد. به هرحال سلبریتیها بخشی از سرمایه اجتماعی هستند و اگر جامعه احساس کند که این گروه آن را در سختیها و مشکلات رها نمیکند به همبستگی ملی و ارتقای جایگاه افراد نخبه، مرجع و به تعبیری سلبریتی نیز میشود.»
وی همچنین تاکید کرد: «همراهی با مردم در بزنگاهها ثابت میکند که یک سلبریتی به واقع سلبریتی است نه مثل برخی که وقتی به شهرت میرسند، جامعه و مردم خود را فراموش میکنند. لذا این گروه باید در مواقع خاص وارد صحنه شوند و نقششان نیز محدود به همدردی نیست. سلبریتیها میتوانند در منطقی و معقولتر کردن فضا و برقراری آرامش جامعه کمک کنند. اینها میتوانند کمک کنند که یک درد اجتماعی تسکین بهتری پیدا کند و هیجانات کاذب به سوی کنشهای عقلانی برود.»
ظریفیان درحالی از نقش سلبریتیها در مواقع حساس و مسائل مختلف جامعه میگوید که بارها شاهد انتقاد برخیها از ورود سلبریتیها به عرصه سیاست بودهایم. بعد از هر انتخابات دیدهایم که هنرمندان و ورزشکاران حامی یک کاندیدا چطور در سیبل انتقادات قرار گرفتهاند و حتی بعد از چند سال به خاطر خطاهای دولت مورد حمایتشان تحت فشار قرار گرفتهاند. گاهی نیز دیدهایم که برخی تنها حوزه اجتماعی را عرصه جولان سلبریتیها میدانند و در مقابل عرصه سیاست یک تابلو ورود سلبریتی ممنوع نصب کردهاند. مصداق این مدعا همین کنایه اخیر روزنامه کیهان است که توصیه میکند سلبریتیهای داخلی از ویل اسمیت یاد بگیرند و مینویسد: «بد نیست سلبریتیهای ایران که کورکورانه به تقلید محض از آن سوی آبها میپردازند، لااقل این صفت برخی از آنها را نیز بیاموزند و به جای دغدغه فرستادن 10 هزار دلار ماهانه برای فرزندشان در آمریکا یا نگرانی از اضافه شدن عوارض خروج از کشور در فرودگاه و یا به سینه زدن سنگ آشوبگران و اغتشاشگران طبق رهنمودهای رسانههای بیگانه و یا... کمی به فکر مشکلات واقعی اجتماعی و اقتصادی مردم خود بوده و اندکی از دستمزدهای میلیاردی و پولهای نجومی بادآورده خود را به این راه اختصاص داده یا اگر برای همدردی با مردم، عملی انجام نمیدهند، نمک هم به زخمهای آنها نپاشند. بالاخره این پولهای بیزبانی را که صرف مثلا موج سواری در سواحل سانتامونیکا میکنند یا در رستورانهای آنچنانی خوشگذرانی میکنند و یا در کشتیهای تفریحی ولنتاین را جشن میگیرند، از جیب و کیسه همین مردم بابت فیلمهای سخیف و مبتذل آنها بهدست آمده است.»
پاسخ ظریفیان اما به اینگونه انتقادات قابل تامل است. او با اشاره به اینکه «همین منتقدان اگر از سوی سلبریتیها مورد تایید قرار بگیرند هیچ ایرادی در ورود آنان به حوزه سیاست نمیبینند» گفت: «دلیل این انتقادات این است که سلبریتیها از آنان نقد میکنند نه حمایت.»
