۰

«نگار» رامبد جوان در سرزمين عجايب

تاریخ انتشار
شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۲۱:۵۰
به گزارش عصر تعادل،«نگار» فيلم عجيب و غريبي است؟ فيلم تازه و بكري است؟ «نگار» در سينماي جهان و ايران نمونه و مشابهي ندارد؟ جواب اين سؤال‌ها مي‌تواند مثبت يا منفي باشد. به اين معني كه اگر فيلمساز قائل به مؤلف بودن تام در توليد اثرش باشد و خود را همچون خالقي ببيند كه بدون هيچ‌گونه ذهنيت و تأثيرپذيري از ديگران دست به خلق يك اثر تازه زده است، بي‌شك جواب منفي است، اما اگر بپذيريم كه فيلم محصولي از زيست تجربي، جغرافيايي و اكتسابي هنرمند در طول حياتش است، جواب مثبت است.

رامبد جوان در نشست خبري فيلمش گفته است: «ساخت فيلم «نگار» نوعي ريسک بود؛ چراکه هيچ فيلمي در هيچ نقطه از دنيا به اينگونه ساخته نشده بود تا ما آن را ببينيم و درس بگيريم.» خاستگاه اين حرف جوان اگر همان نگاه مؤلف تام بودن باشد حرف درشت و بي‌مبنا است. بر عكس«نگار» فيلمي به شدت وامدار و برگرفته از ادبيات و سينماست.

در ادبيات قدمت روايت با ساختار سيال ذهن حداقل به 200 سال مي‌رسد و اين نوع روايت پيشينه‌اي طولاني دارد. در دنياي ادبيات نمايشي، تبارشناسي «نگار» به «هملت» اثر «شكسپير» مي‌رسد. در اينجا روح فرامز وليان (پدر) به رؤيا و وهم دخترش(نگار) مي‌آيد و او را از چگونگي مرگش به دست شريك و شوهرخاله‌اش خبر مي‌دهد.

در جهان سينما فيلم وامدار يكي از بهترين آثار چند دهه اخير سينماي امريكاInception (تلقين) اثر كريستوفر نولان است. جايي كه روايت جهان‌هاي موازي و مجازي با دنياي واقعي پيش مي‌رود و درست مثل فيلم نولان اينجا هم فرديت شخصيت اصلي (نگار) است كه براي تغيير سرنوشت خود از دنيايي مجازي پا به دنياي واقعي مي‌گذارد تا سرنوشت خودش و قصه‌اش را تغيير دهد.

در سينماي ايران، فيلم نشانه‌شناسي از «قيصر» اثر شناخته شده و پيشرو مسعود كيميايي را در درون و ضمير خود دارد. جايي كه شخصيت اصلي(نگار) وقتي مي‌بيند كه در دنياي واقعي از دست قانون كاري ساخته نيست، در قامت يك شخصيت كنش‌مند و داراي اصالت به گرفتن انتقام پدرش از دار و دسته اسكويي (ماني حقيقي) برمي‌آيد.

فيلم حتي وامدار و برگرفته از فيلم «گاو خوني» و نوشته‌هاي «جعفر مدرس‌صادقي» هم مي‌تواند باشد، جايي كه مرز خيال و واقعيت جهان واقعي، عينيت‌دار و منطق‌گرا با جهان توهمي و سيال ذهن به هم گره مي‌خورند، ولي با همه اين وجود آيا معني و مخرج اين نشانه‌شناسي و تبارشناسي به اينجا ختم مي‌شود كه فيلم يك كولاژ تصويري و ساختاري از آثار ذكر شده است؟

جواب كاملاً منفي است. نويسنده و كارگردان توانسته‌اند در اين فيلم با الهام و تأثيرپذيري فطري و ذهني از تمام اين آثار، دست به خلق يك جهان تازه، بديع و كاملاً شخصي بزنند. از صفر، پايه اين جهان را بنا كرده و خشت‌خشت آن را در ذهن خود ساخته‌اند تا در نهايت به يك پيكره منسجم هدفمند و مستقل برسند.

مسئله فيلم چيست؟ مسئله حيات انسان مدرن در جهاني مدرن است. تنهايي، خشونت و بي‌اعتمادي فراگير كه شخصيت اصلي با او درگير است، زاييده و محصول جهان مدرن است. حقيقت كجاست؟ نگار جز به پدرش كه آن هم در دنياي ديگري است به كسي اعتمادي ندارد. به پسري كه دوست دارد، اعتمادي ندارد.

حتي به مادرش هم بي‌اعتماد است. قهرمان فيلم مجبور مي‌شود براي فرار از درماندگي و استيصال در دنياي واقعي به دنياي ذهني پناه ببرد و از پدرش براي رسيدن به واقعيت كمك بگيرد.

گويي كه در دنيايي واقعي كسي كمك و همراه او نيست و چاره‌اي ندارد جز پناه بردن به دنياي ذهني و مجازي. انسان مدرن فرديتي دارد که تابع تنهايي‌ها و فراغ‌ها و رنج‌هاي اوست. فيلمساز كوشيده است تا با خلق يك دنياي جديد، گوشه‌اي از اين جهان مدرن را براي مخاطب امروزي به تصوير كشد. نگار فيلمي است كه مي‌شود در اين دنياي بي‌سر و‌ ته مدرن چند بار به ديدنش نشست آن هم با آن موسيقي بي‌نظير.
 
 
کد مطلب : ۱۱۰۸۲۷
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.