۰

ترامپ می خواهد "ایران" نباشد نه فلان امام جمعه یا حوزه علمیه و نه حتی سپاه

تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۴۴
آنها عصباني‌اند اما عصبانيت‌شان ربطي به ايدئولوژي ندارد. كافي است با دقت بيشتري اخبار را دنبال كنيد تا ببينيد چيزي كه در پي براندازي‌اش هستند ايران قدرتمند است نه درافتادن با حوزه علميه قم يا انتقام‌جويي از ائمه جمعه وسپاه... اتفاقا اين نكته پيچيده‌اي نيست و خيلي از ناظران سياسي، حتي آنها كه اختلاف بنيادي با جمهوري اسلامي دارند، ملتفتش شده‌اند.

نوشته اردشير زاهدي را دست كم نگيريد و آن را به حساب پيري و احساساتي شدنش نگذاريد. چون او از ماهيت نظام سلطه باخبر است و بر موقعيت استراتژي ايران وقوف دارد، توانسته زودتر از بقيه بفهمد كه امريكايي‌ها چه سودايي در سرمي‌پرورانند. همان حرف‌ها را – جدي‌تر و حساب‌شده‌تر- چند روز پيش محمد جواد ظريف نيز با ادبيات خودش بيان كرد. او وزير امور خارجه جمهوري اسلامي است اما صريحا بيان كرد كه مساله امريكا نه اصولگرايي است و نه اصلاح‌طلبي. ترامپ نه به دولت تدبير و اميد كار دارد و نه به آلترناتيوهاي روحاني.

در چشم نودولتان ايالات متحده، آلترناتيو روحاني مجاهدين خلقند كه اولا دست‌شان به خون هزاران ايراني‌ آلوده است، ثانيا به هيچ عقيده‌اي جز قدرت و دوام باور ندارند. خداوند حجاب‌ها را كنار زده تا مردم ايران را با ماهيت ترامپ و تمناهايش آشنا كند. خير بزرگ‌تر و بهترش اينكه وقتي بفهميم مشكل امريكا «ايران» است پس به شكل ديگر و بهتري مي‌توانيم دربرابرش صف بكشيم و متحد باشيم. يعني از اتفاق، ترامپ با اين حركات و سكناتش مجالي فراهم كرده تا ما به يك انسجام ملي به معني واقعي كلمه فكر كنيم و انرژي خود را در تخطئه و هدم همديگر هدر ندهيم.

اگر ترامپ تهديدي است بر ايران پس موقعيت مغتنمي است تا همه ايرانيان به ميدان بيايند و جلوي او را بگيرند. اين انقلاب و نظام با حضور نود و هشت درصدي مردم به ثمر رسيده مع‌ذلك در اين چهل‌ساله در بسياري از برهه‌ها ما شاهد حضور حداكثري مردم نبوده‌ايم و بنا به دلايلي اتحاد ملي را به تعويق انداخته‌ايم. در اكثر بحران‌ها حضور مردم كارساز بوده اما در خيلي از آنها هم فقط حزب‌اللهي‌ها به ميدان آمده‌اند و آستين بالا زده‌اند و خودي نشان داده‌اند، بقيه هم در بهترين حالت دور ايستاده‌اند و تماشا كرده‌اند.

در جنگ تحميلي اگر چه در ابتداي امر همه نيروها بسيج شدند و به جبهه رفتند و جلوي صدام قد علم كردند اما رفته رفته اين مسووليت سنگين فقط روي دوش حزب‌اللهي‌ها و جنوب‌شهري‌ها گذاشته شد. نمي‌گويم كه مردم حضور نداشتند اما بنا به هزار دليل كم‌كم سليقه‌هاي سياسي سايه‌اش را بر جبهه انداخت و خط‌كشي‌هايي ضروري يا غير‌ضروري مانع از تحقق تام و تمام يكدلي و يكصدايي و يك‌رايي شد. 

جالب اينجاست كه مجاهدين خلق نفاق‌شان را جلوتر از بقيه درست در روزهايي عيان كردند كه بمب صدام بر سر مردم فرومي‌ريخت و شهيدشان مي‌كرد. آنها با يك تصميم خبيثانه به ملاقات عفلقي‌ها رفتند و با آنها بيعت كردند. عين همان بيعت امروز نيز در پاريس تكرار شده و حتي شواهد و قرائني در دست است كه امريكايي‌ها قوانين تحريم‌هاي جديد را به كمك و مشورت آنها عليه ايران وضع كرده‌اند. اما در عين حال چنين بيعت و نمايشي اين امكان را به ما مي‌دهد تا در داخل، پوزيشن جديد بگيريم و حساب‌شده‌تر و دقيق‌تر و بديع‌تر جلوي امريكا صف‌آرايي كنيم.

در اين صف‌آرايي جديد نه تنها معني مبارزه فرق مي‌كند بلكه ستون پنجم و جاسوسي و همدستي با دشمن هم معني متفاوتي پيدا مي‌كنند. مهم‌تر از همه اينها حضور مردمي نيز لازم است كه بازتعريف شود و مطابق با آن از همه دعوت شود تا بيرون از حصر سياست، دين خود را به كشورشان ادا كنند. ما چهل سال تجربه داريم و بسياري از سختي‌ها و ناگواري‌ها را پشت سر گذاشته‌ايم. در اين چهل سال خطا هم كم نداشته‌ايم. بسياري فرصت‌ها را سوزانده‌ايم و بسياري از سرمايه‌ها را مادي و معنوي هدر داده‌ايم. 
کد مطلب : ۱۴۰۲۵۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

کلام امیر
لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ ثروتى چون عقل، و هيچ فقرى چون نادانى نيست. هيچ ارثى چون ادب، و هيچ پشتيبانى چون مشورت نيست.