وی افزود: « جامعه دوغ و دوشاب، واقعیت و مجاز و تبلیغات و حقیقت را از یکدیگر تشخیص میدهد. بنابراین سلبریتیها نیز باید مراقب باشند که از آنان استفاده ابزاری نشود و یا خدای نکرده به صورت نمایشی وارد عرصه نشوند اما این را نیز باید توجه داشت که مسائل اجتماعی عموما از جمله مسائلی است که خیلی هم تخصصی نیست. وقتی سیل جامعه را در مینوردد هر فرد به هر صورتی که میتواند باید کمک کند تا جلوی سیل گرفته شود. درست است که یک عده متخصص هم به صورت فنی این کار را انجام میدهند اما به هر حال دردها و آلام یک جامعه آسیبدیده چیزی است که هرکسی با هر تخصصی میتواند به رفع آن کمک کند.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «واقعیت این است که همدردی در مسائل عام و عمومی که مجموعهای از مسائل کلان فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است به یک تخصص ویژه نیاز ندارد. بلکه همین قدر که بدانی و یا به نظر متخصصان اعتماد کنید کافی است. یک فرد میتواند در یک امر اجتماعی به نظر تخصصی جامعهشناسان رجوع کرده و بعد از آن حمایت کند. سلبریتیها نیز نیاز دارند که به نظر تخصصی متخصصان رجوع کنند اما وقتی که برایشان اطمینان حاصل شد که در یک امر باید اظهار نظر کنند حتما باید این کار را انجام دهند. اگر اقدام خوبی در شرف انجام است باید از آن حمایت کرد و یا اگر اتفاق بدی افتاده همدردی کرد و اگر خطایی رخ داده حتما باید آن را نقد کرد.»
وی تاکید کرد: « ما نباید راه حمایت از جامعه را خصوصا برای افراد متمایز و مورد رجوع ببندیم. البته این افراد هم باید در موضعگیریها، نقدها و حمایتهایشان که ظریف و حساس است دقت لازم را داشته باشد تا بیان یا اقدام آنان متین و قابل اتکا باشد.»
«اون- اشاره به دوربین صداوسیما- تلویزیونه؟ تلویزیون رو خاموش کن. من با تلویزیون حرف نمیزنم». این را وریا غفوری میگوید، بازیکن محبوب استقلال که پیشتر نیز در مواقع حساس و بزنگاهها همراهی خود را با مردم اثبات کرده است. غفوری که نسبت به وقایع آبان ماه بی تفاوت نبوده و بارها از شبکههای اجتماعی برای همراهی با آسیبدیدگان این روزها استفاده کرده است این بار حاضر به مصاحبه با رسانه به اصطلاح ملی نمیشود و این اقدام او در شبکههای مجازی سروصدایی اساسی به پا میکند. خرسندی کاربران از این رویکرد و دست به دست شدن این ویدئو نشانه روشنی از منفور بودن صدا و سیما است و غفوری با این اقدام در این زمینه نیز با مردم همراه شده است.
این اقدام وریا غفوری و آنانی که کمپین صدای آبان 98 را راه انداخت تلنگر خوبی است برای آنکه به یاد آوریم کارکرد سیاسی سلبریتیها فقط زمان انتخابات که احتمالا با منافعی نیز همراه است، نیست. یک هنرمند، ورزشکار و چهره سرشناس و محبوب قطعا مسئولیتهای اجتماعی به گردن دارد که بزنگاههایی مثل آبان 98 وقت ایفای آن است. در این میان اما هستند افراد و رسانههایی مثل کیهان که نه در زمان انتخابات و نه هیچ وقت دیگر اینگونه رفتارهای سلبریتی ها را برنمیتابند و نقد میکنند. به گفته کارشناسان دلیلش نیز چیزی غیر از عدم همسویی سلبریتیها با آنان نیست. با این وصف انتقادات موجود این بار را از دوش آقایان و خانمهای سلبریتی برنمیدارد و خوب است اگر از امثال غفوری یاد بگیرند.
چرایی اهمیت رویکرد سلبریتیها در مواقع حساس اما به خاطر دینی است که جامعه به گردن آنان دارد. این را غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب میگوید.
