متهم به قتل: همسرم را دوست داشتم
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۲۹
به گزارش عصر تعادل،مردی که متهم است همسرش را در پی یک مشاجره به قتل رسانده است، وقتی پای میز محاکمه ایستاد، مدعی شد همسرش را دوست داشته و مقتول از این علاقه همسرش سوءاستفاده میکرده است.
١٦ فروردین یک سال قبل، مأموران پلیس در جریان قتل زنی جوان در خانهاش قرار گرفتند. همسایههای این زن وقتی با پلیس تماس گرفتند، مدعی شدند صدای ضرب و جرح از خانه میآمد و آنها زمانی متوجه این ماجرا شدند که زن جوان به قتل رسیده بود.
یکی از همسایهها گفت: ژاله و شوهرش شروین، زوج آرامی بودند و ما اصلا از آنها رفتار بدی ندیده بودیم. شب حادثه یکدفعه صدای شکستهشدن وسایل از خانه آنها آمد و آنقدر این صدا بلند و پیدرپی بود که به موضوع شک کردیم. ضمن اینکه صدای فریاد هم میآمد. اول فکر کردیم نباید دخالت کنیم؛ اما بعد که صدا بالا رفت، تصمیم گرفتیم دخالت کنیم. وقتی وارد خانه شدیم، شروین از خانه رفته بود و ژاله هم درحالیکه دیگر نفس نمیکشید، روی تخت افتاده بود.
با کشف جسد و انجام تحقیقات اولیه مأموران و بازجویی از خانواده مقتول، مأموران متوجه شدند ژاله و شوهرش از مدتی قبل با هم دچار اختلاف شده بودند. با راهنمایی خانواده ژاله، مأموران شروین را در محل کار دوستش شناسایی و بازداشت کردند.
مرد جوان به قتل همسرش اعتراف کرد و مدعی شد بهخاطر کارهای عجیبی که از مدتی قبل همسرش انجام میداد، دست به قتلی ناخواسته زده است. با توجه به مدارک موجود در پرونده و اعترافات متهم، کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
متهم روز گذشته پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه، کیفرخواست علیه او خوانده شد و سپس پدر و مادر مقتول بهعنوان ولیدم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. سپس نوبت به متهم رسید. او اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت ناخواسته همسرش را کشته است. او گفت: مدتی بود که همسرم با زنی مطلقه دوست شده بود و مدام با او بیرون میرفت. این اواخر تا نیمههای شب بیرون میماند و با دوستش در سفرهخانهها بود. کارهای عجیبوغریب زیادی میکرد و من هم از کارهایش کلافه شده بودم. سر این موضوع درگیریهایی با هم داشتیم. چندباری به او گفته بودم اگر به این وضعیت ادامه دهد، موضوع را به خانوادهاش میگویم. وقتی دیدم تهدیدهای من فایدهای ندارد، موضوع را به پدر ژاله گفتم و از او درخواست کمک کردم. زندگی مشترکمان را در آستانه فروپاشی میدیدم و سعی میکردم هر طوری شده، موضوع را حل کنم.
متهم گفت: این اواخر همسرم دیگر با من حرف نمیزد؛ یا مدام با گوشی تلفنش صحبت میکرد یا اینکه کنار دوست جدیدش در سفرهخانه بود. شب حادثه، وقتی به خانه رفتم، دیدم همسرم باز پای تلفن است و صحبت میکند. به این موضوع اعتراض کردم، او که انگار دنبال فرصتی بود، عصبانی شد.
به من گفت چرا درباره مشکلاتمان با پدرم صحبت کردی. این موضوع را بهانه کرد و دعوای شدیدی به راه انداخت. من سعی کردم او را آرام کنم و در کمال خونسردی جواب دادم تا دعوا بالا نگیرد؛ اما او مرتب صدایش را بالا میبرد و وقتی دید من نمیخواهم با او دعوا کنم، وسایل خانه را شکست و ویترین را به زمین انداخت و بعد هم هرچه وسیله تزئینی روی میزها بود، به زمین کوبید و شکست.
فریاد میزد و فحاشی میکرد. برای اینکه بتوانم آرامش کنم جلوی دهانش را گرفتم و دستم را روی گلویش گذاشتم تا صدایش قطع شود و او را به داخل اتاقخواب بردم و روی تخت انداختم. متوجه شدم نفس نمیکشد، تنفس دهان به دهان دادم و قلبش را هم ماساژ دادم؛ ولی نتوانستم او را احیا کنم. وقتی مطمئن شدم مرده است و کاری از دست من برنمیآید، ترسیدم و فرار کردم. به مغازه دوستم رفتم، در آن لحظات میخواستم با کسی صحبت کنم و به همین خاطر به مغازه دوستم رفتم؛ اما از سوی مأموران بازداشت شدم.
بعد از متهم، وکیل مدافعش در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خود را مطرح کرد. در ادامه، متهم یکبار دیگر در جایگاه قرار گرفت.
او باز هم اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت: من همسرم را خیلی دوست داشتم و او را به عمد نکشتم و از اتفاقی که افتاده است، خیلی ناراحتم. اعضای خانوادهاش میدانند که من او را چقدر دوست داشتم و نمیخواستم همسرم را از دست بدهم. بعضی شبها هوس میکرد چیپس بخورد و نیمهشب من را بیدار میکرد و میخواست برایش چیپس بخرم، من نیمهشب از خانه بیرون میرفتم، سطح شهر را میچرخیدم تا مغازهای پیدا کنم و برای زنم خرید کنم. ژاله از علاقه من نسبت به خودش خبر داشت و میدانست هرکاری بکند، نمیخواهم او را از دست بدهم و از این مسئله سوءاستفاده میکرد.
من از اولیایدم درخواست بخشش دارم و از آنها میخواهم من را حلال کنند. پدر و مادر ژاله هم میدانند که چقدر دوستشان دارم.