او ضمن اشاره به اینکه «سلبریتیها به جامعه مدیون هستند» گفت: «سلبریتیها در هر شغل، عرصه فعالیت و موقعیتی به دو دلیل این جایگاه را به دست آوردهاند. اولا تواناییهایی که در عرصه فعالیت خود ارائه کردهاند و مورد قبول عامه قرار گرفته است. دوما اینکه جامعه نسبت به آنها احساس مثبت دارد. از آنجایی که هر دو دلیل سلبریتی شدن آنان به جامعه برمیگردد، این گروه به جامعه مدیون هستند و طبیعتا نمیتوانند فقط در دوران خوشی با جامعه پیوند بخورند و دوران سختی نیز باید کنار جامعه باشند. چه سختیهای طبیعی مثل سیل، زلزله و ... و چه حوادثی که در سرنوشت و زندگی مردم اثر دارد و مهمترین آن هم عرصه سیاسی است. البته صرفا هم معطوف به سیاست نیست و عرصههای معیشتی مردم، شکافهای طبقاتی که در جامعه ایجاد میشود و ... همه سختیهایی است که انتظار میرود سلبریتیها در آن با مردم همراه و همدل باشند».
ظریفیان افزود: «در همه جای دنیا میبینم که سلبریتیها در عرصه خدمات اجتماعی بسیار فعال هستند و نقش مهمی را در کاهش رنج مردم در عرصههای مختلف مثل بیماریها، محرومیتها و ... ایفا میکنند. حتی در زمانههایی نیز در حوادث سیاسی و طبیعی با مردم همراهی میکنند. به طور کلی با توجه به اینکه سلبریتیها اعتبار خود را از جامعه میگیرند این دین را بر گردن دارند که وقتی جامعه دچار مشکل میشود به لحاظ عملی و نظری کمک کنند تا رنج و سختی جامعه کاهش یابد».
این فعال سیاسی اصلاحطلب همچنین گفت: « جامعه به سلبریتیها علاقه دارد و آنان باید در بزنگاهها به جامعه نشان دهند که علاقه آن یک سویه نبوده و دوسویه است. اظهار نظر و ورود سلبریتیها به مسائل و سختیهای جامعه علاوه بر اینکه موجب کاهش رنج جامعه میشود، میتواند پشتوانه خوب معنوی نیز باشد. به هرحال سلبریتیها بخشی از سرمایه اجتماعی هستند و اگر جامعه احساس کند که این گروه آن را در سختیها و مشکلات رها نمیکند به همبستگی ملی و ارتقای جایگاه افراد نخبه، مرجع و به تعبیری سلبریتی نیز میشود.»
وی همچنین تاکید کرد: «همراهی با مردم در بزنگاهها ثابت میکند که یک سلبریتی به واقع سلبریتی است نه مثل برخی که وقتی به شهرت میرسند، جامعه و مردم خود را فراموش میکنند. لذا این گروه باید در مواقع خاص وارد صحنه شوند و نقششان نیز محدود به همدردی نیست. سلبریتیها میتوانند در منطقی و معقولتر کردن فضا و برقراری آرامش جامعه کمک کنند. اینها میتوانند کمک کنند که یک درد اجتماعی تسکین بهتری پیدا کند و هیجانات کاذب به سوی کنشهای عقلانی برود.»
ظریفیان درحالی از نقش سلبریتیها در مواقع حساس و مسائل مختلف جامعه میگوید که بارها شاهد انتقاد برخیها از ورود سلبریتیها به عرصه سیاست بودهایم. بعد از هر انتخابات دیدهایم که هنرمندان و ورزشکاران حامی یک کاندیدا چطور در سیبل انتقادات قرار گرفتهاند و حتی بعد از چند سال به خاطر خطاهای دولت مورد حمایتشان تحت فشار قرار گرفتهاند. گاهی نیز دیدهایم که برخی تنها حوزه اجتماعی را عرصه جولان سلبریتیها میدانند و در مقابل عرصه سیاست یک تابلو ورود سلبریتی ممنوع نصب کردهاند. مصداق این مدعا همین کنایه اخیر روزنامه کیهان است که توصیه میکند سلبریتیهای داخلی از ویل اسمیت یاد بگیرند و مینویسد: «بد نیست سلبریتیهای ایران که کورکورانه به تقلید محض از آن سوی آبها میپردازند، لااقل این صفت برخی از آنها را نیز بیاموزند و به جای دغدغه فرستادن 10 هزار دلار ماهانه برای فرزندشان در آمریکا یا نگرانی از اضافه شدن عوارض خروج از کشور در فرودگاه و یا به سینه زدن سنگ آشوبگران و اغتشاشگران طبق رهنمودهای رسانههای بیگانه و یا... کمی به فکر مشکلات واقعی اجتماعی و اقتصادی مردم خود بوده و اندکی از دستمزدهای میلیاردی و پولهای نجومی بادآورده خود را به این راه اختصاص داده یا اگر برای همدردی با مردم، عملی انجام نمیدهند، نمک هم به زخمهای آنها نپاشند. بالاخره این پولهای بیزبانی را که صرف مثلا موج سواری در سواحل سانتامونیکا میکنند یا در رستورانهای آنچنانی خوشگذرانی میکنند و یا در کشتیهای تفریحی ولنتاین را جشن میگیرند، از جیب و کیسه همین مردم بابت فیلمهای سخیف و مبتذل آنها بهدست آمده است.»
پاسخ ظریفیان اما به اینگونه انتقادات قابل تامل است. او با اشاره به اینکه «همین منتقدان اگر از سوی سلبریتیها مورد تایید قرار بگیرند هیچ ایرادی در ورود آنان به حوزه سیاست نمیبینند» گفت: «دلیل این انتقادات این است که سلبریتیها از آنان نقد میکنند نه حمایت.»
وی افزود: « جامعه دوغ و دوشاب، واقعیت و مجاز و تبلیغات و حقیقت را از یکدیگر تشخیص میدهد. بنابراین سلبریتیها نیز باید مراقب باشند که از آنان استفاده ابزاری نشود و یا خدای نکرده به صورت نمایشی وارد عرصه نشوند اما این را نیز باید توجه داشت که مسائل اجتماعی عموما از جمله مسائلی است که خیلی هم تخصصی نیست. وقتی سیل جامعه را در مینوردد هر فرد به هر صورتی که میتواند باید کمک کند تا جلوی سیل گرفته شود. درست است که یک عده متخصص هم به صورت فنی این کار را انجام میدهند اما به هر حال دردها و آلام یک جامعه آسیبدیده چیزی است که هرکسی با هر تخصصی میتواند به رفع آن کمک کند.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «واقعیت این است که همدردی در مسائل عام و عمومی که مجموعهای از مسائل کلان فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است به یک تخصص ویژه نیاز ندارد. بلکه همین قدر که بدانی و یا به نظر متخصصان اعتماد کنید کافی است. یک فرد میتواند در یک امر اجتماعی به نظر تخصصی جامعهشناسان رجوع کرده و بعد از آن حمایت کند. سلبریتیها نیز نیاز دارند که به نظر تخصصی متخصصان رجوع کنند اما وقتی که برایشان اطمینان حاصل شد که در یک امر باید اظهار نظر کنند حتما باید این کار را انجام دهند. اگر اقدام خوبی در شرف انجام است باید از آن حمایت کرد و یا اگر اتفاق بدی افتاده همدردی کرد و اگر خطایی رخ داده حتما باید آن را نقد کرد.»
وی تاکید کرد: « ما نباید راه حمایت از جامعه را خصوصا برای افراد متمایز و مورد رجوع ببندیم. البته این افراد هم باید در موضعگیریها، نقدها و حمایتهایشان که ظریف و حساس است دقت لازم را داشته باشد تا بیان یا اقدام آنان متین و قابل اتکا باشد.»